واقعه غدیر و سکوت صحابه

 محمد انصاری کارشناس شبکه وهابی وصال حق با پخش کلیپ‌هایی در برنامه«آن روی سکه» مدعی شد که اگر هزاران صحابی در واقعه غدیر حضور داشتند چرا هیچ‌کدام از آنان نسبت به حدیث غدیر به خلیفه اول تذکر ندادند.به گزارش  خبرگزاری رسا، محمد انصاری کارشناس شبکه وهابی وصال حق با پخش کلیپ‌هایی در برنامه«آن روی سکه» مدعی شد که اگر هزاران صحابی در واقعه غدیر حضور داشته و سخنان پیامبر(ص) را شنیده‌اند، پس چرا هیچ‌کدام از آنان نسبت به حدیث غدیر به خلیفه اول تذکر ندادند و به او نگفتند که چرا خلافت علی(ع) را غصب می‌کنی؟ پس نتیجه می‌گیریم شیعه راجع به این اتفاق دروغ می‌گوید.

در اصل ماجرای غدیر هیچ جایی برای تشکیک نیست، زیرا راویان زیادی چه از شیعه و چه از اهل سنّت این واقعه را به طور متواتر نقل کرده‌اند، اما درباره این‌که چرا اصحاب هیچ یک متذکر این بیعت و این رخداد مهم به غاصبین حق امام علی(ع) نشدند، باید به دو نکته مهم توجه کافی کرد.

پس از اثبات وقوع اصل غدیر و اعلان عمومی خلافتِ بلا فصلِ حضرت ابوالحسن المرتضی(ع)، نمی‌توان به خاطر علاقه به اصحاب و یا بعضی از خلفاء، ایراد گرفت که چرا آنان این واقعه مهم را کتمان کرده‌اند، زیرا با وجود اثبات غدیر، کتمان کنندگان آن هرکس که بوده‌اند مشمول آیات کتمان حق شده و معصیت کرده‌اند و نمی‌توان گفت که آنان در زمان پیامبر اکرم(ص)چه مجاهدت‌هایی که نکرده و چه اموالی را در راه خدا خرج نکرده و چه جان‌هایی که فدا نکرده اند. زیرا که خدای متعال افراد زیادی را در قرآن کریم نام می‌برد که مدت مدیدی از عمرشان را به عبادت و صلاح گذرانده اند ولی در نهایت به کفر از دنیا رفته‌اند.

به عنوان مثال به داستان بلعم باعورا که در«سوره اعراف، آیات ۱۷۵ تا ۱۷۷» بدان اشاره شده است، رجوع کرده تا حکم کنید که ملاک، حال کنونی افراد است نه گذشته ایشان و در حقیقت اشکالی که شیعه به اصحاب می‌گیرد همین است که با وجود نقل متواتر حدیث غدیر چرا آنان به این حدیث مهم عمل نکرده و در مقابل ظلم سکوت پیشه کرده‌اند.

عده زیادی از اصحاب خاص رسول اکرم(ص)که درباره ایشان فضایل زیادی ذکر شده است به ماجرای سقیفه اعتراض کرده و غیر از یادآوری حدیث غدیر و دیگر نصوص وارده درباره خلافت حضرت علی بن ابی‌طالب(ع)، تا حد توان از بیعت با خلفاء خودداری کرده‌اند و این در منابع معتبر اهل سنّت مانند«الامامه و السیاسه،ص۸ الی ۱۲»، «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی،ج ۲، ص۵۶»، «تاریخ طبری،جلد ۲، ص ۱۹۸»و منابع دیگر موجود است.

همچنین ابن مغازلی از اعلام اهل سنّت که در قرن پنجم می‌زیسته در کتاب«مناقب،ح۱۵۵، ص۱۱۲» آورده است که حضرت علی(ع) در روز شورا به جمعی که حاضر بودند فرمودند: امروز با چیزی به شما اقامه حجّت می‌کنم که هیچ عرب و عجمی از شما نتواند آن را تغییر دهد و سپس یکی یکی فضائل خویش را شمردند تا رسید به اینجا که فرمودند« شما را به خدا قسم آیا در بین شما کسی جز من هست که پیامبر(ص) درباره  او فرموده باشند«هر کس من مولای اویم پس علی(ع) مولای اوست، خدایا هر کس را که دوست دار علی(ع) است دوست بدار و با دشمن او دشمن باش، این را هر کس که این‌جاست به کسانی که غایبند برساند؟» همگی گفتند که نه، جز تو کسی به چنین افتخاری نرسیده است.

