نوروز در اسلام

بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آن جا که به منابع برجاى مانده مربوط مى‏شود، نخستین بار در کتاب «مصباح» شیخ طوسى از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید.

دین جهانى اسلام، درباره آداب و رسوم ملّى چه نظرى دارد؟ آیا آن ها را کنار مى‌نهد یا آن ها را تأیید مى‌کند و در کنار خویش مى‌نشاند؟ و یا از میان آن ها گزینش مى‌کند؟

نخست باید دانست که دین کامل، آن نیست که خود، همه چیز را برعهده بگیرد و به جاى همه استعدادهاى آدمى و همه نهادهاى مدنىبنشیند؛ بلکه دین کامل، دینى است که همه این ها را در جاى خود، به درستى مى‌بیند و جهتى کلّى به آن ها مى‌دهد و آن چه را که از توان انسان ها (چه قُواى فردىو چه نهادهاى جمعى) خارج است، بر عهده مى‌گیرد.

اگر با این پیش‌زمینه عقلى به منابع و مصادر دینى نگاه کنیم، درمى‌یابیم که خواست دین، برچیدن بساط رسم‌های ملّى ـ قومى نیست؛بلکه بر آن است که به این سنّت‌ ها سَمت و سوى متعالى ببخشد. در واقع دین، تنها آن چه را که با فطرت آدمى مغایر است، برمى‌چیند.چنان که قرآن کریم، رسم اعراب جاهلی در احترام به ماه‌هاى حرام و جنگ نکردن در آن را تأیید کرده و پاس داشت:

«یا أیهاالذین آمنوا لاتحلّوا شعائر اللّه ولا الشهر الحرام.»؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! حرمت شعائر خدا و ماه حرام را نگه دارید.

رسول خدا (ص) فرموده است: «مَنْ سَنَّ سُنَهً حَسَنَهً عُمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ، کانَ لَهُ أجُرهُ وَ مِثْلُ اُجورهِم مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجورِهِمْ شَیْئاً وَمَنْسَنَّ سُنَّهً سَیِئَهً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ، کانَ عَلَیْهِ وِزْرهُ وَ مِثْلُ أوزارِهِمْ مِنْ غَیرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ أوزارِهِمْ شَیْئا.»؛ هرکس سنّت خوبی را پایه‌گذارى کند کهبه آن عمل شود، هم به اندازه عمل خودش و هم به اندازه پاداش دیگر عاملان، به وى داده مى‌شود، بدون آن که از پاداش عاملان چیزی کمشود؛ و هرکس رسم بدی را پایه‌گذاری کند که به آن عمل شود، سزای عمل خودش و دیگران برعهده اوست، بدون آن که از سزای دیگرانچیزی کاسته شود.

بر این اساس، دین مبین اسلام، رسم نوروز را که یک رسم ملی ایرانی است، مورد تأیید قرار داده و از آن به نیکی یاد کرده و برای آن آدابی نیز تعریف نموده است.

نوروز در فرهنگ شیعه

نوروز یا روز نو، در همه تقویم‌ها، در همه دوره‏ها و در میان همه فرهنگ‌ها، با اسامى گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دورخورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گِرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعى تقویم را پدید آوردهاست. آغاز هر سال، شروع جدیدى است که خود به نوعى انسان را با احساسى تازه و تولدى نو به حرکت در مى‏آورد. این آغاز همراه باشادى و سرور بوده و در هر فرهنگى آیین‌هاى ویژه‏ اى براى نشان دادن خوشحالى و شادى از این اتفاق در نظر گرفته شده است.

بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آن جا که به منابع برجاى مانده مربوط مى‏شود، نخستین بار در کتاب «مصباح» شیخ طوسى از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید.

نوروز در منابع کهن شیعى

در آغاز باید اشاره کنیم که مقصود از منابع کهن منابعى است که تا زمان شیخ طوسى، یعنی قرن پنجم هجری تألیف شده است. آنچه دربارهنوروز در این منابع آمده، به شرح زیر است:

۱) در روایتی آمده که ابراهیم کرخى از امام صادق علیه‌السلام سؤال کرد: شخصى مزرعه بزرگى دارد و در روز مهرگان یا نوروز، هدایایى (ازطرف کسانى که بر روى آن کار مى‏کنند) به او داده مى‏شود. آیا بپذیرد؟ حضرت فرمود: آیا آن ها که هدیه مى‏دهند، مسلمانند؟ ابراهیممى‏گوید: آرى. حضرت فرمود: هدیه آنها را بپذیرد.

۲) روایت دیگر چنین است که در روز نوروز به امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفته شد: الیوم النیروز؛ «امروز، نوروز است». حضرت فرمودند:إِصنَعُوا کَلَّ یَومٍ نیروزاً. «هر روزتان را نوروز کنید».

در حاشیه نسخه‏اى از فهرست ابن‏ندیم آمده که ثابت‏بن نعمان، پدر ابوحنیفه، یا جد او همان کسى بود که فالوده به امام على علیه‌السلامهدیه کرد و حضرت فرمود: «نوروزنا کل یوم»؛ هر روز ما نوروز است. یا «مَهرَجُونا کل یوم» جشن مهرگان ما هر روز است.

۳) گفتیم که در تهذیب شیخ طوسى، به بحث هدیه در روز نوروز و مهرجان اشاره شده بود. هم چنین ایشان در کتاب «مصباح المتهجد»،براى نخستین بار، از نوروز به عنوان روزى متبرک که روزه استحبابى و نماز دارد، صحبت کرده است.

