حضرت زهرا(س) و فرزندانش، جلوه ای از اعجاز قرآن

ای فاطمه، ای عزیز داور………. ای معنی جاودان کوثر………ای گنج هزار گونه گوهر…….. وی خوانده تو را خدای، کوثر……..نسل تو، نگاهبان دین است……..بر تاج تو، یازده نگین است

مقدمه

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * اِنّا اَعطَیناکَ الکَوثَر * فَصَلِ لِرَبِّکَ وانحَر * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَر»
این نوشتار، مرکب از چهار بخش مهم است:
۱٫ اثبات اینکه مناسب‌ترین معنای کوثر حضرت زهرا(س) و نسل پاک او، و آن وجود گرامی از بارزترین و ملموس‌ترین جلوه‌های اعجاز قرآن است.
۲٫ طبق وعده قطعی قرآن، نسل آن حضرت – بر خلاف اندیشه شوم مخالفان – همواره رو به افزایش و مایه خیر و برکت در جامعه اسلامی بوده است.
۳٫ نگاهی به فضایل حضرت فاطمه(س) و فرزندانش.
۴٫ احترام به فرزندان حضرت زهرا(س) مشروط به این است که آنان خود را به گناه نیالایند و همیشه در احیای معارف اسلامی و تحقق منویات اجداد پاک و مطهرشان کوشیده و دنباله رو راستین خط فکری آنان باشند؛ و گرنه، نه تنها محترم نبوده؛ بلکه – طبق دستور قرآن و سنت – از جامعه اسلامی طرد خواهند شد.


حضرت زهرا(س) مصداق اتم سوره کوثر
ای فاطمه، ای عزیز داور
ای معنی جاودان کوثر
ای گنج هزار گونه گوهر
وی خوانده تو را خدای، کوثر
نسل تو، نگاهبان دین است
بر تاج تو، یازده نگین است
خداوند سبحان در این سوره، از اعطای کوثر به حضرت محمد(ص) سخن می‌گوید. بسیارى از مفسران قرآن، در تفسیر سوره کوثر، یکى از معانى کوثر را نسل پربرکت و ماندگار فاطمه(س) دانسته اند که علاوه بر امامان معصوم(ع)، شامل رهبران شایسته، علماى فرزانه و شخصیتهاى ممتاز از نسلِ پاکِ فاطمی می‌شود و در طول تاریخ، جوامع مختلف از آنها بهره ها برده‌اند. سوره کوثر درباره حضرت زهرا(س) دو خبر غیبی بیان می‌کند که هر دو ملازم هم و از معجزات مهم کلام وحی هستند که در پاسداری از حریم فرهنگ قرآن نقش بزرگی ایفا کرده اند: ۱٫ فراوانی و بقای نسل رسول الله(ص) از طریق فاطمه(س)؛
۲٫ ابتر بودن نسل مخالفان پیامبر(ص) در مقابل نسل حضرت زهرا(س). به این سبب می‌توان وجود مقدس حضرت زهرا(س) را یکی از بارزترین جلوه‌های اعجاز قرآن قلمداد کرد.
از منظر مفسران شیعی
گرچه برای کوثر، معانی مختلفی گفته‌اند؛ از جمله اینکه «کوثر» حوضی معروف در رستاخیز یا سرای آخرت و یا نهر مشهوری در بهشت است یا به معنای شفاعت، قرآن، نبوت، خیر کثیر، خیر دنیا و آخرت و غیر اینهاست؛ اما قراین(۱) نشان می‌دهد که «کوثر» بر وزن «فوعل» به مفهوم یک سرمایه ارزشمند و پایان ناپذیر، یا خیر و برکت بسیار است، که از منظر مفسران معروف اسلامی می‌تواند، وجود حضرت فاطمه(س) و فرزندان آن گرامی، مصداق اتم کوثر باشد. برخی از نظریات مفسران را در این باره می‌خوانیم:
ـ شیخ طبرسی مشهورترین مفسر عالم تشیع در «مجمع البیان» شأن نزول سوره کوثر را این‌گونه آورده است: مفسّران از ابن عباس نقل کرده اند که سوره کوثر در باره عاص بن وائل سهمى نازل شده و این موقعى بود که رسول خدا(ص) از مسجد بیرون می آید که عاص؛ حضرت را در نزدیکى درِ بنی سهم دید و با آن گرامی، ملاقات و گفتگو کرد. این در حالى بود که عدّه اى از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند. چون عاص به جمع آنها پیوست، پرسیدند: «با کى صحبت می‌کردى؟» گفت: «با این ابتر. این ماجرا بعد از فوت عبد اللَّه، فرزند رسول خدا(ص) و خدیجه(س) بود و طبق رسم و عادت عربِ جاهلى، کسى را که پسر نداشت ابتر می‌نامیدند.» قریش هم در موقع مرگ عبداللَّه، آن بزرگوار را ابتر و صنبور نامیدند. (و صنبور به شخصى می‌گویند که برادر و فرزندى نداشته باشد). (۲)
آن گاه «طبرسی» دربارۀ واژه «کوثر» می نویسد: برخی برآن اند که کوثر به مفهوم خیر و نیکی بسیار است و برخی دیگر بر این باورند که به معنای زیادی و فراوانی نسل و فرزند است. این معنا در نسل پاک پیامبر(ص) و فرزندان فاطمه(س) آشکار شده است؛ به گونه ای که امروزه، شمارش آنان امکان پذیر نیست و این برکت تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت. (۳)
ـ شیخ ابوالفتوح رازی، مفسر بزرگ شیعی و از متکلمان امامیه در سده ششم هجری – که کهن‌ترین و مشروح‌ترین تفسیر شیعى به فارسى را در سالهاى ۵۱۰ ـ ۵۳۳ به جامعه قرآنی عرضه کرده است- بر این باور است که از مهم‌ترین معانی کوثر، فرزندان پیامبر(ص) از نسل حضرت فاطمه(س) هستند. او در معنای سوره کوثر می‌گوید: «یعنى دل، تنگ مکن از آنچه تو را أبتر مى خوانند که ما تو را کثرتى دهیم در عقب و نسل و فرزندان، که بر زمین هیچ بقعه اى و خطه اى نماند و الا آنجا جماعتى از فرزندان تو باشند. نبینى که روز طفِّ کربلا که آن جماعت اهل البیت(ع) را بکشتند از فرزندان حسین(ع)، جز على اکبر- زین العابدین(ع) –(۴) نماند. خداى تعالى تنها از نسل او، عالم را پرکرد. اکنون تو شکر کن خداى را و نماز بخوان و روز عید شتر بکش، که دشمنان و عَیّابان تو، ابتر و دنبال بریده خواهند بودن، تا از آنان که این گفتند، در جهان ایشان را و اعقاب ایشان را اثر نماند.» (5)
