سؤالی که بیش از ۱۴۰۰ سال بی پاسخ ماند

 

این اوّلین سؤال اینجانب بود که سزاوار است به آن پاسخ مناسب و صحیح را داده و سکوت هزار و چهارصد ساله بزرگان اهل تسنن را در این موضوع بشکنید.

به گزارش ادیان نیوز، چندی پیش حجه الاسلام و المسلمین شیخ “محمّد امیری سوادکوهی” از پژوهشگران و نویسندگان جوان شیعه در دعوت مهم و علمی، شیخ الحدیث اهل سنت ایران، مولوی علامه محمّد یوسف حسین پور، را به وحدت و حقیقت و پایان دادن اختلافات امت اسلام دعوت کرد و با مطرح نمودن دو سؤال مهم تاریخی که بیش از هزار و چهار صد سال است که توسط اکابر علمی اهل تسنن بی پاسخ مانده، وی را به پاسخگویی به این دو سؤال بی جواب تاریخ فراخواند و از بزرگترین چهره علمی اهل سنت ایران خواست با پاسخگویی به این دو سؤال مهم و پذیرش حقّ، به اختلافات جامعه اسلامی پایان دهد و آرزوی دیرینه رسول خدا صلی الله علیه و آله را در وحدت و انسجام اسلامی محقق سازد.

33399_UP2WQ6DO_pic

این محقق شیعی که پیشتر در ایام اربعین حسینی، علما و بزرگان اهل سنت را به وحدت و انسجام حسینی و حضور آنان در بزرگترین اجتماع بشری در کربلای معلی دعوت کرده بود، در این نامه نیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را از بزرگترین مشترکات اعتقادی شیعه و سنی دانست و همگان را بر وحدت و همدلی در سایه محبّت و مودّت و اطاعت از حضرت زهرا سلام الله علیها فراخواند.

این نامه که به همراه کتاب “خون نگاشته های فاطمی” از آثار و تألیفات این محقق جوان شیعه برای بزرگترین چهره علمی اهل تسنن ایران ارسال شده است بدین شرح می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم و مبرم خطابه العظیم: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب)؛ آن کسانی که به سخن گوش می دهند و از بهترین آن پیروی می کنند، ایشان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندانند ۱» و قال سبحانه (وما کان لمؤمن ولا مؤمنه إذا قضى الله ورسوله أمرا أن یکون لهم الخیره من أمرهم ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبیناً)؛ «و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستاده‏اش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هر کس خدا و فرستاده‏اش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گردیده است ۲» وقال عزوجل (وما آتاکم الرسول فخذوه)؛ «و آنچه را رسول خدا برای شما آورده قبول و اجرا نمایید. ۳»

جناب آقای شیخ الحدیث، مولوی محمّد یوسف حسین‌پور

سلام علیکم

… ( ایام منسوب به حضرت زهرا سلام الله علیها را) فرصتی برای تحقیق معنای آیه کریمه (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه) برگزیدم و قول احسن که قول الله و رسول الله می باشد را مطرح نموده و تقدیم حضورتان می نمایم، که همانا خدای متعال طبق آیه شریفه ۳۶ سوره مبارکه احزاب و آیه کریمه ۱۷ سوره حشر، اطاعت از رسول خدا و پیروی از آنچه که حضرتش از جانب خدای تبارک و تعالی آورده واجب فرموده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله، قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام (که مفسر و مبین قرآن مجید می باشند) را به حکم و امر خدای متعال برای امت خود به ارمغان آورده و آن دو (قرآن و عترت) را عِدل و همتای یکدیگر معرفی نموده و فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله وعترتی اهل بیتی؛ کتاب خدا و اهل بیت (علیهم السلام) و عترتم را در میان شما به عنوان یک ثقل و مایه گرانبها می گذارم.» و این مطلب مهم در دو کتاب صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۱۸۷۳ (چاپ جدید) و صحیح مسلم، جلد ۷، صفحه ۱۲۳ و صدها کتاب از کتب معتبر نزد عامه به آن اذعان شده است و مؤید فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله، آیه تطهیر است: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ جز این نیست که خدا مى‏ خواهد آلودگى را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملا پاکیزه گرداند) ۴ و مؤید دیگر فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله آیه مودّت است که خدای متعال فرمودند: (قل لا اسألکم علیه اجراً الا الموده فی القربی؛ (اى پیامبر ما!) بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمى کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم)» و هر کس کار نیکى انجام دهد، بر نیکى اش مى افزاییم; چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگذار است) ۵ که در تفسیر کشاف جلد ۲ صفحه ۳۳۹ و ذخائر العقبی صفحه ۲۵ آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (قُربی)، علی و فاطمه و فرزندان آنها علیهم السلام هستند و (مودّه فی القربی) یعنی از آنها محافظت کنید و آنها را یاری رسانید؛ علی و فاطمه و فرزندان آنانند.» بنابر این حضرت زهرا سلام الله علیها جزء اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و طبق حدیث شریف کساء نیز محور اهل بیت علیهم السلام می باشند که عِدل و همتای قرآن معرفی شده اند و رسول خدا صلی الله علیه و آله جداگانه نیز درباره تنها یادگار خویش یعنی حضرت زهرا سفارش هایی نمودند و کتاب های مورد اعتماد عامّه نیز به صورت متواترآن را نقل کرده اند، از جمله آن کتب می توان به کتاب المستدرک علی الصحیحین جلد ۳ صفحه ۱۵۳، رقم ۴۷۳۰ اشاره کرد که حضرت خاتم النبیین محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک ـ همانا خدای متعال از غضب و خشم تو خشمگین و غضبناک گشته و از رضایت و شادی تو شاد و خشنود می گردد».

