سی و پنج مجلس بیان احکام

در اینجا برخی از احکام مبتلابه را که بتوان در ماه مبارک رمضان، بین الصلاتین یا در ابتدای سخنرانی مطرح نمود، خدمت مبلغین گرامی عرضه می‏‌داریم.

گلشن احکام؛ سی و پنج مجلس بیان احکام

در اینجا برخی از احکام مبتلابه را که بتوان در ماه مبارک رمضان، بین الصلاتین یا در ابتدای سخنرانی مطرح نمود، خدمت مبلغین گرامی عرضه می‏داریم:

مجلس اول: یوم الشک

روزی که معلوم نیست آخر شعبان است یا اول ماه مبارک رمضان، «یوم الشک» نامیده می‏شود و دارای احکام زیر است:

۱٫ روزه یوم الشک واجب نیست.

۲٫ اگر روزه یوم الشک به نیت اول ماه رمضان گرفته شود، حرام و باطل است.

۳٫ احتیاط این است که انسان در یوم الشک «تردید در نیت» نکند؛ یعنی از اینکه نیت کند: اگر ماه رمضان است، روزه اول رمضان باشد و چنانچه ماه شعبان باشد، روزه قضا یا مستحبی محسوب شود. بین فقها صحت اینگونه نیت کردن محل بحث بوده، احتیاط در ترک چنین نیتی است. (نیت ما فی الذمه نیز اشکال دارد.)

۴٫ در یوم الشک می‏توان نیت روزه قضا کرد و اگر شخص روزه قضا ندارد، روزه مستحبی نیت کند و چنانچه بعداً معلوم شود آن روز، اول ماه رمضان بوده، خود به خود از ماه رمضان محسوب می‏شود.

۵٫ اگر در یوم الشک نیت روزه قضا یا مستحبی کند و بین روز معلوم شود ماه رمضان است، باید نیت را به ماه رمضان برگرداند.[۱]

۶٫ یوم الشک امری نسبی است؛ یعنی برای کسانی که ماه را دیده‏اند، یوم الشک نیست؛ بلکه باید نیت روزه ماه رمضان کنند.

مجلس دوم: روزه خواری

در مورد روزه خواری لازم است به این نکات زیر توجه شود:

۱٫ روزه خواری بدون عذر، افتخار نیست؛ بلکه شقاوت و بدبختی است.

۲٫ کسی که منکر اصل وجوب روزه است، مرتد به شمار می‏رود؛ زیرا وجوب روزه از ضروریات اسلام و مورد تصریح قرآن است؛ ولی کسی که روزه را قبول دارد؛ اما نمی‏گیرد، مرتد نیست؛ بلکه گنهکار است و باید قضا کرده و کفاره دهد.

۳٫ اگر زن یا مرد در خوردن روزه عذر شرعی دارند، حق ندارند همسر خود را مجبور به باطل کردن روزه خود نمایند.

۴٫ مجوز ترک روزه، تمارض (خود را به مریضی زدن) نیست؛ بلکه مریض واقعی بودن است.

۵٫ عارض شدن «ضعف» نیز مجوز ترک روزه نیست؛ زیرا طبعاً بر روزه‏گیر ضعف عارض می‏شود.

۶٫ دختر بچه‏ای که وارد سال دهم شده، روزه بر او واجب است؛ ولی اگر بر اثر روزه گرفتن دچار مشقتی می‏شود که نوعاً قابل تحمل نیست، می‏تواند روزه را بخورد و بعداً قضای آنها را بگیرد. در مورد پسر بچه‏ای که وارد شانزده سالگی شده نیز مسئله از همین قرار است.

تذکر:

الف) ممکن است پسر بچه زودتر از شانزده سالگی بالغ شود.

ب) چنانچه دختر یا پسر بچه، توانایی گرفتن روزه بعضی از روزها را دارند، لازم است آن روزها را روزه بگیرند و روزه‏هایی را که نگرفته‏اند، بعد از ماه رمضان قضا نمایند.

مجلس سوم: روزه بدون نیت

با اینکه روزه از عبادات است و باید همراه با نیت باشد؛ ولی در مواردی بخشی یا تمام روزه بدون نیت انجام می‏شود و صحیح است:

۱٫ اگر کسی که در سفر است، پیش از ظهر به وطن خود می‏رسد و در سفر کاری که روزه را باطل می‏کند، انجام نداده باشد، باید نیت روزه ‏کند و روزه‏اش صحیح است. لازم به ذکر است که در سفر نمی‏توان نیت روزه کرد؛ زیرا روزه در سفر حرام است.

۲٫ اگر مریض قبل از ظهر خوب شود و تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‏کند، انجام نداده باشد، لازم است از همان وقت نیت روزه کند و روزه‏اش صحیح است.

۳٫ کسی که نیت روزه داشت؛ ولی یک روز کامل را خواب ماند، با اینکه در طول روز نیت نکرده، روزه‏اش صحیح است، البته نمازهایی را که نخوانده، باید قضا کند.

۴٫ برای روزه قضا تا قبل از ظهر می‏توان نیت روزه کرد، به شرط اینکه تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‏کند، انجام نداده باشد.

۵٫ برای روزه مستحبی تا دقایقی قبل از «غروب» می‏توان نیت روزه کرد، به شرط اینکه تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‏‌کند، انجام نداده باشد.

مجلس چهارم: مریضی و روزه

در رابطه با مرض و روزه لازم است به چند نکته توجه شود:

۱٫ معیار در تشخیص مُضرّ بودن روزه، خود شخص روزه‏ گیرنده است، نه دیگران. بله، اگر خود شخص نمی‏تواند تشخیص دهد، به پزشک مراجعه می‏کند و سخن پزشک برای او حجت است؛ چه آن پزشک مسلمان باشد یا کافر.

۲٫ تمارض، مجوز خوردن روزه نیست.

۳٫ اگر مریض پیش از ظهر خوب شود و کاری که روزه را باطل می‏کند، انجام نداده باشد، باید نیت روزه کند و روزه آن روز را بگیرد.

۴٫ اگر شخصی که روزه برایش ضرر دارد، روزه بگیرد، روزه‏اش باطل است و بعد از برطرف شدن مرض، باید همان روزه را قضا کند.

تذکر:

مقصود فقها از مرض مجوز خوردن روزه، چند مورد است:

الف) شخص سالم است؛ ولی با گرفتن روزه مریض می‏شود؛

ب) شخص مریض است و با گرفتن روزه، مرضش شدت پیدا می‏کند؛

ج) شخص مریض است و با گرفتن روزه، علاجش مشکل می‏گردد؛

د) شخص مریض است و با گرفتن روزه دیرتر خوب می‏شود؛

بر این اساس، چنانچه روزه گرفتن در مرض شخص هیچ تأثیری ندارد، روزه گرفتن بر او واجب است.

