نوشتاری از آیتالله العظمی جوادی آملی؛ تفاوت دمکراسی غربی با اندیشه ولایت مدارانه

زراره که گویا با شنیدن این کلمات وحشت کرده بود، به فکر چاره افتاد و گفت: فدایت شوم، اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: اگر آن زمان را درک کردی پیوسته این دعا را بخوان که: خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجتت را نخواهم شناخت. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دین منحرف و گمراه خواهم شد:
عن زراره قال: سمعت أبا عبدالله علیهالسلام یقول: «إنّ للقائم غیبه قبل أن یقوم قلت: ولِمَ؟ قال علیهالسلام: یخاف وأومأ بیده إلی بطنه ثمّ قال علیهالسلام یا زراره! وهو المنتظَر وهو الذى یشکّ الناس فى ولادته [منهم من یقول مات أبوه ولم یخلّف و] منهم من یقول: هو حمل، ومنهم من یقول: هو غائب، ومنهم من یقول: ما وُلد، ومنهم من یقول: قد ولد قبل وفاه أبیه بسنتین وهو المنتظَر. غیر أنّ الله تبارک وتعالی یحبّ أن یمْتحن الشیعه فعند ذلک یرتاب المبطلون قال زراره: جعلت فداک! فإن أدرکتُ ذلک الزمان فأىّ شىءٍ أعمل؟ قال علیهالسلام: یا زراره! إن أدرکت ذلک الزمان فالْزم هذا الدعاء: اللّهمّ عرّفنى نفسک فإنّک إن لم تعرّفنى نفسک لم أعْرف نبیّک، اللّهمّ عرّفنى رسولک فإنّک إن لم تعرّفنى رسولک لم أعْرف حجّتک، اللّهمّ عرّفنى حجّتک فإنّک إن لم تعرّفنى حجّتک ضلَلْتُ عن دینى»…[۲].
معرفتْ در این حدیث به صورت برهان لمّی بیان شده است، یعنی این که انسان از علت پی به معلول ببرد نه از معلول به علت یا از احد المعلولین به معلول دیگر که آن را برهان اِنّی و دلیل میگویند. کسی که خدا را بشناسد[۳] میتواند بفهمد که فرستادهٴ خدا چه کسی باید باشد.
وقتی که فرستادهٴ خدا را در پرتو توحید الهی بشناسد میتواند بفهمد که جانشینی او در لیاقت و شایستگی چه کسانی است. وقتی که جانشین راستین پیامبر را بشناسد، دینشناس، دینباور و متدین راستین خواهد بود. چنین انسانی میتواند نایب خاص و عام ولیّ خود را بشناسد و از راه توّلی ولایت ولیّ واقعی و جانشین او خود را به سعادت و کمال مطلوب برساند؛ چون او مولّی علیه راستینی است که در مسیر ولیّ حقیقی خود گام بر میدارد.
تفکر دیگر برای تعیین رهبر و حاکم جامعه این است که انسان با توجه به اجتماعی بودنش نیاز به قانون دارد. پس کسانی باید باشند که قانون وضع کنند و گروه دیگر متصدی اجرا شوند و گروه سوم در مقام قضاوت به تخلفات از قانون رسیدگی کنند. البته ممکن است در برخی جوامع کوچک یک نفر یا یک گروه متصدی هر سه کار گردد.
تفاوت دو طرز فکر در رعایت مصالح دنیا و آخرت یا در رعایت خصوص مصالح مادی و دنیوی ظاهر میشود؛ ریشهٴ این تفاوت این است که بر اساس تفکر اول، در حاکم بالاصل، عصمت و در نایب او عدالت شرط است؛ چون در این تفکر، حاکم بر جامعه، نمایندهٴ خداست که پیام خدا را میگیرد و در عین حال که خودش اولین مؤمن و نخستین عامل به آن است، آن را به جامعه ابلاغ میکند در حالی که در تفکر دوم چنین شرطی مطرح نیست؛ چون رهبری در منظر اول از بالا به پایین میآید و حاکم رسول معصوم از جانب خداست، ولی زعامت در تفکر دوم منصوب از طرف مردم است که فقط خود و منافع ملّی خود را در نظر میگیرد. از این رو چنین تفکری ممکن است سر از دمکراسی غرب در آورد که چون حاکم و قانونگذار وکیل مردم است، باید بر اساس خواسته و میل مردم عمل کند و قانون بگذراند؛ این تفکر است که سر از سقیفهٴ بنی ساعده در میآورد.
*ارزش انسان
کرامت انسان در تفکر اول که معرفت حق تعالی و محبت صادقانه به او داشتن است، قرار دارد؛ چون ارزش او در این است که هم از آزادیهای کاذب نفسانی و هواهای شیطانی خود برهد و هم از اسارت اندیشهٴ دیگران خلاصی پیدا کند. آن کس که میگوید: هر چه خودم خواستم یا فهمیدم عمل میکنم، گرفتار بندگی محض هوی است[۴]؛ زیرا به تعبیر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بندهٴ شهوت از بندهٴ زر خرید ذلیلتر و حقیرتر است: «عبد الشهوه أذلّ من عبد الرّق»[۵].
منابع و توضیحات
[۱] ـ راجع به ترس از مرگ در ص ۱۰۲ بحث خواهیم کرد (إن شاء الله تعالی).
[۲] ـ بحار، ج ۵۲، ص ۱۴۷٫ این دعا که پس از نماز و نیز در سایر اوقات خوانده میشود، از جمله دعاهایی است که نشان میدهد نیایش در اسلام تنها برای رفع گرفتاریهای مادی، نظیر دفع مرض، ادای قرض و … نیست.
[۳] ـ البته معرفت خدا آنگونه که شایستهٴ او است مقدور احدی نیست، هر کس به اندازهٴ ظرفیت و سِعِهٴ وجودی خود میتواند او را بفهمد. لذا مطلوب هر کسی در این دعا این است که خدایا خودت را به اندازهٴ ظرفیتم به من بشناسان. چنان که معرفت پیامبر و امام نیز اینگونه است.
[۴] ـ البته فهم بر اساس هوای نفس مراد است وگرنه اسلام آن قدر به اندیشه و فهم بر اساس چهارچوب و معیار قابل قبولْ اهمیت داده که میگوید: بر مجتهد واجب است که به فتوا و فهم خود عمل کند و تقلید از دیگران بر او حرام است.
[۵] ـ شرح نهج البلاغهٴ ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۴۸۷ (ألحکم المنسوبه إلی أمیرالمؤمنین علیهالسلام، شمارهٴ ۹۲۸).
اخبار مرتبط
سخنرانی منتشر نشده از امام موسی صدر درباره حضرت زهرا(س)
«فاطمه و نماز» عنوان سخنرانی امام موسی صدر است که به مناسبت ایام ماه جمادیبیشتر بخوانید

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از زنان فرهیخته و فعال کشور:
زنان در اتفاقات اخیر در دهان دشمنان زدند/ غرب متجدد نسبت به مسئله زن جنایتبیشتر بخوانید