جناب مولوی شیخ الحدیث

حال که نمی از یم و قطره ای از اقیانوس عظمت و بزرگواری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معلوم گشت، آیا به نظر شما این بانوی بزرگ بر فرض اینکه جزو آیه تطهیر و مودّت نیز نبودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز سفارش تنها یادگار خود را به امت نمی کردند، و اصلاً اگر آن دختر، فرزند شما بود، آیا راضی می شوید که عده ای آشکارا و در مقابل چشمان مردم به او اهانت و جسارت کنند و یا خانه اش را به آتش بکشند و سیلی به صورت او بزنند…؟

یقیناً به این امر راضی نخواهید شد و ضارب دختر خود را ظالم و تجاوزگری یاغی می پندارید. حال که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دخت گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و تنها یادگار او که جزو آیه تطهیر و آیه مودّت بشمار می آیند، عکس العمل شما در مقابل چنین برخوردی با یادگار خاتم پیامبران چه خواهد بود؟! یقیناً بیشتر از دختر خود، ضارب او را ظالم و متجاوز می خوانید. حال بیاییم و ببینیم تاریخ از مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها چه گفته و حقیقتاً ظلم کنندگان به فاطمه اطهر چه افرادی بودند؟

جا دارد در ابتدا به این نکته مهم اشاره کنم که شاید برخی کوته نظران تصور کنند که مباحث و مکاتبات علمی بین پیروان اهل بیت علیهم السلام و پیروان ابوبکر و عمر سبب تشدید اختلافات و ضربه زدن به وحدت ناگسستنی مسلمین می شود، در حالی که سنّت حسنه ی مناظرات و مکاتبات علمی از صدر اسلام تا کنون بوده و از دیدگاه بزرگان فرق اسلامی بسیار پسندیده و ارزشمند است، زیرا این مباحث علمی نه تنها وحدت مسلمانان را تضعیف نمی کند، بلکه تأکیدی بر حرمت نهادن بر یکی از بزرگترین مشترکات اعتقادی شیعه و سنی، یعنی شخصیت با عظمت و ارزشمند و بی بدیل برترین بانوی جهان خلقت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد که همه مسلمانان آن بانوی بزرگ را سرور زنان عالم می دانند و دوستدارانش را دوست و دشمنانش را دشمن می پندارند. به نظر می رسد یکی از راهکارهای مهم و اساسی استحکام اتحاد و انسجام اسلامی، موضوع با اهمیت حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها است که آن حضرت به عنوان بزرگترین نماد وحدت جامعه اسلامی و حتی انسجام سایر ادیان و مکاتب می باشند.

جناب آقای مولوی شیخ الحدیث!

