مقایسه سوره حمد با آنچه مسیحیان در نماز مى‏خوانند

 

بنام خدایى که هم رحمتى عام دارد و هم رحمتى خاص به نیکان.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (۱)

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (۲) الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (۳) مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (۴) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (۵)

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ (۶) صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ (۷)

ترجمه آیات:

بنام خدایى که هم رحمتى عام دارد و هم رحمتى خاص به نیکان. (۱)

ستایش مر خدا را که مالک و مدبر همه عوالم است. (۲)

هم رحمتى عام دارد و هم رحمتى خاص به نیکان. (۳)

خدایى که مالکیت على الاطلاقش در روز جزا. (۴)

براى همه مکشوف می‌شود تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏طلبیم (۵)

ما را بسوى صراط مستقیم (راه راست) هدایت فرما. (۶)

صراط آنان که برایشان انعام فرمودى. نه آنان که برایشان غضب کردى. و نه گمراهان (۷)

1_hamd

حال براى اینکه بعظمت اسلام و این سوره پى ببرى، می‌توانی معارف موجود در این سوره را که خداى تعالى آن را جزو نماز مسلمانان قرار داده، با آنچه که مسیحیان در نماز خود میگویند، و انجیل متى (۶:- ۹- ۱۳) آن را حکایت مى‏کند، مقایسه کنى، آن وقت مى‏فهمى که سوره حمد چیست.

در انجیل نامبرده که بعربى ترجمه شده، چنین می‌خوانیم:

«أبانا الذی فی السماوات، لیتقدس اسمک، لیأت ملکوتک، لتکن مشیتک کما فی السماء کذلک على الأرض، خبزنا کفافنا، أعطنا الیوم، و اغفر لنا ذنوبنا کما نغفر نحن أیضا للمذنبین إلینا، و لا تدخلنا فی تجربه- و لکن نجنا من الشریر آمین»[۱].

«پدر ما آن کسى است که در آسمان‌ها است، نام تو متقدس باد، و فرمانت نافذ، و مشیتت در زمین مجرى، همانطور که در آسمان مجرى است، نان ما کفاف ما است، امروز ما را بده، و دیگر هیچ، و گناه ما بیامرز، همانطور که ما گناهکاران بخویشتن را مى‏بخشیم، (یعنى از ما یاد بگیر)، و ما را در بوته تجربه و امتحان قرار مده، بلکه در عوض از شر شریر نجات ده، آمین».

خوب، در این معانى که الفاظ این جملات آن‌ها را افاده مى‏کند دقت بفرمایید، که چه چیزهایى را بعنوان معارف الهى و آسمانى به بشر مى‏آموزد، و چگونه ادب بندگى در آن رعایت شده است!!

اولاً: بنمازگزار مى‏آموزد، که بگوید: پدر ما (یعنى خداى تعالى) در آسمان‌ها است، (در حالى که قرآن خدا را منزه از مکان می‌داند)!

ثانیاً: در باره پدرش دعاى خیر کند، که امیدوارم نامت متقدس باشد، (البته فراموش نشود که متقدس[۲] باشد، نه مقدس، و خلاصه قداست قلابى هم داشته باشد کافى است) و نیز امیدوارم که فرمانت در زمین مجرى، (و تیغت بران) باشد، همانطور که در آسمان هست، حال چه کسى می‌خواهد دعاى این بنده را در باره خدایش مستجاب کند؟ نمی‌دانیم، آنهم دعایى که به شعارهاى احزاب سیاسى شبیه‏تر است، تا بدعاى واقعى.

ثالثاً: از خدا و یا بگو پدرش درخواست کند: که تنها نان امروزش را بدهد، و در مقابل بخشش و مغفرتى که او نسبت به گنهکاران خود مى‏کند، وى نیز نسبت باو با مغفرت خود تلافى نماید، و همانطور که او در مقابل جفاکاران از حق خود اغماض مى‏کند، خدا هم از حق خود نسبت باو اغماض کند، حالا این نمازگزار مسیحى چه حقى از خودش دارد، که از خود او باشد، و خدا باو نداده باشد؟ نمی‌دانیم.

رابعاً: از پدر بخواهد که او را امتحان نکند، بلکه از شر شریر نجات دهد، و حال آنکه این درخواست درخواست امرى است محال، و نشدنى، براى اینکه اینجا دار امتحان و استکمال است، و اصلاً نجات از شریر بدون ابتلاء و امتحان معنا ندارد.[۳]

 

[۱] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص: ۴۱

[۲] . متقدس یعنی اینکه قداستش ذاتی نیست و از چیز دیگر گرفته شده است.

[۳]. ترجمه المیزان، ج‏۱، ص: ۶۵

برگرفته شده از تفسیر شریف المیزان
منبع: مسیحیت شناسی






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


8 + = 10