بزرگمردی همچون علامه محمدباقر مجلسی

مردی که در سالهای پربرکت عمر خویش، کمر همت بست و با تصنیف و تدوین تعدادی از مهم ترین و برجسته ترین و مفصل ترین کتابهای معارف دینی و شیعی و نیز مساعدت و همدلی و همیاری شیعیان در سالهای حضور خویش در دستگاه حاکمیت صفوی، برگ زرینی بر کارنامه نورانی و پرجلال و جبروت خویش افزود.

براستی که چه ابهتی دارد کارنمای زندگی و شرح سیره علمی و عملی و زیست فردی و اجتماعی علامه محمدباقر مجلسی!

باری؛ علّامه بزرگ ملّا محمد باقر اصفهانى معروف به «علّامه مجلسى» و «مجلسى دوم» سومین پسر دانشمند ملّا محمد تقى مجلسى اول است. بگفته میر عبد الحسین خاتون‏آبادى در تاریخ «وقایع الایّام و السِّنین» علّامه مجلسى در سال ۱۰۳۷ در دار العلم اصفهان دیده بدنیا گشود.

علّامه مجلسى از همان اوان کودکى با هوشى سرشار و استعدادى خدا داد و پشت کارى مخصوص، بتحصیل علوم متداوله عصر پرداخت. چون در سایه تعلیمات و مراقبت پدر علّامه‏اش که خود نمونه کامل یک فقیه بزرگ و عالم پارسا بود، شروع بکار نمود، در اندک زمانى مراحل مختلفه علمى را یکى پس از دیگرى طى کرد. از همان سنین جوانى آثار نبوغ از سیماى جالبش آشکار بود، و هر کس او را میدید آینده درخشانى را برایش پیشبینى میکرد.

وی بعد از تکمیل تحصیلات خود در فنون و علوم مختلف، با واقع بینى مخصوصى، به تحقیق در اخبار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پرداخت، و با استفاده از شرائط مساعد و قدرت سلطان وقت شاه سلیمان‏ صفوى، به جمع ‏آورى کتابهاى مربوطه و مدارک لازمه، از هر مرز و بومى که بود، همت گماشت.

آنگاه براى تأمین هدف بزرگ و منظور عالى خود و مسئولیتى که بعهده گرفته بود، یک دوره کامل اخبار روایات ائمه اطهار را در هر باب و هر موضوعى از نظر گذرانید.

سپس در زمانى که درست وارد چهل سالگى عمر گرانبهایش شده و بکمال عقل رسیده بود، با بنیه‏اى سالم و نشاطى عجیب و دانشى پر مایه و اطلاعى وسیع، دست به یک اقدام دامنه دار و اساسى زده، شالوده بناى عظیمى را پى ریزى کرد و با تکمیل این بناى محکم و تأمین آن منظور ضرورى که همانا تألیف کتاب بزرگ «بحار الأنوار» است نام نامیش در همه جا پیچید و آوازه فضل و علم و همت بلندش در سراسر دنیاى اسلام بگوش دوست و دشمن و عالى و دانى رسید. بطورى که در حیات خودش آثار قلمى و فکریش، در اقصى نقاط دنیاى اسلام و بلاد کفر منتشر گشت، و همچون قند پارسى به بنگاله بردند!

علّامه مجلسى با تألیف کتاب «بحار الانوار» و دیگر کتب نافع و مؤثر خود و نفوذ روز افزونش، شخصیّت ممتاز و مقام علمى و عملیش زبانزد خاص و عام بود، تا جایى که ارکان دولت و شخص شاه صفوى نیز تحت تأثیر جامعیّت و موقعیّت وى قرار گرفتند، از میان آن همه دانشمندان مشهور که در اصفهان و سایر شهرهاى ایران میزیستند، فقط او که در آن موقع شصت و یک سال داشته است، از طرف شاه سلیمان صفوى بمنصب شیخ الاسلامى که بزرگترین مقام دینى بود برگزیده شد و تا پایان عمر نیز در این سمت باقى بود…

علّامه مجلسى با احراز منصب شیخ الاسلامى قدرت مهمى بهم زد، و از آن فرصت، حد اکثر استفاده را نمود و تا سر حدّ امکان، در رونق و رواج علم و حدیث شیعه، و حمایت از اهل علم و مردم بى ‏پناه و امر بمعروف و نهى از منکر و محدودیت بیگانگان اسلام، و مبارزه با ظلم و زور گوئى که پیش از وى کسى قدرت جلوگیرى آن را نداشت کوشید، و بهمین جهت او یگانه ملجأ ستمدیدگان و مایه امید بى‏ پناهان و خانه او مجمع فضلاء هر دیار اعم از عرب و عجم بود، و به بهترین وجه از طالبان علم و فضل دستگیرى و دلجوئى مینمود.