مجلس پنجم: تفکیک بین نماز کامل و روزه

گرچه فقها فرموده‏اند: هرکس در مسافرت نماز چهار رکعتی را دو رکعتی می‏خواند، نباید روزه بگیرد؛ ولی این قانون در مواردی استثنا شده:

مورد اول: در حرم امام حسین(علیه السلام) و مسجد کوفه و مسجدالحرام و مسجدالنبی(صلی الله علیه و آله)؛ به فتوای بیش‏تر فقها انسان مخیّر است نماز را دو رکعتی بخواند یا چهار رکعتی در حالی که نباید روزه بگیرد، مگر این که قصد ده روز کند.[۲]

مورد دوم: انسان مسافر می‏تواند سه روز روزه حاجت در مدینه بگیرد (احتیاط در این است که چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه باشد) در حالی که به فتوای اکثر فقها در شهر مدینه مخیّر است نماز را چهار رکعتی بخواند یا دو رکعتی.[۳]

مورد سوم: کسی که بعد از ظهر از وطن خود حرکت کند، روزه‏اش به هم نمی‏خورد در حالی که باید نمازش را دو رکعتی بخواند.[۴]

مورد چهارم: به فتوای بیش‏تر فقها کسی که نذر کند در سفر روزه مستحبی بگیرد، موظّف است به نذر خود عمل نماید درحالی که نمازش را باید دو رکعتی بخواند.[۵]

مجلس ششم: آنچه برای روزه‏دار اشکال ندارد

این موارد برای روزه‏دار اشکال ندارد:

۱٫ چشیدن غذا، به شرط اینکه مطمئن باشد غذا وارد حلقش نمی‏شود.

۲٫ ریختن دارو و قطره در چشم و گوش.

۳٫ عطر زدن، که نه تنها برای روزه اشکال ندارد؛ بلکه استحباب آن در موارد مورد اشاره شارع پابرجاست. تنها بوییدن گلها و گیاهان معطر برای روزه دار مکروه است؛ یعنی ثواب روزه‏اش را کم می‏کند.

۴٫ سفر؛ البته مسافرت کردن برای فرار از روزه، کراهت دارد (خوب نیست).

۵٫ حمام رفتن و دوش گرفتن؛ به شرط اطمینان به اینکه آب وارد حلق نمی‏شود.

۶٫ مسواک زدن؛ به شرط اطمینان به اینکه آب وارد حلق نمیشود.

۷٫ ارتکاب یکی از مبطلات، بدون عمد (سهواً)

۸٫ کسی که در حین روزه، در عالَم خواب محتلم شود. در این صورت، حتی لازم نیست فوراً غسل کند. فقها می‏فرمایند: اگر شب جنب شود، باید غسل کند و با جنابت وارد صبح نشود.

مجلس هفتم: شغلهای سخت و روزه

کسانی که در مکانهای حرارتی یا زیر آفتاب مشغول کار هستند و روزه گرفتن برای آنها غیر ممکن یا همراه با مشقت بسیار می‏باشد، در این صورتها لازم است روزه بگیرند:

الف) می‏توانند شب مشغول کار شوند؛ در این صورت باید شب را کار کنند و روز به استراحت و روزه بپردازند؛

ب) ذخیره و پس‏اندازی دارند که بتوانند از آن استفاده کنند؛ در این صورت لازم است روزه بگیرند و برای امرار معاش خود از آن پس‏انداز استفاده کنند؛

ج) می‏توانند در ماه رمضان تغییر شغل دهند؛ در این صورت نیز لازم است شغل خود را در ماه مبارک رمضان تغییر دهند تا بتوانند روزه بگیرند.

و اما اگر هیچ یک از موارد فوق ممکن نیست، می‏توانند روزه خود را خورده، به کار ادامه دهند و پس از ماه مبارک رمضان قضای آن را بگیرند. البته در مورد اینکه لازم است به قدر ضرورت اکتفا کنند یا نه؟ باید به رساله مراجع تقلید خود مراجعه کنند.

مجلس هشتم: مواردی که مسافر لازم است روزه بگیرد

روزه در سفر حرام است؛ ولی در مواردی مسافر باید روزه بگیرد:

۱٫ مسافری که تصمیم دارد ده روز یا بیش‏تر در مکانی بماند؛

۲٫ مسافری که تصمیم ندارد هشت فرسخ برود، البته چنانچه چهار فرسخ می‏رود و چهار فرسخ بر می‏گردد، در حکم هشت فرسخ خواهد بود؛

۳٫ سفر معصیت؛

۴٫ مسافری که سی روز در یک مکان مردد است و نمی‏داند تا کی می‏خواهد در آنجا بماند. این شخص تا سی روز نمازهای خود را شکسته می‏خواند و روزه نمی‏گیرد؛ اما از روز سی و یکم به بعد، هم نمازهای خود را کامل می‏خواند و هم روزه می‏گیرد، ولو بداند که در روز سی و دوم از آن مکان می‌رود؛

۵٫ مسافری که بعدازظهر از وطن حرکت می‌کند، روزه آن روزش صحیح است؛

۶٫ اگر کسی نذر کند در سفر روزه بگیرد. این شخص موظف است به نذر خود عمل نموده و روزه را در سفر به جا آورد، البته نذر مزبور مختص به روزه مستحبی است و شامل روزه واجب نمی‏گردد؛ یعنی نمی‌تواند نذر کند که مثلاً فردا روز پنجم ماه مبارک است و قصد مسافرت دارد، روزه بگیرد؛

۷٫ مسافری که تصمیم گرفته است ده روز در مکانی بماند؛ ولی پس از خواندن یک نماز چهاررکعتی از تصمیم خود منصرف شود. این شخص تا وقتی در آن مکان است، باید نمازها را کامل بخواند و روزه‏ها را بگیرد؛

۸٫ کثیر السفر.

مجلس نهم: کسانی که روزه بر آنها واجب نیست

روزه گرفتن بر نُه نفر واجب نیست:

۱٫ مریضی که روزه برای او ضرر دارد؛ در این صورت نه تنها روزه بر او واجب نیست؛ بلکه اگر روزه بگیرد، روزه‏اش باطل است؛

۲٫ کسی که دائم السفر نیست و همچنین نمی‏خواهد ده روز در یک مکان بماند؛ در این صورت نه تنها روزه واجب نیست؛ بلکه نباید روزه بگیرد؛

۳٫ اشخاص پیر که روزه برای آنها مشقت دارد؛ ولی اگر مشقت ندارد، لازم است روزه بگیرند؛

۴٫ زن حامله‏ای که روزه برای خودش یا حملش ضرر دارد؛ در این صورت روزه‏اش را بخورد و بعد قضای آن را به جا آورد و برای هر روزی که می‏خورد، یک مد (۷۵۰ گرم) طعام به فقیر بدهد؛

۵٫ زنی که بچه شیر می‏دهد و با روزه گرفتن شیرش کم می‏شود؛ می‌تواند روزه خود را بخورد و بعد قضای آن را به جا آورد و برای هر روزی که می‌خورد، ۷۵۰ گرم طعام به فقیر بدهد؛[۶]

۶٫ کودکان (اعم از دختر و پسر) که هنوز به حد بلوغ نرسیده‏اند؛

۷٫ دیوانه؛

۸٫ خانمی که در ایام عادت ماهانه است؛ نباید روزه بگیرد و پس از ماه رمضان قضای آن را به جا می‏آورد؛

۹٫ خانمی که در ایام نفاس (ایام خاصی پس از زایمان) است، این مورد نیز مانند مورد قبل می‏باشد.۲

مجلس دهم: فرقهای نماز و روزه

بین نماز و روزه چند تفاوت وجود دارد:

۱٫ کسی که مریض یا در سفر است، نباید روزه بگیرد؛ ولی با سفر و مرض نماز از انسان ساقط نمی‏شود؛

