بازخوانی خطبه استقامت حضرت زینب 

حضرت ‌آیت الله مکارم گفت: در تاریخ‏ زندگى رهبران دینى، نمونه‏ هایی وجود دارند که در صبر و استقامت بی همتا هستند، در این میان حضرت زینب کبری(س) صبر و استقامت را ‏ در تاریخ‏ به یادگار گذاشته است.

تاریخ‏ معلّمى است که رمز عزّت و سقوط امت ها را بازگو مى‏ کند، و آنان را به استقامت‏ دعوت مى‏ کند و در مسیرشان دلگرم مى‏ سازد.[۱] بهترین شاهد و گواه براى این مسأله  مطالعه تاریخ‏ گذشتگان است؛ لذا در تمام عرصه ها کسانى پیروز شدند که از صبر و استقامت‏ بیشترى برخوردار بودند، همان‏ ها که بر مرکب صبر سوار شدند و به سوى مقصد تاختند و شاهد مقصود را در آغوش گرفتند.[۲]

از این رو در تاریخ‏ زندگى رهبران دینى، نمونه‏ هایی وجود دارند که در صبر و استقامت بی همتایند؛[۳] در این میان حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) صبر و استقامت را ‏ در تاریخ‏ به یادگار گذاشته است[۴]؛ استقامت در برابر موانع وصول به مقصد و پیمودن راه طولانى وصول به هدف نهضت حسینی  و استقامت در برابر دردها و رنج‏ها و کار شکنى‏هاى این و آن.[۵]

اهمیت و جایگاه‏ صبر و استقامت‏ در اسلام

اهمّیّت‏ صبر و شکیبایى و استقامت‏، بسیار بیش از آن است که ما فکر مى‏کنیم. به گفته بعضى از مفسران، صبر در قرآن مجید، بیش از هفتاد بار یا نزدیک به یکصد بار تکرار و تأکید شده، در حالى که هیچ یک از فضایل انسانى، به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. این نشان مى‏ دهد که قرآن، براى این فضیلت اخلاقى و عملى اهمّیّت فراوانى قائل است، و آن را عصاره همه فضیلت‏ ها و خمیر مایه همه سعادت ‏ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى و سعادت مى‏ داند.[۶]

لذا در قرآن کریم می خوانیم: «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ[۷]؛ صابران اجر و پاداش خود را بى‏ حساب دریافت مى‏ دارند»، تعبیر «بغیر حساب» نشان مى‏دهد که صابران با استقامت‏ برترین اجر و پاداش را در پیشگاه خدا دارند، و اهمیت‏ هیچ عملى به پایه صبر و استقامت نمى‏ رسد.[۸]

هم چنین روایاتى که درباره فضیلت صبر و شکیبایى از معصومین علیهم السلام به ما رسیده، بیش از آن است که به شمارش در آید. و در برخى از کتب که درباره صبر تألیف یافته، نزدیک به ۹۰۰ حدیث از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام در این باره آمده است‏.[۹]

بی تردید پیشبرد هر گونه هدفى از اهداف ایمان اعمّ از هدف هاى تربیتى، اجتماعى، انسانى، علمى، فرهنگى و سیاسى، مقاومت و استقامت‏ شرط نخستین است،[۱۰] اینگونه است که استقامت‏ ، صبر و ایستادگى در برابر حوادث ضامن سربلندى و پیروزى مسلمین است که در حقیقت ریشه اصلى هر گونه پیروزى مادى و معنوى را تشکیل می دهد،[۱۱]در حالی که اگر مؤمن صبر و استقامت نداشته باشد ایمانش به خاطر موانعى که بر سر راه دارد، از بین مى ‏رود.[۱۲]

صبر و استقامت در برابر دشمن ؛ مهمترین درس‌ عاشورا

حقیقت صبر به معناى استقامت همراه با تلاش براى حلّ مشکل است؛ نه تسلیم در برابر مشکلات و تحمّل بى‏قید و شرط آن. این گونه صبر در میدان جنگ سفارش شده است. قطعاً چنین صبرى در جنگ، به معناى تسلیم و سستى و زبونى در مقابل دشمن نیست، بلکه در دفاع و عزّت و سربلندى مسلمین تجلى مى‏کند و سبب مى‏ شود مثلًا بیست نفر چنان قدرتمند شوند که در برابر دویست نفر ایستادگى کنند. نمونه ‏هاى بارز این نوع صبر در نهضت عاشورا اتفاق افتاد، لذا درباره حضرت حسین‏ بن على علیهما السلام سیدالشهدا که اسوه صبر و استقامت‏ بود، در یکى از زیارت نامه‏ ها آمده است: «ولقد عجبت من صبرک ملائکه السماوات‏؛[۱۳] آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند».[۱۴]