– علامه طباطبایى نیز مى فرماید: عبارات این سوره و قراین و دلالات آن روشن مى کند که مقصود از کوثر، فرزندان و ذریّه هاى حضرت زهرا(س) است. و این سوره، یکى از معجزات قرآن در عرصه پیشگویى و آگاهیهاى غیبى است؛ زیرا اگر به دقت بنگریم متوجه خواهیم شد که هیچ نسلى به اندازه نسل فاطمه (ع) در طول تاریخ، اصیل، ریشه دار، ماندگار و فراوان نبوده است. با آن همه، مشکلاتى که برایشان پیش آوردند و اعمال فشار و اختناق و سرکوب که درباره فرزندان حضرت فاطمه به دست خلفاى ستمگر انجام شد، باز هم آمار فرزندان حضرت زهرا(س) از همه نسلهاى بشر در عالم بیش‌تر است. (۶)
اینکه در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینکه کلمه «ابتر» در ظاهر به معناى «اجاق کور» است و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است، چنین به دست مى آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده)، و یا مراد، هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، چیزى که هست، کثرت ذریه، یکى از مصادیق خیر کثیر است. و اگر مراد، مسئله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنى نبود، آوردن کلمه «انّ» در جمله «اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» فایده اى نداشت؛ زیرا کلمه «انّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم مى رساند و معنا ندارد، بفرماید ما به تو حوض دادیم؛ زیرا بدگوى تو اجاق کور است و یا بى خبر است. (۷)
و چون جمله «إِنَّا أَعْطَیْناکَ» در مقام منت نهادن است و با لفظ متکلم مع‌الغیر آمده که بر عظمت دلالت مى کند و چون منظور از آن، خوشدل ساختن رسول خدا(ص) است، مطلب را با واژه اعطا ـ که ظاهر در تملیک است ـ بیان کرد و فرمود: «ما به تو کوثر عطا کردیم» و این جمله از این دلالت خالى نیست که فرزندان فاطمه(س) ذریه رسول خدا(ص) هستند، و این خود یکى از خبرهاى غیبى قرآن کریم است؛ چون همان گونه که مى بینیم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت، برکتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى که در همه عالم، هیچ نسلى، معادل آن دیده نمى شود؛ آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند. (۸)

معنای «کوثر» از دیدگاه مفسران اهل سنت
– فخررازى، مفسر بزرگ اهل سنت نیز درباره یکى از معانى کوثر مى گوید: منظور از کوثر، فرزندان پیامبر(ص) (از طریق حضرت فاطمه (س)) است؛ زیرا این سوره در ردّ کسانى نازل شده است که پیامبر(ص) را به دلیل نداشتن فرزند، مورد طعن و شماتت قرار مى دادند؛ به این سبب معناى آیه، این است که خداوند براى تو فرزندان و نسلى عنایت مى کند که در طول تاریخ، جاویدان خواهند ماند. وقتى به تاریخ پرفراز و نشیب اسلام نگاه مى کنیم مى بینیم افراد زیادى از نسل خاتم انبیا(ص) به شهادت رسیده اند؛ اما جهان، همچنان شاهد افزایش نسل پیامبر از طریق حضرت فاطمه(س) است. و چه تعداد از آنان از بزرگان و متفکران جهان بشریت هستند. کسانى همانند امام باقر، امام صادق ، امام کاظم ، امام رضا(ع) و محمد نفس زکیه در میان آنان هستند. (۹)
ـ سید محمود آلوسی بغدادی از مفسران نامدار اهل سنت، در تفسیر اجتهادی و عرفانی خود می نویسد: می توان یکی از معانی کوثر را زیادی فرزندان رسول گرامی اسلام(ص) دانست؛ زیرا عیبجویی دشمنان به دلیلِ فقدان فرزند آن حضرت بوده است. او در معنای آیه می گوید: ای رسول ما! دشمن تو هر که باشد ابتر و دم بریده خواهد بود و نسل و یادش تداوم نخواهد داشت؛ امّا نسل و ذریه و یاد و نام و فضایل تو، توسط فرزندانت تا روز قیامت باقی خواهد ماند. (۱۰)
ـ قاضى ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوى از دیگر مفسران برجسته اهل سنت(۱۱)، در تفسیر خود به نام أنوار التنزیل و أسرار التأویل که معروف به تفسیر بیضاوى است، به این معنای کوثر اشاره کرده و زیادیِ فرزندان و پیروان حضرت رسول(ص) را در شمار معانی کوثر ذکر کرده است. (۱۲)
با توجه به سخنان فوق، پیام این سوره شریفه، خیلی روشن است که خداوند به پیامبرش نسل سرفرازی ارزانی خواهد فرمود که در طول قرون و اعصار به یادگار بمانند و همچنان که در تاریخ مشاهده می‌کنیم با وجود اینکه چقدر از خاندان وحی و رسالت را برای دفاع از ارزشهای انسانی و اسلام به خاک و خون کشیدند و با این وصف جهان از نسل پیامبر(ص) آکنده است و در آسمان اسلام و جهان می‌درخشند؛ در حالی که از دشمنان کینه توز و بداندیش پیامبر(ص) همچون «امویان» کسی باقی نمانده است که شایسته نام بردن باشد.
همچنان که مفسرین بزرگ گفته اند آیه «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» صریح ترین قرینه است که مراد از کوثر، فاطمه زهرا(س) است؛ زیرا در مقابل ابتر، بهترین معنا برای کوثر فرزندان بیشمار است که در طول تاریخ، مصداق کامل خیر کثیرند که رسالت رسول(ص) از طریق فرزندان فاطمه و اوصیاء(ع) در جهان بشریت باقى مانده و خواهد ماند.
بسیجِ دشمن برای نابودی نسل کوثر
یعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)، هنگامی که دخترش صدیقه طاهره(س)، سر در بستر شهادت نهاد، تنها دو پسر به نام «حسن» و «حسین» و دو دختر به نام «زینب» و «ام کلثوم» از او به یادگار ماند. پس از مدتی هم رخداد غمبار عاشورا رخ داد و همه فرزندان حسین(ع)، جز امام چهارم و پنجم(ع) و از فرزندان امام «حسن»(ع) نیز – طبق برخی روایات – هفت تن و از «زینب» نیز دو فرزندش به شهادت و از دختر دیگر آن حضرت هم – طبق قول مشهور – فرزندی به یادگار نماند.