۲٫ کسی که نماز قضا بر عهده اوست، می‏تواند نماز مستحبی بخواند؛ ولی کسی که روزه قضا بر عهده‏اش است، نباید روزه مستحبی بگیرد؛[۷]

۳٫ بانوان در حال حیض و نفاس روزه و نماز ندارند؛ ولی بعد از پاک شدن، قضای روزه‏ها را باید بگیرند؛ اما قضای نمازها لازم نیست؛[۸]

۴٫ گرچه ترک نماز و روزه بدون عذر گناه زیادی دارد؛ ولی ترک نماز کفاره ندارد؛ اما ترک روزه کفاره دارد؛

۵٫ خوابیدن، حتی برای یک لحظه نماز را باطل می‏کند؛ ولی روزه را باطل نمی‏کند، حتی اگر شب قبل تصمیم داشته باشد فردا را روزه بگیرد و روز بعد تمام روز را خواب باشد، روزه‏اش صحیح است.[۹]

مجلس یازدهم: فرو بردن تمام سر در آب

در مورد فرو بردن سر در آب، به نکات زیر توجه شود:

۱٫ زیر دوش حمام رفتن غیر از فرو بردن سر در آب است. فقها می‏فرمایند: اگر در جایی مانند حوض و امثال آن، آب جمع شده باشد، چنانچه سر را یک مرتبه در آن فرو برد، روزه‏اش باطل می‏شود؛

۲٫ نظر بیش‏تر فقها در مورد فرو بردن سر در آب این است که روزه را باطل می‏کند؛ ولی دیدگاه برخی فقها این است که فرو بردن سر در آب روزه را باطل نمی‏کند. بر این اساس، لازم است به رساله مرجع خود مراجعه شود؛

۳٫ اگر کسی در آب بیفتد یا فراموش کند که روزه است و سر را در آب فرو برد، روزه‏اش باطل نیست؛ ولی به مجرد اینکه قدرت پیدا کرد یا یادش آمد، باید سر را از آب بیرون آورد؛

۴٫ کسی که در حال روزه غسل ارتماسی انجام دهد، هم غسلش باطل است و هم روزه‏اش. گاهی نیز سه عمل را هم‏زمان باطل می‏کند، مثل اینکه در حال اعتکاف غسل ارتماسی انجام دهد؛ هم غسلش باطل است، هم روزه‏اش و هم اعتکافش؛ زیرا شرط صحت اعتکاف، روزه است.

مجلس دوازدهم: دروغ بستن به خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام)

در مورد دروغ بستن به خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نکاتی وجود دارد:

۱٫ دروغ گفتن گناه است؛ ولی روزه را باطل نمی‏کند. تنها دروغ بستن به خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله)، ائمه(علیهم السلام) و حضرت زهرا(علیها السلام) است که علاوه بر معصیت، روزه را نیز باطل می‏کند؛

۲٫ در این دروغ بستن، فرقی بین دروغ گفتاری، با نوشتاری، اشاره، نثر و شعر نیست؛ بلکه به هر صورت که باشد، روزه را باطل می‏کند؛

۳٫ کسی که فکر می‏کرد حدیثی راست است، بعد معلوم شود دروغ بوده، یا اینکه دروغی را که دیگری ساخته، از قول او نقل کند (بگوید: فلانی چنین گفته) روزه‏اش باطل نیست؛

۴٫ اشتباه تلاوت کردن قرآن از روی سهو، دروغ بستن به خدا محسوب نمی‏شود؛

۵٫ در اینکه آیا دروغ بستن کفاره دارد یا نه؟ بین فقها سه نظریه وجود دارد:

الف) کفاره ندارد و فقط گناه کرده؛ ولی روزه آن روز را باید قضا کند؛

ب) کفاره تخییر دارد؛ یعنی علاوه بر قضا، باید یا شصت روز روزه بگیرد، یا شصت فقیر را اطعام کند و یا یک بنده در راه خدا آزاد نماید؛

ج) کفاره جمع دارد؛ یعنی هم باید شصت روز روزه بگیرد و هم شصت فقیر را اطعام نماید و هم یک بنده در راه خدا آزاد کند.

پس در این مورد باید به رساله مراجع تقلید مراجعه شود.

مجلس سیزدهم: روزه قضا

روزه قضا دارای احکامی است:

۱٫ روزه قضا، واجب موسع است؛ یعنی لازم نیست فوری به جا آورده شود، البته به تأخیر انداختن زیاد، به گونه‏ای که سهل انگاری در انجام واجب محسوب شود، جایز نیست؛

۲٫ کسی که در تعداد روزه‏های قضا بین کم‏تر و بیش‏تر شک دارد، می‏تواند به کم‏تر اکتفا کند. مثلاً اگر شک دارد پنج روز روزه قضا بر عهده اوست یا شش روز، پنج روز کفایت می‏کند؛

۳٫ روزه قضای پدری که فوت کرده، بر پسر بزرگ‏تر واجب است. در این زمینه نظرات تفصیلی بسیار است و لازم است به رساله مراجع تقلید مراجعه شود؛

۴٫ کسی که روزه قضا بر عهده اوست، نباید روزه مستحبی بگیرد؛

۵٫ در ماه رمضان روزه قضا یا غیر قضا را نمی‏شود گرفت؛ زیرا در این ماه فقط باید روزه ماه رمضان گرفته شود؛

۶٫ کسی که از سال پیش، روزه قضا بر عهده اوست، چنانچه تا قبل از ماه رمضان سال بعد روزه‏های قضا را نگیرد، لازم است برای هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقیر بدهد و به این، «کفاره تأخیر» گفته می‏شود.

مجلس چهاردهم: اعضای شستنی و مسح کردنی وضو

وضو شامل دو بخش است: شستنیها (صورت و دستها) و مسح کردنیها (سر و پاها). بین اعضای شستن و مسح کردن وضو، سه تفاوت وجود دارد:

۱٫ در شستنیهای وضو، لازم نیست اعضای آن قبل از وضو خشک باشد؛ ولی اعضای مسح، باید قبل از مسح کردن خشک باشد، به طوری که رطوبت از اعضای مسح به دست منتقل نشود؛[۱۰]

۲٫ در اعضای شستنی، لازم است تمام آنها شسته شود (مثلاً تمام پهنای صورت شسته شود)؛ اما در اعضای مسح، لازم نیست همه آنها مسح گردد. مثلاً در مسح سر لازم نیست همه آن را مسح نماییم؛ بلکه مقداری از جلوی سر که مسح شود، کفایت می‏کند؛[۱۱]

۳٫ در اعضای شستنی، نباید مانع وجود داشته باشد. مثلاً نباید در گوشه‏های چشم، جِرم باشد و همچنین در دستها نباید مانع وجود داشته باشد؛ اما اگر در اعضای مسح مقدار کمی مانع باشد، اشکال ندارد. مثلا اگر مقدار کمی روی پا مانع باشد، به طوری که بتوان بقیه پا را از سرانگشت تا مفصل (یا برآمدگی روی پا) مسح کرد، کافی است.[۱۲]

مجلس پانزدهم: شک در وضو

شک در اینکه انسان وضو دارد یا نه؟ دو قسم است:

