شیفتگی مردم به سیدالشهدا فطری و الهی است/خاطره‌ای از شرح صدر علامه طباطبایی

 آیت الله جوادی آملی:
حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به شیفتگی مسلمان و کافر نسبت به امام حسین(ع) گفت: اگر کسی بازیگر باشد ممکن است کسی چند روزی به سمت آنان جذب شود ولی فطرت مردم آن را پس می‌زند و می‌شناسد، اما اگر کسی لله کار بکند دل‌ها شیفته اوست.

حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی روز دوشنبه در مسجد اعظم به ادامه تفسیر سوره مبارکه زمر پرداخت و در پاسخ به سؤالی از بحث جلسه گذشته گفت: اگر علاقه‌مند باشد که خود جزو اولیای الهی شود یا علاقه داشته باشد که از قبیله او جزو اولیای الهی باشد جزو تعصبات باطل نیست، در دعای کمیل هست که مرا جزو بهترین افراد و نزدیک‌ترین افراد به خودت قرار بده.


وی افزود: در زیارت امین‌الله از ما خواسته شده است که چند چیز را از خداوند بخواهید، یکی این‌که خدایا من را محبوب مردم قرار بده، دل‌های مردم را که نمی‌شود با بازی جذب کرد، دل‌ها به دست مقلب‌القلوب است، یعنی این‌که انسان باید وارسته باشد تا مردم به او علاقه‌مند باشد، کاری کنم که مردم به من علاقه‌مند باشم،‌ این جلب توجه مردم نیست، چون اگر کسی بازیگر باشد ممکن است کسی چند روزی به سمت آنان جذب شود ولی فطرت مردم آن را پس می‌زند و می‌شناسد، اما اگر کسی لله کار بکند دل‌ها شیفته اوست،  الان دل‌ها شیفته سالار شهیدان است به خاطر ماجرای کربلا، چه مسلمان و چه کافر، این برای آن است که الهی فکر کرد و همچنین است کسی که آن راه را برود.

مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیات «قُلْ إِنِّىٓ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّى عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍۢ، قُلِ ٱللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًۭا لَّهُۥ دِینِى» اظهار کرد: این آیه تقدیم مفعول بر فعل دارد و این مفید حصر است، یعنی غیر از خداوند کسی را نمی‌پرستم، اما در آیه ۱۲ و ۱۱ این افاده حصر وجود ندارد، موضوع اخلاص یعنی پرهیز از شرک و نفی عبادت از غیرخداوند و حصر عبادت برای ذات اقدس اله همه از این آیه برمی‌آید،‌ ضمن این‌که تکرار مفید تأکید هست این نکته را هم دربر دارد،‌ فرمود من مأمور شدم که عبادت کنم یعنی الزامی است به دلیل این‌که اگر ترک کنم عذاب الهی دارد و معصیت می‌شود.

وی با قرائت آیه «فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ ۗ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ ٱلْقِیَـٰمَهِ ۗ أَلَا ذَ‌ٰلِکَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِینُ» ابراز کرد: شما هر چه می‌خواهید بپرستید، این که پیشنهاد بدهید من دست از دعوت و ادعای خود بردارم این کار را نمی‌کنم، بعد فرمود شما یک سرمایه‌هایی دارید در دنیا که همان اصل حیاتتان است، سرمایه‌های هم در آخرت دارید که همان حور و قصور است، و سرمایه‌هایی هم در دنیا دارید که همان اهل و خانواده‌تان است، بدترین خسارت این است که انسان سرمایه را ببازد و هم سرمایه و هم بهای آن را به شیطان بپردازد.

برای دعا و نیایش همیشه راه باز است

حضرت آیت‌الله جوادی آملی آیه ۱۶ «لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌۭ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌۭ ۚ ذَ‌ٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥ ۚ یَـٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ» را ذکر کرد و گفت: ظله یعنی هر چیزی که از بالا انسان را بپوشاند و اختصاصی به سایه ندارد، گاه چیز خوبی می‌پوشاند مانند سایه خنک گاه ظله‌ای از عذاب است، آن سحابی که عذاب الهی را دربردارد آن هم ظله است، آن سایه‌ای که رحمت الهی را در بر دارد، آن هم ظله است، در قرآن کریم هم ظله مذموم و هم ظله محمود ذکر شده است، پس ظله تنها برای خنکی ذکر نمی‌شود، آن دود غلیظ غم‌بار عذاب‌آور را هم ظله می‌گویند.

وی ادامه داد: آن‌هایی که خطای فکری از یک سو و خطیئه عملی از سوی دیگر داشته‌اند «وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ» در قیامت عذاب آنان را احاطه می‌کند، آیاتی هست که عذابشان از بالا و از پایین است،‌ در سوره مبارکه اعراف فرمود اینان هم زیرانداز و هم روانداز عذاب دارند، « لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ»، این که فرمود از زیر هم ظله است و تعبیر از زیر کرد این سؤال مطرح می‌شود که آیا تعبیر ظله از زیر هم صحیح است؟ یک توجیه این است که چون جهنم درکاتی دارد، شخصی که در یک طبقه قرار دارد هم عذاب زیرانداز و هم عذاب روانداز دارد و روا است که بگویند «ظله» زیرا این عذاب زیرانداز، برای طبقه زیرین ظله می‌شود و توجیه دیگر این است که شاید به دلیل تشابه در اصل اسم این کلمه را به کار برد.

