نگاهی به مهم ترین رویدادهای انقلاب اسلامی

رژیم شاه که خلأ قدرت روحانیت و مرجعیت را پس از آیه اللَّه بروجردی آشکارا احساس می کرد، درصدد برآمد اقدامات به تأخیر افتاده خود را آغاز کند

در سال ۱۳۴۰ ش آیه اللَّه بروجردی که قدرت نفوذ و جامعیت بی نظیری در میان مراجع معاصر و پیشین خود داشت، در گذشت.

رژیم شاه برای رهایی از قدرت روحانیت که آن را مزاحم اقتدار خود می دانست، سعی کرد مرجعیت تامّه روحانیت را پس از آیهاللَّه بروجردی به نجف منتقل کند و با این تصمیم، تلگراف تسلیتی به آیهاللَّه حکیم فرستاد.
مراجع مطرح آن روز قم پس از آیهاللَّه بروجردی، حضرات آیات گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی وروح اللَّه خمینی (امام) بودند؛ هر چند آیهاللَّه خمینی، در آن روز هنوز رساله نداشت و اقدامی برای احراز مرجعیت انجام نداده بود و چندان به عنوان مرجع تقلید در بین مردم مطرح نبود.
رژیم شاه که خلأ قدرت روحانیت و مرجعیت را پس از آیه اللَّه بروجردی آشکارا احساس می کرد، درصدد برآمد اقدامات به تأخیر افتاده خود را آغاز کند.
به عنوان اولین گام، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را که چند نکته مخالف اسلام در آن به چشم می خورد، تصویب کرد. اقدام یک پارچه روحانیت در مخالفت با تصویب لایحه مزبور و تظاهرات و اعتراضات مردم، اولین گام و حرکت انقلاب به شمار می رفت که به زودی با عقب نشینی دولت به پیروزی انجامید. (۱)
گام دیگری که رژیم شاه پس از عقب نشینی از تصویب لایحه انجمنها برگزید، طرح لوایح شش گانه (انقلاب سفید) و اصلاحات ارضی بود.

توضیحی در مورد انقلاب سفید
ایجاد اصلاحات روبنایی و پر سر و صدا، یکی از شیوه های استعمار برای پیشگیری از «انقلاب» در کشورهای ستم زده جهان سوّم بود.
آرمین مایر، سفیر آمریکا در ایران در سالهای ۱۹۶۵ – ۱۹۶۹م نگرانی خود را درباره ایران چنین بیان می کند: «دولت کندی سخت نگران اوضاع ایران بود و لزوم اقدامات فوری را تأکید می کرد. ترس اضمحلال ایران در بین بود….
سرانجام نتیجه مذاکرات ما به اینجا رسید که به سفیرمان توصیه کنیم به ازای واگذاری ۳۵ میلیون دلار کمک به ایران، برنامه پیشرفت و توسعه مورد نظر واشنگتن انجام شود. همچنین کاندیدای ما که برای اجرای «رفورم» پیشنهاد شده شایستگی کافی دارد، به عنوان نخست وزیر انتخاب گردد.» (۲)
علی امینی کاندیدای آمریکاییها برای ایجاد اصلاحات یا «رفورم» بود. اما شاه که نمی خواست قدرت را به شخص دیگری واگذار کند، طی مسافرتی که به آمریکا رفت، آمریکاییها را مطمئن کرد که همان اصلاحات را انجام خواهد داد.
به قول شهید محلّاتی: «شاه «انگلیسی» به آمریکا رفت و «آمریکایی» از آمریکا باز گشت.» (۳)
«انقلاب سفید» نامی بود که شاه برای اصلاحات مورد نظر غرب یا همان «رفورم» برگزیده بود.
شاه با طرح «لوایح ششگانه» که شامل: اصلاحات ارضی یا الغاء رژیم ارباب و رعیتی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها، تساوی حقوق زن و مرد، مبارزه با بی سوادی یا سپاه دانش، ملی شدن جنگلها، و فروش سهام کارخانه ها به کارگران بود، سعی داشت از یکسو کشورهای جهان و آمریکا را فریب دهد و وانمود کند در ایران اصلاحاتی در حال شکل گیری است و از دیگر سو، سعی داشت گروههایی از اهالی روستاها و مناطق تحت سلطه اربابها را فریب دهد.
اما مردم شاه را می شناختند. وضع «محمد رضا پهلوی» و درباریها طوری بود که در اصل مردم نمی توانستند باور کنند که نظام شاه آن شعارها را بدهد. برای مثال، وقتی اصلاحات ارضی، تقسیم کارخانه ها یا ملی کردن جنگلها را مطرح می کردند، مردم می دانستند که باند نظام «پهلوی:، از سرمایه داران و زمین داران بزرگ تشکیل شده است. چه طور آدمهای هشیار می توانستند «تقسیم اراضی» را باور کنند؟

