تفاوت مادران دیروز و برخی مادران امروزی

 روزى خانم جوانى از نسل سومى ها که بیش از حدود ٢۵ بهار از زندگی‌اش را سپرى نکرده بود پیش من آمد و از شیطنت و بازیگوشى کودک ٢ ساله خود زبان به شکوه گشود. به او گفتم اگر تمام وجود این کودک ناز و دوست داشتنى از مواد منفجره پر شود، کجاى این عالم را تخریب خواهد کرد و مگر این کودک چه مى کند که چنین شما را برآشفته است. مادران ما دست کم ۶ فرزند و بیشتر از آن تا ١٢ فرزند را بزرگ مى کردند و هیچ گاه این گونه ناله سر ندادند. تازه اندکى از امکانات رفاهى شما را نیز نداشتند. شما را چه شده است که این چنین ناتوان و درمانده اید؟ نکند بچه هاى امروز غیر قابل تحمل تر از کودکان دیروزند؟! یا توان شما کمتر از مادران دیروز است؟! این ها پرسش هایى است که بسیارى برآنند تا پاسخش را بدانند……..

 روزى خانم جوانى از نسل سومى ها که بیش از حدود ٢۵ بهار از زندگی‌اش را سپرى نکرده بود پیش من آمد و از شیطنت و بازیگوشى کودک ٢ ساله خود زبان به شکوه گشود. به او گفتم اگر تمام وجود این کودک ناز و دوست داشتنى از مواد منفجره پر شود، کجاى این عالم را تخریب خواهد کرد و مگر این کودک چه مى کند که چنین شما را برآشفته است. مادران ما دست کم ۶ فرزند و بیشتر از آن تا ١٢ فرزند را بزرگ مى کردند و هیچ گاه این گونه ناله سر ندادند. تازه اندکى از امکانات رفاهى شما را نیز نداشتند. شما را چه شده است که این چنین ناتوان و درمانده اید؟ نکند بچه هاى امروز غیر قابل تحمل تر از کودکان دیروزند؟! یا توان شما کمتر از مادران دیروز است؟! این ها پرسش هایى است که بسیارى برآنند تا پاسخش را بدانند.

حقیقت آن است که، مادرى با عشق معنا پیدا می کند و «دلى کز عشق خالى شد فسرده است!» مادر دیروز لبریز از عشق بود، از این رو احساس توان بیشترى مى کرد، مادرى براى او یک کار، بلکه شاهکار تلقى مى شد! در حالى که مادرى براى برخى از دختران جوان امروز یک کار بیهوده و وقت گیر که مزاحم آزادى و ابتکار عمل است، تلقى مى شود. همان طور که پدرى و شوهرى نیز براى برخى از پسران جوان امروز اسارت تفسیر مى شود، در حالى که براى ما مسئولیت پذیرى معنا مى داد. البته این طور نیست که همه مادران و پدران گذشته، از این عشق و مسئولیت پذیرى برخوردار بودند. اما دختران بسیارى بودند که با خیال مادر شدن فضاى ذهن و روح خود را طراوت و نشاطى وصف ناپذیر مى بخشیدند، چنان که امروز هم دختران جوانى هستند که هیچ چیزى را بر مادرى بر نمى گزینند. اما بسیارى هم به بهانه فراگیرى علم و دانش اهتمام به مدارک دانشگاهى دارند و به بهانه اجتماعى شدن و مشارکت اجتماعى به هر شغل دون شأن و منزلت زن مسلمان تن مى دهند الا مادرى. بر کسى پوشیده نیست که فراگیرى علم و دانش ویژه مردان نیست و هر کسى به فراخور استعداد، ذوق و همتش مى تواند به عرصه هاى علمى، پژوهشى، آموزشى قدم گذارد. اما به نظر مى رسد تب و هیجان کاذبى، چنان دختر و پسر ما را گرفته است که مى پندارند همه باید بدون استثنا پا به دانشگاه بگذارند و مدرک اخذ کنند. در حالى که در کشورهاى پیشرفته اى چون آلمان صنعتى فقط ١۶درصد دانش آموزان وارد دانشگاه مى شوند و ٨۴درصددیگر وارد عرصه هاى گوناگون زندگى مى شوند. اما در کشور ما گویا قرار است ١٠٠درصد دانش آموزان به دانشگاه راه یابند. وقتى براى برخى تب و هیجان مدرک گرایى جاى علم گرایى و عقل گرایى را گرفت و اشتغال در هر کارى مشارکت اجتماعى نام گرفت، مادرى کارى عبث و بیهوده تلقى مى شود، از این رو ستاره عشق مادرى رو به افول مى گذارد و شیطنت و بازیگوشى کودکان شرارت و بدذاتى نام مى گیرد. در حالى که امام کاظم علیه السلام مى فرمایند : تستحب عرامه الصبى فى صغره لیکون حلیما فى کبره ، ما ینبغى ان یکون الا هکذا، یعنی بازیگوشى کودک در خردسالى خوب است، تا در بزرگسالى بردبار شود و شایسته نیست که جز این باشد. اصول کافى، ج ۶، ص ۵١، ح٢

سید مهدی واعظ موسوی

www.vaezmousavi.org

vaezmousavi@gmail.com






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 2 = 4