نگاهی به آسیب‌های ارتباطی بین مردم و روحانیت

مسلما توقع و انتظار یک فرد از جامعه روحانیت و طلاب، انتظار و توقعی است که فرد از دین دارد؛ زیرا بالاخره یک جوان توقع و انتظاراتی از دین دارد که طبیعی است که این انتظارات به افرادی بازگو می‌شود که پرچم دار و کارشناسان دین باشند که همان جامعه روحانیت و طلبه است.
مسلما توقع و انتظار یک فرد از جامعه روحانیت و طلاب، انتظار و توقعی است که فرد از دین دارد؛ زیرا بالاخره یک جوان توقع و انتظاراتی از دین دارد که طبیعی است این انتظارات به افرادی بازگو می‌شود که پرچم دار و کارشناسان دین باشند که همان جامعه روحانیت و طلبه است.
به عنوان مثال فرد انتظار دارد که به وسیله دین، حداقل در زندگی به آرامش برسد و خلأش از این بابت پر شود و در حداکثر آن، به بالاترین افق‌های قدسی و معنوی نزدیک شود. از این‌رو، فرد از روحانی و طلبه انتظار پاکی و معنویت دارد؛ زیرا توقعش از دین یک توقع به جایی است.
یا اینکه فرد از دین توقع دارد که تکلیفش را روشن و واضح بگوید و بداند که مثلا الان چه وظیفه‌ای دارد؛ پس طبیعی است که همین توقع و انتظار را در روبه رو شدن با افراد و کارشناسانی که پرچم دار دین محسوب می‌شوند، دارند؛ یعنی انتظار راهنمایی‌های واضح و روشن.
توقع و انتظار یک فرد از دین این است که با توجه به چالش‌ها، مشکلات و پدیده‌هایی که امروزه گریبان‌گیر جامعه است، دین بتواند اولا شرایط او را درک کند و متناسب با این چالش‌ها، مشکلات و پدیده‌های نوظهور، رهنمودهای روشن و درستی به او ارائه کند؛ لذا جامعه به دنبال دین روزآمدی است. بنابراین از یک روحانی و طلبه امروزی که سفرای دین به حساب می‌آیند، انتظار و توقع به روز بودن وجود دارد که این هم در گرو شناخت آنها از شرایط، چالش‌ها، مشکلات و مقتضیات پیش روی جامعه است.
جامعه امروزی از دین، نقطه اتکا یا همان کهف حصین(پناهگاه محکم) و عُرْوَهِ الْوُثْقَى(طنابی است که رها شدنی نیست) می‌خواهد؛ لذا جامعه روحانی و طلبه قادر هستند که با استدلال و قیاس‌های مستحکم، مستند و مستکین، تبدیل به نقطه اتکا یا همان کهف حصین و عروهالوثقی برای جامعه شوند. پس هنگامی که با روحانیون مواجه می‌شوند، همین توقع را از آنها دارند. انتظار دارند از حرف‌های آنها، آرامش بگیرند و مورد استقبال و پذیرش آنها قرار بگیرند. البته ناگفته نماند که بالاترین کهف حصین در این دنیا، قرآن کریم و اهل بیت علیهم‌السلام هستند؛ همان دو شیء گرانب‌هایی که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بعد از وفاتش برای همه به یادگار گذاشت.
از دین انتظار و توقع مهربانی، صلح و عدالت است؛ به همین منظور از طلاب و جامعه روحانی نیز به عنوان سفرای دین، انتظار صلح، عدالت و مهربانی است. به طور کلی مجموعه توقعاتی که از دین می‌رود، در قدم اول در جامعه روحانی و در قدم بعدی در طلاب منعکس می‌شود.
مشکلات ارتباطی بین مردم و روحانیت 
چه مشکلاتی در مسیر ارتباط و فهم روحانیت با جامعه امروزی وجود دارد؟
۱٫ نداشتن حلم، بردبارى و صبر و از طرفی به خود بالیدن و درست ایفا نکردن نقش اصلی خود و چه بسا نداشتن مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی در برخورد با اقشار مختلف جامعه و عدم ارائه پاسخ مناسب از سوى بعضى از روحانی‌ها، همگی اینها موجب ایجاد فاصله میان جامعه روحانیت و بخشی از جامعه به ویژه جامعه جوان کشور می‌شود.
به خصوص اگر عملکرد و رفتار تعدادى از روحانی‌ها را که در دستگاه‏ها و نهادهاى دولتى و حکومتى به ریاست و قضاوت مشغول هستند در نظر بگیریم، خواه ناخواه برخورد بد آنها در مشاغل و حوزه اختیاری آنها، به روابط روحانیت و مردم آسیب زده است و زمینه بدبینى و بدگمانی نسبت به تمامى روحانیت را ایجاد کرده است.۲٫ متنوع شدن گروه‌هاى مرجع و گسترش و توسعه هر چه بیشتر آنها، از طریق رسانه‌هایی همچون مطبوعات، صدا و سیما، سایت‌های اینترنتی و از طرفی بیشتر شدن انتظارات از روحانیت و… باعث کاهش نیازها و یا ارضاء شدن نسبى نیاز مراجعه مردم، به ویژه جوانان به جامعه روحانی شده است.