۴ / ۱۱ / ۱۳۴۱
شاه با مسافرت به قم، با برخورد بسیار سرد روحانیون و عدم حضور و استقبال آنان مواجه شد. وی ضمن دادن اسناد مالکیت کشاورزان، سخنان بسیار توهین آمیزی نسبت به روحانیت ابراز داشت. (۴)

۶ / ۱۱ / ۱۳۴۱
رفراندوم لوایح ششگانه برگزار شد و اعلام شد که حدود شش میلیون نفر در این رفراندوم رأی موافق داده اند.
این ارقام در حالی اعلام شد که جمعیت کشور آن روز، حدود بیست و سه میلیون نفر آمارگیری شده بود. (۵)
اظهارات رژیم شاه در مورد تعداد آراء موافق رفراندوم، با تکذیب و انکار سخت مخالفان روبه رو شد.
همزمانی رفراندوم با آغاز ماه رمضان تأثیراتی در مراسم ویژه رمضان در مساجد بر جای گذاشت. در این ماه (رمضان) عدّه ای از روحانیون دستگیر و عدّه ای از منبر منع شدند. (۶)
مراجع تقلید در یک موضع گیری مخالف، اعلامیه نه نفره ای صادر کردند و مخالفت خود را بیان کردند.
امضا کنندگان اعلامیه عبارت بودند از حضرات آیات و حجج اسلام آقایان: مرتضی حسینی لنگرودی، سید احمد زنجانی، محمد حسین طباطبایی، محمد موسوی یزدی، محمد رضا گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری، روح اللَّه موسوی خمینی، هاشم آملی و مرتضی حایری. (۷)

۷ / ۱۲ / ۱۳۴۱
امام خمینی طی بیاناتی به مناسبت عید فطر، درباره رفراندوم (انقلاب سفید) صحبت کرد و ضمن ترغیب مردم به ایستادگی گفت: ما میل نداشتیم به این رسواییها بکشد. چرا باید مملکت این قدر از ملت جدا باشد که وقتی پیشنهادی می دهد، با بی اعتنایی و عکس العمل منفی مردم مواجه گردد. رفراندوم شاه در سراسر مملکت بیش از دو هزار نفر همراه نداشت. (۸)

۲۲ / ۱۲ / ۱۳۴۱
عید سال ۱۳۴۲ از سوی امام خمینی و مراجع دیگر تحریم شد. علت تحریم عید، برخوردهای نامناسب با روحانیت و تصویب لوایح شش گانه (انقلاب سفید) عنوان شده بود.
اعلامیه های متعددی از سوی علما و مراجع و احزاب و جمعیتها درباره تحریم عید انتشار یافت. (۹)

