نکاتی کوتاه در باره فدک و خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)

توجه به نکاتی کلیدی و مهم و در عین حال مختصر در باره مساله فدک و همچنین خطبه فدکیه حضرت زهرا بسیار مفید و لازم به نظر می رسد که در این جا بدان ها اشاره می کنم.

الف) احیای نام حضرت زهرا و دهه فاطمیه از سوی انقلاب اسلامی ایران(امام راحل و مراجع تقلید):

شکی نیست که یکی از برکات انقلاب اسلامی زنده شدن نام حضرت زهرا صلوات‌الله ‌علیها در جامعه بود.

تا قبل از انقلاب از این سخنان و برنامه هایی تحی عنوان دهه فاطمیه مطرح نبود و کسی با آنها آشنا نبود آنچه که امروز مردم ما با عنوان فاطمیه می شناسند معلول حاکمیت اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سخنان امام راحل در شان حضرت صدیقه طاهره است.

همین سخنان امام راحل سبب شد که یک جاذبه معنوی در میان رزمندگان ما نسبت به حضرت زهرا پیدا شد که قابل توجیه با اسباب عادی نیست.

البته در کنار این اقدام ، حرکت چند تن از مراجع تقلید بزرگ نیز  در احیای این امر بسار موثر بود. که حتی برخی ها با پای برهنه در روز شهادت آنحضرت به خیابان آمدند و بالأخره به ‌جایی  رسید که  خطبه فدکیه آنحضرت که یکی از میراث های ماندگار صدیق طاهره است به عنوان یک سند رسمی و تاریخی ثبت شود و مراجع تقلید به صورت بی‌سابقه‌ای آن‌را تأیید و امضا کنند.

از یان رو پرداختن به خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) امری بسیار شایسته و زیبا است .

 

ب) خاطره ی آیه الله مصباح یزدی از ماموستا شیخ الاسلام در باره حضرت فاطمه زهرا (س):

یک روز بعد از اجلاس خبرگان رهبری من و ماموستا شیخ‌الاسلام در یک اتاق با هم بودیم و صحبت می‌کردیم، وی گفت پدر من قطب نقشبندیه بود ولی در مقابل هیچ شخصیت سیاسی بلند نمی‌شد ولی در مقابل سادات و فرزندان حضرت زهرا(س) تمام قد می‌ایستاد.
وی اضافه کرد: او می‌گفت نظر شخصی‌اش این است که اگر کسی به حضرت زهرا(س) اهانتی کند، کافر است و به دلیل این اعتقاداتش بود که شهادت نصیبش شد.

ج) چرا خطبه فدکیه نامیده شد؟

 نهاده شدن نام «فدکیه» بر خطبه عالمانه و آتشین حضرت زهرا(س) صرفاً بیانگر جهت صدور این خطبه بى‏مانند را بیان مى‏کند و محتواى این سخنرانى آنچنان عمیق و گسترده است که موضوع غصب فدک در برابر عمق و گستردگى آن جز «بهانه‏اى» به نظر نمى‏آید. نگاه عمیق به معارف اساسى دین و بیان واقعیت‏هاى اجتماعى در کنار یادآورى مسؤولیت آحاد افراد جامعه اسلامى نسبت به آن معارف و این واقعیت‏ها به همراه تبیین انحراف به‏وجود آمده بعد از پیامبر(ص) و علت آن در سطح خواص و عامه افراد جامعه، موضوعات مهمى است که نه فقط داروى درد آن روز، که مرهم زخم تمامى آسیب‏هاى جامعه اسلامى در طول تاریخ خواهد بود که علاوه بر ابعاد معرفتى دین‏شناسانه، ابعاد جامعه‏شناسانه سیاسى را نیز در بر دارد.

