نماینده ولی فقیه درامارات :ما دارای یک گنجینه معارفی بسیار عمیق،غنی و جذاب هستیم؛که باید به زبان روز و ابزار و شیوه های جدید برای مردم بیان شوند

حجت الاسلام والمسلمین سید محمودمدنی معاون سابق دفترتبلیغات اسلامی ،نماینده ولی فقیه درامارات متحده عربی:ما دارای یک گنجینه معارفی بسیار عمیق،غنی و جذاب هستیم؛که باید به زبان روز و ابزار و شیوه¬های جدید برای مردم بیان شوند

مسئله تبلیغ دارای دو بعد مجزّا به نام تکنیک و محتوا است که باید مورد توجه قرار بگیرد. باید بپذیرییم که تبلیغ تکنیک ،شیوه و ابزار خاصی می­خواهد و این بحث فارغ و جدا از هر نوع محتواست. در این بخش ما به شدت دچار کم کاری هستیم؛ یعنی شیوه و تکنیک ها را به صورت سنتی ادامه می­دهیم و کمتر ابداع و نو آوری و تحول و تغییر را پذیرا می­شویم.

مثلاً موبایل یک ابزار کوچک تبلیغی است که عمر طولانی ندارد ولی الان تنوع در مدل آن به بیش از هزار می­رسد. همین ابزار بسیار کوچک در تحولات منطقه چه قدر کارایی دارد. من به مثبت و منفی بودنش کاری ندارم بلکه کارایی اطلاع رسانی و اطلاع­گیری آن را می­گویم. در دهها و صدها شیوه تبلیغی دیگر هم همین تحول هست و گاهی فراتر از اینها هست که ما نباید بی توجه به این مسایل باشیم.

ما دارای یک گنجینه معارفی بسیار عمیق،غنی و جذاب هستیم؛که باید به زبان روز و ابزار و شیوه­های جدید برای مردم بیان شوند. اینکه گفتید کدام موضوع اولویت دارد، سؤال شما کلی است  و شاید نشود یک اولویت را مطرح کرد؛ چون شما کدام جامعه هدف منظورتان است؟ با کدام مخاطب؟ کار با مردم شهری است و یا روستایی؟ در داخل کشور یا خارج کشور؟ مسلمان و غیر مسلمان؟ طبیعتا اولویت ها متفاوت خواهد بود ولی برای آن که پرسش شما بی پاسخ نماند من فکر می­کنم بحث عقاید مهم­ترین  مسئله هست و کمتر به آن پرداخته­اند ظاهرا ما به بحث­های اخلاقی و خانوادگی می­ پردازیم و بعد عبور می­کنیم، تأثیری هم ندارد. ما هر چه اخلاق مان را درست کنیم اگر زمینه های عقیدتی نباشد با یک فشار مادی، یا فشار سیاسی و فشار اجتماعی از یاد می­رود چون مبنای عقیده ای ندارد.

در بحث عقیدتی همه چیز به توحید برمی­گردد حتی بعضی از بزرگان ما- مانند امام(ره)- اخلاق را هم به توحید برمی­گردانند. اگر توحید انسان درست بود، اخلاق هم درست می­گردد. توحید و فهم دقیق و صحیح آن باعث اصلاح رفتار و کردار و اخلاق می­شود.

رسالات: مهم­ترین مسئله در تبلیغ به نظر شما چیست؟ مهم­ترین چالش­ها در عرصه تبلیغ – چه در عرصه داخل و چه در عرصه بین الملل – چه می­باشد؟