۲ / ۱ / ۱۳۴۲
پس از شکست لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به دست روحانیت، گام بعدی رژیم شاه، رفراندوم لوایح شش گانه و مسافرت شاه به قم و سخنرانی توهین آمیز به روحانیت بود. تحریم عید، یک مبارزه منفی بود که ناخشنودی روحانیون از رژیم شاه را آشکار می کرد. روحانیون با انتشار اعلامیه و پخش آن در بین مردم، از اینکه مبانی اسلام در اقدامات و لوایح رژیم شاه رعایت نشده، انتقاد کرده، در اعتراض به بی حرمتی به مبانی دینی، عید را تحریم و عزای عمومی اعلام کردند. (۱۰)

۲ / ۱ / ۱۳۴۲
مأموران رژیم شاه در پوشش مردم عادی وارد مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام – که از طرف آیه اللَّه گلپایگانی در مدرسه فیضیه برگزار شده بود – شدند و با ایجاد بی نظمی، مراسم را به آشوب کشیدند.
مأموران پس از ایجاد بی نظمی در مراسم عزاداری، با دشنه، پنجه بوکس و چماق، به ضرب و جرح مردم و طلاب مدرسه پرداختند. همچنین مأموران دارای لباس شخصی با حمایت مأموران شهربانی، به شکستن پنجره حجره های مدرسه و به آتش کشیدن کتابهای مدرسه فیضیه اقدام کردند. (۱۱)

بازتاب ماجرای فیضیه
ماجرای هجوم به مدرسه فیضیه، از طرف مراجع و شخصیتهای روحانی و سیاسی محکوم شد.
با زنده نگه داشتن خاطره فیضیه تا محرم، مراسم عزاداری محرم در تهران، قم و شهرهای استانهای گوناگون، حال و هوای دیگری یافت.

مراسم برگزار شده در دهه محرم، با محکومیت اقدامات رژیم شاه همراه بود و زمینه حرکت عمومی را فراهم ساخت. (۱۲)

۱۳ / ۳ / ۱۳۴۲
سخنرانی عصر عاشورای امام خمینی رحمه الله در مدرسه فیضیه در حضور انبوه جمعیت متراکم در فیضیه، نقطه اوج تبلیغات و حملات سامان یافته علیه رژیم شاه بود. برای اولین بار در یک سخنرانی، مرجع تقلید و روحانی برجسته ای برای مردم سخن می گفت و امام خمینی رحمه الله برای اولین بار شخص شاه را مورد خطاب و عتاب قرار می داد.
نکات بسیاری در سخنرانی عصر عاشورای امام خمینی رحمه الله به چشم می خورد و آن را از موارد مشابه متمایز می کرد و بر اهمیت تاریخی آن می افزود. رژیم شاه سعی کرد با تهدید و ارعاب، از برگزاری سخنرانی عصر عاشورا جلوگیری کند. با آغاز سخنرانی، مأموران اقدام به قطع برق مدرسه فیضیه کردند تا سخنرانی برگزار نشود، امّا بر خلاف انتظار، با پیش بینی به موقع مسئولان برگزاری مراسم، باطریهای بزرگ، برق بلندگوها را تأمین کرد و اختلالی در سخنرانی ایجاد نشد. (۱۳)

۱۵ / ۳ / ۱۳۴۲
امام روح الله خمینی و چند تن از علما از جمله آیه اللَّه محلاتی در شیراز و آیه اللَّه سید حسن قمی در مشهد دستگیر شدند.
در پی دستگیری امام خمینی رحمه الله (واقعه پانزده خرداد) حرکت خودجوش مردم به وقوع پیوست.
حرکت انبوه مردم در شهرهای قم، تهران، تبریز، مشهد، شیراز، ورامین، کاشان، آران و بیدگل و بعضی نقاط دیگر، موجب رو در رویی رژیم شاه با مردم شد.
در بی سابقه ترین رودرویی مردم به مأموران رژیم شاه و نظامیان، عدّه زیادی از مردم کشته، زخمی و دستگیر شدند. آمار درستی از تعداد کشته و مجروحان پانزده خرداد در دست نیست، اما «پانزده هزار نفر کشته» در اسناد و مدارک برآورد شده است.
در پی دستگیری امام خمینی رحمه الله و تهدید به محاکمه و اعدام ایشان به اتهام رهبری شورش علیه رژیم شاه، جمعی از روحانیون (۴۵ نفر) از جمله حضرات آیات: شریعتمداری، نجفی مرعشی، سید محمد علی میلانی از شهرهای مختلف کشور به تهران مهاجرت کرده، با انتشار اعلامیه ای حمایت خود را از مرجعیت امام خمینی رحمه الله اعلام کردند. طبق قانونی که در زمان مصَدّق تصویب شده بود، دولت حقّ تعرّض به مراجع تقلید را نداشت.
جمعیت علمای مهاجر، با توجه به قانون یاد شده، در یک اقدام فوری اعلامیه ای صادر کردند و مرجعیت امام خمینی را تأیید کردند.
اعلامیه تأیید مرجعیت امام خمینی و حمایت از ایشان، با سی و شش امضای علمای مهاجر انتشار یافت. (۱۴)