د) مطالبه فدک چرا؟

از جمله مظلومیت های حضرت صدیقه طاهر این است که برخی ها در طول تاریخ اینگونه تصور می کنند که حضرت صدیقه بسیار نارحت بود و آن‌چه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را خیلی رنج می‌داد این بود که اموالش را گرفتند! اموال او را غصب کردند، گاهی در مرثیه‌خوانیها گفته می‌شود که حضرت فرمودند: «نان بچه‌هایم را گرفتید!» این یکی از بزرگترین ظلمهایی است که ما شیعیان به اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌کنیم.

چگونه کسانی که همه ثروتهای عالم در مقابل آنها به اندازه تل خاکستری ارزش ندارد، برای از دست دادن مال دنیا ناراحت شوند؟!

امیرالمومنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرماید: وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَغَیْرِ فَدَک‏؛۷ من را با فدک و غیر فدک چه کار؟! آیا واقعاً این گریه‌ها، ناله‌ها و دادخواهیها برای مال دنیا بود؟! چنین تصوری، تصوری خام، بی‌جا و نابخردانه است. حقیقت امر این است که این مسأله بهانه‌ای بود برای این‌که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها حقایقی را افشا کند که تا قیامت این حقایق چنان آشکار بماند که کسی نتواند آنها را مخفی کند.

 

ه) چرا مطالبه فدک پس از حضرت زهرا صورت نگرفت؟

  در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که اگر فدک مال زهرا بود، چرا امیرالمؤمنین پس از رسیدن به خلافت، آن را شخصاً تصاحب نکردند و یا به فرزندان فاطمه تقسیم ننمودند؟ جواب این سؤال را مى‏توان از نامه‏ى چهل و پنج نهج‏البلاغه استفاده کرد که مولا مى‏فرمایند: بَلَى کَانَتْ فِی أَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ

و بدین‏وسیله مى‏رسانند که مسائل مادى براى ما اهل‏بیت ارزش چندانى ندارد، بلکه تعقیب فدک روى یک سلسله مسائل اسلامى و اجتماعى و سیاسى بود، که با کمال تأسف از سوى خلیفه‏ى وقت بروز کرده بود… و چون على علیه‏السلام از فدک گذشته بود، قهراً فرزندان فاطمه علیهاالسلام نیز به این سیره امیر المومنین احترام گذاستند

در این زمینه مرحوم سید مرتضى- رضوان‏اللَّه‏علیه- مى‏فرمایند: چون حکومت به على علیه‏السلام رسید، از آن حضرت خواستند فدک را از فیى مسلمین خارج سازد، آن حضرت در جواب فرمودند:
انى لاستحیى من اللَّه ان ارد شیئا منع منهابوبکر و امضاه عمر. ابن ابى‏الحدید، ج ۱۶، ص ۲۵۲٫
من از خدایم شرم مى‏کنم چیزى را که ابوبکر آن را منع کرد و عمر بر آن صحه گذاشت به صاحبان اصلیش برگردانم. على علیه‏السلام در این فراز، هم به تصرف عدوانى فدک و عمل خلاف ابوبکر و عمر اشاره کرده و هم، بزرگوارى و بى‏اعتنایى خویش را به مال و منال دنیا نشان داده است.
و چون از امام صادق علیه‏السلام در این زمینه سؤال کردند، آن حضرت فرمودند:
للاقتدابرسول‏اللَّه لما فتح مکه و قدباع عقیل بن ابى‏طالب داره، فقیل له: یارسول‏اللَّه! الا ترجع الى دارک؟ فقال: هل ترک عقیل لنا دارا؟ انا اهل‏بیتلانسترجع شیئا یؤخذ منا ظلما. عوالم، ج ۱۱، ص ۴۴۰- طرائف، ص ۴۰۶