همانطور که در«احتجاج طبرسی، ۱/۱۶۷» آمده است، پس از انکار خلافت اولی و رد ادعای او و احتجاج بر فضیلت خویش، مردی از انصار به ایشان عرض کرد‌: « اگر انصار این سخنان را قبل از این‌که با ابابکر بیعت کنند از شما شنیده بودند حتی دو نفر درباره شما اختلاف نمی‌کردند (او در پی توجیه عملکرد خویش بود)»، با این حال امام علی(ع) جواب او را دادند و فرمودند: « باور نمی‌کنم که رسول خدا(ص) در روز غدیر برای کسی عذر و بهانه و حرفی باقی گذاشته باشد، پس شما را به خداوند قسم که هر کس در روز غدیر حضور داشته و این سخن رسول خدا(ص) را که فرمود«من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» را شنیده از جایش برخیزد.

زید بن ارقم می‌گوید: از میان ایشان ۱۲ نفر برخاستند که همه از بدریّون بوده و همگی بر این مطلب گواهی دادند، من نیز این حدیث را از پیامبر(ص) شنیده بودم ولی آن روز کتمان کردم و به همین جهت به نفرین علی(ع) دو چشمم نابینا شد.

در نهایت، خلیفه دوم از خوف تمایل مردم به حضرت علی(ع) مجلس را منحل و با بد دهنی به امام متقین و یعسوب دین علی بن ابیطالب(ع) جلسه را پایان داد.

درحدیثی طولانی محمودبن لبید در«عوالم المعارف، ۱/۲۲۸ به نقل از کتاب فاطمه الزهرا(س) بهجه قلب المصطفی(ص)/ ۲۸۱» می‌گوید که از حضرت زهرا(س) پرسیدم«آیا پیامبر(ص) قبل از رحلت خویش نصّی بر امامت علی(ع) فرموده‌اند؟»،حضرت فرمودند‌«مایه تعجب است آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‌اید؟».

کسی ایراد نگیرد که چگونه مردم از کنار این واقعه مهم با بی‌توجهی گذشته و گویا آن را فراموش کرده‌اند؟ زیرا چیزهای مهم‌تر از آن را نیز به باد فراموشی داده و می‌دهند.

همچنان‌که در«سوره حشر/۱۹» آمده است: «ولا تکونوا کالذین نسوالله فانسیهم انفسهم؛ فراموشی خدا و خویشتن»و در سوره «نمل/ ۸۰» داریم:«إنک لاتسمع الموتی؛و گویا حقیقتاًایشان مردگانی بودند که».

مطلبی دیگر در«الخصال، ۱/۱۷۳ به نقل از کتاب فاطمه الزهرا(ص) بهجه قلب المصطفی(ص)/ ۳۰۰» آمده است:  زمانی که فدک را از سیده نساء عالمیان غصب کردند حضرت فاطمه طاهره(س) خطبه‌ای فرمودند که در نهایت، انصار به سخن در آمده و گفتند:ای دختر محمد(ص) اگر ما این کلام را پیش از این‌که با ابابکر بیعت کنیم از شما شنیده بودیم هیچ کس را برعلی(ع) مقدم نمی‌انداختیم و به دیگری میل پیدا نمی‌کردیم، فقالت«و هل ترک ابی یوم غدیر خم لاحدٍ عذراً؛ آیا پدرم برای کسی در روز غدیر خم عذری باقی گذاشت؟».

باز در«احتجاج طبرسی ۱/۱۸۷» آمده است: در روزی که عمر به همراه عده‌ای به خانه حضرت فاطمه طاهره(س) حمله کرده و قصد سوزاندن آن را داشتند حضرت صدیقه اطهر(س) به پشت درآمده و فرمودند« گویا شما هیچ اطلاعی از فرمایش پیامبر(ص) در روز غدیر خم نداشتید به خدا قسم پیامبر اکرم(ص)در همان روز آن چنان امر ولایت را برای علی(ع) محکم ساخت که جای هیچ طمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت ولی شما آن را رعایت نکرده و هر رابطه‌ای را با پیامبرتان قطع کردید، البته خداوند متعال میان ما و شما حکم خواهد فرمود.»

لازم به ذکر است در«احتجاج طبرسی ۱/۱۸۴» و «بحارالانوار ۲۸/۱۸۹» راجع به اصحاب راستین رسول خدا(ص) داریم که ابان بن تغلب به امام صادق(ع) عرض کرد: آیا در بین اصحاب رسول خدا(ص) کسی درباره غصب مقام خلافت و جانشینی رسول اکرم(ص)با ابابکر مخالفت کرد؟حضرت فرمودند«آری، ۱۲نفر از صحابه با او مخالفت کردند، از مهاجرین، خالد بن سعید بن العاص که اُموی بود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار بن یاسر و بریده اسلمی و از انصار، ابو الهیثم بن تیّهان، سهل و عثمان پسران حنیف، خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین، ابیّ بن کعب و ابو ایّوب انصاری، آنان در نظر داشتند که ابابکر را از منبر رسول خدا(ص) پائین بیاورند ولی پس از مشورت با امام علی بن ابی‌طالب(ع) تصمیم به تذکر به ابابکر نسبت به حق مسلّم حضرت امام علی(ع) گرفته و در آن روز که روز جمعه بود به دور منبر جمع شده و یکی یکی به ایراد سخن پرداختند.