۳٫ تغییر تدریجی ارزش‌های دینی در جامعه و کم رنگ شدن آنها و کاهش اعتقادات به دین و از طرفی موج بسیار تند تهاجمات فرهنگی موجب افزایش تمایلات مردم به مسائل مادی شده و باعث تضاد ارزشی در جامعه شده است.

هنگامی که ارزش‌های یک جامعه به وسیله موج بزرگ و تند تهاجم فرهنگی تغییر کند و ارزش‌های دینی جای خود را به ارزش‌های مادی بدهد، طبیعی است که سمبل و نمادهای دینی آن، یعنی جامعه روحانیت از نظر مردم کم و یا بی‌ارزش خواهد شد. همچنان‌که دانشمندی به نام ماکس وبر تاکید داشته که «هر چقدر ارزش‌های مادی یک جامعه بیشتر و گسترش پیدا کند، به همان میزان، پایبندی‌های دینی و اعتقادی مردم کاهش پیدا می‌کند.»[۱]۴٫ اهمال و تغافل بعضی از افراد جامعه در یادگیری احکام و مسائل دینی و تنبلی در رجوع به کارشناسان دین، یکی دیگر از مشکلاتی است که باعث فاصله ایجاد شدن میان جامعه روحانی و بعضی از افراد جامعه است.

مسأله این است که برخی مردم هنوز به درک واقعی ارزش علم و دانش و همنشینی با دانشمند و عالم نرسیده‌اند. به چند روایت در خصوص همنشینی با عالم و دانشمند اشاره می‌کنیم؛ حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «جَاوِر العُلمَاءَ تَستَبصِر؛ با علما و دانشمندان مجاورت و هم‏نشینى کن تا بینا شوى.»[۲]
در جایی دیگر حضرت فرمود: «جَالس العُلماء تَسعَد؛ با علما همنشین شو تا نیکبخت شوى.»[۳]؛ یعنى همنشینى با آنها موجب نیکبختى مى‏شود؛ زیرا که خوبى همنشین در همنشین اثر می‌کند؛ به خصوص علمائى که نگاه‏ کردن به آنها عبادت است؛ چنانچه در بعضى روایات وارد شده است.
همچنین امام علی علیه‌السلام خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمود: «جاهل کسى است که با همه جهالت‌هایى که دارد، خود را عالم بشمارد، به رأى خود اکتفا کند، همیشه از علما دورى گزیند، بر آنها عیب گیرد.»[۴]
امام خمینی(ره) در این باره به جوانان توصیه کرده‌اند: «نکته دیگرى که از باب نهایت ارادت و علاقه به جوانان عرض مى‏کنم، این است که در مسیر ارزش‏ها و معنویات از وجود روحانیت و علما متعدد اسلام، استفاده کنید و هیچ‌گاه و تحت هیچ شرایطى خود را بى‏نیاز از هدایت و همکارى آنان ندانید.»[۵]
البته نقش روحانیت در اصلاح جامعه بسیار با اهمیت است. بدیهى است در کنار این موضوع مهم، اصلاح کامل جامعه نیازمند عوامل متعددی از جمله اراده و خواست جامعه نیز مى‌باشد؛ چنان‌که خداوند در قرآن مى‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ در حقیقت ‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.»[۶]۵٫ چه بسا، یکی از علل جدایی و فاصله ایجاد شدن مردم از جامعه روحانیت، عامل روانی باشد؛ بدین معنی که عده‌ای از مردم به ویژه جوانان، تصور می‌کنند که جامعه روحانی و طلاب تافته جدا بافته‌ای هستند؛ به طوری‌که نوع، روش و رفتار و سبک زندگی آنها استثنا است و با بقیه مردم متفاوت هستند.