الف) قبلاً وضو داشته و نمی‏داند وضویش باطل شده است یا نه؟ این شخص با همین حالت می‏تواند نماز بخواند، چه شک قبل از ورود در نماز پیش آید یا در بین یا بعد از نماز.[۱۳]

ب) قبلاً وضو نداشته و نمی‏داند وضو گرفته است یا نه؟ این حالت سه قسم است:

۱٫ قبل از اینکه وارد نماز شود، شک کند وضو گرفته است یا نه؟ برای نماز وضو بگیرد.[۱۴]

۲٫ در حال نماز شک کند که وضو گرفته بود یا نه؟ بنا بگذارد که وضو ندارد؛ یعنی لازم است وضو بگیرد و نماز را از اول شروع کند.[۱۵]

۳٫ بعد از نماز شک کند وضو گرفته بود یا نه؟ نمازی که خوانده، درست است؛ ولی برای نماز بعد باید وضو بگیرد. مثلاً بعد از نماز ظهر شک کرد نمازش را با وضوخوانده یا نه، نماز ظهری که خوانده صحیح است؛ ولی برای نماز عصرش باید وضو بگیرد.[۱۶]

مجلس شانزدهم: تماس بدن با کلمات مقدس

در مورد رساندن عضوی از بدن، بدون وضو به کلمات مقدس (نام خدا، آیات قرآن و نام معصومین(علیهم السلام))، به این نکات توجه کنیم:

۱٫ رساندن جایی از بدن به آیات قرآن و اسم خداوند و بنا بر احتیاط، نام معصومین(علیهم السلام) که بر روی مُهر، انگشتر یا هر جای دیگر نقش شده، بدون وضو جایز نیست. همچنین، در مورد پلاکهایی که به گردن آویخته می‏شود و روی آن کلمات مقدس نوشته شده، لازم است انسان همیشه با وضو باشد یا بر روی نوشته مانعی قرار دهد؛[۱۷]

۲٫ کسی که به وسیله صفحه کلید کامپیوتر آیات قرآن را تایپ می‏کند، لازم نیست با وضو باشد؛ زیرا دکمه‏های صفحه کلید، نقش قلم را دارند، نه اینکه خود حروف باشند؛

۳٫ رساندن اعضای بدن بدون وضو، به کلمات مقدسی که روی صفحه کامپیوتر و موبایل نقش می‏بندد نیز اشکال ندارد؛ زیرا عضو به خود خط برخورد نمی‏کند.

۴٫ اگر بچه یا دیوانه، عضوی از بدن خود را به خط قرآن یا دیگر کلمات مقدس بزند، لازم نیست او را منع کنند؛ زیرا تکلیفی ندارد.[۱۸]

۵٫ اگر شک شود در صفحه کتاب کلمات مقدس وجود دارد یا نه، رساندن اعضای بدن بدون وضو به خطوط اشکال ندارد؛ ولی اگر یقین داریم آیات قرآن است و نمی‏دانیم کجای صفحه است، نباید عضوی از اعضای بدن به آن صفحه رسانده شود.[۱۹]

مجلس هفدهم: اضطرار

در تکلیف اضطراری لازم است به قدر ضرورت اکتفا کرد. به عنوان نمونه:

۱٫ کسی که می‏تواند قسمتی از نماز را ایستاده بخواند، باید به مقداری که می‏تواند، نماز را ایستاده بخواند؛

۲٫ در موارد ضرورت که نوشیدنی یا خوردنی حرام جایز می‏شود (مثل اینکه شخص در حال تلف شدن است) لازم است به قدر ضرورت اکتفا شود؛

۳٫ کسی که مُحرم شده است؛ اگر فقط طواف را نمی‏تواند انجام دهد، لازم است فقط برای طواف نایب بگیرد و سعی صفا و مروه و بقیه کارها را خودش انجام دهد؛

۴٫ معتکف باید در مسجد بماند و فقط به مقدار ضرورت می‏تواند از مسجد خارج شود؛

۵٫ کسی که تیمم کرده است، تا وقتی که عذرش باقی است (مثلاً دسترسی به آب ندارد یا آب برایش ضرر دارد) می‏تواند با تیمم نماز بخواند؛ اما به مجرد اینکه ضرورت تمام شد، با وضو نماز بخواند؛

۶٫ چنانچه طبیب یا غیر طبیب، برای نجات جان مسلمان، اضطرار به لمس بدن نامحرم دارد، فقط به مقدار اضطرار می‏تواند لمس نماید، نه بیش‏تر از آن.

نتیجه: هرگاه انسان ناچار به انجام تکلیف اضطراری شد، به قدر ضرورت اکتفا کند.[۲۰]

مجلس هجدهم: برخورد نجس و پاک

در مواردی برخورد دو چیز نجس و پاک با یکدیگر، سبب نجس شدن چیز پاک نمی‏شود:

۱٫ وقتی هر دو خشک باشند؛[۲۱]

۲٫ اگر –مثلاً – می‏دانیم فرشی نجس شده؛ ولی معلوم نیست کدام قسمت آن نجس شده است؛ چنانچه پای خیس روی یک قسمت آن گذاشته شود، سبب نمی‏شود که پا نجس شود. البته در موقع شستشو باید تمام فرش را آب کشید؛[۲۲]

۳٫ اگر شک شود چیز نجس و پاک به هم برخورد کرده‌اند یا نه و همچنین، اگر شک شود یکی از آن دو رطوبت سرایت کننده داشته یا نه، چیز پاک نجس نمی‌شود.[۲۳]

۴٫ بخاری که از چیز نجس یا متنجس بلند می‏شود، به فتوای بسیاری از مراجع پاک است. البته این نکته مورد اتفاق همه فقها نیست و باید به رساله مراجع تقلید مراجعه شود.

مجلس نوزدهم: مستثنیات از قاعده طهارت

گرچه وقتی معلوم نیست چیزی پاک است یا نجس، بنا بر پاک بودن آن گذارده می‏شود؛ ولی در چند مورد بنا بر نجس بودن گذاشته می‏شود:

۱٫ چیزی که قبلاً نجس بوده و معلوم نیست آب کشیده شده یا نه، مگر اینکه مطمئن شویم قبلاً آن را آب کشیده‏ایم؛[۲۴]

۲٫ می‏دانیم یکی از دو چیز نجس شده؛ اما مشخص نیست کدام است؛ در این صورت، نمی‏توان بنا بر پاک بودن هیچ یک گذارد؛ بلکه باید هر دو را آب کشید؛[۲۵]

۳٫ کسی که شیئی در اختیارش بوده، بگوید نجس است و برای انسان به گفته او اطمینان حاصل شود؛[۲۶]

۴٫ دو شخص عادل شهادت بر نجس بودن چیزی دهند.[۲۷]

مجلس بیستم: احکام فرادا و جماعت در نماز

نمازها به سه قسم تقسیم می‏شود:

۱٫ نمازی که واجب است به جماعت خوانده شود و فرادا خواندن آن باطل است، و آن نماز جمعه است؛[۲۸]

۲٫ نمازی که هم می‏شود فرادا خواند و هم به جماعت، و آن نمازهای یومیه است. البته سفارش بسیار شده که نمازهای یومیه به جماعت خوانده شود. برخی از فقها می‏فرمایند: شرکت نکردن در نماز جماعت از روی بی‏اعتنایی جایز نیست؛[۲۹]

۳٫ نمازی که واجب است فرادا خوانده شود و به جماعت باطل است، و آن نماز مستحبی است، مگر چهار نماز که عبارتند از:

الف) وقتى که جماعت بر پا مى‏شود، مستحب است کسى که نمازش را فرادا خوانده، دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او کافى است؛[۳۰]

ب) نماز عید فطر؛

ج) نماز عید قربان؛

د) نماز استسقاء (باران).