على علیه‏السلام در این مورد از پیامبر خدا تقلید و تبعیت نموده است، زیرا: از آن حضرت پس از فتح مکه پرسیدند که به خانه‏ات نمى‏روى؟ فرمودند: عقیل بن ابى‏طالب براى ما خانه‏اى نگذاشته، همه را فروخته است و ما اهل‏بیت چنین عادت داریم هنگامى که چیزى را به ظلم از ما گرفتند، دیگر به آن رجوع نمى‏کنیم.
و در یک روایت دیگر از امام صادق علیه‏السلام آمده است:
با شهادت فاطمه و با مرگ ابوبکر و عمر، هر دو طرف مخاصمه به پیشگاه خدا رسیده‏اند و به ترتیب، پاداش و کیفر نیز دیده‏اند. بنابراین مناسب نیست بعد از عقاب غاصب و ظالم و پاداش مظلوم فدک را دنبال کرد. علل‏الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۹ به نقل طرائف، ص ۴۰۶

و) داستان فدک:

فدک اسم سرزمینی است در شمال مدینه در نزدیکی قلعه‌های خیبر که حدود یک‌صد کیلومتر با مدینه فاصله دارد. ساکنین این قلعه‌ها و سرزمین‌ها طوایفی از یهود بودند. آمدن یهود به حجاز و سکونت‌شان در مدینه به قرنها قبل از ظهور اسلام برمی‌گردد. علمای یهود از پیامبران سلام‌الله‌علیهم‌أجمعین شنیده و در کتابها خوانده بودند که در آخرالزمان پیامبری مبعوث می‌شود که پیامبران پیشین را تصدیق می‌کند و دینش جهان‌گیر می‌شود. آنها به امید درک پیامبر آخرالزمان و ایمان به او به حجاز مهاجرت کردند و در اطراف مدینه ساکن شدند؛ زیرا می‌دانستند که پایتخت آن پیغمبر مدینه خواهد بود.

یهودیان اطراف مدینه سه طایفه معروف بودند (بنی‌قریظه، بنی‌قینقاع، بنی‌نظیر) که ویژگی‌های خاصی داشتند.

 اولا مثل سایر یهودیان بسیار مال‌دوست بودند و فکر اقتصادی داشتند.

 ویژگی دوم آنها دوراندیشی و عاقبت‌اندیشی بود. وقتی وارد حجاز شدند سعی کردند که سرزمینهای حاصل‌خیز و مکانهای استراتژیک را شناسایی کنند و قلعه‌های محکمی برای خود بنا کنند.

ویژگی سوم این قوم هم این بود که اهل علم و دانش بودند و نسبت به اعراب، از تمدن برتری برخوردار بودند. یهودیان با این ویژگیها از موقعیت خاصی در بین اعراب برخوردار بودند.

بعد از این که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به مدینه مهاجرت فرمودند و عملاً دولت اسلامی در مدینه تشکیل شد، پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با طوایف مختلف یهود معاهده‌ای بستند و بنا شد که آنها متعرض مسلمان‌ها نشوند و با دشمنانشان همکاری نکنند؛ ولی هیچ کدام از این طوایف به عهد خود وفا نکردند و پنهانی با مشرکین مکه از یک طرف و بعدها با منافقین مدینه از طرف دیگر روابطی برقرار کردند و حتی توطئه کردند که جنگی علیه پیغمبر اسلام راه بیاندازند. منافقین به آنها قول داده بودند که اگر شما به مدینه حمله کنید ما دو هزار نفر هستیم و به شما کمک خواهیم کرد. در سوره منافقون به این هدف منافقان اشاره می‌کند و می‌فرماید: «یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَهِلَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل‏؛۱ منافقان می‌گفتند: ما عزیز هستیم و مسلمانها آواره‌های مکه هستند و ذلیلند و ما اینها را بیرون خواهیم کرد» وقتی پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اطلاع پیدا کردند برای جنگ با آنها آماده شدند و نهایتاً جنگهایی اتفاق افتاد که یکی از آنها جنگ خیبر بود. در جنگ خیبر قلعه‌های خیبر که مهم‌ترین قلعه استراتژیک یهودیان بود (وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم)۲به دست توانای امیرالمؤمنین علیه‌السلام فتح شد. خبر فتح خیبر به اهل فدک رسید. آنها برای در امان ماندن از بلایی که بر سر اهل خیبر آمد به پیغمبر پیشنهاد مصالحه کردند و نهایتاً بزرگان فدک پیشنهاد کردند که ما زمین‌ها و اموالمان را به شما می‌دهیم به شرط این‌که جانمان سالم بماند. پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله هم قبول کردند و آنها هر کدام به اندازه یک شتر از اموالشان برداشتند و بقیه را تسلیم پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کردند. قرآن در اول سوره حشر به این ماجرا اشاره می‌کند و می‌فرماید: وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن یَشَاء وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛۳ مضمون این آیه این است: این سرزمینی را که بدون قوای نظامی تصرف کردید و خود مردم آن‌جا آنها را به پیغمبر بخشیدند، این اموال با سایر اموالی که مسلمان‌ها در جنگ‌ها به غنیمت می‌گیرند تفاوت دارد. معمولاً لشکریان اسلام وقتی در جنگ با کفار پیروز می‌شوند و غنایمی به دست می‌آورند خمس آن غنایم مال پیغمبر است؛ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى.۴ اما اموالی که به خود پیغمبر تقدیم می‌شود، همه آن اموال مال پیغمبر است. در فقه درباره اقسام اموالی که در جنگها غنیمت گرفته می‌شود بحث می‌شود. در بین این اموال یک قسم همین موردی است که آیه ۶ سوره حشر به آن اشاره دارد؛ می‌فرماید: «و آنچه را که خدا از آنان به رسولش بخشیده چیزى است که شما براى به دست آوردن آن نه اسبى دواندید و نه شترى‏». اختیار این اموال با خود پیغمبر است و هیچ کس دیگری حقی در آنها ندارد.