اینچنین است که  آن حضرت در روز عاشورا به دفعات یارانش را به صبر و استفامت دعوت کرد و در حالى که دایره محاصره او و لشکریانش تنگتر مى‏ شد و مشکلات میدان جنگ شدیدتر، یاران خود را مخاطب ساخته و می­فرمود: صَبْراً بَنِى الْکِرامِ… استقامت‏ کنید اى بزرگ زادگان!…».[۱۵]

و یا آن حضرت در فراز دیگر فرمود: «صَبْراً عَلَى الْمَوْتِ یا بَنِی عُمُومَتِی، صَبْراً یا أَهْلَ بَیْتِی وَاللَّهِ لارَأَیْتُم هَواناً بَعْدَ هذَا الْیَوْمِ أَبَداً؛ اى عموزادگان من! صبر و استقامت پیشه کنید و اى اهل‏بیت من! بردبار باشید که پس از امروز دیگر هرگز ذلّت و خوارى نخواهید دید».[۱۶]،[۱۷]

با این تفاسیر  داستان قیام امام حسین(علیه السلام) در کربلا را باید در  «صبر و استقامت‏» حسین و یاران جانبازش تعبیر نمود.[۱۸]

حضرت زینب(سلام الله علیها)؛ اسوه صبر و استقامت

طمأنینه و آرامشى که در نهضت عاشورا به ویژه  پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) ،در زینب کبرى‏ علیها السلام، یادگار صبر و شکوه على علیه السلام ، در فرازهای متعدد ظهور کرد [۱۹]به گونه ای است که آن حضرت را باید صابرترین صبر کنندگان‏ نامید.[۲۰]

به ویژه آنکه  دشمن در انتظار بود تا با دیدن کوچکترین نشانه‏اى از ضعف و پشیمانى درخاندان پیامبر، قهقهه مستانه سر دهد،[۲۱] لیکن آن حضرت با دیدن پیکر به خون آغشته برادر، رو به آسمان کرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ‏؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!».[۲۲]،[۲۳]

این جملات با صلابت و مستحکم حضرت زینب که از اوج صبر و استقامت آن بانوی بزرگ اسلام حکایت می کند هم چون پتکى بر سر دشمن فرود­آمد و کوس رسوایى آنها را به‏ صدا درآورد.[۲۴]

این برش تاریخی و دیگر موارد متعدد در سیرۀ عملی حضرت زینب(سلام الله علیها)، از معارف الهیه و بالاترین درجه رضا و تسلیم حکایت دارد؛ نه شکوه‏اى، نه بى‏تابى، نه اظهار عجز وناتوانى، و نه ابراز یأس و ناخشنودى ابداً در آن دیده نمى‏ شود. همه جا سخن از صبر و شکیبایى و رضا و تسلیم در برابر قادر متعال و خداوند لایزال است.[۲۵]

پیام رسان کربلا؛ سنگ صبور اسرا

پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا، دشمن پیکرهاى ذرارى پیامبر صلى الله علیه و آله به خصوص پیکر پاک سرور جوانان بهشت را بى‏ غسل و کفن در بیابان رها کرد. لذا در هنگام ترک سرزمین کربلا، مشاهدۀ وضعیت غمبار براى کاروان اسرای کربلا بسیار دشوار و سخت بود.[۲۶]

مشاهده آن صحنه‏ هاى دلخراش با آن بدن‏ هاى پاره پاره و پایمال سمّ اسبان که عمدتاً قابل شناسایى نبودند، مى‏توانست هر بیننده ‏اى را از پاى درآورد ولى صبر و استقامتی که در زینب کبرى‏ علیها السلام موج مى‏زد، تا حدود زیادى آن فضاى سنگین را شکست و آن را براى آل رسول قابل تحمل کرد.[۲۷]

زنان حرم چون چشمشان به آن بدن هاى پاره پاره افتاد، فریادشان به ناله و شیون بلند شد و بر صورت خود لطمه زدند.[۲۸]،[۲۹] لیکن زینب علیها السلام سنگ صبور اهل کاروان بود، که با نوحه سرائى بجا و به موقعش تا حدودى باعث تخلیه بغض‏ هاى فرو خفته در گلو شده بود.[۳۰]