۱۸ / ۱ / ۱۳۴۳
پس از ده ماه زندان و حصر، امام خمینی رحمه الله آزاد شدند.
جشن آزادی امام خمینی، با شکوه و شادی بسیار در فیضیه و مدارس و مساجد قم برگزار گردید. (۱۵)

۲۵ / ۲ / ۱۳۴۳
امام خمینی رحمه الله در اوّلین سخنرانی پس از بیرون آمدن از زندان، هر گونه سازش با رژیم شاه را تکذیب و بر ادامه مبارزه تأکید کردند. (۱۶)

۴ / ۸ / ۱۳۴۳
امام خمینی رحمه الله در اعلامیه و سخنرانی خود تصویب کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی اتباع خارجی) را محکوم کردند و دست استمداد به سوی علمای اسلام دراز کردند و از آنها خواستند به داد اسلام برسند و…. (۱۷)

کاپیتولاسیون (Capitulation)
«کاپیتولاسیون امتیاز قضایی یا حق قضاوت خارجیان در کشور دیگر است.»
پیشینه کاپیتولاسیون در ایران
یک بار در سال ۱۲۰۷ ش پس از شکست ایران در جنگهای طولانی با دولت روسیه در عهدنامه «ترکمان چای»، حق «کاپیتولاسیون» از جانب دولت روسیه به ایران تحمیل شد؛ امّا پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه، پیمان دوستی بین دولت شوروی و ایران بسته شد و در این پیمان، ماده مربوط به کاپیتولاسیون لغو گردید.
سفارت آمریکا در تهران در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۴۰ ش (۱۹ مارس ۱۹۶۲م) یاد داشتی از طرف وزارت خارجه آن کشور به دولت ایران فرستاد و از ایران خواست مستشاران آمریکایی در ایران از حقوق پیش بینی شده در قرار داد «وین» (مصوب ۱۸ آوریل ۱۹۶۱ م) – یعنی همان کاپیتولاسیون – برخوردار شوند.
دولت ایران در جلسه ۱۲ مهر ۱۳۴۲ ش که با حضور اسد اللَّه علم، نخست وزیر، تشکیل شد، اعطای حق کاپیتولاسیون به آمریکا را تصویب کرد. همچنین در تاریخ ۳/۵/۱۳۴۳ در مجلس سنا و در تاریخ ۲۱/۷/۱۳۴۳ با اکثریت ۶۲ رأی از ۷۰ رأی، «مجلس شورای ملی»، «کاپیتولاسیون برای آمریکاییها» را به تصویب رسانید.
تاریخچه مصونیت آمریکاییها در کشورهای خارجی
طرح مصونیت نظامیان آمریکایی که در خارج از ایالات متّحده فعالیت می کردند، از اوایل دهه ۱۹۵۰ م پس از استقرار نیروهای آمریکا در کشورهای عضو «ناتو» به صورت قرار دادهای دو جانبه به اجرا در آمد. به موجب این قرار دادها که متن مشابهی داشتند، حق قضاوت در مورد نظامیان آمریکایی که در این گونه کشورها مرتکب جرم می شدند، با همکاری و توافق طرفین و با استناد به قوانین جاری در هر دو کشور (ایالات متحده و کشوری که نظامیان آمریکایی در آن استقرار داشتند) اجرا می شد.
بدین ترتیب که اگر ایالات متحده مایل به رسیدگی به جرم مورد بحث نبود، کشوری که جرم در آن روی داده بود، برابر قوانین خود به آن رسیدگی می کرد. این رویه، درست بر خلاف قانونی بود که در ایران به تصویب رسید و به موجب آن، دولت ایران حق رسیدگی به جرایم جنایی پرسنل نظامی آمریکایی را در قلمرو خود نداشت.
گفتنی است که جز در یک مورد، یعنی «قرار داد آمریکا با آلمان غربی» – که حضور آمریکا در آن کشور جنبه اشغال داشت – قرار داد ایران و آمریکا از لحاظ یک طرفه بودن منحصر به فرد بود و استقلال و حاکمیت سیاسی و قضایی ایران را نقض می کرد.
نخستین کسی که با ژرف بینی و آگاهی سیاسی از پیامدهای ناگوار «کاپیتولاسیون»، شدیداً در برابر تصویب آن موضع گیری کرد، امام خمینی رحمه الله بود.
اعلامیه آگاهی بخش و هشدار دهنده حضرت امام در چهارم آبان ۱۳۴۳ ش و سخنرانی بسیار روشنگر و پر شور ایشان، بار دیگر مردم ایران، رجال سیاسی و علما و اساتید حوزه و دانشگاه را با ابعاد فاجعه بار و دردناک این گونه پیمانها آشنا ساخت.
هر چند رژیم شاه – که در وابستگی به آمریکا و غرب برنامه های دراز مدتی داشت – نتوانست سخنان امام را تحمّل کند و بدون درنگ ایشان را به خارج از ایران تبعید کرد.