به عنوان نمونه به خلاصه کلام چند نفر از آن‌ها اشاره می‌کنیم: خالد بن سعیدپس از انذار ابابکر، این سخن پیامبر اکرم(ص) را بیان کرد که حضرت فرمودند«همانا پس از من امیر و خلیفه شما علی ابن ابی‌طالب(ع) است، پروردگارم مرا به این سفارش کرده است».

سلمان فارسی بلند شده و با زبان فارسی گفت: «کردید و نکردید و ندانید که چه کردید» و سپس ادامه داد‌:«ای ابابکر هنگام پیشامدهای مجهول به چه کسی تکیه خواهی کرد و چون از جواب پرسش درمانده شوی به که پناه می‌بری و در تقدم بر کسی که از تو داناتر و به پیامبر(ص) نزدیک‌تر و به تأویل قرآن و سنّت پیامبر عالم‌تر است چه عذر و بهانه‌ای داری؟».

ابوذر غفاری نیز گفت: همه شما می‌دانید که رسول خدا(ص) فرمودند«خلافت پس از من از آن علی بن ابیطالب(ع) و پس از او متعلق به دو فرزند او حسن(ع)و حسین(ع)و سپس به فرزندان پاک و طاهر نسل من خواهد رسید».

همچنین یار روشنگر امیرمؤمنان عمار بن یاسر گفت:ای گروه مسلمانان اگر می‌دانید که هیچ والّا بدانید که اهل بیت پیامبر(ص) به کار خلافت سزاوارترند خصوصاً علی(ع) که از همه به پیامبر(ص) نزدیکتر و ولیّ و سرپرست شماست.

امام صادق (ع) فرمودند: پس ابابکر که جوابی نداشت گفت«سرپرست شما شدم در حالی که بهترین شما نبودم، مرا رها کنید، مرا رها کنید».

عمر نیز با کلامی تند ابابکر را از منبر پایین آورده و تا سه روز هیچ‌کدام به مسجد نیامدند تا اینکه عمر و خالد بن ولید و سالم مولی خدیفه و معاذبن جبل همراه چند هزار نفر با شمشیرهای برهنه ابابکر را به مسجد آورده و عمر رو به اصحاب حقیقی رسول خدا(ص) کرده و گفت: ای یاران علی(ع) اگرکسی از شما مانند روز گذشته حرفی بزند سرش را از تن جدا خواهیم کرد.

همچنین ابی بن کعب در دفاع از مقام خلافت حقه حضرت اسدالله علی بن ابی‌طالب(ع) و رد غاصبین در میان خطبه ابابکر قیام کرده و شروع به صحبت کرد و این جملات خلاصه دفاع ابی بن کعب است:ای گروه مهاجرین و انصار آیا فراموش کرده‌اید و یا خود را به نسیان زده‌اید آیا نمی‌دانید رسول خدا(ص) علی(ع) را به عنوان جانشین برای ما قرار دادند و فرمودند: «هر کس که من مولای اویم پس علی(ع) مولای اوست و هر که من پیامبر اویم علی(ع) امیر اوست» و در ادامه فرمودند: «ای علی(ع) تو برای من چون هارون برای موسی هستی، اطاعت از تو بر همه بعد از من واجب است همان طور که اطاعت از من در حیاتم واجب است»، همچنین فرمودند: «شما را نسبت به اهل بیتم(ع) سفارش خیر می‌کنم، از ایشان جلو نیفتید و ایشان را امیر کرده و به رایشان امیر نشوید» و در پایان فرمودند: «که‌ای علی تو هدایت کننده گمراهانی».

از این احادیث به جز این‌که متوجه اعتراض عده‌ای از اصحاب راستین رسول اکرم(ص) نسبت به دستگاه خلافت می‌شویم این نکته را نیز به خوبی درمی  یابیم که آنان نه تنها حدیث غدیر را برای خلفاء و دیگر اصحاب متذکر شده‌اند بلکه از احادیث و روایات گوناگون در صدد راست کردن کجی صدر اسلام و به هدایت در آوردن گمراهی عظیم اصحاب، استفاده کرده‌اند و بی  تردید آنان اصحاب حقیقی پیامبر اکرم(ص) بودند که در شأنشان این آیه از سوره مبارکه«فتح /۲۹» نازل شده است:«محمد رسول الله والذین آمنوا معه اشداء علی الکفار رحماء بینه‌ام» و درباره آنان این آیه از سوره مبارکه«اعراف/۱۵۷» است:«الذین یتّبعون الرسول النبی الایمی» و به آنان باید بر طبق آیه سوره مبارکه«حشر/۱۰» دعا کرد و گفت: «ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان»آنان تلاش خویش را در هدایت جامعه به عمل آوردند ولیکن سودی به حال مردم غفلت زده و دل مرده نبخشید./






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 8 = 12