مجلس بیست و یکم: تکبیره الاحرام

تکبیره الاحرام دارای احکامی است:

۱٫ همان گونه که حاجیها با گفتن «لبیک» محرم می‏شوند، نمازگزار نیز با گفتن تکبیره الاحرام وارد نماز می‏شود. اهمیت تکبیره الاحرام به قدری است که هیچ نمازی بدون آن آغاز نمی‏شود؛

۲٫ کسی که وارد قرائت (حمد و سوره) شود و شک کند تکبیره الاحرام را گفته یا نه، بنا بگذارد که گفته است و نباید به شک خود اعتنا کند و همچنین است اگر شک کند درست گفته است یا نه؛[۳۱]

۳٫ نه تنها تکبیره الاحرام واجب است؛ بلکه رکن می‏باشد؛ یعنی چه عمداً ترک یا تکرار شود، و چه سهواً، نماز باطل است. بر خلاف سایرتکبیرهای نماز که نه تنها رکن نیستند؛ بلکه مستحب‏اند؛ یعنی ترک آنها سهواً یا عمداً برای نماز اشکالی ندارد. مثل تکبیر قبل و بعد از رکوع و سجده؛[۳۲]

۴٫ مستحب است نمازگزار هنگام گفتن تکبیره الاحرام و بقیه تکبیرهای نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا بیاورد؛[۳۳]

۵٫ هنگام گفتن تکبیره الاحرام باید بدن آرام باشد،[۳۴] مگر در نماز مستحبی، برای کسی که می‏خواهد در حال حرکت نماز بخواند؛ زیرا نماز مستحبی را در حال حرکت می‏شود خواند و آرامش بدن یا رو به قبله بودن در آن لازم نیست؛[۳۵]

۶٫ برای سجده سهو، تکبیره الاحرام واجب نیست؛ ولی احتیاط در گفتن آن است؛

۷٫ انسان آزاد است که تکبیره الاحرام را آهسته یا بلند بگوید؛

۸٫ قبل از امام جماعت نباید تکبیره الاحرام گفته شود.[۳۶]

مجلس بیست و دوم: مواردی که پس از خواندن سوره حمد نباید سوره دیگری خوانده شود

در مواردی بعد از پایان حمد به رکوع می‏رویم و نباید سوره خوانده شود:

۱٫ نماز احتیاط: مثلاً کسی که در حال نماز شک می‏کند در رکعت سوم است یا چهارم، بنا را بر رکعت چهارم می‏گذارد و پس از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده می‏خواند. در این نماز نباید سوره خوانده شود؛ بلکه لازم است پس از حمد به رکوع برود؛[۳۷]

۲٫ نماز جماعت: مثلاً اگر امام جماعت در رکعت سوم و مأموم در رکعت دوم باشد، لازم است مأموم حمد و سوره بخواند؛ ولی اگر به رکوع امام نمی‏رسد، حمد را بدون سوره بخواند و خود را به رکوع امام برساند؛[۳۸]

۳٫ ضیق وقت: اگر نماز در حال قضا شدن باشد، لازم است سریع خوانده شود و نه تنها مستحبات نماز را به جا نیاورد؛ بلکه سوره را نیز ترک کند و بعد از حمد به رکوع رود؛[۳۹]

۴٫ رکعت سوم و چهارم: نمازگزار در رکعت سوم و چهارم مخیر است که حمد بخواند یا تسبیحات اربعه بگوید؛ ولی اگر حمد خواند، باید به آن قناعت کند و سوره نخواند.[۴۰]

مجلس بیست و سوم: جهر و اخفات

حمد و سوره بعضی از نمازها بلند خوانده می‌شود (صبح و مغرب و عشا) که به آنها نمازهای «جهری» می‏گویند. و بعضی باید آهسته خوانده شود (ظهر و عصر) که به آنها نمازهای «اخفاتی» می‏گویند.[۴۱]

در مورد جهر و اخفات نمازها به نکات زیر توجه کنیم:

۱٫ فقط حمد و سوره نمازها را باید آهسته یا بلند خواند و در بقیه نماز (غیر از تسبیحات اربعه) انسان بین بلند و آهسته خواندن مخیر است. مثل ذکر رکوع و سجده و تشهد و امثال اینها.[۴۲]

۲٫ در نمازهای جهری باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» آن را نیز بلند خواند؛ اما در نمازهای اخفاتی، مستحب است «بسم الله الرّحمن الرّحیم» آن بلند گفته شود؛[۴۳]

۳٫ فقط نمازهای یومیه جهر و اخفات دارند، پس در سایر نمازهای واجب و مستحبی، مثل نماز آیات و طواف، اختیار با نمازگزار است که آهسته بخواند یا بلند.[۴۴]

۴٫ در رکعت سوم و چهارم، چه بخواهد حمد بخواند یا تسبیحات اربعه، لازم است آهسته بخواند و اگر حمد را اختیار کرد، حتی «بسم الله الرحمن الرحیم» آن را نیز باید آهسته بخواند؛[۴۵]

۵٫ مستحب است حمد و سوره نماز ظهر روز جمعه بلند خوانده شود؛ ولی احتیاط آن است که آهسته بخوانند؛[۴۶]

۶٫ قضای نمازهای جهری، جهری است و قضای نمازهای اخفاتی، اخفاتی.[۴۷] مثلاً اگر قضای نماز صبح را می‌خواند، باید حمد و سورۀ آن را بلند بخواند، ولو به هنگام ظهر بخواند.

مجلس بیست و چهارم: تفاوت رکوع نسبت به افراد مختلف

رکوع نسبت به کیفیت نماز، مختلف می‏شود. مثلاً:

۱٫ کسی که نمازش را ایستاده می‏خواند، رکوع باید به قدری خم شود که دستهایش به زانو برسد؛[۴۸]

۲٫ کسی که نمازش را نشسته می‏خواند، برای رکوع باید به قدری خم شود که صورت مقابل زانوها قرار گیرد؛[۴۹]

۳٫ کسی که در حال راه رفتن نماز می‏خواند،[۵۰]برای رکوع باید سر را مقداری پایین آورد و با اشاره سر رکوع را انجام دهد. همچنین است عاجزی که فقط توانایی تکان دادن سر را دارد؛

۴٫ کسی که در بستر افتاده و حتی قدرت ندارد سر را تکان دهد، برای رکوع باید به نیت رکوع چشمها را بر هم بگذارد و ذکر رکوع را بگوید.[۵۱]

مجلس بیست و پنجم: سلام نماز

سلام نماز دارای احکام زیر است:

۱٫ سلام جزء نماز و واجب است؛[۵۲]

۲٫ پس از سلام نماز، مستحب نیست صورت را به سمت راست و چپ بچرخانیم؛

۳٫ در بعضی موارد جایز نیست نمازگزار پس از سلام، صورت را از قبله برگرداند، مثل اینکه بر او نماز احتیاط یا سجده سهو واجب شده یا موظف است قضای سجده و تشهد فراموش شده را به جا آورد؛