به نظر می­آید ما با سه چالش عمده روبرو هستیم. یک دهه درگیری ما با افکار ضدخدایی بود یعنی دوران مارکسیسم  و کمونیسم و نفی خدا و نفی معنویت بود. احساس می­کنیم آن موج از سرمان گذشته است اگر چه باز پرده های جدیدی از او خواهد آمد و پایان نخواهد یافت اما به صورت موج فراگیر که ما را به چالش جدی بکشاند الان نیست ولی در صددند با توجه به مسئله خداشناسی و معنویت، انحرافی در این زمینه ایجاد کنند و اندیشه­های معنوی غیر صحیح و یا عرفان­ کاذب را رواج دهند یعنی بشر را به طرف عرفان منهای خدا و یا خدایی که ساخته ذهن بشر و سازگار با بعضی از اندیشه های بشری و معنویتی که فارغ از پوشش همه جانبه انسان باشد ببرند. آنها می­خواستند خداخواهی انسان را با نفی خدا از بین ببرند ولی نشد و الان بدنبال ایجاد انحراف در اندیشه ما هستند.

چالش دوم: آن است که اندیشه دینی را با یک تحجر و سطحی گرایی مطرح می­کنند که الان هم در کشورهای اسلامی ما گرفتارش هستیم؛ چهره ­های خشن می­تواند طالبان و القائده باشد و چهره­های نرم و ملایم می­تواند وهابیت تبلیغی و وهابیت فرهنگی باشد که برای مجموعه دنیای امروز قابل پذیرش نخواهد بود و واکنش های اسلام هراسی را به دنبال دارد.

چالش سوم: خرافه گرایی و عوام زدگی در مفاهیم دینی است که با استفاده از اندیشه های ناب مردم، اینها را تبدیل به ابزاری برای استفاده از مردم و منابع آنان می­کنند. آنچه که ما در دوران­های مختلف با صوفی­گری و قطبیت و بهائیت مواجه بودیم در این بخش قرار می­گیرد. درکشور ما مدعیان ارتباط با امام عصر(عج) و مدعیان هدایت خاصه آن حضرت وجود دارند یا بحث دعاها و استفاده از دعاها و کتاب­هایی با این موضوع که به عنوان پرفروش ترین کتاب های دینی ما محسوب می­شود در حالی که هیچ منبع خاصی برای این دعاها وجود ندارد و مفاتیح الجنان به عنوان اینکه نوشته یک عالم فرزانه هست با همه فراگیری اش در آن سطح قرار نمی­گیرد.

 دربرگزاری مراسم دینی گاه ما شاهد ظهور مسایلی هستیم که بیشتر خرافه هست تا تعبد و نمونه­های کوچک آن را می­توانید در سفره­هایی که به نام معصومین(علیهم السلام) گسترده می­شود ملاحظه کنید.

راه کار مقابله با این چالش ها ؟

تبیین شیوه درست برداشت دینی یکی از اساسی ترین راه کارهاست. ما اگر آب زلال و گوارایی را در اختیار مردم قرار بدهیم به سراغ آبهای آلوده نخواهند رفت. اگر اندیشه درست دینی تبیین بشود به نظر میرسد که بهترین شیوه مقابله باشد نکتۀ دوم، پاسخگویی به روز در مقابل شبهاتی است که ایجاد شده و این وظیفه ماست. طبیعتاً این شبهات تأثیرگذار و تخریب­کننده هست و زمینه­ های هدایتی را از بین می­برد. اگر ما در پاسخ­گویی به این شبهات به روز نباشیم آنها تأثیر خود را در تخریب اندیشه صحیح خواهند گذاشت. برای به روز بودن در مقابل شبهات نیاز به ارتباط مستمر با کانون های فتنه هست. باید به صورت مستمر و با یک تشکیلات صحیح و منظم رصد کنیم و بفهمیم آنها چه حرف­های نویی را در بحث ها و شبهات مطرح می­کنند تا ما بتوانیم پاسخگوی آنها باشیم.

