مولوی مقیمی: مبارزه با وهابیت را از وظایف دینى خود مى‏‌دانم

وهابیت
در حالیکه بزرگان اهل سنت مبارزه با وهابیت را از وظایف دینی خود می دانند کارشناسان شبکه های وهابی خود را از اهل سنت می دانند.

مولوی مقیمی از بزرگان اهل سنت شهرستان خواف در تشریح وهابیت در ضمن مقاله ای به نام «وهابیت را بهتر بشناسیم» می نویسد: محمد بن عبدالوهاب در سنه ۱۱۱۱ ه ق در ایالت نجد عربستان تولد یافت و در ۱۲۰۷ از دنیا رفت. او جزیى از علم حدیث خواند و بعدا عده ‏اى از عشایر را دور خود جمع کرده و به ‏ایشان وانمود کرد که تا کنون مردم مشرک بوده ‏اند و حتى گفتن یا رسول اللّه‏ (ص) شرک مى ‏باشد. و حالا باید عَلم توحید را بلند کرده و با شرک مبارزه کنیم. گروه او از نجد به‏ سوى حجاز هجوم آوردند و طائف، مکه مکرمه، مدینه منوره و جده را گرفتند سپس نوبت به بحرین رسید.

محمود ثانى سلطان عثمانى با ایتالیا درگیر بود. او به والى عراق نوشت تا از هجوم وهابیها جلوگیرى کند. سپس به محمد على پاشا والى مصر نوشت که از این پس حجاز و نجد جز ایالت مصر مى‏ باشد به شرط آن‏که از وهابیها جلوگیرى کند و آنها را سرکوب نماید.

والى مصر پسرش ابراهیم پاشا را براى سرکوبى وهابیها فرستاد. او شهر دارعیه را به ‏توپ بسته و آن را با خاک برابر کرد و بدون آن‏که با شکست مواجه شود به ‏طرف نجد حرکت نمود و صد کیسه پول به ‏هر یک از سران عشایر داد. امیر اول وهابیها عبداله بن‏ سعود  بود که او نیز با دار و دسته ‏اش تسلیم شد. او آنها را به مصر برد. امیر وهابیها هنگامى که اسیر شد پانصد صندوقچه با خود داشت همه طلا و جواهرات، طلا و جواهراتى که زائران در ضریح حضرت رسول ‏اکرم (ص) مى‏ انداختند. او گفت این صندوقچه از پدرم به جاى‏ مانده و سپس والى مصر آنها را به استانبول فرستاد. به‏ امر سلطان عثمانى همه را بر شترها سوار کرده در بازارها چرخاندند و بردار کشیدند. «فتنه الوهابیه، حنفى.»

فقیه معتبر اهل سنت ابن عابدین که اهل شام و از نزدیک ناظر احوال بوده درباره وهابیت چنین مى‏ نویسد: «فرقه خوارج که بر امام برحق على‏ بن‏ ابی طالب «ع» شوریدند و خود را نیز مسلمان مى ‏دانستند یک بار دیگر در زمان ما ظهور کردند. پیروان محمد عبدالوهاب از ایالت نجد مثل سیلاب سرازیر شدند و حرمین شریفین را اشغال کردند و مدعى بودند که خیلى … مى‏ باشند و فقط خود را مسلمان مى‏ دانستند و باقى را مشرک. آنها قتل اهل سنت و علمایشان را مباح مى‏ شمردند، تا اینکه اللّه‏ تعالى قدرت و شوکت‏شان را درهم شکست و شهرهایشان را خراب نمود و سپاه اسلام برایشان پیروز گردید و این پیروزى بزرگ در سنه ثلاث و ثلاتین و مأیتن و الف (۱۲۳۳ ه ق) رخ داده است. «فتاواى شامى، ج ۳، ص ۳۱۹٫»

حالا ببینیم که وهابیت از کجا به هند آمدند؟ نود سال قبل علماى معروف به اهل حدیث که از هندوستان به مکه مکرمه رفته بودند وهابیت را با خود سوغات آوردند ، عده ‏اى از مسلمانان ساده لوح را بدام فریب خود انداختند و قریه «دیوبند» را مرکز خود قرار دادند. اهل سنت بر ضد وهابیت بپا خاسته شهر «بریلى‏یو ـ پى» را مرکز قرار دادند. رفته رفته اختلاف دامنه پیدا کرد و آنها رساله‏ هایى بر علیه یکدیگر منتشر مى‏ کردند. مدارس علمى وهابیها با پول انگلیس و توسط سعودیها اداره مى ‏شد، مسلمانان هند صدى نود از وهابیت متنفر بودند. بعد از جنگ جهانى اول که به شکست دولت عثمانى منجر شد، انگلیس؛  عربستان را به عنوان مرکز اسلام به عبدالعزیز هدیه کرد که به‏ گفته جمال عبدالناصر ملت را دچار فقر، مرض و بیسوادى نمود او روزى چهار زن مى‏ گرفت و طلاق مى ‏داد تا اولادش زیاد شوند و حکومت در اولادش محدود و پایدار باشد. آنها عربستان را مملکت سعودى نام گذاشته و آثار باستانى ۸۵۰ ساله را که بر قبور ائمه اطهار و صحابه کبار یادگار مانده بود با خاک برابر کردند و قلوب مسلمین جهان را مجروح ساختند.خطر وهابیت را خطر خردى نباید دانست بلکه مثل گرگى است که پوست میش بر خود کشیده و داخل رمه مى‏ شود.

در پایان باید اضافه نمایم  علت این که انگلیس، وهابیها را بر مرکز اسلام مسلط کرد، اشاعه عقاید شوم وهابیت تا اکناف عالم است تا مردمان ساده لوح را بدام تزویر خود بیندازد.
من خودم مبارزه با وهابیت و معاویه ‏پرستى را جزو وظایف دینى خود مى‏ دانم.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


6 + = 15