سیره اقتصادی امام محمد باقر

حضرت آ‌یت الله مکارم شیرازی تأکید کرد: سعادت و پیروزى معنوى یک جمعیت بدون «اقتصاد غنى و سالم» ممکن نیست، اسلام به عنوان یک مذهب پیشرو و مترقى این مسأله مهم را در متن برنامه هاى خود گنجانیده است.

سعادت و پیروزى معنوى یک جمعیت بدون «اقتصاد غنى و سالم» ممکن نیست، اسلام به عنوان یک مذهب پیشرو و مترقى این مسأله مهم را در متن برنامه هاى خود گنجانیده است.[۱]

لذا شناخت مسائل روبنائى اقتصاد اسلام ، و ضمانت اجرائى آنها در یک بحث جامع و کلى [۲] و توجه به جنبه هاى عملى مکتب اقتصادى اسلام با استفاده از سیرۀ اقتصادی ائمۀ معصومین(ع) همچون سیرۀ اقتصادی امام باقر(ع)، مخصوصا در شرائط کنونى و امروز دنیا، و جوابگوئى به نیازها و ضرورتها امری انکار ناپذیر است.[۳]
اقتصاد؛مولفه ای کلیدی در تقویت معنویت گرایی
بی تردید با اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک و نظام دولت رفاه نمى توان به عدالت و اخلاق و معنویت رسید.[۴]بلکه شاخصه مهم تحقق معنویت توجه به اقتصاد اسلامى است. [۵]
در نگاه اسلام امور مالى و اقتصادى، صرفا بر مبناى تفکر مادى پى ریزى نشده، بلکه بر اساس مبانى الهى و اهدافى مقدس و متعالى بنا شده است.[۶]
لذا اقتصاد در اسلام برخلاف تفسیرهاى ناآگاهانه و برداشت هاى نادرست افرادى که بدون داشتن صلاحیت علمى، احکام اسلام را به غلط تفسیر مى کنند و به امور مالى همچون شى ء پلید نظر دارند؛ لیکن از اهمیت فوق العاده اى برخوردار است به گونه اى که در نگاه دین، قوام سیاسى و اجتماعى جامعه اسلامى، در گرو قوام و ثبات اقتصادى آن است و زندگانى دنیا مقدمه و زمینه ساز حیات آخرت است.[۷]
اینگونه است که امام باقر(ع)در روایتی به این نکته اشاره می فرماید که یکی از مؤلفه های معنویت که نقش فراوانی در آخرت گرایی و توجه به رستاخیز دارد، زندگی خوب و دنیایی برآمده از اقتصادی نیکوست.:«نعم العون الدنیا على طلب الآخره؛[۸] چه کمک خوبی است [برخورداری از] دنیا برای طلب آخرت».[۹]
بیکارى و تن پرورى ، مانع اصلی تحقق اقتصاد مقاومتی
یکى از عوامل پیشرفت اقتصادى جوامع، کار و تلاش است. کار در اسلام عبادت شمرده شده و تلاش براى زندگى در رتبه جهاد فى سبیل الله قرار گرفته است. سیره عملى ائمه اطهار علیهم السلام نیز بر کار و تلاش بود.[۱۰]
لذا در فرهنگ اسلامى، کار و تلاش و فعالیت در زندگى، مورد توجه و تشویق فراوان قرار گرفته و از هرگونه تن آسایى و به کار نگرفتن نیروها و توانایى هاى طبیعى و علمى، نکوهش شده است.[۱۱]
امام باقر علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «إنى لأبغض الرجل أن یکون کسلانا عن أمر دنیاه، و من کسل عن أمر دنیاه فهو عن أمر آخرته أکسل ؛ من دشمن مى دارم آن کس را که در ارتباط با امر دنیا (و تلاش براى سامان دهى امور زندگى) تنبل و وارفته باشد؛ هر کس که درباره امور دنیایش تنبل و سست باشد، در ارتباط با امر آخرتش سست تر است».[۱۲]،[۱۳]
با تأمل در این روایت نورانی باید گفت یک اقتصاد سالم باید بر اساس حکومت «کار» بنیان شود، نه بر اساس حکومت سرمایه!،[۱۴]زیرا در عرصه کار و تلاش، وجدان کارى در بهترین شکل ممکن وارد صحنه اقتصاد مى­شود، در نتیجه محصول کار در چنین محیطى در نوع خود مرغوب ترین و بهترین وضعیت را خواهد داشت.[۱۵]
اینچنین است که امام باقر علیه السلام در هواى گرم تابستان در مزرعه کار مى کرد و در حالى که عرق از سر و رویش مى ریخت، مى فرمود: من از کسى که کسب را رها مى کند و مى گوید خداوندا به من روزى ده، متنفرم! چنین کسى چرا براى معاش تلاش نمى کند؟ او حتى از مورچه اى که از لانه خود براى به دست آوردن روزى بیرون مى رود، کمتر است.[۱۶]،[۱۷]