۱۳ / ۸ / ۱۳۴۴
امام خمینی رحمه الله شبانه توسط نیروهای ویژه کماندوی اعزام شده از تهران، از خانه مسکونی خود در قم ربوده شده، بلافاصله به ترکیه تبعید شدند. (۱۸)

۱۳ / ۷ / ۱۳۴۴
امام خمینی رحمه الله پس از یازده ماه به تبعید گاه دوم (عراق) برده شدند. در عراق هنگام عزیمت به سامرّا، استقبال وسیع و پر شکوهی از ایشان انجام گرفت. امام خمینی رحمه الله پس از چند روز اقامت در کربلا، کاظمین و سامراء و زیارت عتبات عالیات، عازم نجف شدند و در آن شهر استقرار یافتند. (۱۹)

۱۳ / ۸ / ۱۳۴۳ تا ۱ / ۸ / ۱۳۵۶
دومین دوره انقلاب اسلامی ایران از هنگام تبعید امام خمینی رحمه الله به ترکیه آغاز و تا رحلت حاج آقا مصطفی خمینی فرزند ایشان، یعنی حدود سیزده سال به درازا کشید.
در این دوران، انقلابیون سعی داشتند با زنده نگاه داشتن یاد امام و تربیت نیروهای کارآمد به مبارزه ادامه دهند.
تبعیدها، زندانها، شکنجه و تحمل سختگیریهای همه جانبه رژیم طاغوت، در ادامه مبارزه بسیار و بی شمار بود. در این راه، بسیاری از نیروهای جوان به شهادت رسیدند.
روحانیون، نویسندگان و روشنفکران بسیاری به عنوان رهبران نهضت، زندان، تبعید، شکنجه و شهادت را به جان خریدند. (۲۰)