و یا در فراز دیگر آن حضرت متوجه على بن الحسین علیه السلام شد، و اینگونه بود که دختر شجاع امیرمؤمنان علیه السلام فرزند برادر خود را با  پیش‏گویى عجیب و شگفت‏آورش، تسلى بخشید وفرمود:«خداوند از جماعتى از این امت که گردنکشان زمین آنها را نمى‏ شناسند ولى فرشتگان آسمان آنان را مى ‏شناسند، عهد گرفته است که این پیکرهاى پاره پاره و پراکنده را جمع کنند و به خاک بسپارند، در آینده در این سرزمین بر مرقد پدرت حسین علیه السلام پرچمى به اهتزاز در مى‏ آید که هیچگاه کهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران کفر هرچه در محو آن تلاش کنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود».[۳۱]،[۳۲]

جلب رضای الهی؛ حقیقت صبر زینبی

حقیقت صبر و استقامت آن است که  در برابر تمام مشکلاتى که در مسیر اطاعت و ترک گناه و جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد براى جلب خشنودى پروردگار باشد،  لذاخداوند در قران کریم مى‏ فرماید: «وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ؛آنها کسانى هستند که به خاطر جلب رضایت‏ پروردگارشان صبر و استقامت به خرج دادند»[۳۳]

«وجه رب»در این فراز قرآنی به معنى« رضایت و خشنودى پروردگار» است، یعنى آنها به خاطر جلب رضاى حق در برابر همه مشکلات صبر و استقامت بخرج مى‏دهند، استعمال وجه در این معنى، به خاطر آن است که انسان هنگامى که مى‏خواهد جلب رضایت کسى را کند صورت او را به خود متوجه مى ‏سازد[۳۴]

این جمله دلیل روشنى است بر این که صبر و شکیبایى در صورتى ارزش دارد که‏ «ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» و براى خدا باشد، و اگر انگیزه‏هاى دیگرى از قبیل ریاکارى و جلب توجه مردم و یا حتى براى ارضاى غرور خود، کارى را انجام دهد بى ‏ارزش است.[۳۵]

لذا کلام حضرت زینب علیها السلام که فرمود:«ما رَأَیْتُ إِلّا جَمیلًا؛ من جز زیبایى و نیکى ندیدم»[۳۶] نشان می دهد آن بانوی شجاع، به خاطر اطاعت فرمان خدا و اینکه هر حادثه‏ اى در زندگى رخ مى‏دهد دلیل و حکمتى دارد صبر و استقامت به خرج مى‏ دهد آن چنان که عظمت حادثه را در هم مى‏ شکند، و از گشودن زبان به کفران و آنچه دلیل به جزع است خوددارى مى‏کند، این نوع صبر و استقامت را باید مصداق حقیقی  «ابتغاء وجه اللَّه» دانست.[۳۷]

حضرت زینب(سلام الله علیها)؛ سبوی صبر و شجاعت

گفتنی است تمام اخلاق حمیده به صبر برمى‏ گردد، [۳۸]لذا تلاش برای  صبر و استقامت هر چه بیشتر به اقتدار می انجامد[۳۹]؛ حال صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى‏ شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه‏ گانه بر مى ‏آیند. نمونه کامل این سخن همان چیزى است.‏[۴۰]

لذا روح بلند على بن ابى‏ طالب علیه السلام و شجاعت‏ بى ‏نظیر آن حضرت را باید در کلام دخترش زینب‏ کبرى علیها السلام جستجو کرد که با همان زبان و همان منطق پدر سخن مى ‏گوید.[۴۱]

اینگونه است که ابن زیاد، آن مرد سفّاک بى‏رحم و خطرناک با پاسخ کوبندۀ زینب کبری(سلام الله علیها) مواجه می شود که فرمود: «ما رَأَیْتُ إِلّا جَمیلًا هؤُلاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ، فَبَرزُوا إلى‏ مَضَاجِعِهِمْ …؛ جز خوبى (و شجاعت و عظمت) در کربلا ندیدم ، آنها گروهى بودند که شهادت در سرنوشت‏شان رقم زده شده بود و به آرامگاه ابدى خود شتافتند و به زودى در دادگاه عدل الهى در برابر آنها ظاهر خواهى شد».[۴۲]،[۴۳]

و یا خطبه آتشین شیر زنِ میدانِ کربلا در کوفه که گفت: «گریه مى‏ کنید و ناله سر مى‏ دهید، بخدا بسیار بگریید و کمتر بخندید، لکّه ننگى بر دامان شما نشست که با هیچ آبى پاک نمى‏ شود. شما چگونه اجازه دادید سلاله پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله وپناهگاه شما در مشکلات کشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش کنند؟!»[۴۴]،[۴۵]

و نیز جملات کوبندۀ آن بانوى شجاع اسلام  که غرور یزید را در هم مى ‏شکند و با آیه‏اى از قرآن، موضعش را در پیشگاه خدا روشن مى‏سازد و مى‏گوید: هرگز بهره ‏ورى از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهى نگیر، تو از مصادیق کسانى هستى که خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه سنگین شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ مى ‏فرستد!.[۴۶]