لذا باید هم تن به کار و تلاش داد و هم به کار مفید و سودمند روى آورد و هم کار را به درستى و اتقان به سرانجام رساند ؛ همه این موارد، به رونق اقتصاد جامعه اسلامى، رشد ناخالص ملى، قوت و قدرت کشور و وجود پشتوانه هاى مطمئن مالى، منتهى خواهد شد.[۱۸]
عدالت اقتصادی،تولید محوری؛ مهمترین شاخصه تخقق اقتصادی مقاومتی
بدیهی است از جمله اهداف والاى فعالیت هاى تولیدى، رسیدگى به محرومان و نیازمندان جامعه است. به نظر مى رسد مهم ترین هدف پیشوایان دین از تولید، به همین امر برگردد.[۱۹]
گفتنی است در بینش دینى برخلاف نظام سرمایه دارى، هدف از تولید، کسب حداکثر سود نیست، بلکه افزون بر آن، اسلام به منافع جامعه نیز توجه ویژه نموده است، لذا دست یابى به عدالت اقتصادى و برطرف شدن فاصله طبقاتى، از اهداف و انگیزه هاى مهم و اساسى «تولید» به شمار مى رود.[۲۰]
به همین جهت، در نگاه دین برخلاف دیگر نظام هاى اقتصادى، هر چیزى را نمى توان تولید کرد، بلکه با توجه به مسائل ارزشى و معنوى، «تولید» در یک چارچوب تعریف شده اى مجاز است.[۲۱]
از سوی دیگر «عدالت اقتصادى » به معناى تساوى سهام نیست بلکه مقصود «برابرى فرصت ها» ست. به تعبیر یکى از اندیشمندان اهل سنت: «عدالت یعنى برابرى فرصت ها براى همه و رعایت تعادل میان همگان. از این رو، به فراخور کوشش و کار، هر کس بهره اى بیش تر یا کم تر مى برد. اسلام منکر این نیست که به دلیل تفاوت هاى معقول مبتنى بر تلاش یا استعداد، بهره هاى مالى مردم با یکدیگر متفاوت باشد.[۲۲]
لیکن مساوات شعارى، هیچ معنایى ندارد زیرا کسب مال در نتیجه بروز استعدادها صورت مى پذیرد و استعدادها با هم متفاوتند. پس عدل واقعى آن است که بهره ها (بر اساس تفاوت تلاش ها و استعدادها) مختلف باشد و برخى بر برخى دیگر افزونى یابند در عین حال فرصت مساوى در اختیار همگان نهاده شود. معناى این سخن آن است که عواملى همچون اصل و نسب و نژاد و جنسیت نمى توانند و نباید قید و بندى بر پاى انسان زند».[۲۳]،[۲۴]
در روایات اسلامى به مانند قرآن کریم، اصل عدالت اقتصادى بسیار پررنگ و برجسته است. [۲۵]
به عنوان نمونه ابو حمزه نقل مى کند که از امام باقر علیه السلام پرسیدم:«ما حق الإمام على الناس»، حق امام بر مردم چیست؟ فرمود: «حقه علیهم أن یسمعوا له و یطیعوه»، «حق امام بر مردم این است که به سخنانش گوش فرا دهند و فرمانش را اطاعت کنند».[۲۶]
سپس مى گوید: پرسیدم: «ما حقهم علیه». «حق مردم بر امام چیست؟» فرمود: «یقسم بینهم بالسویه و یعدل فى الرعیه»، «همه چیز را در میان آنها مساوى تقسیم کند (و تبعیض در میان مردم قائل نشود) و عدالت را در میان آنها رعایت کند.[۲۷]
فقر ستیزی؛ رهایی از وابستگی، تقویت اقتصاد مقاومتی 
فقر در اسلام بسیار مورد مذمّت قرار گرفته است چراکه انسان را آلوده به درآمدهای نامشروع، ظلم، ستم، رشوه خواری، تقلب و انواع کارهای خلاف می کند؛ اگر فقر آمد دربهای گناهان بسیاری هم گشوده می شود.[۲۸]به همین دلیل جوامع اسلامی باید بکوشند فقر را از میان خود دور کرده و با آن مبارزه کنند .[۲۹]
جامعه فقیر افزون بر آلوده شدن به انواع گناهان و مفاسد اخلاقى، ناچار است به دیگران وابسته باشد. که از جمله آن آسیب ها می توان به وابستگى اقتصادى اشاره نمود ، به بیان دیگر کشور فقیر عملا مستعمره اقتصادی کشورى است که به آن وابسته شده و تدریجاً هویت خود را از دست مى دهد.[۳۰]