اینجانب در بررسی های علمی و تحقیقی ام نسبت به تنها یادگار رسول خدا، حضرت زهرا علیهما السلام و شهادت آن حضرت به دو سؤال مهم و اساسی تاریخ برخورد نموده ام که اگر این دو سؤال حقیقتاً پاسخ داده شود، رسول خدا صلی الله علیه و آله را در تحقق آرزوی دیرینه اش یعنی وحدت امت اسلام یاری رسانیدیم و اتحاد بی نظیر مسلمانان را در این قرن به رخ جهانیان خواهیم کشاند.

از آنجایی که تا به امروز هیچ یک از اکابر و مولوی های اهل تسنن نتوانستند به این دو سؤال مهم تاریخ، آن هم پس از هزار و چهار صد و اندی سال پاسخ بگویند و از آنجایی که شنیدم حضرتعالی بزرگترین چهره علمی اهل تسنن فارسی زبان های دنیا هستید و مجامع علمی عامه نیز از حضرتعالی به عنوان شیخ الحدیث یاد می کنند، بر آن شدم سؤالی که هزار و چهار صد و اندی سال، هیچ یک از علما و بزرگان و اکابر علمی اهل تسنن نتوانستند پاسخ دهند را از حضرتعالی مطالبه کنم. امیدوارم با پاسخ به این دو سؤال مهم و مبهم تاریخ، پیش قدم برای رفع اختلافات و ایجاد وحدت بین امت اسلامی و مسلمانان جهان گردید. ان شاءالله تعالی.

سؤال اوّل: همانطور که مستحضرید، و بیان شد حضرت زهرا سلام الله علیها جزو آیه تطهیر و آیه مودت بوده، و خشنودی حضرت از خشنودی خدا و غضب حضرت از غضب خدای متعال است، بنابر این آیا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، پیرو ابوبکر و عمر بوده و آنان را امام خود می دانستند و یا اینکه امام خود را دیگری یعنی امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام می پنداشتند؟! برای رسیدن به این جواب، تاریخ را ورق زده و نگاهی به سوی آن می اندازیم، از طرفی در کتاب های رجال نامی و بزرگان علمی اهل تسنن این حدیث شریف نقل شده که رسول مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند: «من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه؛ هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خویش را نشناخته مرگ او مرگ جاهلی خواهد بود».

«من مات ولیس فی عنقه بیعه مات میته جاهلیه. هر که بمیرد و بر گردن او بیعت با امامی نباشد، به مرگ جاهلی مرده است.» این حدیث شریف را در کتاب های صحیح مسلم، جلد ۳، صفحه ۱۴۷۸ و السنن الکبرى بیهقی، جلد ۸، صفحه ۱۵۶ و مجمع الزوائد، جلد ۵،‌ صفحه ۲۱۸ و مشکاه المصابیح، جلد ۲، صفحه ۱۰۸۸ و شرح المقاصد فی علم الکلام جلد ۲، صفحه ۲۷۵ مطالعه کردم.

در کتب دیگر بزرگان عامّه و پیروان ابوبکر و عمر از جمله مسند احمد بن حنبل، جلد ۴، صفحه ۹۶ و مجمع الزوائد،‌ الهیثمی، جلد ۵،‌ صفحه ۲۱۸ و مسند الطیالسی، صفحه ۲۹۵ و الإحسان بترتیب صحیح ابن حبان جلد ۷، صفحه ۴۹ و حلیه الأولیاء، جلد ۳،‌ صفحه ۲۲ نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «من مات بغیر إمام مات میته جاهلیه؛ هر که بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است.» و یا در کتابهای مجمع الزوائد، الهیثمی، جلد ۵، صفحه ۲۲۴ و کتاب السنه، جلد ۲،‌ صفحه ۴۸۹ نیز آمده: «من مات ولیست علیه طاعه مات میته جاهلیه؛ هر که بمیرد و اطاعت از امامی بر گردن او واجب نباشد، به مرگ جاهلی مرده است.» “البانی” نیز بعد از نقل حدیث می‌گوید: إسناده حسن، ورجاله ثقات. حاکم نیشابوری نیز بعد از نقل حدیث در المستدرک على الصحیحین، جلد ۱، صفحه ۱۵۰ و جلد ۱، صفحه ۲۰۴ می‌گوید: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین. و ذهبی نیز آن را تأیید کرده است.

جناب آقای شیخ الحدیث!