پس از حادثه دردناک و غمبار عاشورا، رخدادهای ناگوار دیگری پدید آمد و کشتارها و خونریزی ها، از نسل پاک پیامبر ادامه یافت. رخداد سهمگین «حره» تا شهادت «زید شهید» و یارانش، و حادثه «فخ» تا تار و مار و آواره ساختن «علویان» یکی از پی دیگری به وقوع پیوست؛ اما با همه این جنایتها و سفاکیهای سیاهکاران اموی، نسل پاک و سرفراز پیامبر به حیات افتخارآفرین خویش ادامه داد.
پس از امویان نوبت به عباسیان رسید. آنان نیز در بیداد و شقاوت و پیکار بی رحمانه با فرزندان حضرت زهرای اطهر و تلاش در ریشه کن ساختن آنان، چیزی کم نگذاشتند. مبارزه آنها با خاندان وحی و رسالت به ظالمانه ترین ابعاد و بدترین و بی رحمانه ترین اشکال، به مدت دو قرن ادامه یافت. آنها جنایات هولناک خود را با شهادت حضرت عسکری(ع) به اوج رساندند؛ اما با همه شقاوتهای امویان و عباسیان، نسل پاک پیامبر(ص) از طریق حضرت فاطمه(س) رو به فزونی نهاد و بسان مشعل درخشانی نورافشانی کرد.
پس از عباسیان، «صلاح الدین ایوبی» و دار و دسته اش آمدند و آنان نیز در کشتار خاندان پیامبر و نابود ساختن راه و رسم شیعیان آنان، سیاست شوم امویان و عباسیان را پی گرفتند؛ برای نمونه در مغرب عربی به چنان کشتارهای دسته جمعی دست یازدیدند که انسان از شنیدن گزارش آن جنایت ها در حق پیروان و بستگان اهل بیت(ع) به خود می لرزد؛ اما با همه این کشتارها خداوند در نسل پاک و سرفرازش بانوی برکت قرار داد و او را چشمه ی جوشان خیر فراوان و برکات بسیار ساخت. (۱۳)
حضرت فاطمه، چشمه سار برکات الهی
بزمی به حریم کبریا برپا شد
کوثر ز خدا به مصطفی اعطا شد
هر قطره ز آب کوثر افتاد به خاک
صد شاخه گل محمدی پیدا شد
با وجود قلع و قمع بی رحمانه فرزندان زهرا(س)، خدای جهان آفرین، همچنان که در وجود گرانمایه بانوی بانوان، انواع برکات را قرار داد و نسل پرافتخار پیامبر را از او آفرید و خیر بسیاری در نسل او قرار داد همچنان در حفظ و نگهداری یاد و نام و تبار پاک آن بانوی گرامی به وعده اش عمل کرد و – و همانند آیات وحی – آن را روز به روز درخشان تر و پایدارتر حفظ کرد و این، همان خصوصیت ممتاز حضرت فاطمه(س) که دارا بودن صفت کوثر( خیر کثیر) و لقب مبارکه ( دارای نسل پر برکت) است.
آماری از فرزندان حضرت زهرا(س)
طبق همین نوید آسمانی قرآن، با یک نگرشی کوتاه متوجه می‌شویم که نسل پاک بانوی بانوان که همان نسل جاودانه پیامبر است در سراسر جهان حضور دارد و همه جا منتشر شده است.
به گواهی محققان، شمار این نسل سرفراز در عراق به یک میلیون نفر، در ایران به سه میلیون نفر، در مصر به حدود پنج میلیون، در مراکش و مغرب عربی به پنج میلیون نفر، در الجزایر و تونس و لیبی نیز همین گونه، در اردن، سوریه، لبنان، سودان، کشورهای خلیج و عربستان به میلیون ها نفر، و در یمن، هند، پاکستان، افغانستان و جزائر اندونزی به حدود ۰۲ میلیون انسان می رسد و کمتر کشور اسلامی است که در آن از این نسل سرفراز حضور نداشته باشد و امروزه شمار آنان بیش از چهل میلیون نفر است. و این، همان معجزه قرآن است که در ضمن الهام غیبی و وعده ای حتمی، خبر از الطاف خفیه خداوند به پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) داده است؛ البته اگر سرشماری دقیق و آمارگیری صحیح بین المللی در سرتا سر گیتی انجام پذیرد، بی تردید شمار آنان از این هم افزون تر خواهد بود.
آری این شمار عظیم، همه از نسل سرفراز پیامبر(ص)، از طرف امیرمؤمنان(ع) و دخت فرزانه پیامبر فاطمه(س) است که در میان آنان، شخصیتهای برجسته ای از رهبران بزرگ سیاسی، دانشمندان بزرگ، نویسندگان، زمامداران و وزیران، نوابغ و چهره های برجسته در میدانهای گوناگون، وجود دارد. گفتنی است که اکثر این نسل جاودانه و ریشه‌دار، به این پیوند و خویشاوندی خود ارج نهاده و با آگاهی کامل بر آن می بالند و افتخار می‌کنند و تعداد اندکی هم توجهی به این راز شرافت و عظمت اجداد خود ندارند. (۱۴)
جایگاه و نقش امام زادگان
در کشورهاى اسلامى به ویژه کشور ایران که از صدر اسلام، مأمن و پناهگاه فرزندان فاطمه (س) در عصرهاى خفقان بوده است. در هر نقطه اى یکى از نوادگان حضرت فاطمه آرمیده است که محل آرامش و کانون اجتماع شیفتگان آل‌محمد(ص) است. این امام‌زادگان چنان عظمت و ابهت دارند که بهترین و پاک ترین نقطه هر شهر و دیارى محسوب مى شوند. گرفتاران، افسرده دلان، بیماران و حاجتمندان با هزاران امید و آرزو به این مکانهاى مقدس گام نهاده‌اند و روح و جان خود را صفا مى بخشند و این تفسیر کوثر است که خداوند متعال فاطمه (س) و نسل فاطمه را براى پیامبر(ص) و امت او خیر کثیر و منشأ برکات قرار داده و هدیه کرده است.
در هر صورت، نسل پربرکت پیامبر اکرم (ص) از طریق فاطمه (س) یکى از مهم ترین معجزات قرآن و جلوه اى از اعجاز اهل بیت(ع) است. نسل پربرکتى که چهره هاى درخشان آنان در سر‌تا‌سر گیتى مى درخشند و عطر دل انگیز علم و تقوا و نیکى را به حق جویان عالم هدیه مى دهند. در مقابل، تمام کسانى که به فرزندان حضرت فاطمه آزار رسانده و به قتل و کشتار آنان پرداخته اند، نابود شده‌اند و هیچ گونه اثرى از آنان دیده نمى شود و این همان تفسیر «اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَر» است.