مؤلف کتاب مفاتیح‌الحیاه بیان کرد: شیطان گاهی از بالا گاهی از پشت‌سر گاهی از جلو و گاه از پشت سر انسان را مورد هدف قرار می‌دهد،‌ اگر شیطان از این جهات آمد، خطاها انسان را دربرمی‌گیرد و قطعا عذاب هم انسان را دربرمی‌گیرد، که مرحوم مجلسی درباره این‌که قرآن نگفته است که شیطان از فوق و زیر سخنی به میان نیاورد، گفتند که ذات اقدس اله این دو راه را برای انسان باز گذاشته است، یکی دعا و نیایش است و دیگری سجده کردن است، برای دعا و نیایش و تضرع همیشه راه باز است، پس اگر کسی از چهارطرف محاط شد به تیر شیطان با دعا و نیایش و با سجده می‌تواند حل کند، البته او از این دو طرف هم دست‌بردار نیست.

همه حق تنها نزد معصوم است

وی با اشاره به آیات «وَٱلَّذِینَ ٱجْتَنَبُوا۟ ٱلطَّـٰغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوٓا۟ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ،‌ ٱلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ ٱلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُۥٓ ۚ أُو۟لَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُ ۖ وَأُو۟لَـٰٓئِکَ هُمْ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَـٰبِ» اظهار کرد: خداوند در سوره زمر در بخش‌های نظر و عمل، نه اهل نظر با بی‌خردان و نه صالحان با طالحان را یکسان دانست که فرمود « أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَیَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»، در این جا می‌فرماید به بندگانم بشارت بده، کسی که تک نظر است کمتر توفیق می‌یابد اما کسی که آراء دیگران را می‌بیند، اندیشه دیگران را می‌بیند و جمع‌بندی می‌کند به نتیجه بهتری می‌رسد.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی بیان کرد: همه حق معلوم نیست پیش چه کسی است، تنها همه حق نزد معصوم است، اما افراد عادی ناچار هستند آرای دیگران را بررسی کنند و این قدرت را داشته باشند که حق را انتخاب کنند، فرمود اینان که نظریه‌پرداز هستند، اهل پژوهش هستند و نظر دارند و حرف‌های دیگران را گوش می‌دهند به اینان بشارت بده و تک نظر نیستند، فرمود «یستمون» نفرمود «یسمعون»، یعنی به خوبی مکتب‌ها را گوش می‌دهند و حق را تشخیص می‌دهند و به حق هم بسنده نمی‌کنند، بلکه به احق و احسن بسنده می‌کنند به آنان بشارت بده.

وی ادامه داد: خداوند در قرآن فرمود « وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ» و بعد هم فرمود « قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی»، کلی‌گویی نکرد تا انسان بگوید من خودم تشخیص می‌دهم، بلکه در نهایت به اهل‌بیت(ع) ارجاع داد،‌این هدایتی که در آیه ذکر کرد، هدایت پاداشی است، هدایت ابتدایی نیست، کسی که تعصب بی‌جا نورزید و گرایش خوبی داشت و اهل‌ تحقیق بود قلبش را خداوند با این نور هدایت می‌کند و کسی که خوب تشخیص داد و خوب هم پذیرفت و مؤمن واقعی شد، این‌ها لبیب و دارای مغز هستند، پیش از این فرمود أولی الالباب می‌فهمند که ما چه می‌گوییم و این جا مصداق أولو الالباب را بیان کرد.

یادآوری شرح صدر علامه طباطبایی

مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: همین کتاب‌های کفر و ضلال که خرید و فروش آن و مطالعه آن حرام است و هم حرمت تکلیفی و هم بطلان وضعی دارد اما همین کتاب‌های ضلال که خرید و فروشش برای یک عده باطل و مطالعه‌اش حرام است، برای عده‌ای دیگر هم خرید و فروشش حلال و هم مطالعه‌اش جایز بلکه لازم است، علمایی که وقتی دست به قلم بردند یک نیم قرن یا بیش از نیم قرن جامعه را می‌توانند تضمین کنند.

وی گفت: امام(ره) برای نوشتن کتاب اسرار هزار ساله کتاب‌های ضلال و کفر را مطالعه کرد، مرحوم علامه طباطبایی‌(ره) نیز برای نوشتن کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم کتاب‌های کمونیستی ضلال و کفر را مطالعه کرد، البته مثل آنان بسیار کم است که آن شرح صدر و عظمت را داشته باشند که یک کمونیست و یک کافری بیایند و ما تحمل کنیم،‌ در کمال حوصله حرف‌های دیگران را تحمل می‌کنند.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی ابراز کرد: علامه طباطبایی‌(ره) می‌فرمودند که تابستانی من در درکه بودم،‌ آن روز بحبوحه رواج مکتب کمونیسم بود، یکی از سران کمونیسم که منکر همه چیز بود، در تابستان هشت ساعت، صبح تا ظهر و ظهر تا عصر برای علامه طباطبایی(ره) نشست و نشست و همین شخص کافر فردایش در یکی از خیابان‌های تهران هم‌کیشش را دید و گفت که طباطبایی من را مسلمان کرد، این شخص جزو اولولالباب است، این مارکس و انگلس فضا را گرفته بود و اصلا کسی عارش می‌آمد اسم دین را ببرد.



« (خبری قبلی)



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


2 + 2 =