با توجه به این احادیث متواتر در کتب معتبر و مهم اهل تسنن که الحمدلله حضرتعالی بنا بر لقب “شیخ الحدیث” که به آن موصوف گشته اید و به احادیث ذکر شده آگاه و مطلع می باشید، و از طرفی نیز بر عظمت و شخصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها واقف هستید، به این سؤالی که هزار و چهار صد و اندی سال است که بزرگان و اکابر علمی اهل تسنن از پاسخ به آن عاجز بودند پاسخ دهید که: بر اساس فرمایش نبی مکرم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله، امامِ فاطمه زهراء، بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله چه فردی بوده است که هر که بوده همان هم برای امامت و خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله سزاوار خواهد بود؟!

جناب آقای شیخ الحدیث!

این اوّلین سؤال اینجانب بود که سزاوار است به آن پاسخ مناسب و صحیح را داده و سکوت هزار و چهارصد ساله بزرگان اهل تسنن را در این موضوع بشکنید.

سؤال دوم: همانگونه که جنابعالی مستحضرید و به اقرار تاریخ آگاه هستید که تنها یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله در سنّ جوانی به شهادت رسیده و قبر ایشان مخفی و نا معلوم است، حال دلیل شهادت آن حضرت چه بود و چه افرادی دست به چنین فاجعه ای زدند و چرا قبر ایشان مخفی و نا معلوم است؟ این سؤال نیز از سؤال هایی است که بعد از آتش زدن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها تاکنون هنوز بی پاسخ مانده است.درب خانه ای که قرآن مجید در حق آن فرمود: (فی بیوت اذن الله ان ترفع ویذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والاصال)؛ «این چراغ پر نور در خانه هایی قرار دارد که خدای متعال اذن فرموده با رفعت و بلندای آسمان باشد و نام خدا در آنها برده و تسبیح او را مدام در هر صبح و شام می گویند».۶ آلوسی از بزرگان علمی اهل تسنن در تفسیر خود ذیل این آیه نقل می کند: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمودند، مردی بپا خواست و عرضه داشت: ای رسول خدا! این خانه ها کدامند؟ فرمودند: خانه های انبیاء؛ در آن هنگام ابوبکر در حالی که اشاره به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها برده بود، سؤال کرد: آیا این خانه هم جزو همین خانه ها است؟ حضرت رسول فرمودند: آری! این خانه از برترین آن خانه هاست.

جواب این سؤال که چه فردی بر خدا و رسول تحدّی نموده و درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را به آتش کشیده نیز بی پاسخ مانده و در طول هزار و چهار صد و اندی سال، حتی یک نفر از اکابر و نوابغ علمی اهل تسنن نتوانستند و یا نخواستند به این سؤال پاسخ مناسب و صحیح دهند تا رفع موانع وحدت مسلمین بر محوریت حدیث متواتر ثقلین یعنی قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بشوند، در حالی که در کتبشان آن را با اسناد صحیحه ذکر فرمودند.

جناب آقای شیخ الحدیث!

حال که فرصت فراهم و زمینه آماده شده و دنیای ارتباطات، همه کشورها را همانند یک دهکده قرار داده و بنا نیست چیزی بر احدی مخفی بماند، بیایید این قدم تاریخی و بزرگ را برداشته و به جهان و جهانیان حقیقت را اعلام نموده و جواب صحیح این معما را فریاد زده و بانی رفع همه موانع وحدت مسلمین شده و رقم زدن وحدت بزرگ اسلامی را به انجام رسانید و این افتخار بزرگ را به نام خود ثبت و ضبط نمایید. ان شاءالله تعالی

جناب شیخ الحدیث!

در صحیح ترین کتاب های شما (از منظر شما) که صحیح بخاری بوده آمده: حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خطاب به ابوبکر و عمر فرمودند: … من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد. (صحیح بخاری، جلد ۶، صفحه ۲۴۷۴، حدیث ۶۳۴۶، کتاب الفرائض، باب قول النبی. لا نورث ما ترکنا صدقه، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ و کتاب الإمامه والسیاسه، ج ۱،‌ ص ۱۷، باب کیف کانت بیعه علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۷م)

و نیز در کتاب صحیح بخاری، جلد ۴، صفحه ۱۵۴۹، حدیث ۳۹۹۸، آمده: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَهُ على أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى تُوُفِّیَتْ … فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و با وى سخن نگفت تا از دنیا رفت.»