سومین نکته هماهنگی با زمان است؛ یعنی مبلغ در پاسخگویی به نیاز فطری جامعه به عمق رشد علمی جهان معاصر انسان توجه بکند و متناسب با رشد علمی جهان معاصر باید پاسخگوی نیازهای معنوی باشد. اگر ما فارغ از حرکت علمی جهان معاصر و مانند مثل یک جزیره مستقل بخواهیم تبلیغ دین بکنیم آنچه را که ما عرضه می­کنیم در مقابل آنچه که نیاز هست تناسبی نخواهد داشت و طبیعتاً طرفداری هم نخواهد داشت. در این دریای متلاطم،انسان نیازمند وسیله عبور است و برای این وسیله عبور به ما مراجعه می­کند. اگر ما وسیله عبوری ای در اختیارش قرار دهیم که مربوط به هزار سال پیش است قطعاً استقبال نخواهد کرد.

مبلغان ما باید با منابع دست اوّل دینی آشنا باشند. این خود سبب تقویت و غنای مبلغ و انتقال آن به جامعه خواهد شد. مثلاً چگونگی طرح بحث معاد و مهدویت در کتابها و منابع دسته اول را با کتابهای کوچه بازاری و منابع دست چندم مقایسه کنید به تفاوت­های اساسی بر می­خورید. ملاحظه خواهید کرد که موجی از حوادث در جامعه رواج پیدا می­کند که نه ضرورت دارد و نه مبنای علمی دارد، از قبیل این که همسر امام زمان کیست؟ بچه های امام زمان چه کسانی هستند و کجا هستند؟ چیزهایی که نیاز اول ما و شیعه نیست و بزرگان ما به عنوان موضوع مهم و جدی روی آن کار نکردند. آنچه را که مورد نیاز ماست شناختن امام زمان(عج) و وظایف ما در قبال آن حضرت،معنای صحیح انتظار و جامعه منتظر است. این مباحث به حاشیه می­رود و مباحث دیگر جنبه اصلی پیدا می کند.

پس اولویت اول ما آشنایی مبلغ با منابع دسته اول و مراجعه به قرآن کریم، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، و سپس اصول کافی و کتابهای شیخ صدوق و شیخ مفید و امثال اینها است.

 اولویت دوم، آشنایی با جریان های مادی و رقیب ما است. ما در برابر پرسشی که یک جوان می­پرسد یک جواب می­دهیم ولی او پاسخ­های دیگر را از دنیای مسیحیت و نیز لائیک­ها و سکولارها دریافت کرده است. این چند پاسخ به گوش او می­رسد. اگر مبلغ ما نسبت به آن پاسخ­ها یعنی معلومات هم عرضی که همزمان به ذهن جوان وارد می­شود شناخت نداشته باشد طبیعتا کم خواهد آورد. مبلغ باید با منشورات دنیای مسیحیت، یهودیت، دنیای عرفان های شرقی و انسانهای خاور دور آشنا باشد و این مطالب همراه با نقد در اختیار مبلغ ما قرار بگیرد.

اولویت سوم، آشنایی با ظرفیت های تبلیغی است؛ یعنی با امکانات کنونی که می­تواند برای او تولید ظرفیت کند آشنا باشد مثل اینترنت و فضاهای مجازی و نیز آشنایی با هنر با شاخه های گسترده اش، آشنایی با این ظرفیت های فوق العاده کمک خواهد کرد که این اندیشه دینی را به نحو درست نهادینه سازی کند.