اهل فدک خودشان اراضی فدک را به پیغمبر تسلیم کردند تا جانشان را حفظ کنند. وقتی این اراضی در اختیار پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار گرفت به حسب نقلی که در بعضی روایات شده، این آیه نازل شد که: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ؛۵ اختیار این اموال با شماست؛ اما «ذی‌القربی» در این اموال حق دارند». در واقع دستور داده شد که: درست است که اختیار این اموال با شماست، اما این بخش از اراضی را به «ذی‌القربی» بدهید. در روایت آمده است که منظور از ذی‌القربی حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیهاست.۶ پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به امر این آیه شریف فدک را به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بخشیدند و در زمان خودشان در آن‌جا سرپرستی گذاشتند تا آن‌جا را اداره کند. حضرت به اندازه خرج یک‌سال خود و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برمی‌داشتند و مابقی را به عنوان هدیه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بین فقرا تقسیم می‌کردند. تا زمانی که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله حیات داشتند این جریان ادامه داشت.

بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در ظرف چند روز تحولات عظیمی در جامعه اسلامی رخ داد که باور آن بسیار مشکل است. همه آن داستانهایی که هر روز و هر شب می‌شنویم و دل‌هایمان خون می‌شود در همین چند روز اتفاق افتاده است. بعد از ده روز از وفات پیغمبر خلیفه وقت مباشر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را از فدک بیرون کرد و فرد دیگری را به جای او تعیین کرد. با این کار درآمد آن‌جا که تا ۱۲۰ هزار دینار هم گفته شده را مصادره کرد. حرفشان این بود که این اموال در زمان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به فقرا داده می‌شد؛ ما هم می‌گیریم و به فقرا می‌دهیم، درحالی که پیش از آن حضرت زهرا از ملک خودشان انفاق می‌کردند و ربطی به حکومت نداشت. دو ماه و چند روز بعد از این جریانات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از این دنیا رخت بر بست.

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در همین فرصت چند سخنرانی و گفت‌وگو داشتند که یکی از آنها همین خطبه معروف است که از مفاخر اسلام و از اسنادی است که تا روز قیامت، حقانیت اسلام، تشیع و خاندان پیغمبر علیهم‌السلام را اثبات می‌کند. خوشبختانه این خطبه به همت شیعیان محفوظ ماند و حتی در کتابهای مخالفین هم ثبت شده است.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 6 = 13