مطابق نقل مرحوم سید محمد باقر خوانسارى مؤلف «روضات الجنات»، از کتاب «حدائق المقرّبین» تألیف میر محمد صالح خاتون ‏آبادى، شاگرد و داماد علّامه مجلسى، وی در شرح حال استادش مجلسى، می گوید:

((هیچ یک از دانشمندان گذشته و متأخرین آنها، در جلالت قدر و عظمت شأن و جامعیت بپاى او نرسیدند. وى از جهاتى چند بر مذهب شیعه حق دارد که از همه روشنتر شش حق است که ذَیلاً بدان اشاره مى‏شود:

اول- اینکه علّامه مجلسى شرح “کتب اربعه” شیعه را که در تمام اعصار، مدار استفاده دانشمندان ما بوده است، تکمیل کرد و مشکلات آن را حل نمود، و مطالب پیچیده آنها را که بر فضلاى اقطار پوشیده بود، روشن ساخت. او “کافى” و “تهذیب” را شرح کرد. در شرح “مَن لا یَحضُرُهُ الفقیهُ” اکتفا بشرح پدرش (مجلسى اول) نمود و مرا (= میر محمد صالح خاتون آبادی را) مأمور ساخت که “استبصار” را شرح کنم، و از برکت اشاره آن بزرگوار من هم آن را شرح کردم. هنگام وفاتش وصیت کرد که بقیه شرح او را بر کتاب “کافى” نیز تمام کنم (مِرآه العقول)، و اینک بر حسب امر شریف او مشغول بشرح آن هستم.

دوم- اینکه وى سایر اخبار ما را که از ائمه اطهار (ع) روایت شده و اخبار کتب اربعه، در مقابل آن مانند قطره در برابر دریاست، در مجلدات (۲۵ جلدی قدیم و ۱۱۰ جلدی جدید) بحار الانوار گرد آورد. بحار الأنوار کتابى است که حتی تألیف یک جلد آن براى علما طاقت فرسا است!‏ و از لحاظ جمع‏ آورى و ضبط و فوائدى که دارد، و احاطه بادلّه و اقوال علماء در هر باب، در مَجامِع شیعه مانند آن نوشته نشده است. این کتاب بیست و پنج جلد است (به چاپ سنگی رحلی بزرگ قدیم؛ برابر با صد و ده جلد جدید!)…

سوم- اینکه مؤلفات فارسى بسیار سودمند او داراى نفع دنیوى و اُخرَوى است، و باعث هدایت غالب عوام اهل عالم شده، بطورى که کمتر خانه‏اى از شهرهاى شیعه ‏نشین است که یکى از تألیفات وى به آنجا نرسیده باشد!

ششم- اینکه وى در بر آوردن نیازمندیهاى مؤمنین و دفاع از حقوق آنان چنان بود که نمی‌گذاشت ستمگران بآنها ظلم کنند، و شرّ آنها را از سر ایشان بر طرف می‌ساخت، و خواسته‏هاى بیچارگان را بگوش اولیاى امور می‌رسانید، تا به کار آن درماندگان آن طور که میباید رسیدگى کنند…

کتابهاى حَیات القلوب، حِلیه المتّقین، حقّ الیقین، عَین الحَیوه، جلاء العیون، توحید مُفضَّل، و زاد المعادِ آن علّامه جلیل القدر از کتبى است که هنوز هم در اغلب خانه‏ هاى مردم ایران و افغانستان و پاکستان و هندوستان و عراق و غیره موجود و مرد و زن شیعه با رغبت تمام و میل فراوان آنها را میخوانند، و از آثار فکرى و راهنمائى‏ هاى آن عالم عالیقدر استفاده مینمایند.

علّامه مجلسى و پدرش مجلسى اول نخستین دانشمندانى هستند که احادیث شیعه را به فارسى قابل استفاده و سلیس و ساده ترجمه کردند. چه، پیش از آنها هر چند کتبى از طرف علماى دینى بفارسى ترجمه میشد، ولى قلم آنها روانى قلم این دو بزرگوار را نداشت و اغلب هم موضوعات غیر اخبار و روایات بود…

محدّث نورى در الفیض القدسى می‌نویسد: «یکى از اساتید بزرگ ما به یک واسطه از علّامه بحر العلوم نقل می‌کرد که وى آرزو داشت تمام تصنیفات او را در نامه عمل مجلسى بنویسند، و در عوض یکى از کتب فارسى مجلسى که ترجمه متون اخبار، و مانند قرآن مجید، در تمام اقطار شایع است در نامه عمل او نوشته شود!» سپس محدّث عالیقدر مزبور میگوید: «چرا علّامه بحر العلوم این آرزو را نداشته باشد، با اینکه روزى و ساعتى از اوقات شبانه روزى مخصوصاً در ایام متبرّکه و اماکن مشرّفه نمی‌گذرد مگر اینکه هزاران نفر از عُبّاد و صُلَحا و زُهّاد چنگ بریسمان تألیفات وى زده و متوسّل به تصنیفات او می‌گردند؛ یکى از روى کتاب او دعا میخواند، و دیگرى با نوشته‏هاى وى مناجات میکند، سومى زیارت می‌نماید، و چهارمى ناله و گریه سر میدهد…».

درود و رحمت خداموند و همه پاکان و نیکان روزگار بر روح پرفتوح آن عالم ربانی و محقق آسمانی و مولف برجسته که عمری را در راه نشر معارف اهل بیت(ع) صرف نمود و آثارش، چراغی فروزان، فرا راه علاقمندان و عاشقان مکتب نورانی اسلام و مذهب حقه جعفری گردید.

یادش گرامی و راهش پررهرو باد!

 






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


2 + = 11