سخن آخر

آفرین و هزاران آفرین از سوى خدا بر تو باد اى بانوی صبر و استقامت؛[۴۷] بی شک  تا چنین استقامتى نباشد انسان به جایى نمى‏رسد، زیرا طبیعت زندگى دنیا این است که با مشکلات آمیخته شده و غالباً در کنار گل‏ها خارهایى است و در کنار عسل‏ها نیش زنبورانى. تاریخ‏ نیز بارها و بارها نشان داده است که پیروزى‏ها در انتظار افراد با استقامت و صبور است.[۴۸] همانگونه که حرکت انقلابى امام حسین علیه السلام با صبر و استقامت بی مانند حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) پیروزى‏ رسید.[۴۹]

صبر ، استقامت و مقاومت یک قانون جاودانه تاریخ است نه منحصر به یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام حسین علیه السّلام بوده و نه مربوط به دیروز و امروز است، بلکه در آینده مانند گذشته نیز این اصل اساسى حاکم است.[۵۰]

[۱] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۷٫

[۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۳ ؛ ص۲۷۲٫

[۳] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص‏ج‏۳ ؛ ص۵۰۷٫

[۴] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۳۷٫

[۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۳ ؛ ص۲۷۱٫

[۶] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۴۶٫

[۷] سورۀ زمر؛آیۀ۱۰٫

[۸] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج‏۴ ؛ ص۲۱۶٫

[۹] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۴۷٫

[۱۰] پیدایش مذاهب ؛ ص۶۵٫

[۱۱] تفسیر نمونه ؛ ج‏۳ ؛ ص۲۳۳٫

[۱۲] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۴۸٫

[۱۳]  بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۲۴۰٫

[۱۴] دائره المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص ۱۸۱٫

[۱۵] پیام قرآن ؛ ج‏۵ ؛ ص۳۲۷٫

[۱۶] مقتل الحسین خوارزمى؛ ج ۲؛ ص ۲۸، ملهوف( لهوف)؛ ص ۱۰۱ و ابصارالعین؛ ص ۵۰٫

[۱۷] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها، ص ۴۸۶٫

[۱۸] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج‏۳ ؛ ص۷۸٫

[۱۹] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۴۶٫

[۲۰] همان ؛ ص۶۰۸٫

[۲۱] همان ؛ ص۵۴۷٫

[۲۲]  مقتل الحسین مقرّم؛ ص ۳۰۷٫

[۲۳] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۴۷٫

[۲۴] همان.

[۲۵] همان ؛ ص۵۳۰٫

[۲۶] همان؛۵۴۶٫

[۲۷] همان.

[۲۸] مقتل الحسین مقرّم؛ص ۳۰۶ ، نفس المهموم؛ ص ۲۰۱٫

[۲۹] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها، ص ۵۴۷٫

[۳۰] همان ؛ ص۵۴۹٫

[۳۱]  کامل‏الزیارات؛ ص ۲۷۴- ۲۷۵، بحارالانوار؛ ج ۲۸؛ص ۵۷ و ج ۴۵، ص ۱۷۹، نفس المهموم؛ ص ۲۱۰ ، مقتل الحسین مقرّم؛ ص ۳۰۸٫

[۳۲] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها، ص: ۵۵۰٫

[۳۳] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۷۶٫

[۳۴] تفسیر نمونه ؛ ج‏۱۰ ؛ ص۱۸۸٫

[۳۵] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۷۶٫

[۳۶] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۷۶٫

[۳۷] تفسیر نمونه ؛ ج‏۱۰ ؛ ص۱۸۹٫

[۳۸] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین) ؛ ج‏۲ ؛ ص۱۹۶٫

[۳۹] تفسیر نمونه ؛ ج‏۲۱ ؛ ص۲۹۵٫

[۴۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۲ ؛ ص۴۶٫

[۴۱] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۰۳٫

[۴۲] مقتل الحسین مقرم؛ ص ۱۱۶٫

[۴۳] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۵٫

[۴۴] ر.ک: بحارالانوار؛ ج ۴۵؛ ص ۱۰۹ و ۱۶۵٫

[۴۵] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۵٫

[۴۶] همان ؛ ص۶۰۳٫

[۴۷] همان ؛ ص۵۳۰٫

[۴۸] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۳ ؛ ص۲۷۱٫

[۴۹] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۶۳٫

[۵۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۱۹٫

منبع : خبرگزاری رسا






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 9 = 11