بعضی از مردم، تصور می‌کنند که اگر کسی مثلا جوانی با یک روحانی ارتباط برقرار کند، باید تمام دلخوشی جوانی خود را کنار بگذارد و تمام وقت خود را صرف دین و معنویت بکند. این گونه تصورات نادرست و بسیاری از تصورات غلط دیگر که در جامعه شنیده می‌شود و در ذهن برخی از مردم قالب بسته است، همگی اینها مانع از ارتباط درست میان مردم و جامعه روحانی می‌شود.
طبق روانشناسی اجتماعی «افکار و نگرش‌های افراد، یعنی پسندها، بیزارها و نفرت‌های آنها نسبت به افراد، اشیاء و موقعیت‌ها و گروه‌ها، مهمترین گام در فرآیند تعاملات اجتماعی است.»[۷]
بنابراین هنگامی که در ذهن جامعه جوان ما، آن تصورات قالبی و نگرش‌ها رسوب کند، به طبع هرگز حاضر به برقراری ارتباط با جامعه روحانی نخواهد بود.عمدتا تصور اولیه و غلط برخى جوانان در رابطه با روحانی‌هایی است که هنوز او را نمى‏شناسند و رابطه‌اى با او نداشته‏اند؛ ولى پس از آشنایی با روحانیون، مشاهده می‌کنیم که رابطه آنها بسیار گرم و صمیمى می‌شود و این نشان از این مسأله است که تصویرى که برخى از جوانان از روحانى دارند، تصویر نادرستى است؛ زیرا واقعیت همواره مصادیق برعکس آن است؛ همان افرادى که درباره روحانیت تصویر درستى ندارند، وقتى سوال مى‏شود که آیا همه روحانیت چنین هستند؟ در پاسخ مى‏گویند، نه فلان روحانى که او از نزدیک مى‏شناسد، چنین نیست و اى کاش همه روحانیان چنین بودند. وقتى شما این روحانی‌ها را که در نظر این افراد هستند بررسى مى‏کنید، مى‏بینید ویژگى خاصى نسبت به سایر روحانیان ندارند و روحانیان دیگر نیز در نظر برخى افراد بهترین روحانى هستند و این گفته‌ها نشان از آن دارد که تصویر کلى و تصور قالبى در نزد این افراد، تصویر درستى نیست.

۶٫ جدایی و فاصله گرفتن مردم از جامعه روحانی را نمی‌توان فارغ از تلاش سیاسی استعمار و دست‌های پنهان آنها تصور کرد. همجمه‌های تند و تیز فرهنگی علیه ارزش‌های دینی با استفاده از تمامی امکانات نرم افزاری و سخت افزاری عناصر وابسته داخلی، رسانه‌های وابسته و نیروهای سکولار و روشن فکر غرب زده، همگی اینها باعث شکاف بین نسل جوان جامعه ما با مدیران دولتی و حکومتی، به ویژه جامعه روحانی و مذهبی و ایجاد بدبینی، شک و تردید در توان مدیریتی افراد مذهبی در رفع مشکلات و پیشبرد جامعه در ابعاد مختلف شده است.
دشمنان اسلام به خوبی به نقش و جایگاه ولایت فقیه و حوزه‌های علمیه، در مبارزات ضد استعماری و همچنین پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی پی برده‌اند و در این مسیر از هیچ کوششی برای القای ناکار آمدی و ایجاد زمینه بدبینی و تخریب نسبت به جامعه روحانیت، دریغ نکرده‌اند.
امام خمینی(ره) در سخنرانی خود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به این موضوع اشاره می‌کنند؛ «مع الاسف تاکنون دست خیانت استعمار به وسایل مختلفه، فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسایل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده است. طبقه جوان را به روحانیون و این‏ها را به آن‏ها بد معرفى نمودند و در نتیجه وحدت فکرى و عملى از بین رفته و راه را براى مقاصد شوم اجنبی‌ها باز نموده است.»[۸]
امام(ره) در برابر کسانی که تز اسلام بدون روحانیت را می‌دادند، به شدت مبارزه کرده و علاوه بر استعماری بودن این نظریه، این سخن را همانند کشوری بدون طبیب دانست.
راهکارهای کم کردن فاصله میان جامعه و روحانیت
راهکارهای حل این مشکل به دو بخش تقسیم می‌شوند؛
۱٫ راهکارهایی که خود جامعه روحانیت و طلاب لازم است انجام دهد، از جمله مسلح شدن به قوه ایمان و عمل صالح، اخلاق فاضله و علم، افزایش سطح تحمل و سطح نگرش خود نسبت به مخاطبان، دقت و توجه در انتخاب و گزینش روحانی در نهادهای دولتی و حکومتی و نظارت دقیق و بیشتر بر اعمال آنان و برخورد با افراد خاطی و… .۲٫ اقداماتی که لازم است در جامعه صورت بگیرد؛

