کودک درون را بیدار نگه داریم

بعضی از افراد در هیچ شرایطی احساس شادی نمی کنند در حالی که بعضی ها با اندک بهانه ای شاد می شوند. ابتدایی ترین چیزها آنان را شاد می کند. درست مانند کودکانی که با یک بستنی رنگ دنیای شان تغییر می کند و انبساط درونی پیدا می کنند. خوشا به حال کودکان و خوشا به حال کودک صفتان قانع و راضی که به سادگی و بدون هزینه های اضافی از زندگی کام می گیرند. من بر این گمانم که کام روح و روان برخی از ما انسان ها شیرینی و حلاوت زندگی را نمی چشد؛ از این رو گمان می کنیم زندگی شیرین نیست…..بعضی از افراد در هیچ شرایطی احساس شادی نمی کنند در حالی که بعضی ها با اندک بهانه ای شاد می شوند. ابتدایی ترین چیزها آنان را شاد می کند. درست مانند کودکانی که با یک بستنی رنگ دنیای شان تغییر می کند و انبساط درونی پیدا می کنند. خوشا به حال کودکان و خوشا به حال کودک صفتان قانع و راضی که به سادگی و بدون هزینه های اضافی از زندگی کام می گیرند. من بر این گمانم که کام روح و روان برخی از ما انسان ها شیرینی و حلاوت زندگی را نمی چشد؛ از این رو گمان می کنیم زندگی شیرین نیست.

در حالی که زندگی شیرینی و حلاوت دارد همان گونه که تلخی و مرارت دارد. اما انسان های ساده دلی که کودک درون شان بیدار و زنده است از کنار مرارت های زندگی به راحتی و سادگی عبور می کنند و بر آن تمرکز نمی کنند همان گونه که از کنار شیرینی های زندگی نیز به سادگی عبور می کنند و دل بسته آن نیستند. لذا پیامبر زیباشناس و نکته دان اسلام حضرت محمد(ص) پنج ویژگی کودکان را می پسندد.

این بدان معناست که ما بزرگ ترها از صفات بسیط و سالم دوران کودکی فرسنگ ها فاصله گرفته ایم و به قول یکی از استادان عرصه تعلیم و تربیت ما انسان ها بزرگ می شویم ولی از بزرگواری و کرامت فاصله می گیریم. عظیم می شویم ولی کریم نمی شویم. عظمت با کرامت زیبا و دیدنی است. همیشه آرزو داریم بزرگ شویم اما برای مفید بودن تلاشی نمی کنیم. انسان های بزرگ چشم سر را خیره می کنند اما انسان های کریم چشم دل را. بسیاری از دغدغه ها و نگرانی های ما بی جا و مضر است ؛ راهزن دل است و آدمی را از سادگی و صفای باطنی دور می کند. نبی اکرم (ص)فرمودند من پنج خصلت اطفال را دوست دارم؛ اوّل آن که زیاد گریانند؛ گریه کودکانه نه تنها نشانه افسردگی نیست بلکه بارش بهاری است که گل های درونش را شکوفا می سازد.

دوّم آن که بر سر خاک گِرد می آیند. خاک بازی کودکان نشان از فروتنی و خاک نشینی آنان دارد؛ از سویی حاکی از طبیعت گرایی کودک است.

سوّم آن که بدون حقه و کینه با هم دعوا می کنند؛ دعواهای کودکانه جدی نیست، زودگذر و ناپایدار است. چهارم آن که برای فردا چیزی را ذخیره نمی کنند؛ یعنی اهل کنز، گنج و جمع آوری های بخیلانه نیستند. پنجم آن که می سازند و سپس خراب می کنند که نشانگر دلبسته نبودنشان به دنیاست. تک تک این بیانات شریف می تواند بسیار راه گشا باشد.

آری، کودکان مانند ما احساس استقلال (!) نکرده اند و خود را بی نیاز نپنداشته اند، لذا حاجات خویش را با گریه خواستارند. پوچی مقام و کرسی ریاست گریبانشان را نگرفته است به ورطه بد بینی و خیال بافی نسبت به دیگران فرو نیفتاده اند. نقد و بود حال را به نسیه و نیست فردا نفروخته اند و عنکبوت وار دلباخته ساخته های سست خویش نشده اند.

سید مهدی واعظ موسوی              www.vaezmousavi.org

 






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


5 + 1 =