جناب شیخ الحدیث!

در سایر کتب معتبرتان نیز بر مسائلی مهم و حساس اشاره شده که بنده فقط آن را به عنوان یاد آوری (و ذکر فان الذکری تنفع المؤمنین) گوشزد نموده و به نوبه خود از بازگو نمودن بزرگترین جسارت تاریخ بر برترین بانوی جهان خلقت از محضر خدای متعال، رسول، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و همه ی مسلمان جهان پوزش می طلبم که قلبشان با این روایات که از معتبرترین کتب نزد اهل تسنن بازخوانی می شود جریحه دار می گردد.

طبری می گوید: حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنْ مُغِیرَهَ، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ، قَالَ: أَتَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْزِلَ عَلِیٍّ وَفِیهِ طَلْحَهُ وَالزُّبَیْرُ وَرِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ، فَقَالَ: وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَیْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَیْعَهِ فَخَرَجَ عَلَیْهِ الزُّبَیْرُ مصلتا بالسیف، فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّیْفُ مِنْ یَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَیْهِ فاخذوه.

عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالى که طلحه و زبیر و مردانی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. به آنان گفت: به خدا سوگند خانه را بر شما آتش خواهم زد؛ مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد درحالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او به جایی گیر کرد و به زمین خورد و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند.۷

ابن أبی الحدید گوید: عن سلمه بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر الیهم فقال: «والذى نفسى بیده لتخرجنّ إلى البیعه أو لأحرقنّ البیت علیکم.۸


ابن أبی‌شیبه (متوفای۲۲۵) می گوید: نقل‌های تاریخی حاکی از آن است که حضرت زهرا علیها السّلام، تهدیدِ عمر بن خَطّاب مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرموده‌اند. فَقالَتْ: … وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ… آن بانو فرمود: … به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل می‌کند.۹

 ابن قُتَیْبَه (متوفّای ۲۷۶) می گوید: و قال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمه!! فقال: وإن.۱۰
و ابوبکر غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد. او آمد و ـ در حالی‌ که آنان درخانه علی بودند ـ صدایشان زد. آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.عمر هیزم طلبید و گفت: قسم به آن‌ که جانم در دست اوست، یا بیرون می‌آیید یا بی‌تردید خانه را ـ با هر کس که در آن است ـ، به آتش می‌کشم.
 
 ابن شَحْنه، متوفّای (۸۸۲) می گوید: إنَّ عُمَرَ جاءَ إلی بَیْتِ عَلِیٍّ لِیُحْرِقَهُ عَلی مَنْ فِیهِ. عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.۱۱
 شهرستانى گوید: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمه علیها السلام یوم البیعه حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمه والحسن والحسین وزینب.۱۲
 ابن حجر عسقلانى گوید: إنّ عمر رفس فاطمه حتّى أسقطت بمحسن؛ به تحقیق که عمر به فاطمه لگد زد و سبب سقط محسن گردید.۱۳
 صفدى گوید: إنّ عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتّى ألقت المحسن من بطنها.۱۴
 ندامت ابوبکر از هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

أنا حمید أنا عثمان بن صالح، حدثنی اللیث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمی، حدثنی علوان، عن صالح بن کیسان، عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبی بکر الصدیق رحمه الله علیه فی مرضه الذی قبض فیه … فقال [أبو بکر]: «أجل إنی لا آسى من الدنیا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّی تَرَکْتُهُنَّ، ثلاث ترکتهن وددت أنی فعلتهن، وثلاث وددت أنی سألت عنهن رسول الله، أما اللاتی وددت أنی ترکتهن، فوددت أنی لم أَکُنْ کَشَفْتُ بیتَ فاطِمَهَ عن شیء، وإن کانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب…؛ عبد الرحمن بن عوف به هنگام بیمارى ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفت و گوى کوتاهى داشت. ابوبکر به او چنین گفت:من در دوران زندگى بر سه چیزى که انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم، یکی از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمى‌کردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند…۱۵