درجنگ فیزیکی در کنار هر سربازی که در جبهه می­جنگد چندین نفر برای او تدارکات فراهم می­کنند و اگر اهمیت جنگ بیشتر باشد این تعداد افزایش پیدا می­کند. در جبهه فکری هم باید همین گونه باشند تا مبلغ، موفق گردد.ما یک حلقه مفقوده داریم و آن حلقه آماده سازی خوراک برای مبلغان هست. باید مجموعه هایی در حوزه ساماندهی بشوند که بنشینند و این خوراک را آماده کنند. منابع وجود دارد ولی استفاده نمی­شود درست مثل اینکه غلات و گوشت و اینها هست ولی تا آشپزی صورت نگیرد تبدیل به خوراک نمی­شود. ما خودمان این کار را نمی­توانیم بکنیم برای اینکه خیلی حجم فعالیت بالا رفته است. اگر دیروز انجام این کار ممکن بود ولی امروزممکن نیست. ما اگر واقعاً خواسته باشیم قرآن را به جامعه ببریم باید یک تفسیر تبلیغی نوشته شود. کدام تفسیر را داریم که مبلغ بردارد همان یک آیه را در تبلیغ اش استفاده بکند. ما در مورد حجاب آیه داریم،بحث حجاب باید به نحوی مطرح شود که آن مسایل مورد نیاز جامعه درآن آمده باشد. قطعات مؤثر تاریخی در بین اش آمده باشد و شبهات احتمالی طرح و پاسخ به شبهات داده شود اگر این گونه شد قرآن به میان جامعه خواهد رفت.

نیز، در موضوع تاریخ ضعف­هایی داریم. شما ببینید بعضی از قطعات تاریخی ما را همه مردم می­دانند ولی بعضی از قطعات تاریخی ما برای عموم مردم آشنا نیست چرا؟! چون منبری و مبلغی که اینها را بیان بفرماید نداشتیم و آشنایی مبلغ ما کم بوده است و در نتیجه آشنایی مردم جامعه هم با این قطعات تاریخی ما کم شده است. به عنوان نمونه  به بحث سفر امام رضا (ع) به خراسان اشاره می­کنم که در احیای تشیع در حد حادثه کربلاست. خوب به این واقعه­ای که به این عظمت رخ داده نگاه کنیم.

در منبرها این حادثه خوب تبیین نشده است. اگر خواستیم از این اقدام و حرکت دفاع کنیم نباید آن را مجهول کنیم و بگوئیم با گریه آمد و به زن و فرزندانش امر نمود گریه کنند و…  این انفعال است. باید بگوییم زمینه­ای فراهم شد، مأمون اجبار کرد ولی امام رضا(ع)از این تهدید فرصتی ساخت و دین را احیاء نمود.  اینها در تاریخ هست، باید منابع اش در اختیار مبلغ ما باشد که حضرت رضا(ع) در جاهایی که وارد شدند چه کردند؟

یک وقت تبلیغ ما منبر رفتن است که خودش یک بحث گسترده است و ممکن است شاخه ها و ریشه هایی هم داشته باشد. و یک موقع تبلیغ به عنوان رساندن امر دین به اذهان مردم و نهادینه کردن آن در جامعه یعنی فرهنگ­سازی دینی است. اگر این تعابیر و مشابه این را بپذیریم کاملا  نگاه متفاوت خواهد شد. و خیلی بحث گسترده ای خواهد شد و در بحث فضاهای جدید نمی­تواند مغفول بماند. اصلا نمی­شود منبر در پارک بگذاریم؛ چون مردم به پارک آمدند تا از سر وصدا ها و از دغدغه­ها فارغ باشند. تنها بحث پارک نیست بحث مترو هست، وسایل نقلیه عمومی هست که باید متناسب با آن برنامه ریزی کرد. و این واقعاً یک کار تخصصی است. آن زمان که بنده در معاونت تبلیغ بودم به طور مشخص یک تقسیم بندی کردم شاید آن تقسیم­بندی الان در معاونت قم باشد؛ تبلیغ مکتوب، تبلیغ شفایی، تبلیغ مجازی و تبلیغ هنری و برای هر کدام شاخه­های مختلف­اش مطرح شد مثلاً در تبلیغ مکتوب، کتاب، مجله، روزنامه و دیواره­نویسی و… در بحث شفایی، منبر و سخنرانی حالا منبر شیوه های مختلف خودش را دارد و اگر رعایت شود همه منبری خواهند شد و به عنوان حرفه هنری می­توان مطرح کرد. لذا الان سخنران ها توانستند جای منبری­های ما را بگیرند. اینها را باید بزرگان بنشینند تفکیک کنند. منبر یک اصول خاص دارد از خطبه خواندن خاص خودش شروع می­شود تا فراز و فرود و دعا و یک مجموعه خاصی است. و حالا شما روی منبر سخنرانی کردید یعنی خیلی از خصوصیات منبری را شکستید البته جذبه خودش را دارد،خوب هست ولی منبر نیست. پس تبلیغ شفایی منبر هست و سخنرانی هست، منازعه هست و ما این همه کتاب راجع به منازعه داریم ولی متأسفانه الان تعلیم داده نمی­شود و کار نمی­شود. در بحث تبلیغ مجازی فضاهای اینترنتی، و اس ام اس و امثال اینها.  در تبلیغ هنری بحث شعر مطرح است شعر همیشه با علمای ما بوده و خیلی بر روی آن کار کردند و از آن در برهان­ها و استدلال های منطقی  خود استفاده می­کردند. بحث فیلم و تآتر، نقاشی و مجسمه سازی هست. اینها شیوه های مختلف تبلیغ است که همۀ اینها ممکن است متصف به حرام، واجب، استحباب،مکروه و مباح باشد.