مخصوصاً باید مراقب دام هاى دشمن در این زمینه بود؛ دشمن با انواع حیله ها سعى مى کند جوامع اسلامى را به وابستگى و فقر بکشاند و از طریق تشویق به مصرف گرایى وروى آوردن به زندگى تجملى و عقب نگه داشتن از علم و دانش و ایجاد آسیب خود کم بینى، نقشه شوم خود را پیاده کند.[۳۱]
حال با این تفاسیر در فرازهایی از دعای امام باقر علیه السلام می خوانیم:«أسألک اللهم الرفاهیه فی معیشتی أبدا ما أبقیتنى، معیشه أقوى بها على طاعتک، و أبلغ بها رضوانک … و ارزقنى رزقا حلالا یکفینی، و لا ترزقنی رزقا یطغینی، و لا تبتلنی بفقر أشقى به[۳۲]؛ خدایا آسایش در زندگانى را مادامى که زنده ام از تو مى خواهم، زندگانی اى که به واسطه آن، توان بندگیت را یافته و به خشنودیت دست یابم،و به زندگانى آخرت رسم، و روزیى که مرا به طغیان وا دارد نصیبم مکن و به فقرى که مرا بدبخت کرده دچارم مکن».[۳۳]
مفهوم دعا این نیست که ما دست از تلاش و جهاد برداریم و این امور را از خدا بخواهیم، بلکه دعا به ما تعلیم مى دهد که خودمان حداکثر تلاش را داشته باشیم و در آنجا که از توان ما بیرون است از خدا بطلبیم.[۳۴]
جامعه انفالی در ساختار اقتصاد اسلامی
از جمله راهکارهایی که در نظام اقتصادى اسلام براى رفع فقر و کم کردن شکافهاى طبقاتى در نظر گرفته شده بسط یدى است که به حکومت اسلامى در رابطه با استفاده از سایر منابع بیت المال مثل «فى ء» داده شده است. مطابق روایت امام باقر علیه السلام:« الفى ء والأنفال ما کان من أرض لم یکن فیها هراقه الدماء وقوم صولحوا أو أعطوا بأیدیهم وما کان من أرض خربه او بطون أو دیه فهو کله من الفى ء[۳۵]؛ فی­ء و انفال ، هر زمینى است که بدون خونریزى تصرّف شده باشد، یا [اموال] مردمى که [در وا گذارى آنها به مسلمانان با ایشان ]مصالحه کرده باشند، یا [آنچه] که مردم با دست خود تسلیم کنند و هر زمین ویرانه اى، یا بستر رودها. اینها هم جزء فی­ء است» .[۳۶]،[۳۷]
لذا انفال مصادیق زیادى دارد که تمام منابع بیت المالى خواهد بود که در اختیار حکومت اسلامى مى باشد.[۳۸]نتیجه این مى شود که براى برداشتن فقر و فاصله ها و شکاف هاى طبقاتى علاوه بر خمس و زکات، از منابع دیگر بیت المال یعنى «فى ء» و انفال نیز مى توان بهره گرفت.[۳۹]
کشاورزی؛ پیشرو در تولید و اشتغال با سلاح اقتصاد مقاومتی
تشویقها و ترغیبهائى که در منابع اسلامى در رابطه با مسأله کشاورزى شده نشان مى دهد که زراعت در اقتصاد اسلامى از چه اهمیت ویژه اى برخوردار است.[۴۰]
باید این حقیقت توجه نمود که حتى در دنیاى امروز پایه اصلى اقتصاد، کشاورزى و تولیدات کشاورزى است چرا که تنها ثروت طبیعى و فناناپذیر و دائمى که همیشه مى توان روى آن حساب کرد همین ثروت است.[۴۱]
تمام معادن و منابع زیر زمینى پایان پذیرند ولى کشاورزى چنین نیست، بعلاوه کشاورزى ضرورى ترین وسیله زندگى یعنى غذاى انسان را تهیه مى کند، در حالى که منابع دیگر چنین نمى باشند.[۴۲]
بنابراى احیاى کشاوررزى باید از اولویت فوق العاده اى برخوردار باشد و حتى آن رشته از صنایع که در ارتباط با امر کشاورزى است باید مشمول این اولویت باشند.[۴۳]
وسایل ارتباط جمعى باید لایزال جوانان را به امر کشاورزى ترغیب کنند، و این فریضه بزرگ اسلامى را به آنها گوشزد نمایند که موظفند تا بسرحد خودکفائى، کشاورزى را زنده کنند.[۴۴]