۱ / ۸ / ۱۳۵۶
رحلت شهادت گونه آیه اللَّه حاج آقا مصطفی خمینی رحمه الله، فرزند امام خمینی رحمه الله، موج عظیمی از ابراز همدردی با امام ایجاد کرد.
مجالس با شکوهی در قم، تهران، مشهد، اهواز و بسیاری از شهرهای کشور به مناسبت بزرگداشت حاج آقا مصطفی خمینی برگزار شد. یاد و نام امام و بیان انگیزه و حرکت انقلابی ایشان در این مجالس توسط سخنرانان زبده بیان گردید. این نوع سخنرانیها، مدتها در طول دوران اختناق پس از تبعید امام، متوقّف و ممنوع بود.
ایجاد فضای باز سیاسی، همزمان با این رویداد، فرصت خوبی برای بیان و اظهار ناگفته های بسیاری فراهم کرد. (۲۱)

۱۷ / ۱۰ / ۱۳۵۶
مقاله توهین آمیزی – به مناسبت سالروز کشف حجاب – نسبت به امام خمینی رحمه الله در روزنامه اطلاعات انتشار یافت که آغاز سوّمین دوره انقلاب را فراهم آورد. (۲۲)
۱۹ / ۱۰ / ۱۳۵۶
تظاهرات اعتراض آمیز مردم قم نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات، سبب درگیری با مأموران رژیم و سبب کشته و زخمی شدن عدّه ای از تظاهر کنندگان شد.
روز نوزده دی، سر آغاز سلسله تظاهراتی بود که سرانجام در بیست و دوّم بهمن ۱۳۵۷ به سقوط رژیم شاه انجامید. (۲۳)

۲۹ / ۱۱ / ۱۳۵۶
به مناسبت چهلم شهدای نوزده دی قم، حوادث و بازتابهای دیگری در نقاط مختلف ایران رخ داد، از جمله قیام گسترده مردم تبریز که به حکومت نظامی و کشته و زخمی شدن تعدادی انجامید. (۲۴)

۱۰ / ۱ / ۱۳۵۷
چهلم شهدای تبریز در یزد، قیام دیگری آفرید و چهلمهای دیگر، تظاهرات و حرکتهای دیگری را در سر تا سر ایران سبب شد.
تظاهرات و اعتصاب و درگیری با نیروهای رژیم، هر روز در شهرهای دور و نزدیک و در سراسر ایران ادامه یافت و به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم و ایجاد حوادث مختلفی انجامید. (۲۵)

۲۰ / ۵ / ۱۳۵۷
از جمله حوادث مهم، اعلام یک ماه حکومت نظامی در اصفهان، ماجرای هفدهم شهریور میدان ژاله تهران با تلفات و مجروحان بسیار و فاجعه سینما رکس آبادان با حدود ۴۰۰ کشته در تاریخ ۲۸ / ۵ / ۱۳۵۷ است. (۲۶)

۱ / ۷ / ۱۳۵۷
محاصره خانه امام در نجف و هشدار حکومت عراق به ایشان در مورد عدم مداخله در امور سیاسی، گویای تغییر سیاست حکومت عراق و توافق با دولت ایران بود که سرانجام به خروج امام از نجف و عزیمت به پاریس انجامید. (۲۷)

۱۴ / ۷ / ۱۳۵۷
با استقرار امام در پاریس، مبادله پیام و هدایت انقلاب به وسیله صدور اعلامیه و نوار و مصاحبه با رسانه های جهان و خبر گزاریها، شبکه وسیع و گسترده تری یافت.

۲۴/۷/۱۳۵۷
علاوه بر اعتصاب در بسیاری از مراکز دولتی و کارخانه ها، اعتصاب در شرکت نفت و پالایشگاهها و یورش چماق داران رژیم شاه به مسجد جامع کرمان و هتک حرکت و کشته و زخمی شدن عدّه ای از عزاداران شهدای هفدهم شهریور در تاریخ ۲۴ / ۷ / ۱۳۵۷، از وقایع مهم استانهای ایران است. (۲۸)