در اینجا به برخى از بزرگان و شخصیتهاى والا مقامى اشاره می‌کنیم که مصداق کوثر و نسل فاطمه زهرا(س) هستند و در طول تاریخ، همانند آفتاب درخشان به محافل تاریک و ظلمانى، روشنایى بخشیده اند و امروزه نیز ما از نتایج زحمات و برکات وجودشان بهره مى بریم: افزون بر وجود یازده امام معصوم که افتخار جهان بشریت و مایه هدایت انسانهاى جهان هستى مى باشند. به‌ویژه وجود حضرت مهدى(ع) که همواره به مادرش فاطمه زهرا(س) افتخار کرده است و مى فرماید: «فِی ابْنَهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِی أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛(۱۵) دختر رسول خدا(ص) براى من، الگوى نیکو و شایسته است و جهان هستى، مدیون وجود آن گرامى بوده و خواهد بود.»
همچنین فرزندان و نوادگان ائمه اطهار(ع) چه در زمان خود و چه بعد از عصر ائمه و چه در حال زنده بودن و یا بعد از مرگشان، همه و همه افتخار جهان اسلام و مایه خیر و برکت براى عالمیان بوده اند. ستارگانى همچون: سیدرضى، سید مرتضى، سید بن طاوس، سید نعمت الله جزائرى، سید محمد مجاهد، سید علی خان کبیر سید بحر العلوم، سید جواد عاملی، سید عبدالله شُبَّر، سید محمد کاظم یزدى، سید محمد حسن شیرازی معروف به «میرزاى شیرازى»، سید جمال‌الدین اسدآبادى، سید حسن مدرس، سید شرف الدین عاملى، آیت الله بروجردى، سیدمحسن امین، سیدابوالحسن اصفهانى، شهید نواب صفوی، علامه طباطبائى، آیت الله خوئى، سید محمد باقر صدر، آیت الله مرعشى نجفی، حضرت امام خمینى، حضرت آیت الله خامنه اى، سید حسن نصرالله و صدها عالم، دانشمند، فقیه، شاعر، حاکم و سیاستمدار اندیشمند از سادات، همه از برکات وجودى حضرت زهرا(س) هستند که عالم هستى از وجودشان بهره مند بوده و هست.
فضایل فرزندان فاطمه(س)
در باره عظمت نسل پیامبر(ص) که از طریق حضرت فاطمه تداوم یافته است، روایات فراوانى به چشم مى خورد و علاوه بر وجود مقدس رسول خدا(ص) امامان معصوم نیز به فضایل نسل فاطمه (س) در مناسبتهاى مختلف پرداخته اند.
خداوند متعال به احترام رسول خدا(ص) و فاطمه زهرا(س) مقام ویژه اى براى فرزندان آن حضرت قرار داده است که از جمله آن تخصیص نصف خمس به سادات است. همچنین رسول خدا(ص) نسبت به اکرام فرزندان فاطمه فرمود: «أَکْرِمُوا أَوْلَادِی وَ حَسِّنُوا آدَابِی؛(۱۶) فرزندان مرا گرامى بدارید و آداب و سنتهایم را خوب یاد بگیرید.» (17) و در روایتى دیگر فرمود: «أَحِبُّوا أَوْلَادِی الصَّالِحُونَ لِلَّهِ وَ الطَّالِحُونَ لِی؛(۱۸) فرزندانم را دوست بدارید نیکان و صالحین را براى خدا و بدانشان نیز به خاطر من.»
درباره فضایل فرزندان حضرت فاطمه (س) روایات فراوانى وجود دارد که ما فقط به نقل چند روایت دیگر اکتفا مى کنیم:
– پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ أَکْرَمَ أَوْلَادِی فَقَدْ أَکْرَمَنِی؛(۱۹) هر کس فرزندان مرا اکرام کند، همانا که خودم را مورد تکریم قرار داده است و احترام فرزندانم همانند احترام من است.»
– آن حضرت در روایت دیگری فرمود : «حَقَّتْ شَفَاعَتِی لِمَنْ أَعَانَ ذُرِّیَّتِی بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ مَالِهِ؛(۲۰)شفاعت من، شایسته کسانی است که ذریه و فرزندانم را با دست و زبان و اموالش یاری کند.»
رسول اعظم اسلام(ص) در توضیح و تبیین آیه «قُل لا اَسَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلَّا المَوَدَّهَ فِى القُربى» ؛(۲۱) «اى پیامبر! بگو من هیچ پاداشى از شما درباره رسالت نمى خواهم، جز دوست داشتن اهل بیتم.» مى فرماید: «خداوند متعال ذریّه هر پیامبرى را از نسل و صلب خود او قرار داد؛ اما ذریّه مرا از صلب من و صلب على بن ابى طالب مقرر فرمود. در میان مردم، فرزندان هر دخترى را به پدرشان منتسب مى کنند؛ ولى فرزندان فاطمه(س) منسوب به من هستند.» (22)
– آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّارِ؛(۲۳) فاطمه پاکدامن است و خدا نیز آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرده است.»
– امام سجاد(ع) مى فرماید که در همان سالى که امام حسن(ع) به شهادت رسید، من کودک بودم و به دنبال عمویم امام حسن(ع) و پدرم امام حسین(ع) در کوچه هاى مدینه مى رفتیم. جابر بن عبدالله انصارى و انس بن مالک انصارى در میان جمعى از مهاجر و انصار با آن بزرگوار برخورد کردند. جابر بى اختیار خود را به دست و پاى آن دو فرزند فاطمه (س) انداخت و غرق بوسه ساخت. مردى از بنى مروان به جابر اعتراض کرد که تو با این کهنسالى و مصاحبت پیامبر(ص) این‌گونه عمل مى کنى؟! جابر گفت: «اگر آن اندازه که من از فضیلت و موقعیت آنان مى دانم تو نیز مى دانستى بر خاک قدمهایشان بوسه مى زدى! بعد از رفتن حَسَنین(ع)، جابر به جمع حاضر گفت که روزى نزد پیامبر(ص) سخن از عظمت این فرزندان فاطمه به میان آمد و رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند بزرگ، وقتى که خواست مرا بیافریند، نطفه مرا در صلب پدرم آدم قرار داد و دائماً آن را از صلبى پاک به رحمى پاکیزه منتقل کرد تا نوح و ابراهیم و عبدالمطلب. هرگز از آلودگیهاى جاهلیت چیزى به من نرسید. در نهایت، آن نطفه دو بخش شد: یک قسمت در صلب عبدالله(پدرم) و قسمتى دیگر در صلب ابوطالب‌(عمویم) نهاده شد. از آن نطفه پاک و نورانى عبدالله، مرا به وجود آورد که خاتم پیامبرانم و از ابوطالب، على(ع) به وجود آمد که وصى آخرین پیامبر(ص) است. نطفه من و على جمع شدند و حسن و حسین پدید آمدند که آخرین سبط پیامبران هستند و خداوند، نسل مرا از آن دو (از طریق على و فاطمه (ع)) تداوم بخشید. از نسل حسین(ع) نیز در آخر الزمان مهدى(ع) به‌پاخیزد که شهرها و سرزمینهاى کفار را فتح کند و زمین را بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر کند. حسن و حسین، پاک و مطهر و سرور جوانان اهل بهشت‌اند؛ خوشا به حال کسى که آن دو و پدر و مادرش را دوست بدارند و بَدا به حال کسى که با آنان دشمنى و کینه ورزى کند.» (24)
با توجه به این روایات، فرزندان حضرت رسول (ص) که همه از نسل فاطمه زهرا(س) هستند مورد توجه و عنایت خدا و رسول خدا(ص) هستند؛ البته به شرط اینکه مقام خود را حفظ کرده و مایه افتخار آن حضرت باشند.