بدیهی است رسیدن فرد و جامعه به حد کفاف و لااقل به حد اقل لازم براى زندگى، تأثیر بسزایى در تحقق این آرامش دارد در روایتى از امام رضا علیه السلام مى خوانیم: « انسان وقتى قوت سالانه اش را ذخیره مى کند سبکبار مى شود و آرامش مى یابد و امام باقر (ع) علیهما السلام زمینى را براى زراعت نمى خریدند (و درهم و دینارشان را در این راه هزینه نمى فرمودند) مگر پس از آنکه قوت سالانه خویش را تحصیل مى کردند (البته این مربوط به زمان هایى بود که مقید بودند به دلایل خاص اجتماعى آذوقه سالانه خود را ذخیره کنند)».[۴۵]،[۴۶]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت اگر جوامع اسلامى بخواهند عزت و احترام و سربلندى و استقلال خویش را باز یابند باید از طریق همکارى با یکدیگر به استفاده از تمام منابعى که خدا به صورت فراوان در اختیار آنان گذاشته است با فقر مبارزه کنند.[۴۷]
لذا مسؤولان باید به فکر حل مشکل های اقتصادی مردم باشند[۴۸]و مسئله فقرزدایى را در رأس کارهاى خود قرار دهند و با دعوت مردم به ساده زیستن… فقر را ریشه کن سازند.[۴۹]
[۱] اسلام در یک نگاه ؛ ص۸۵٫
[۲] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص۱۰٫
[۳] همان.
[۴] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۷۶٫
[۵] همان ؛ ص۷۵٫
[۶] همان ؛ ص۴۱٫
[۷] همان.
[۸]کافى، ج ۵، ص ۷۲٫
[۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۵ ؛ ص۱۷۹٫
[۱۰] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۸۲٫
[۱۱] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۴۸۳٫
[۱۲] کافى، ج ۵، ص ۸۵، ح ۴٫
[۱۳] تفسیر نمونه ؛ ج ۱۰ ؛ ص۲۰۶٫
[۱۴] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص۱۳۰٫
[۱۵] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۴۹۱٫
[۱۶] وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۷، ابواب مقدمات التجاره، باب ۶، حدیث ۴( با تلخیص و اقتباس).
[۱۷] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۸۲٫
[۱۸] همان ؛ ص۴۹۳٫
[۱۹] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۳۲۸
[۲۰] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۳۳۵
[۲۱] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۳۳۵
[۲۲] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۳۵
[۲۳] ( ۴). ر. ک: مقاله« نظام اقتصاد اسلامى ویژگى ها و عناصر اصلى» برگرفته از کتاب البنوک الاسلامیه ودورها فى تنمیه اقتصادیات المغرب العربى تألیف دکتر على یوعلا، مترجم سید ابوالقاسم حسینى( ژرفا)، ۱۴۱۶، چاپ شده در کتاب ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامى، ص ۲۶۰٫
[۲۴] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۳۵٫
[۲۵] همان؛ ص۱۳۳٫
[۲۶] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۲ ؛ ص۳۴۹٫
[۲۷] همان.
[۲۸] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛۳/۴/۱۳۹۴٫
[۲۹] همان.
[۳۰] همان.
[۳۱] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۹۷٫
[۳۲] بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۳۷۹٫
[۳۳] کلیات مفاتیح نوین ؛ ص۱۱۱۱٫
[۳۴] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۹۸٫
[۳۵] همان ؛ ص۱۵۸٫
[۳۶]  ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۶۸، ح ۱۲۶۴۱٫
[۳۷] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۵۸٫
[۳۸] همان.
[۳۹]همان.
[۴۰] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص۹۴٫
[۴۱] همان.
[۴۲] همان.
[۴۳] همان.
[۴۴] همان.
[۴۵] وافى، ج ۳، ص ۱۷٫
[۴۶] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۲ ؛ ص۱۴۸٫
[۴۷] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۳ ؛ ص۳۳۳٫
[۴۸] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛حرم حضرت معصومه(س)؛۱/۱/۱۳۹۵٫
[۴۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۳ ؛ ص۳۳۳٫






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


5 + = 12