در بحث تحول در تبلیغ  و تبلیغ بین الملل

یک بخش تبلیغ ابزارهاو فضاهای تبلیغی است که در بخش ابزارها و فضاهای تبلیغی نیاز به شناخت داریم . شناخت موجب تحول ما خواهد شد. مرحوم فلسفی این خاطره را نقل می­کنند که جایی برای منبر رفته بودند که قبل از ایشان کسی آمده بود تا منبر برود، برای او  بلندگو آوردند تا چشمش به بلندگو افتاد گفت این بوق شیطان را از اینجا ببرید. بعد که من نشستم گفتم آن بوق شیطان را بیاورید. تفاوت در یک قضیه از چیست؟! دو نفر روی منبر رفتند یک منبر را ۱۰۰۰ نفر شنیدند و یک منبر را خیلی کمتر، تفاوتش خیلی ابتدایی است الان تبلیغ یک جهان گسترده است. در نمایشگاه ها دستگاه های صوتی و تصویری دنیا که برگزار می­شود انسان با پیشرفت های علمی شگفتی مواجه می­شود ما اگر فقط به این توانایی­ها و به این ظرفیت­ها خودمان بپردازیم و از این وسایل جدید استفاده نکنیم اشتباه هست.

اخیراً خبر دارم برای طراحی پشت صحنه یکی از شبکه­ ها پول بسیاری هزینه کردند.به خاطر همان دکور و نمای پشت صحنه و خیلی هم راضی هستند. آیا الان شما حاضر هستید برای پشت صحنه حسینیه ها و … چیزی ارائه بدهید و یا خودمان چیزی ارائه دهیم؟ آیا این سیاه پوش کردن در و دیوار جذاب است یا باید یک فضای معنوی دیگری را درست  کنیم و آماده کنیم؟ وقتی دعای کمیلی خوانده شود جملات دعای کمیل به صورت بزرگ نمایش داده شود و درماه رمضان دعای جوشن کبیر به صورت بزرگ نمایش داده شود. به غیر از ماه رمضان در ماه محرم صحنه­ هایی از واقعه کربلا و غیره که مربوط هست به عنوان پشت صحنه منبر نمایش داده شود. وقتی جشن و یا شادی و تولد امامی هست صحنه های شاد و با طراوت در پشت صحنه منبری باشد.