۱۳ / ۸ / ۱۳۵۷
تعداد بسیاری از دانشجویان و دانش آموزان که در پی تعطیل شدن مؤسسات و مراکز آموزشی، اجتماعی عظیم بر پا کرده بودند، با هجوم مأموران حکومت نظامی کشته و زخمی شدند. در پی این واقعه وزیر علوم استعفا کرد. (۲۹)

۲۶ / ۱۰ / ۱۳۵۷
شاه به بهانه معالجه ایران را ترک کرد. وی در فرودگاه مهرآباد هنگام خداحافظی با بختیار (نخست وزیر) گریست واز مصاحبه و اظهار نظر درباره سفرش خود داری کرد.
خروج شاه از ایران، در میان مردم به (فرار شاه) تعبیر شد. شادمانی مردم پس از اطلاع از خروج شاه، به شکل گسترده ای در سطح شهر تهران و شهرستانها موج جدیدی آفرید. مردم با رقص و پایکوبی، نقل و شیرینی پخش کردند. پس از روزها و هفته ها گریه و عزاداری برای شهدای انقلاب، جریان فرار شاه، موجب خنده و شادی عمیق و گسترده ای در میان مردم شد.
در پی این رویداد مهم، مجسّمه شاه از میادین توسّط مردم پایین کشیده شد و مردم به نظامیان گل هدیه دادند. (۳۰)

۱۲ / ۱۱ / ۱۳۵۷
امام خمینی رحمه الله با یک فروند هواپیمای فرانسوی و با استقبال با شکوه «چند میلیونی» مردم وارد فرودگاه مهر آباد شدند و در بهشت زهرا، اولین سخنرانی خود را ایراد کردند. ایشان در بهشت زهرا با این جمله که «من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم.» وعده تعیین دولت اسلامی را دادند. (۳۱)

۱۶ / ۱۱ / ۱۳۵۷
چهار روز پس از ورود به ایران، امام خمینی رحمه الله دولت انقلاب را تعیین کردند. این در حالی بود که بختیار آخرین نخست وزیر شاه، همچنان خود را دولت قانونی می دانست.

امام خمینی رحمه الله و شورای انقلاب، حکم و فرمان نخست وزیری مهدی بازرگان، اولین دولت انقلاب (دولت موقّت) را تصویب کردند. (۳۲)

۱۹ / ۱۱ / ۱۳۵۷
جمعی از پرسنل نیروی هوایی (با لباس رسمی نیروی هوایی با انجام رژه و خواندن سرود «خمینی ای امام» در مقابل حضرت امام خمینی، با رهبری انقلاب اعلام همبستگی کردند. (۳۳)

۲۱ / ۱۱ / ۱۳۵۷
با آغاز درگیری مسلّحانه، پرسنل انقلابی نیروی هوایی، برای مسلّح کردن مردم در مقابل ارائه کارت پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و تعدادی فشنگ در اختیار آنان قرار می دادند. (۳۴)

۲۱ / ۱۱ / ۱۳۵۷
فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حکومت نظامی و منع عبور و مرور را افزایش داد و از ساعت ۵/۴ بعد از ظهر تا پنج صبح حکومت نظامی اعلام کرد. (۳۵)

۲۱ / ۱۱ / ۱۳۵۷
حضرت امام خمینی در مورد حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران، آن را ملغی اعلام کردند و گفتند: اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند!
مینی بوسها و ماشینهای وابسته به ستاد کمیته امام خمینی، با بلندگو، لغو اعلامیه فرماندار نظامی را در سطح تهران اعلام کردند. (۳۶)
گفتنی است که بنا به گفته سرهنگ رحیمی، از سران ارتش، بنابر اسناد دیگری که به دست آمده، حکومت تصمیم داشت با افزایش ساعات حکومت نظامی، به انجام کودتا و سرکوب مردم و خصوصاً ترور و دستگیری رهبران نهضت بپردازد. تصمیم حضرت امام، توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت در نطفه خفه کرد. (۳۷)