مهم‌ترین شرط احترام به سادات
آری مهم‌تر از احترام به سادات، شرطی است که امام رضا(ع) در ملاقات حسین بن خالد به او یاد آور شده و با بیان اهمیت دوستی واحترام به سادات، فرمود: «نگاه کردن به فرزندان و ذریّه هاى ما عبادت است.» از امام سؤال شد: «اى پسر رسول خدا(ص)، آیا نگاه به امامان اهل بیت(ع) که از شما خانواده هستند، عبادت است یا نگاه به تمام کسانى که از نسل رسول خدا(ص) وجود آمده اند؟! امام رضا(ع) در ادامه فرمود: «بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّهِ النَّبِیِّ(ص) عِبَادَهٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی؛(۲۵) بلکه نگاه به تمامى ذریّه هاى پیامبر اکرم(ص) عبادت محسوب مى شود تا زمانى که خود را به گناه نیالایند و از راه پیامبر جدا نشوند.»
آیا اسلام، تقوا محور است یا فامیل محور؟
بعضی چنین مى‌پندارند که وقتى آقازاده و یا امام‌زاده باشند، به‌سبب عظمت و موقعیت ویژه خانواده‌هایشان، رتبه خاصى در اجتماع مسلمانان دارند و دیگر نیازی به رعایت قوانین جامعه ندارند و اگر مرتکب خلاف شدند باید در حاشیه امن قرار گیرند و مصونیت ویژه‌ای داشته باشند و همچنین ضرورتی برای کسب فضایل و داشتن امتیازات معنوی و اجتماعی ندارند و عموم مردم موظف‌اند که آنان را تکریم کنند و به آنان به دیده احترام بنگرند؛ گر چه در راه صحیح هم نباشند.
در اینجا این موضوع را با توجه به کتاب و سنت به طور اجمال بررسی می‌کنیم:

الف. در قرآن
اعتقاد ما براساس آیات قرآنی این است که در تکریم شخصیت جایگاه افراد در جامعه اسلامی، فقط فرزند حضرت فاطمه(س) و سید بودن کافی نیست؛ بلکه باید از نظر فکری و اعتقادی و عملی هم باید تابع حضرت زهرا(س) بود؛ زیرا این آیه، مهم‌ترین چراغ راه است که می‌فرماید: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ؛»(26) «در حقیقت، نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم(ع) [نه فرزندان نسبی بلکه]، همان کسانى هستند که او را [در اندیشه و عمل] پیروى کرده اند.» و همچنین در گفت و شنودی که خداوند متعال با حضرت نوح دارد باز به این حقیقت تأکید می‌شود که پیامبر‌زاده بودن ملاک افضلیت نیست؛ بلکه عمل و کردار صالح مهم است. خداوند می‌فرماید: «وَ نَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبّ إِنَّ ابْنىِ مِنْ أَهْلىِ وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنتَ أَحْکَمُ الحَْاکِمِینَ * قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُْ صَالِحٍ»؛(۲۷) «و نوح پروردگار خود را ندا داد و گفت: «پروردگارا! پسرم از کسان من است و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترین داورانى.» خداوند فرمود: «اى نوح! او در حقیقت از کسان تو نیست، او [داراى ] کردارى ناشایسته است.» سرزنش قرآن از همسران دو پیامبر بزرگ الهی(هود و لوط(ع))، ابو‌‌لهب و همسر وی که از بستگان نزدیک پیامبر اسلام(ص) بودند و تجلیل از بلال حبشی و سلمان فارسی و اویس قرنی که حتی هم وطن پیامبر(ص) هم نبودند، این حقیقت را می‌رساند که ارتباط نسبی و یا سببی با پیامبران الهی و خاندان رسول(ص) و حضرت زهرا(س) نمی‌تواند به تنهایی باعث رفعت انسانها به سوی کمال بشود؛ بلکه آنان نیز باید مثل دیگران در پیمودن راه حق و حقیقت تلاش کنند و حتی بیش‌تر از دیگران. خداوند متعال چنان بر این موضوع تأکید می‌ورزد که حتی وجود مقدس رسول اکرم(ص) را نیز تهدید کرده است و هشدار می‌دهد که اگر از صراط مستقیم الهی منحرف شود از مجازات خداوندی در امان نخواهد بود و در سوره حاقه می‌فرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثمُ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ * فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ؛(۲۸) اگر پیامبر اسلام(ص) سخنى دروغ بر ما مى بست، * ما او را با قدرت مى گرفتیم، * سپس رگ قلبش را قطع مى کردیم، و هیچ کس از شما نمى توانست از [مجازات] او مانع شود!»
ب. در سیره اهل بیت(ع)
امّا سیره اهل بیت(ع) در این زمینه – که بر گرفته از معارف قرآنی است – دقیقا بر خلاف این پندار باطل است. آن گرامیان هرگز جامعه اسلامی و مصالح نظام اسلامی را فدای فرد نمی‌کردند؛ حتی آن فرد از نزدیک‌ترین یاران و محبوب‌ترین عضو خانواده‌شان باشد. به مواردی در این باره توجه کنید:
۱٫ در روایتی آمده است : هنگامی که رسول اکرم(ص) دست دزدی را قطع کرد، برخی گفتند: یا رسول الله! ما از شما انتظار نداشتیم که به این شدت عمل کنید! رسول خدا(ص) با قاطعیت تمام فرمود: «لَو سَرقَت فاطمهُ لَقَطعتُها»؛(۲۹) «اگر دخترم فاطمه هم دست به سرقت بزند دستش را قطع می‌کنم.»