۴٫ اگر نمازگزار، سلام نماز را فراموش کند، چنانچه کاری که مبطِل نماز است انجام نداده باشد، باید سلام نماز را بگوید، وگرنه احتیاط کند و نماز را دو مرتبه بخواند؛[۵۳]

۵٫ زودتر از امام جماعت می‏توان سلام نماز را گفت؛ ولی خوب است در این زمینه احتیاط شود؛

۶٫ مستحب است بعد از گفتن سلام نماز، سه مرتبه دستها را تا مقابل گوشها بالا بیاورد و در هر مرتبه یک بار «الله اکبر» بگوید.[۵۴]بر این اساس، برخی افراد که پس از سلام نماز دستها را به پاها می‏زنند و یا غیر آنچه را که بیان کردیم انجام می‏دهند، توجه داشته باشند که این امور سند و مدرک ندارد؛

۷٫ سلام واجب نماز همان «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» یا «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» است؛[۵۵]

۸٫ اگر نمازگزار از روی سهو، جایی که نباید نماز را سلام داد، سلام نماز را بگوید؛ ولی رو را از قبله برنگرداند، نمازش صحیح است و باید نماز را ادامه دهد و پس از پایان نماز، سجده سهو به جا آورد.[۵۶]

مجلس بیست و ششم: نماز خارج از وقت

در مواردی خواندن نماز در خارج از وقت صحیح است:

۱٫ کسی که یقین کرد وقت داخل شده و مشغول نماز شد و بین نماز متوجه گردید الآن وقت داخل شد، به فتوای بیش‏تر فقها نمازش صحیح است؛[۵۷] ولی لازم است در این زمینه به رساله مرجع تقلید خود مراجعه شود؛

۲٫ کسی که یقین داشت وقت داخل شده و نماز را خواند؛ ولی بعد از نماز فهمید که بین نماز وقت داخل شده بوده، نمازش صحیح است؛[۵۸]

۳٫ در نماز قضا، نماز خارج از وقت خوانده می‏شود و صحیح است، البته قضا کردن عمدی نماز جایز نیست؛ ولی اگر قضا شد، باید قضای آن را به جا آورد؛

۴٫ کسی که به قدر یک رکعت وقت دارد و بقیه نمازش خارج از وقت انجام می‏شود، باید نیت ادا کند، نه قضا، البته انسان نباید نمازش را تا این مقدار تأخیر بیندازد.[۵۹]

مجلس بیست و هفتم: نمازخانمها

نماز خانمها دارای احکام زیر است:

۱٫خانمی که در حال نماز احساس می‏کند موهایش از زیر چادر یا مقنعه بیرون آمده، نباید نمازش را بشکند؛ بلکه باید در حال نماز موهای خود را بپوشاند و نماز را ادامه دهد؛[۶۰]

۲٫ اگر خانمی سر از سجده بردارد و متوجه شود روی چادرش سجده کرده، نمازش صحیح است و باید آن را ادامه دهد.[۶۱]

۳٫ اگر خانمی در حال سجده متوجه شود روی چادرش سجده کرده، نباید سر را بردارد؛ بلکه در حال سجده با دست آهسته آهسته چادر را کنار می‏زند تا پیشانی روی مهر قرار گیرد و بعد ذکر سجده را می‏گوید؛[۶۲]

۴٫ واجب بودن ستر بدن و مو (پوشاندن بدن و مو) در نماز برای خانمها، نسبت به دیگران است، نه خودشان. بنابراین، اگر خانمی در حال رکوع موهای خود را می‌بیند؛ ولی از دیگران پوشیده است، نمازش صحیح می‏باشد.

مجلس بیست و هشتم: فرق نماز زن و مرد

نماز زن ومرد دارای فرقهایی است:

۱٫ مرد باید حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند؛ ولی بر زن بلند خواندن واجب نیست؛ بلکه مختار است آهسته بخواند یا بلند؛ اما اگر نامحرم صدایش را می‌شنود، بنا بر احتیاط واجب باید آهسته بخواند؛[۶۳]

۲٫ مرد در نماز لازم است پوشش متعارف را داشته باشد؛ یعنی حداقل باید عورت را بپوشاند؛ اما زن در نماز باید تمام بدن را بپوشاند و فقط می‏تواند صورت و دستها را تا مچ نپوشاند؛[۶۴]

۳٫ بر مرد همیشه نماز واجب است و هیچ گاه نماز از وی ساقط نمی‏شود؛ ولی خانمها در ایام عادت ماهانه و ایام خاصی پس از زایمان (نفاس) موظف‏اند نماز نخوانند و قضا هم ندارد.[۶۵]

مجلس بیست و نهم: اتصال صفوف

در مورد اتصال صفها در نماز جماعت به نکات زیر توجه کنیم:

۱٫ اگر از یک طرف (راست، چپ، جلو یا پایین پا) اتصال برقرار باشد، کافی است و نماز را می‏توان به جماعت خواند؛[۶۶]

۲٫ اگر بین نماز شک شود اتصال برقرار است یا قطع شده، بنا بر بقای اتصال گذاشته می‏شود و می‏توان نماز را به جماعت ادامه داد؛[۶۷]

۳٫ اگر بین افراد به مقدار یک متر یا کم‏تر فاصله باشد، اشکال ندارد، مگر اینکه اتصال از پایین پا باشد. مثل اینکه شخص در طبقه دوم ایستاده و امام جماعت و مأمومین در طبقه اول هستند؛ در این صورت، فاصله تا چند متر نیز می‌تواند باشد؛[۶۸]

۴٫ تاریک شدن مکان یا پیدایش گرد و غبار یا وجود افرادی که به علت عجز نماز خود را نشسته می‏خوانند، اتصال جماعت را از بین نمی‏برد؛[۶۹]

۵٫ اگر بین نماز اتصال از هر چهار طرف قطع شود، نماز صحیح است؛ ولی به صورت فرادا ادامه داده می‏شود.[۷۰]

مجلس سی ام: نماز مسافر

نماز مسافر دارای احکامی است:

۱٫ نمازهای چهار رکعتی در سفر، کوتاه (دو رکعتی) می‏شود؛ ولی نماز صبح و مغرب تغییر نمی‏کنند؛ یعنی نماز صبح همیشه دو رکعت است و نماز مغرب همیشه سه رکعت؛ چه در وطن و چه در سفر؛[۷۱]

۲٫ مسافری که باید نماز خود را دو رکعتی بخواند، اگر فراموش کند و نمازش را چهار رکعتی بخواند، دو صورت دارد:

الف) زمانی پی به اشتباه خود ببرد که هنوز وقت نماز نگذشته؛ در این صورت لازم است نماز را به صورت دو ر کعتی به جا آورد؛

ب) زمانی پی به اشتباه خود ببرد که وقت نماز گذشته؛ در این صورت بنا بر احتیاط، لازم است نماز را به صورت دو ر کعتی به جا آورد؛ اما به دلیل اختلاف فتوا به رساله مرجع تقلید خود مراجعه نمایید!

