ثروتمند بشویم یا نشویم؟! مسئله این است!

 

«ثروت»و «ثروت اندوزی» از ابتدای خلقت بشر مورد توجه بوده است و همین عامل جنگ ها و خونریزی های زیادی را در تاریخ به یادگار گذاشته است.

به گزارش ادیان نیوز، پرداختن به این موضوع آن چنان اهمیتی برای بشر داشته است که با ادامه حیات اجتماعی، ثروت اندوزان و افراد پائین دست جامعه(یا همان مستضعفان) به دو جریان مهم اجتماعی تبدیل شدند و بسیاری از مکاتب مهم فکری در دیالتیکی از برخورد این دو جریان به وجود آمدند و نمونه بارز آن در غرب، تقابل دو اندیشه مارکسیسم و لیبرابیسم در این رابطه بود.

توجه به حسن و قبح ثروت اندوزی در جوامع شرقی نیز سابقه ای دیرینه دارد و شریعت اسلام به آن اهتمامی ویژه داشته است و در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه حیات جمهوری اسلامی نیز آن چنان این دو جریان مهم جلوه داده شدند که در ادبیات سیاسی ایران پس از انقلاب واژه هایی چون:«مرفهین بی درد»، «مستکبرین»، «اسلام آمریکایی»، «مستضعفین» و… به وجود آمد و مسیر اتفاقات و تحولات پس از انقلاب نیز گواهی بر آن بود که اقشار پائین دست جامعه همراهی بیشتری با انقلاب اسلامی و ارزش های آن دارند(این مورد در تاریخ صدر اسلام نیز صادق است).

خطر روی آوردن به خوی سرمایه داری آن چنان برای جریان اسلام ناب مضر بوده است که حضرت امام در پیام خود خطاب به روحانیون(معروف به منشور روحانیت) اعلام کردند:

81473-243972-1403937487

«روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت…»

این قبیل تعبیرات حضرت امام، عده ای را بر آن داشت که اسلام و انقلاب اسلام به طور ذاتی با ثروت و ثروت اندوزی در مخالفت است و عده ای از این تعبیرات حضرت امام، برداشت های ناصوابی داشتند و گمان کردند که جمهوری اسلامی سر جنگ با ثروتمندان دارد و جای تاسف است که این سوء تفاهم تا به امروز ادامه دارد.

از جمله این سوء تفاهم ها در سخنان اخیر ریاست محترم جمهور باز می گردد که «حسن روحانی»، رئیس‌جمهور، در همایش سراسری قوه قضاییه در بخشی از سخنان خود با بیان این که برخی در جامعه سرمایه‌گذار و ثروت را موضوع ضد ارزش می‌دانند، ضرورت اصلاح این نگرش و فرهنگ را مورد تاکید قرار داد و گفت: «تا زمانی که عده‌ای سرمایه‌ را نجس می‌دانند و فقر را افتخار کشور، به مقصد نخواهیم رسید».

حال آنکه باید دید چه ثروتی از منظر اسلام مذوم است و برخورداری از آن موجب از دست دادن دین و آخرت می شود.

ترغیب ائمه به کسب مال حلال

در ابتدا باید دقت داشت که اسلام هرگز با رهبانیت و گوشه گیری از دنیا(و به تبع آن مال دنیا) سازگاری ندارد و در متن روایات و آیات قرآن کریم توصیه فراوانی شده است.

اما نکته مهم اینجا است که این ثروت اولا باید از راه حلال باشد و ثانیا ثروت باید وسیله اى باشد برای استفاده همگان، پر کردن خلاء هاى اقتصادی، مرهم نهادن بر زخم هاى جانگاه محرومان و براى رسیدگى به نیاز ها و مشکلات مستضعفان. علاقه به چنین ثروتى با چنین هدفی، علاقه به دنیا نیست، بلکه علاقه به آخرت است.

یکى از یاران امام صادق(ع) به آن حضرت گفت :

«چه کار کنم؟ من دنیا را دوست دارم و به آن علاقه مندم! مى ترسم دنیا پرست باشم.»