۲٫ همچنین هنگامی که فاطمه مخزومیه، زنی از اشراف قریش از قبیله بنی‌مخزوم دست به دزدی زد، قرار شد که بر او حد الهی جاری شود. افرادی از قریش به تکاپو افتادند و اسامه بن زید – از یاران نزدیک پیامبر(ص) – را واسطه قرار دادند تا پیامبر(ص) این اشراف‌زاده را در حاشیه امن قرار دهد. وقتی اسامه در این زمینه با حضرت سخن گفت: پیامبرِ رحمت، چنان بر آشفت و ناراحت شد که به اسامه نهیب زد: «أَتَشفَع فی حَدٍّ من حدودِ اللّه؟» آیا درباره حدّی از حدود الهی [با من چانه می‌زنی و] شفاعت می‌کنی؟! بعد رسول خدا(ص) بالای منبر رفت و خطبه خواند و در ضمن سخنانش فرموده: «اقوام پیشین که هلاک شدند برای این بود که خلافکاری و فقط دزدی اشراف و اشراف‌زادگان را نادیده می‌گرفتند و خلافکاران ضعیف و بیچاره [و آفتابه‌دزدان] را مجازات می‌کردند. بعد با قاطعیت تمام فرمود: «ایمُ اللّهِ لَو أَنَّ فاطمه بنت محمد سَرقَت لَقَطعتُ یَدَها؛(۳۰) به خدا سوگند! اگر فاطمه دختر محمد هم دست به سرقت بزند دستش را قطع می‌کنم.»
۳٫ امیر‌مؤمنان(ع) در این زمینه با عتاب به عبیدالله بن عباس – یکی از مدیران حکومت علوی – می‌فرماید: «وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَهٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّی بِإِرَادَهٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِیحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا؛(۳۱) به خدا قسم! اگر حسن و حسین چنان بکنند که تو کردى( به بیت‌المال خیانت کنند) از من، روى خوش نمى بینند و به آرزو نمى رسند تا آنکه حق را از آنان باز پس ستانم و باطلى را که از ظلمشان پدید آمده نابود سازم.»
۴٫ على بن ابى رافع مسئول بیت‌المال امیر‌المؤمنین(ع) می‌گوید که دخترِ حضرت،(۳۲) یک گردنبند مروارید در روزهاى عید قربان به امانت تضمین‌شده از من گرفت که پس از سه روز، آن را بازگرداند. على(ع) آن را برگردن وى دید، برداشت و به من گفت: «در مال مسلمانان خیانت مى کنى؟» داستان را براى او نقل کردم و گفتم که من آن را از مال خود تضمین کرده ام. گفت: «همین امروز آن را باز گردان و اگر بار دیگر چنین کنى به کیفر من گرفتار خواهى شد.» سپس فرمود: «لَوْ کَانَتْ أَخَذَتِ الْعِقْدَ عَلَى غَیْرِ عَارِیَّهٍ مَضْمُونَهٍ مَرْدُودَهٍ لَکَانَتْ إِذَنْ أَوَّلَ هَاشِمِیَّهٍ قُطِعَتْ یَدُهَا فِی سَرِقَهٍ؛ اگر دخترم این گردنبند را جز به صورت امانت تضمین‌شده گرفته بود، نخستین زن، از بنى‌هاشم بود که دستش به جرم سرقت بریده مى شد.» دخترش در این‌باره سخنی گفت، على(ع) به او گفت: «اى دختر على بن ابى طالب! از قبول حق سر باز مزن! آیا همه زنان مهاجر در این عید از چنین گردنبندى استفاده مى کنند؟»(33)
۵٫ سخن امام صادق(ع) به شقرانی هم، مؤید این مدعاست. آن حضرت به سبب نسبتی که شقرانی با اهل بیت(ع) داشت. به وی این‌گونه هشدار داد: «یَا شَقْرَانِیُّ إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ کُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْکَ أَحْسَنُ، لِمَکَانِکَ مِنَّا، وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ کُلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ، وَ إِنَّهُ مِنْکَ أَقْبَح ؛(۳۴) اى شقرانى! خوبى از هر کسى، خوب است و از تو بهتر است با توجه به اینکه در نزد ما منزلتى دارى، و بدى از هر کس بد است و از تو بدتر است.»
۶٫ این موضوع از نظر امام رضا(ع) هم – با توجه به روایات – کاملا روشن است. در منظر آن حضرت، اشراف‌زاده بر فقیر‌زاده هیچ‌گونه برترى ندارد، مگر با تقوا و عمل صالح. امام‌زاده همچنان محاسبه خواهد شد که یک جوان از سایر خانواده‌ها. به این قطعه تاریخى در این باره توجه کنید: روزى امام رضا(ع) در مجلس مأمون با عده‌اى از حاضران گفتگو مى‌کرد. برادرش زید بن موسى نیز در گوشه‌اى از مجلس عده‌اى را دور خود جمع کرد و براى آنان در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر صحبت می‌کرد و افتخار مى‌فرمود و مرتب مى‌گفت: «ما خانواده چنین هستیم، ما خانواده چنان هستیم!» هنگامى که امام رضا(ع) متوجه وى شد و گفته‌هاى او را شنید، با صداى بلند، او را صدا کرده و همه اهل مجلس را متوجه خود کرد سپس به زید فرمود:
«یَا زَیْدُ أَ غَرَّکَ قَوْلُ نَاقِلِی الْکُوفَهِ إِنَّ فَاطِمَهَ(س) أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّارِ فَوَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ وُلْدِ بَطْنِهَا خَاصَّهً وَ أَمَّا أَنْ یَکُونَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ(ع) یُطِیعُ اللَّهَ وَ یَصُومُ نَهَارَهُ وَ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ تَعْصِیهِ أَنْتَ ثُمَّ تَجِیئَانِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ سَوَاءً لَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ کَانَ یَقُولُ لِمُحْسِنِنَا کِفْلَانِ مِنَ الْأَجْرِ وَ لِمُسِیئِنَا ضِعْفَانِ مِنَ الْعَذَابِ؛(۳۵) ای زید! سخن نقالان کوفه تو را مغرور کرده که مى‌گویند: خداوند ذریه فاطمه(س) را از آتش جهنم مصونیت بخشیده است؟! به خدا قسم آنچه شنیده‌اى، مقصود فرزندان بى‌واسطه فاطمه(س) یعنى حسن و حسین(ع) و دو خواهر ایشان است. [اگر گفته تو درست باشد که همه اولاد فاطمه(س) مصونیت دارند، آن وقت تو از پدرت موسى بن جعفر(ع) نزد خداوند عزیزتر و گرامى‌تر خواهى بود؛ چرا که] او خدا را اطاعت مى‌کرد، روزها روزه مى‌گرفت شبها به عبادت مى‌پرداخت و تو هم از فرمان خدا سر‌پیچى مى‌کنى، با این حال هر دوى شما اهل سعادت و بهشت خواهید شد، [او با عمل به مقام سعادت رسیده و تو بى‌عمل به آنجا خواهى رسید؟] على بن حسین(ع) مى‌گفت: نیکوکار ما اهل بیت پیامبر، دو برابر اجر دارد و بدکار ما دو برابر عذاب خواهد داشت.» (36)
۷٫ برخورد شدیدحضرت امام زمان(ع) با جعفر کذاب – پسر حضرت هادی و برادر امام عسکری(ع) – هم که بر همگان روشن و واضح است.