۳٫ کسی که وظیفه‏اش نماز چهار رکعتی بوده، اگر اشتباه کند و نماز را دو رکعتی سلام دهد، دو صورت دارد:

الف) پس از سلام نماز، کاری که نماز[۷۲] یا وضو را باطل می‏کند، انجام داده؛ در این صورت نماز باطل است و باید آن را به صورت چهار رکعتی بخواند؛

ب) پس از سلام نماز، کاری که نماز و وضو را باطل می‏کند، انجام نداده؛ در این صورت نمازش صحیح است و بلند می‏شود دو رکعت دیگر را می‏خواند و پس از سلام نماز، برای سلام بی جا سجده سهو انجام می‏دهد.[۷۳]

۴٫ مسافرى که وظیفه‏اش نماز دو رکعتی است، اگر نمازش دو رکعتی قضا شود، لازم است آن را دو رکعتى قضا نماید؛ اگرچه در وطن بخواهد قضاى آن را به جا آورد. و چنانچه نمازی که از دست رفته، چهار رکعتی بوده، قضای آن را لازم است به صورت چهار رکعتی انجام دهد؛ اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.[۷۴]

مجلس سی و یکم: مواد غذایی داخلی و خارجی

می‏دانیم برخی از مواد غذایی از مملکتهایی که کُفّار[۷۵] در آنها زندگی می‏کنند، وارد می‏گردد؛ به این گونه سرزمینها، «کشورهای کُفر» گفته می‏شود.

یکی از سؤالاتی که به طور طبیعی برای دست‏اندرکاران مواد غذایی و نیز عموم جامعه مطرح می‏باشد این است که آیا استفاده از مواد غذایی که از کشورهای کُفر وارد می‏شود جایز است یا نه؟

پاسخ این است که فرقی بین مواد داخلی و خارجی نیست و استفاده از همۀ آنها شرعاً جایز می‏باشد، به سه شرط:

اول آن که چیز نجس در آنها وجود نداشته باشد و نیز به نجس برخورد نکرده باشد.

دوم این که آن مواد غذایی از اعضای بدن حیوانات نباشد.

سوم آن که در استفاده از آن مواد غذائی، مجتهد جامع‏الشرایط «حکم به منع» ننموده باشد. اعم از اینکه ممنوعیّت آن به دلیل جلوگیری از تقویت دولت کفر باشد و یا هر مفسده دیگر. (ان شاء الله در مورد هریک به طور مفصل، بحث خواهیم نمود.)

از اینجا می‏توان پی به نکته دیگری برد و آن اینکه استفاده از خوراکیهای محصول خارج نیز با همان سه شرط، اشکال ندارد مانند آدامس، شکلات، سبزیجات، نان، لبنیات با تمام مشتقات آن، و… .

مجلس سی و دوم: نشستن در نماز

نشستن در حال نماز احکامی دارد:

۱٫ نماز قضای واجب را نباید نشسته خواند و اگر نشسته خواندیم، باطل است. بله کسی که عاجز است از ایستادن به طوری که نمازهای یومیه خود را ناچار است نشسته بخواند، نماز قضای خود را نیز نشسته می‏خواند.[۷۶]

۲٫ سر از سجده اول که بر می‏داریم، باید بنشینیم بعد به سجده دوم برویم؛ چه در نماز واجب و چه در نماز مستحب؛ چه به حالت ایستاده نماز می‏خوانیم و چه به حالت نشسته؛ زیرا نشستن بین دو سجده لازم است.[۷۷]

۳٫ تمام نمازهای واجب را باید ایستاده بخوانیم. اصولاً ما نماز نشسته نداریم، مگر در دو مورد: نماز مستحبی و شخص عاجز.

۴٫ سر از سجده دوم که بر می‏داریم، لازم است بنشینیم بعد بلند شویم[۷۸].

مجلس سی و سوم: ترجمه

ترجمه احکامی دارد:

۱٫ ترجمه کردن کتاب و مقاله دیگران بدون اجازه از مؤلف، محل اشکال است و نیاز به مراجعه به مراجع تقلید دارد تا حکم آن روشن شود.

۲٫ اگر ترجمه آیه سجده خوانده شود سجده واجب نمی‏شود؛ زیرا فقها وجوب سجده را برای تلاوت خود آیه مطرح فرموده‏اند.

۳٫ دست بی‏وضو زدن به ترجمه آیات قرآن اشکال ندارد (مگر نام خدا که به هر زبان باشد حرام است)؛ زیرا ترجمه قرآن، قرآن محسوب نمی‏شود. فقها فرموده‏اند: «ترجمه القرآن لیست منه بأیّ لغه کانت فلا بأس بمسِّها على المحدث.»[۷۹]

۴٫ نماز باید به عربی و آن هم عربی صحیح خوانده شود نه ترجمه آن؛ البته قنوت و همین طور اذکار مستحبی نماز را به فتوای بسیاری از فقها می‏شود به غیر عربی خواند.[۸۰]

۵٫ کسی که تلبیه (لبیک در حج و عمره) را نمی‏تواند به طور صحیح بگوید، احتیاط در این است که هر طور می‏تواند آن را گفته؛ ترجمه آن را نیز بگوید.[۸۱]

۶٫ کسی که اجیر شده برای ختم قرآن، نمی‏تواند ترجمه قرآن را بخواند؛ بلکه باید خود آیات قرآن را بخواند.

۷٫ ثواب بسیاری که برای خواندن قرآن است، مربوط به خواندن خود قرآن است نه ترجمه آن.

مجلس سی و چهارم: فرق نماز زن و مرد

نماز زن و مرد دارای فرقهایی است:

۱٫ مرد باید حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند، ولی بر زن بلند خواندن واجب نیست.[۸۲]

۲٫ مرد در نماز باید پوشش متعارف را داشته باشد؛ یعنی حداقل باید عورت را بپوشاند، اما زن در نماز لازم است تمام بدن را بپوشاند و فقط می‏تواند صورت و دستها را تا مچ نپوشاند.[۸۳]

۳٫ بر مرد همیشه نماز واجب است و هیچ‏گاه نماز از وی ساقط نمی‏شود، ولی خانمها در ایام عادت ماهانه و ایام خاصی پس از زایمان موظفند نماز نخوانند.[۸۴]

دو تذکر:

۱٫ در اینکه آیا مرد در نماز باید جلوتر از زن بایستد، لازم است به رساله فقها مراجعه شود یا اینکه احتیاط رعایت شود و زن جلوتر از مرد نایستد.

۲٫ در مسأله ایستادن زن و مرد در کنار یکدیگر در نماز نیز لازم است به رسالۀ فقها مراجعه شده یا رعایت پنج ‏متر فاصله بشود.

مجلس سی و پنجم: شرائط قصر نماز

انسان مسافر باید نمازهای چهار رکعتی خود را دو رکعت بخواند. این حکم، دارای هشت شرط می‏باشد:

اول آن که سفر او کم‏تر از هشت فرسخ شرعى نباشد (هر فرسخ شش کیلومتر است).

دوم آن که از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد.

سوم آنکه در بین راه از قصد خود برنگردد.

چهارم آن که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ، از وطن خود بگذرد یا ده روز یا بیش‏تر در جایى بماند.

پنجم آنکه براى کار حرام سفر نکند.

ششم آنکه از صحرانشین‏هایى نباشد که در بیابانها گردش مى‏کنند و هر جا آب و خوراک براى خود و حیوانات همراهشان پیدا کنند، مى‏مانند و بعد از چندى به جاى دیگر مى‏روند.