ابن قتیبه گوید: هنگامى که آن ابوبکر و عمر براى عیادت فاطمه آمدند، حضرت اجازه ورود ندادند و ناچار شدند آن دو به امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت کردند، فاطمه‌ در پاسخ گفتند: البیت بیتک.یعنى علی جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر که را که دوست دارى اجازه ورود بدهی. امیر مؤمنان علیه السلام براى اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما مى‌خواستیم از فاطمه رضایت بگیریم؛ ولى علی نگذاشت، به آن دو اجازه ورود دادند. هنگامى که آن‌ دو وارد شده و سلام کردند، حضرت برای اعلام خشمگینی خود بر این دو، جواب سلام آنان را نداده و وقتی که عذرخواهى کردند، صدیقه طاهره نپذیرفتند؛ بلکه از آن‌ها این چنین اعتراف گرفت: نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول: «رضا فاطمه من رضای وسخط فاطمه من سخطی فمن أحب فاطمه ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضى فاطمه فقد أرضانی ومن أسخط فاطمه فقد أسخطنی؛ شمارا به خدا سوگند مى‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟ هر دو نفرشان اعتراف کردند: آرى ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم. نعم سمعناه من رسول الله صلى الله علیه وسلم. سپس صدیقه طاهره فرمود: فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه. پس من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد. به این نیز بسنده نکرده و فرمود: والله لأدعون الله علیک فی کل صلاه أصلیها. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد.۱۶

بخاری گوید: فلما تُوفیّت دَفَنها زوجُها علیٌ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّی علیها فاطمه زهرا (سلام الله علیها) زمانی که از دنیا رفت شوهرش علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت. ۱۷

آقای مولوی شیخ الحدیث!

مطالب علمی و تاریخی مذکور، پاسخی روشن بر دو سؤال مطرح شده ی تاریخ است، همان پاسخی که ابن ابی الحدید از استاد خود «النقیب» درباره آن سؤال کرد که اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در قید حیات بود، آیا درباره مسبب سِقط محسنِ فاطمه، همان حکمی را صادر می کرد که درباره هبّار بن اسود، (شخصی که مسبب سقط فرزند زنی به نام زینب بود) صادر کرد؟ و آیا حقیقتاً اگر فردی به دخت شما (مولوی شیخ الحدیث) این همه اذیت و جسارت را روا می داشت، شما نیز همین حکم را صادر نمی کردید؟ پس حال بیایید و جواب دو سؤال بی پاسخ تاریخ را پاسخ بگویید؟ اگر چه طبق کتب معتبر نزد شما اهل تسنن که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تا آخر عمر شریفشان بر آن دو خشمگین بوده و خشم حضرت نیز از خشم خدا است، بنابر این حضرت فاطمه سلام الله علیها، امامی جز امیر مؤمنان علی علیه السلام نداشته است، و چه زیباست که حضرتعالی بعنوان بزرگ ترین چهره علمی اهل سنت ایران، با توجه به اسناد ذکر شده از کتاب های مورد تأیید خودتان، پاسخِ صحیحِ تاریخ را به صراحت اعلام نمایید و با اعلام رسمی حقیقت تاریخ به سایر مسلمانان، اختلافات را کنار گذاشته و با پذیرش حق، ثواب جمع و وحدت کلمه مسلمین بر محوریت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را برای خود به اثبات برسانیدو مودّت و محبت و اطاعت خالصانه خود را به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، خصوصاً به برترین بانوی جهان خلقت حضرت زهرای شهیده سلام الله علیها را در عمل نشان دهید. ان شاءالله تعالی

شایسته است که در خاتمه متذکر شوم که به همراه این نامه یکی از تألیفات خود به نام “کتاب خون نگاشته های فاطمی” را برای حضرتعالی ارسال نمودم تا با مطالعه آن، قطره ای از حقیقت اقیانوس بیکران فضائل و مصائب فاطمی در قرآن و کتب آسمانی و کتب معتبر نزد شیعه و سنی و از صدها موضوع در شناخت برترین بانوی جهان هستی مطلع شوید تا به برکت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها راه حق را برگزینید و به مذهب اهل بیت علیهم السلام و پیروی از دستور خدای متعال و رسول خدا صلی الله علیه و آله مفتخر گردید.

والسلام علی من اتبع الهدی وعلی جمیع عباداللّه الصالحین
امیری سوادکوهی ـ قم المقدسه
۱ جمادی الثانی ۱۴۳۵ ه . ق






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 6 = 8