با توجه به مطالب پیشین – در قرآن و سنت – روشن است که فرزندان بانوی دو عالم، اگر راه و روش آن گرامی و اجداد طاهرینشان را ادامه دهند، همه فضایل گفته شده در روایات را دارا هستند و گرنه در وادی گمراهی و ضلالت ابدی خواهند بود؛ به عبارت دیگر، روایات تکریم، عام و مطلق‌اند و این روایاتِ دسته دوم، آنها را مشروط و مقید می‌کند؛ یعنی احترام سادات به شرط رعایت حدود الهی و حقوق مردم بر همه لازم است، و‌گر نه، نه. (۳۷)
مثلاً برخی از علویان در «اندونزی» از بقایای فرقه های بداندیش و گمراه خوارج و نواصب هستند!! (۳۸) ودیده شده است که متأسفانه برخی از سادات منسوب به اهل بیت(ع)، در گذشته و حال در جوامع اسلامی به کج‌راهه رفته و از موقعیت خود سوء استفاده کرده‌اند.

عبدالرحمن جامی چه نیک گفته است:
هر پسر کو از پدر لافد، نه از فضل و هنر
فی المثل گردیده را مردم بود، نامردم است
شاخ بی بر، گر چه باشد از درخت میوه‌دار
چون نیارد میوه و بَر، در شمار هیزم است
در اینجا یک نمونه از وقایع معروف را از صفحات تاریخ مرور می‌کنیم:
پاسخ لطیف علامه حلّى به سیّد موصلى
روزى علامه حلى در مجلس سلطان محمد خدا بنده، با علماى مذاهب اهل تسنن بحث و مناظره مى‌کرد. در پایان بحث و مناظره و بیان حقیقت مذهب شیعه امامیه، علامه خطبه بلیغى مشتمل بر ستایش‍ خداوند و درود بر پیغمبر خاتم و ائمه طاهرین(ع) ایراد کرد؛ چون به نام ائمه اطهار(ع) رسید بر آن ذوات مقدس درود فرستاد. سیدى از علماى موصل که پیرو مذهب تسنن و مردى ناصبى و دشمن خاندان پیغمبر(ص) بود، نیز در مجلس شاه حضور داشت. سید موصلى ساکت نشسته بود و به سخنان علامه حلى، پیشواى دانشمندان شیعه گوش مى‌داد.
همین که علامه به نام ائمه اطهار(ع) رسید و بر آنان صلوات فرستاد. سید موصلى برآشفت و چون بهانه خوبى به دست آورده بود، رو کرد به علامه و گفت: «شما شیعیان چه دلیلى دارید که بر غیر پیغمبران الهى هم صلوات و درود می‌فرستید؟» علامه بدون درنگ فرمود: دلیل ما این آیه قرآن است که مى‌فرماید: «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ * أُوْلَئکَ عَلَیهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛(۳۹) کسانى که هر گاه مصیبتى به آنها مى‌رسد مى‌گویند: ما از آن خداییم و به سوى او بازگشت مى‌کنیم * درود و رحمت خداوند بر آنان باد، و آنها راه‌یافتگان هستند.»
سید موصلى با عصبانیت گفت: «کدام مصیبت به خاندان پیغمبر و امامان شما رسیده است که طبق این آیه، شایسته درود الهى باشند؟» علامه فرمود: «آیا مصیبتی سخت‌تر و دردناک‌تر از این است که مانند تو فرزند نا‌اهلى از میان آنها پیدا شود که بیگانگان را بر آنها مقدم دارد و برتر بداند تا جایى که حاضر نباشد فضایل پدران پاکزاد خود را بشنود؟!» حاضران مجلس همگى از پاسخ به موقع علامه خندیدند و به حاضر جوابى و هوشمندیِ علامه حلّی آفرین گفتند و به ریشخند سید موصلى پرداختند. یکى از دانشمندان مجلس، شعر زیر را به این مناسبت سرود:
اِذا العَلَوىُّ تَابَع نَاصِبیّاً
بِمَذهَبِهِ، فَما هُوَ مِن اَبیهِ
وَ کان الکَلبُ خَیراً مِنهُ حَقّاً
لِأَنَّ الکَلبَ طَبعُ اَبیهِ فیهِ(۴۰)

سعدی هم در این باره گفته است:
با بدان یار گشت پسر نوح
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد

پی نوشت :
(۱) این قراین در کلمات مفسران خواهد آمد.
(۲) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسى فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران ، ۱۳۷۲، ش ، ج ۱۰، ص۸۳۶ در ذیل آیه.
(۳) همان.
(۴) و وجود مقدس امام محمد باقر(ع) که کودکی بیش نبود.
(۵) رَوْضُ الجِنَان و رَوْحُ الجَنَان فی تفسیرالقرآن، ابوالفتوح حسین بن على رازى، نشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى ، مشهد، ۱۴۰۸ ق ، ج ۲۰، ص ۴۲۸٫
(۶) المیزان فى تفسیر القرآن ، علامه سید محمد حسین طباطبایى، انتشارات اسلامى، قم ، ۱۴۱۷ ق، ج ۲۰، ص ۳۷۱٫
(۷) همان، در تفسیر آیه.
(۸) همان.
(۹) القول الثالث: الکوثر أولاده قالوا: لأن هذه السوره إنما نزلت ردا على من عابه علیه السلام بعدم الأولاد، فالمعنى أنه یعطیه نسلا یبقون على مر الزمان، فانظر کم قتل من أهل البیت، ثم العالم ممتلئ منهم، و لم یبق من بنی أمیه فی الدنیا أحد یعبأ به، ثم انظر کم کان فیهم من الأکابر من العلماء کالباقر و الصادق و الکاظم و الرضا علیهم السلام و النفس الزکیه و أمثالهم القول (مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر، فخر رازی، ، ج ۳۲، ص ۳۱۳٫)
(۱۰) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسى سید محمود، نشر دارالکتب العلمیه ، بیروت ، ۱۴۱۵ ق ، ج ۱۵، ص ۴۸۱ و ۴۸۲٫
(۱۱) عبد الله بن عمر بن محمد بیضاوى شیرازى ، از دانشمندان و اساتید بزرگ آذربایجان و قاضى القضاه شیراز، وى در تبریز به سال ۶۸۵ هجرى قمرى وفات کرد. وفات وى را ۶۹۱ ق دانسته اند. وى در تبریز مدفون است.