هفتم آن که شغل او مسافرت نباشد.

هشتم آن که به حد ترخص برسد؛ یعنى از وطنش یا جایى که قصد کرده ده روز در آنجا بماند به قدرى دور شود که دیوار شهر را نبیند و صداى اذان آن را نشنود[۸۵].

سید جعفر ربانی

____________________________________________________
پی نوشت ها:

[۱]. توضیح المسائل محشی، حسین بروجردی، نشر جاویدان، قم، بی‌تا، ج۱، ص ۸۸۹٫

[۲]. نجاه العباد، سید روح الله موسوی خمینی (امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، ص۷۲۸٫

[۳]. همان، ص۹۵۳٫

[۴]. همان.

[۵]. همان.

[۶]. ترجمه و شرح تبصره المتعلمین فی أحکام الدین، علامه حلی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۴۱۱ق، ج‏۱، ص ۱۴۴٫

۲. این مباحث را فقها تحت عنوان: کسانی که روزه بر آنها واجب نیست و نیز در ضمن سایر مباحث مطرح فرموده‏اند. (مجمع الرسائل المحشى لصاحب الجواهر، شیخ محمدحسن نجفی، مؤسسه صاحب الزمان(عج)، مشهد، ۱۴۱۵ق، ج ‏۱، ص ۴۵۴٫)

[۷]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۸۸۵٫

[۸]. همان، ص ۲۶۷٫

[۹]. نجاه العباد، ص ۱۵۲٫

[۱۰]. قواعد الاحکام، علامه حلی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۱۵۸٫

[۱۱]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۱۵۶٫

[۱۲]. نجاه العباد، ص ۲۳٫

[۱۳]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۱۷۹٫

[۱۴]. همان.

[۱۵]. همان، ص ۱۸۰٫

[۱۶]. همان.

[۱۷]. همان، ص ۱۸۷٫

[۱۸]. همان.

[۱۹]. به علت وجود علم اجمالی.

[۲۰]. مدرک تمام آنچه در بالا آوردیم این است که فقها می‏فرمایند: «الضرورات تتقدر بقدرها».

[۲۱]. از مشهورات بین فقهاست: «کل یابس زکی». به عنوان نمونه ر.ک: تسهیل المسالک الی المدارک، ملاحبیب الله کاشانی، چاپخانه علمیه، قم، ۱۴۰۴ق، ص۳٫

[۲۲]. به علت وجود علم اجمالی.

[۲۳]. به خاطر قاعده «کل شیئ لک طاهر حتی تعلم انه قذر.» ر.ک: مدرک قبلی.

[۲۴]. به علت قاعده استصحاب.

[۲۵]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۸۹٫

[۲۶]. همان، ص ۸۵٫

[۲۷]. زیرا بینه حجت است.

[۲۸]. ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، محقق حلّی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ۱۳۸۷ق، ج ۱، ص ۱۴۸٫

[۲۹]. همان – لازم به ذکر است صحت و جواز خواندن نماز طواف به طور جماعت محل اشکال است – نماز میت را نیز می‏شود به جماعت خواند؛ ولی هر کسی برای صحت نمازش لازم است دعاهای نماز را خودش بخواند.

[۳۰]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۷۶۸٫

[۳۱]. العروه الوثقی المحشی، ج ۳، ص ۲۳۴٫

[۳۲]. تحریر الوسیله، سید روح الله موسوی خمینی(امام خمینی(ره))، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۶۱٫

[۳۳]. همان.

[۳۴]. همان.

[۳۵]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۴۳۲٫

[۳۶]. همان، ص ۷۹۵٫

[۳۷]. غنائم الایام فیما یتعلق بالحلال و الحرام، ج ۳، ص ۳۰۰٫

[۳۸]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۷۸۵٫

[۳۹]. المعتبر فی شرح المختصر، محقق حلّی، مؤسسه سید الشهداء(علیه السلام)، قم، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۱۷۱٫

[۴۰]. کشف الرموز فی شرح المختصر النافع، فاضل آبی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص ۱۵۹٫

[۴۱]. مجمع الرسائل، نجفی، ج ‏۱، ص ۲۵۳٫

[۴۲]. زیرا فقها فقط در مورد حمد و سوره جهر و اخفا ت را مطرح کرده‏اند.

[۴۳]. الغایه القصوى فی ترجمه العروه الوثقى، محدث قمی، منشورات صبح پیروزی، قم، ۱۴۲۳ق، ج ‏۱، ص ۴۱۷٫

[۴۴]. مجمع المسائل، ج ‏۱، ص ‏۲۵۴٫

[۴۵]. مجمع الرسائل‏، ج ‏۱، ص‏ ۲۶۲٫

[۴۶]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۸۶۵٫

[۴۷]. زیرا فقها فرموده‏اند: «حکم القضاء حکم الاداء».

[۴۸]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۵۶۱٫

[۴۹]. همان، ص ۵۶۲٫

[۵۰]. زیرا نمازهای مستحبی را می‏شود در حال حرکت و راه رفتن خواند.

[۵۱]. همان، ص ۵۶۶٫

[۵۲]. تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۱۸۱٫

[۵۳]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۵۹۹٫

[۵۴]. الغایه القصوى، ج ‏۲، ص ۱۰٫

[۵۵]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۵۹۹٫

[۵۶]. همان، ص ۶۶۹٫

[۵۷]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۴۱۳٫

[۵۸]. همان.

[۵۹]. به علت قاعده «من ادرک» که مورد اتفاق بین فقهاست.

[۶۰]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۴۴۳٫

[۶۱]. همان، ص ۵۹۰٫

[۶۲]. همان، ص ۵۸۹٫

[۶۳]. همان، ص ۵۴۹٫

[۶۴]. همان، ص ۴۴۱٫

[۶۵]. همان، ص ۲۶۰٫

[۶۶]. همان، ص ۸۵۸٫

[۶۷]. به علت استصحاب بقاء جماعت.

[۶۸]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۷۸۴٫

[۶۹]. وسیله النجاه، ص ۲۲۵٫

[۷۰]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۷۸۴٫

[۷۱]. همان، ص ۶۸۳٫

[۷۲]. مانند رو گرداندن از قبله و حرف زدن.

[۷۳]. همان، ص ۷۲۹٫

[۷۴]. همان، ص ۷۳۳٫

[۷۵]. مقصود این است که مردم آن سرزمین کافر هستند،اعم از این که دولت آنها هم کافر باشد یا نه.

۲٫ زیرا فقها فرموده‏اند:«حکم القضاء حکم الاداء».

۳٫ توضیح المسائل محشی،ج۱،ص۵۷۳٫

۴٫ همان،ص۵۸۴٫

[۷۹]. توضیح المسائل محشی،ج ۱،ص ۵۹۲ –موسوعه الامام الخوئی،ج ۴،ص،۴۸۹٫

[۸۰]. موسوعه الامام الخوئی،ج ۱۵،ص ۳۸۵

[۸۱]. مناسک محشی،ص ۱۲۵٫

[۸۲]. تو ضیح المسائل محشی،ج۱،ص ۵۴۹٫

[۸۳]. همان،ص ۴۴۱٫

[۸۴]. همان،ص ۲۶۰٫

[۸۵]. توضیح المسائل محشی،ج ۱،ص ۱۸۳٫






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 8 = 17