الف) نزدیک کردن نگرش‌های جامعه به واقعیت‌ها؛
یکی از راه‌هایی که می‌توان در جهت برداشتن و یا کاهش این فاصله ایجاد کرد، همسازی و نزدیک کردن نگرش‌های جامعه به واقعیت‌هاست. اینکه به جوان بقبولانیم که روحانی هم از جنس توست و در بر طرف کردن مشکل علمی، روحی و عاطفی تو می‌تواند به تو کمک کند. خواهان موفقیت و پیشرفت تو، برقراری ارتباط با تو و… .
لذا هنگامی که اینها را پذیرفت، احتمال نگرش مثبت به تدریج وجود خواهد داشت. به طور کلی می‌توان گفت: «هر چه اعتقاد افراد به درست بودن چیزی بیشتر شود، آن چیز به نظرشان مطلوب‌تر می‌رسد؛ یعنی خودشان را متقاعد می‌کنند که آن چیز مطلوب است.»[۹]
ب) ایجاد زمینه‌های ارتباط و آشنایی؛
هر چه قدر میزان ارتباط و فیزیکی بین مردم و جامعه روحانیت و طلاب بیشتر شود، این ارتباط و مجاورت به تدریج باعث علاقه و زمینه آشنایی و دوستی فی مابین خواهد شد.
بر طبق پژوهش‌های به عمل آمده، «صرف آشنایی، یعنی صرف تماس با محرک‌ها، میزان علاقه‌مندی را افزایش می‌دهد.»[۱۰]
ج) ایجاد هم‌رنگی میان جوانان و جامعه روحانیت و طلاب؛
بسیاری از مردم با وجود تفاوت‌های فردی، ولی با اشتراک در هنجارهای معین و هم‌رنگ، قادر خواهند بود که همدیگر را پذیرفته و در کنار هم زندگی کنند. هر گونه تعاملی چه در محیط دانشگاه و چه در کل جامعه، تنها از آنجا که اعضای آن با هنجارهای مشخصی هم‌رنگی می‌کنند، می‌تواند وجود داشته باشد.[۱۱]
مضاف بر همه اینها، بالا بردن شناخت و آگاهی مردم نسبت به قشر روحانیت و شناساندن علل و عوامل این فاصله موجود و شناساندن توطئه‌های دشمن در تضعیف روحانیت و به وجود آوردن احساس نیاز در جوانان و افزایش آگاهی‌های آنها نسبت به ضرورت و اهمیت این پیوند و رابطه، از طریق ارائه برنامه‌های فرهنگی دقیق و کارشناسانه و تبیین دستاوردهای با ارزش و مفید که در کشور به برکت رهبری و روحانیت حاصل شده، در رسانه‌ها به ویژه رسانه ملی، لازم به نظر می‌آید.
منبع:
[۱]. اقتباس از رفیع پور، توسعه و تضاد، ص۱۵۷- ۱۶۹
[۲]. ترجمه‏ غررالحکم، محلاتى، ج۲، ص۱۷۴
[۳]. شرح‏غررالحکم، خوانسارى، ج۳، ص۳۵۶
[۴]. ترجمه تحف العقول، جنتى، ص۱۱۹
[۵]. صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۴۲
[۶]. سوره رعد، آیه۱۱
[۷]. روانشناسى عمومى، مسعود آذربایجانی، ص۲۸۹
[۸]. صحیفه نور، ج۱، ص۱۵۰
[۹]. روانشناسى عمومى، ص۲۸۸
[۱۰]. همان، ص۲۹۱
[۱۱]. همان، ص۲۹۶
عقیل مصطفوی مجد





دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


4 + = 11