امروز راجع به ماهواره بحث است که آیا حلال است یا حرام است؟ بدانید دشمنان بر این وسیله سوار هستند و اصلا هم پیاده نمی­شوند. اگر شما بیایید در مقابل این ابزار تبلیغی موضع بگیرید و برنامه ریزی نکنید ،این وسیله در خانه­ های مستمعین شما هست و شما هم خودتان را کنار کشیدید که حرام است و آنها کارهای خودشان را می کنند. به غیر از اینها ابزارهای دیگری هم هست که اشاره کردم. در بخش محتوای تبلیغ واقعیت این است که جامعه مخاطب ما تغییرات بسیار جدی نموده است. زمانی که من در روستایی منبر می­رفتم افراد تحصیل کرده به اندازه انگشتان دست بود الان که به همان جا می­روم تقریبا همه تحصیل کرده­اند. اگر دیروز شما شاید مطلبی و یا روایتی را بیان می­کردید و یا آدرسی را می­دادید شاید به راحتی کسی نمی­توانست آن را جواب بدهد. ولی الان با اینترنتی که در هر خانه ای هست می­تواند راجع به مطلب شما تحقیق و تفحص کند و شما را دچار چالش کند.  این تحولی است که در مخاطب ما صورت گرفته است باید داده­های تبلیغی ما خوب نمایش داده شود؛ یعنی سرعت رشد اطلاعات مبلغان ما متناسب با سرعت رشد اطلاعات جامعه ما باشد.

رسالات: نهادهای فرهنگی چه کارهایی در مقوله تبلیغ باید برای مبلغان انجام دهند؟

نهادهای فرهنگی که فعال باشند سه وظیفه کلی دارند؛ یک وظیفه جدی  گرفته شده است و یکی­اش نیمه جدی گرفته شده است و به دیگری اصلاً توجهی نشده است. آن قسمتی که جدی گرفته شده سامان دهی اعزام است ،بخشی که نیمه جدی گرفته شده است پشتیبانی از مبلغان است، البته کارهایی مانند تهیه ره توشه و امثال اینها صورت می­گیرد که قابل تقدیر است اما به نظر من با آنچه که مورد نیاز است فاصله زیادی دارد. ما باید تفسیر قرآن تبلیغی و نهج البلاغه منبری داشته باشیم. بخش سوم که مفتوح مانده ایجاد عطش تبلیغی و زمینه سازی تبلیغی است .گاهی اوقات انسان از بیماری خودش خبر ندارد وگاهی خطراتی می بینید که نیاز به اطلاع رسانی قبلی دارند.  امروز چه قدر اطلاعات بهداشتی متمرکز روی این دو زمینه شده است. اکنون برای هزینه هایی که در امر بهداشت خرج می­ شود استدلال می­کنند که پیشگیری بهتر از درمان هست. همان طور یک بیمار نیاز به تذکر دارد جامعه هم نیاز به این زمینه سازی ها دارد. اما در این جهت نتوانستیم کاری بکنیم. ما باید ده ها فیلم بسازیم و این فیلم­ ها این احساس نیاز را در مردم ایجاد بکند،این احساس واقعی است که شناخت حضرت احدیت باشد و مخاطب ما خودش را بشناسد و مراتب شناخت داشته باشد. هنر ارتباط و هنر مدیریت خانواده و هنر بچه­داری و همسرداری اینها نیاز است باید احساس عطش بشود، باید مجموعه­ هایی  باشند که این عطش را ایجاد کنند اگر عطش ایجاد شد طبیعتاً به دنبال آب زلال خواهند رفت. آن وقت نوبت به مرحله بعدی یعنی پشتیبانی کردن و مرحله سوم یعنی اعزام می­رسد. ما مرحله سوم را جدی گرفتیم، مرحله دوم را نیمه جدی گرفتیم ولی به مرحله اول اصلا نپرداختیم. در حالی دشمن روی همان مرحله اول زوم جدی کرده است. تا به مردم بگوید اینها حرفی برای گفتن ندارند و وقت شان را بی­خود تلف می­کنند،اینها تکراری است و اینها سیاسی است و امثال این مطالب و شایعات که به نحو مختلف پخش می­شود.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


6 + = 7