۲۲ / ۱۱ / ۱۳۵۷
با تسلیم ارتش و سقوط پی در پی کلانتریها و مراکز نظامی و تسخیر کامل صدا و سیما از سوی انقلابیون، پیروزی انقلاب اسلامی اعلام شد. (۳۸)
انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد. وقایع انقلاب آن قدر سریع بود که حتّی مقامات آمریکا در آخرین روزها نمی دانستند انقلاب پیروز شده است. اتاق عملیات کاخ سفید از طرف برژینسکی، تلفنی از سلیوان (سفیر آمریکا در تهران) می پرسد: آیا هنوز امکان کودتا وجود دارد؟ (۳۹)


پی نوشت :

۱) تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، غلامرضا کرباسچی، زمستان ۸۱، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، صص ۷۱ – ۹۶٫
۲) تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج ۱، ص ۱۷۴٫
۳) نشریه «یاد»، فصلنامه بنیاد تاریخ، شماره ۲ و ۳، ص ۳۴۷٫
۴) تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، صص ۱۱۷ – ۱۲۶؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۱۲۱٫
۵) تقویم تاریخ پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی، تهیه کننده کتابخانه پهلوی، ناشر کتابخانه پهلوی، ۱۳۵۵، چ اوّل، ج ۲، ص ۱۶۱۷؛ هفت هزار روز تاریخ انقلاب اسلامی ایران، ج ۱، ص ۱۲۴٫
۶) تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، ج ۲، صص ۱۶۴ – ۱۶۶؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۱۲۵٫
۷) تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، ج ۲، ص ۱۶۳؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۱۲۶٫
۸) صحیفه نور، انتشارات وزارت ارشاد؛ ۱۳۶۱، ج ۱، ص ۳۶٫
۹) همان، ص ۳۷٫
۱۰) اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، رمستان ۶۸، ج ۱، ص ۵۹؛ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۶۹٫
۱۱) تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج ۲، صص ۱۶۹ – ۲۱۶٫
۱۲) همان، ص ۲۰۶ و ۲۲۹٫
۱۳) همان، صص ۲۹۴ – ۳۰۲؛ صحیفه نور، ج ۱، ص ۵۴٫
۱۴) هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۱۶۵٫
۱۵) همان، ص ۱۸۳٫
۱۶) صحیفه نور، ج ۱، ص ۶۷٫
۱۷) همان، ص ۱۰۹٫
۱۸) هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۱۹۸٫
۱۹) همان، ص ۲۳۴٫
۲۰) همان، ج ۱ و ج ۲، ص ۱۹۸ تا آخر.
۲۱) تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، نشر تفکر، بهار ۱۳۷۳، چاپ اوّل، صص ۲۱۳ – ۲۴۰٫
۲۲) همان، ص ۲۶۳؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۷۷۷٫
۲۳) تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص ۲۶۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۷۷۸٫
۲۴) هفت هزار روز تاریخ انقلاب اسلامی ایران، ج ۲، ص ۷۹۳٫
۲۵) همان، صص ۷۹۶ – ۱۱۴۵٫
۲۶) همان، صص ۶۶۹ – ۹۰۸؛ تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، صص ۲۷۷ – ۲۸۴٫
۲۷) هفت هزار روز تاریخ انقلاب اسلامی ایران، ج ۲، ص ۹۴۵٫
۲۸) همان، ص ۹۶۱٫
۲۹) همان، ص ۹۸۳٫
۳۰) همان، صص ۱۰۷۵ – ۱۰۷۷٫
۳۱) همان، صص ۱۱۱۷ – ۱۱۱۹٫
۳۲) همان، ص ۱۱۲۸٫
۳۳) همان، ص ۱۱۳۶٫
۳۴) همان، ص ۱۱۳۹٫
۳۵) همان.
۳۶) همان.
۳۷) همان، ص ۱۱۴۰٫
۳۸) همان، ص ۱۱۴۳٫
۳۹) همان، ص ۱۱۴۵٫






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


5 + = 13