۴) در دو کتاب دعا که در قرن ششم به زبان فارسى نوشته شده، از حدیث معلى بن خنیس یاد شده که درباره اعمال روز نوروز به ویژه روزه،پوشیدن لباس نیکو و نماز مخصوص سخن به میان آمده است. این دو مورد از دو متن فارسى شیعى قرن ششم قابل توجه است.

۵) در کتاب ذخیرهالآخره که مشتمل بر ادعیه بوده و در نیمه نخست قرن ششم تألیف شده، فصلى به نام «عمل روز نوروز فارسیان» آمدهاست. در آنجا حدیث معلى بن خنیس به این ترتیب نقل شده است:

معلى بن خنیس از امام صادق علیه‌السلام روایت می‌کند که فرمودند: چون روز نوروز شد، روزه بگیر و غسل کن و بهترین لباست را بپوش و خودت را خوشبو کن. همین که نماز ظهر و عصر و نوافل آن را انجام دادی، چهار رکعت نماز (به صورت دو رکعتی) بخوان؛ در رکعت اول حمد وده بار سوره قدر و در رکعت دوم حمد و ده بار سوره کافرون. سپس سلام بده و در دو رکعت بعد، در رکعت اول حمد و ده بار سوره توحید و در رکعت دوم حمد و ده بار سوره‌های ناس و فلق را بخوان. و بعد از نماز، تسبیح زهرا علیها‌السلام را بگو.

۶) در کتاب نزههالزاهد نیز که در نیمه دوم قرن ششم یا نیمه نخست قرن هفتم نوشته شده، آمده است: امام جعفر صادق علیه‌السلامفرمود: چون روز نوروز در آید غسل کن و جامه پاک‏ترین در پوش و بوى خوش به کار دار و روزه فراگیر و پس از نماز ظهر و عصر، چهار رکعت نمازکن به دو سلام. پس از الحمد در اول رکعت، ده بار انا انزلناه بخوان و در دوم ده بار قل یاایها الکافرون و در سوم ده بار قل هو الله احد و در چهارمده بار هر دو قل اعوذ. و چون فارغ شوى سجده شکر کن و این دعا بخوان تا تو را گناه شصت‏ساله بیامرزد. و دعا این است: اللهم صل علىمحمد و آل محمدٍ الأوصیاءَ المَرضیّین و صل على جمیع انبیاءک و رُسُلِک بِأَفضل صلواتک و بارک علیهم بأَفضل برکاتک … «خدایا بر محمد و خاندان او درود فرست، همان‌هایی که سفارش شدگان تو و مورد رضایت تو هستند و همچنین بر همه پیامبران و فرستادگان خود بهترین درودها را بفرست و بهترین برکت‌ها را بر آنان نازل کن».

۷) قطب‌الدین راوندى (م ۵۷۳) در کتاب لُبُّ‌اللُّباب، حدیثى درباره نوروز آورده است که پیامبر گرامی صلی‌الله علیه و آله فرمود: دو روز را براىشما جانشین دو روز دیگر کردم؛ عید فطر و قربان را به‌جاى عید نوروز و مهرگان قرار دادم.

مراسم نوروز در شهرهاى شیعه نیز برپا بوده است. حداقل دو قصیده از سیدضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندى از قرن ششم در دست داریمکه عید نوروز را به برخى از بزرگان آن ناحیه تبریک گفته است. در یکى از این اشعار آمده:

هذا الربیع و هذه أزهاره                     وافى سواء لیله و نهاره.

نوروز در منابع اهل سنت

در این جا بى‏مناسبت نیست، اشاره‏اى به آنچه در منابع اهل سنت در باره روز نوروز آمده داشته باشیم. به‌طور کلى باید گفت که این عید،پس از اسلام مورد توجه حکام اموى و عباسى بوده و به‌ویژه در حوزه شرق، هدایاى نوروز به طور مرتب از طرف حکام از کدخدایان دریافتمى‏شده است. افزون بر آن، گرفتن خراج نیز بر اساس نوروز بوده و یکى دوبار در عهد متوکل و معتضد عباسى نوروز تا تیرماه به تأخیر افتاده تامردم در پرداخت آن دچار مشکل نشوند، زیرا در این وقت محصول به‌دست مى‏آمده است. در زمان مقتدر عباسی نیز این مشکل به عنواننوعى ظلم در حق رعایا مطرح بوده است.

به گزارش یعقوبى، معاویه پس از رسیدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابى‏بکره دستور داده تا هدایاى نوروز و مهرگان براى وى ارسال شود.عمر بن عبدالعزیز، در ردیف کارهاى اصلاحى خود این امر را متوقف کرده و نامه‏اى به یکى از حکام خویش نوشته تا از گرفتن هدایاى نوروز ومهرگان خوددارى کند. بعد از او، یزید بن عبدالملک بار دیگر گرفتن هدایاى نوروزى را باب کرده است. در زمان نصر بن سیار نیز گرفتن هدایا درخراسان مرسوم بوده است.

در تمام این دوران، روز نوروز به عنوان یک روز معین براى مسلمانان شرق شناخته شده و به دلیل همزمانی با پرداخت مالیات، موقعیت ‏خودرا حفظ کرده است.

منبع : پایگاه فرهنگی تبلیغی رسالات






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 8 = 9