امام (ع) فرمود: «با ثروت دنیا چه می خواهى انجام دهی؟» گفت: «هزینه خود و خانواده ام را تهیه کنم و به خویشاوندان کمک کنم. در راه خدا انفاق کنم و حج و عمره به جا آورم.» امام (ع) فرمود: «لیس هذا طلب الدنیا هذا طلب الآخرهْْ؛ این دنیا طلبى نیست ، بلکه طلب آخرت است».( وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۹(

اسلام ثروتی را نکوهش می کند که مانع رسیدن به کمال باشد و موجب دل بستگی انسان شود. در چنین حالتی است که خداوند می فرماید: بگو اگر پدران و فرزندان و همسران و اقوام شما واموالی که جمع آوری کرده ایدوتجارتی که از کسادی آن بیمناک هستید و خانه هایی که به آن دل بسته اید در نزد شما محبوب تراند از خدا و رسول وجهاد در راه خدا پس منتطر امر خدا باشید.( توبه،آیه ۲۴)

 تجمل گرایی کارگزران و زراندوزی صرف؛ امری مذموم در اسلام

از منظر تعالیم اسلام علاوه بر آسیب ذکر شده، دو آسیب دیگر نیز در ثروت اندوزی که یکی از آنها تجمل گرایی مسئولین و دیگری ثروت اندوزی صرف است.

در رابطه با مدیریت مال و ثروت از دیدگاه قرآن کریم به آیه شریفه: «والذین یکنزون الذهب والفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه / ۳۴۰) می رسیم.

«ولا ینفقونها فی سبیل الله» منظور از راه خدا انجام مسؤولیت در قبال زندگی است. این مسؤولیت بر حسب موقعیت و شرایط مردم در بین ایشان تقسیم شده است تا هر کسی به توسعه و پیشرفت زندگی بپردازد و توانمندی‌های خود را برای پیشرفت زندگی و رساندن آن به جایگاه‌های عالی‌تر بکار بندد.

این موضع به بحثی جدال انگیز در جامعه اسلامی اولیه تبدیل گردید. بین معاویه و اطرافیان او و ابوذر غفاری – صحابی جلیل القدر پیامبر (ص) – این جدال در گرفت. ابوذر با شیوه تصرف در اموال مسلمانان – بوسیله والیان یا ثروت اندوزان – مخالف بود. ابوذر بی وقفه این آیه را می‌خواند تا به جامعه اسلامی آن روز نادرستی ثرورت اندوزی و خرج نکردن آن در راه خدا را گوش زد کند.

معاویه استدلال کرد که این آیه در مورد اهل کتاب نازل شده است ولی ابوذر می‌گفت که این آیه هم درباره ما و هم درباره اهل کتاب نازل شده است. یعنی آیه شریفه به موضوع ثروت اندوزی می‌پردازد و محدود به زمان خاصی نیست و هر جایی که این ویژگی‌ها در آن وجود داشته باشد، این آیه نیز بدان نظر دارد. به همین جهت معاویه به عثمان بن عفان شکایت برد. عثمان نیز به دنبال ابوذر فرستاد و او را به ربذه تبعید کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز حضرت امام بارها و بارها نسبت به خطر تجمل گرایی و مال اندوزی مسئولان و روحانیون متذکر شدند و همچنان که ابن خلدون خاطر نشان می‌سازد تجمل‌گرایی از عوامل عمده‌ی شکست حکومت‌ها و به سستی گراییدن عصبیت است.

امام خمینی نیز تجمل گرایی را یکی از آسیب های عمده به شمار آورده و در تحلیل گرایش مردم به روحانیت و سپردن رهبری انقلاب به ایشان می گویند:

«آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه ی آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را به پا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند. عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شان روحانیت نیست و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.(صحیفه امام، ج ۱۹، ص۱۸۸)

در اندیشه ی امام اشرافی گری و تجمل گرایی این است که زندگی متولیان امور جامعه متفاوت از توده ی مردم بوده و دارای امتیازات ویژه ای باشند و با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند.(صحیفه امام، ج ۲، ص۲۸۰)

ملاک تشخیص تجمل گرایی نیز عدم تفاوت زندگی بعد از حاکمیت قشر حاکم با قبل از حکومت است و داوران تشخیص این امر نیز توده ی مردم هستند. از این رو توصیه می فرمایند: «یک وقت کاری نشود که ملت ها و دیگران کار را تعقیب کنند به اینکه شما دستتان نمی رسید حالا که دستتان رسید شما هم همان هستید.(صحیفه امام، ج ۱۱، ص۱۸۳)

از این موارد در می یابیم که کسب ثروت و رشد آن در میان افراد جامعه اسلامی نه تنها امری مذموم به حساب نمی آید بلکه توصیه فراوانی نسبت به آن شده است.

اما هشدار جدی اسلام در رابطه با ثروت اندوزی متوجه چند آسیب است؛ اول آنکه راه کسب و خرج ثروت مشخص و در مسیر رضای الهی و امور مباح باشد، دوم اینکه توجه ثروت موجب تجمل گرایی در میان جامعه و مهم تر از آن در میان مسئولان نظام اسلامی نشود چرا که تجمل گرایی چیزی نیست جز محمل به دست آوردن ثروت های نامشروع و عقب ماندن جامعه اسلامی از اهداف خویش.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


2 + 7 =