(۱۲) أنوار التنزیل و أسرار التأویل، عبد الله بن محمد بن على بیضاوى شیرازى، نشر دار احیاء التراث العربى ، بیروت ، ۱۴۱۸ ق، ج ۵، ص۳۴۲٫
(۱۳) فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، نشرمرتضی، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۶٫
(۱۴) همان.
(۱۵) الغیبه، شیخ طوسى، مؤسسه معارف اسلامى، قم، ۱۴۱۱ ق، ص ۲۸۵و بحارالأنوار، علامه محمد باقرمجلسى، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق، ج ۵۳، ص ۱۷۸، باب ما خرج من توقیعاته(ع).
(۱۶) مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۲، ص ۳۷۶، باب تأکد استحباب اصطناع المعروف الی العلویین و السادات.
(۱۷) همان
(۱۸) همان
(۱۹) همان.
(۲۰) همان.
(۲۱) شورى/ ۲۳٫
(۲۲) میزان الاعتدال، محمد بن احمد الذهبی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ۱۳۸۲ ق، نشر دار المعرفه للطباعه والنشر، لبنان، ج ۲، ص ۵۸۶؛ مناقب آل ابى طالب(ع)، ابن شهرآشوب مازندرانى، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ ق، ج ۳، ص ۱۵۸٫
(۲۳) بحارالأنوار ،ج ۴۳، ص۲۰، باب مناقبها و فضائلها. البته در برخی روایات این سخن ادامه دارد که: وَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ وُلْدِ بَطْنِهَا خَاصَّه . (همان، ص۲۳).
(۲۴) امالى، شیخ طوسى، انتشارات دارالثقافه، قم، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۹۹، بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۴۶٫
(۲۵) قَالَ النَّظَرُ إِلَى ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَهٌ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَى الْأَئِمَّهِ مِنْکُمْ عِبَادَهٌ أَوِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّهِ النَّبِیِّ(ص) قَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّهِ النَّبِیِّ(ص) عِبَادَهٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی (عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲ ، ۵۱، باب فیما جاء عن الرضا(ع) من الأخبار المجموعه).
(۲۶) آل عمران/ ۶۸٫
(۲۷) هود/۴۵ و ۴۶٫
(۲۸) حاقه/۴۴ – ۴۷٫
(۲۹) لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاء الدین على بن محمد بغدادى، نشردار الکتب العلمیه، بیروت ، ۱۴۱۵ ق ، ج ۲، ص۴۰؛ شرح ‌نهج البلاغه، ابن ابى الحدید معتزلى، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى، قم، ۱۴۰۴ ق، ج ۲۰، ص ۱۹؛ قاموس الرجال، شیخ محمد تقی تستری، نشر إسلامی، ۱۴۱۹ ق، قم، ج ۲، ۳۱۲ و السنن الکبرى، احمد بن شعیب نسائی، ۱۴۱۱ ق، نشر دار الکتب العلمیه، بیروت، ج ۸، ص۷۳٫
(۳۰) همان.
(۳۱) نهج البلاغه، نامه ۴۱، و من کتاب له(ع) إلى بعض عُمَّاله.
(۳۲) ناگفته نماند که مراد در این روایت، قطعاً غیر از حضرت زینب(س) و ام کلثوم(س) (دو دختر حضرت زهرا(س) و امام علی(ع)) است. که مقامات معنوی آنان اجل از این رفتارهاست؛ چرا که امام(ع) در دوران حکومت خود، دختران دیگری به نامهای ام الحسن، رمله، رقیه، نفیسه، جمانه، ام هانی، امّ کرام، و … ( الإرشاد، ج ۱، ص۳۵۴) از دیگر همسران خود داشته، که ممکن است یکی از آنان باشد.
(۳۳) تهذیب الأحکام، شیخ طوسى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، ج۱۰، ص ۱۵۱، باب من الزیادات.
(۳۴) بحار الأنوار، الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۴۷، ص۳۵۰٫
(۳۵) همان، ج ۴۹، ص۲۱۸٫
(۳۶) بحار الانوار، ج۵۲، ص۴۲٫
(۳۷) لازم به توضیح است که روایتی در کتاب تاریخ قم ص ۳۰۶ آمده و مشهور شده است که امام عسکری(ع) درباره سید حسین از نوادگان امام صادق(ع) – که در ملا عام شراب می‌نوشید – به احمد بن اسحاق قمی فرمود: که او را به هر حال احترام کن و‌گرنه گرفتار خواهی شد. اولا: سندش ضعیف است؛ زیرا این منبع به تنهایی قابل اعتماد نیست و مؤلفش در کتابهای رجالی متقدم ناشناخته است، و ثانیاً: محتوایش هم با عقل و منطق سازگار نیست؛ ثالثاً: با آیات قرآن در تضاد است؛ زیرا خداوند که درباره اشرف مخلوقات، چنان سختگیری می‌کند که جمله لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثمُ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ»به کار می‌برد آیا درباره فرزندانش مسامحه می‌کند؟! رابعاً: سیره اهل بیت(ع) این‌گونه نبوده و آن بزرگواران در عدالت، نمونه تاریخ بودند. آیا می‌شود نسبت به خطای فرزندان خود چشم‌پوشی و این همه مسامحه کنند. امّا در باره دیگران سختگیری تمام بکنند. خامساً: با روایات بسیاری در حال تعارض است که تأکید در مجازات و سختگیری و عدم رعایت حرمت مطلق خطاکاران دارد که به برخی در متن اشاره شده است. اساسا فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) بر تقوا محوری بنا شده است، نه بر فامیل و نسب‌محوری. از اینجا پاسخ سایر روایات از این دست نیز معلوم می‌شود.
(۳۸) فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، نشرمرتضی، ۱۳۷۷ش، ص ۱۱۷- ۱۱۹٫
(۳۹) بقره/ ۱۵۶ و ۱۵۷٫
(۴۰) روضات الجنات، سید محمد باقر خوانساری، نشر اسماعیلیان، قم، ۱۳۹۰ ق، ج ۲، ص ۲۸۴ و داستانهای ما، علی دوانی، نشر ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۹ ش، ج ۳، ص ۶۳٫ اگر سیّد علوى از لحاظ مذهب، پیرو شخصى ناصبى باشد، فرزند پدرش نیست. سگ از او بهتر است؛ زیرا سگ، حالت پدرش را حفظ مى‌کند.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


9 + = 18