حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در پیامی پیرامون حوادث بحرین و توطئه های جدید در منطقه، ضمن هشدار به سران استکبار گفتند: بحرین، همواره و تا آنجا که تاریخ می گوید بحرین بوده، با سوابق درخشان و رجال علم و دین، همیشه بزرگ بوده است…
آموزه های تربیتی در نیایشهای امام سجاد علیه السلام (۱) – بخش اول: خطر لغزشها
طلیعه
دعا علاوه بر اینکه مناجات و ارتباط مستقیم با مبدأ هستی است، زبان تربیت، آموزش، موعظه و تذکر هم میباشد؛ بهویژه آنکه واژههای نورانی دعا از لبهای مبارک وجود مقدس حضرت زین العابدین علیه السلام تراوش نماید که قطعاً طراوت و تأثیر عمیقی بر عمق جان انسانهای تشنۀ معرفت خواهد گذاشت.
ما در این مجال، فرازهایی از مناجات آن حضرت را برگزیدهایم که ابعاد تربیتی و تذکر آن در عصر ما خیلی برجستهتر میباشد؛ بهویژه آنکه در پرتو نظام اسلامی زندگی میکنیم و همۀ مردم، خصوصاً مسئولین حکومت، اعم از: روحانیون، مدیران ارشد نظام، کارگزاران، نظامیان، سرداران انقلاب و سایر گروهها با ابتلائات و آزمونهای متعددی روبهرو هستند و بیش تر از هر زمان به هوشیاری و بیداری در مقابل هجمههای اردوگاه شیطان نیاز دارند؛ همچنانکه بیش از همیشه به دلدادگی نسبت به آفریدگار هستی و مناجات و دعاهای شبانه محتاجاند که قطعاً مخاطبان عزیز توجه بیش تری به این مقاله خواهند داشت.
۱. دستم را به طرف اهل فسق دراز مکن
یک انسان مسلمان طبق آموزههای قرآن هرگز به سوی اهل فسق و فجور و معصیت دست دراز نمیکند و از آنان استمداد نمیطلبد؛ چرا که آن گروه، مبغوض حضرت حق میباشند. امام سجاد علیه السلام در دعایی روحبخش به ما میآموزد که از خداوند بخواهیم ما را از التماس اهل فسق و گناه دور نگاه دارد؛ «وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ؛۱ [پروردگارا!] مرا از دراز کردنِ دست نیاز به سوی اهل فسق و گناه نگهدار!»
۲٫ مرا دستآویز ستمگران عالم قرار مده
حضرت سجاد علیه السلام در فرازی دیگر می فرماید: «وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً، وَ لَا لَهُمْ عَلَى مَحْوِ کِتَابِکَ یَداً وَ نَصِیراً؛۲ [خداوندا!] و مرا پشتیبان ستمگران مگردان و بر نابود کردن [احکام] کتاب خود، کمک ایشان قرار مده!»
گاهی ممکن است انسان در اثر جهالت یا کینه و عناد با نظام اسلامی، مورد طمع دشمنان نظام اسلامی قرار گیرد و خواسته یا ناخواسته بازیچۀ نقشههای آنان باشد. گفتار و رفتار وی در راستای اهداف دشمنان اسلام و مستکبران جهان باشد و آنان بهرههای تبلیغی از آن ببرند. به این جهت، همواره این دعا باید مد نظر باشد.
۳٫ مرا در فتنهها رفوزه مکن
آن حضرت در جای دیگری می فرماید: «وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ؛۳ [پروردگارا!] کارهای نیک مرا به سبب معصیت و نافرمانی که [بعدا] با آنها آمیخته میشود، تباه مساز!» «وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ؛۴ و نیکیهایم را که مخلصانه در خلوت با تو انجام دادهام، در فتنهها با وسوسههای شیطانی نابود نکن!»
مضمون این سه فراز دعا (استمداد از اهل فسق، حرکت در راستای اهداف مستکبران ستمگر و خودباختگی در فتنهها) حلقههای به هم پیوستهای هستند که همواره نیروهای با سابقه و زحمتکش، بهویژه عالمان دینی، رزمندگان فداکار، سرداران تلاشگر و افسران جبهههای جنگ نرم و سختِ اسلام و کفر را به شدت تهدید میکنند. فراز سوم، نتیجه دو حرکت قبلی است و از دو فراز قبلی مهمتر بوده و توجه بیش تری میطلبد. نگاهی به تاریخ صدر اسلام و دقت در فراز و نشیبهای آن، ما را در این زمینه آگاهتر میکند.
نماینده ویژه پیامبر صلی الله علیه و آله بازوی فتنهگران
برخی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در همان فتنههای اول، خود را باخته و با ستمگران و اهل فسق همراهی کرده و تمام زحمات خود را به باد دادند.
معاذ بن جبل۵ از این دسته بود. او همواره پاسدار حریم اسلام و پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و افتخارات مهمی را در استقرار نظام اسلامی کسب کرده بود. او محدث روایتهای مهمی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ، فرستاده ویژه حضرت به یمن، عالم به حلال و حرام و از قاریان قرآن بود. در روایتی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: قرائت قرآن را از چهار نفر بخواهید. بعد یکی از آنان را معاذ بن جبل بر شمرد. امّا معاذ بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، پاسداری از حملهکنندگان به خانه حضرت زهرا علیها السلام را به عهده گرفت و در مظلومیت علی علیه السلام نقش برجستهای ایفا کرد.۶ او در حوادث دردناک بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان خدمتی به مخالفین اهل بیت علیهم السلام کرد که گفته شد: اگر همکاری معاذ با دستگاه خلافت نبود، اساساً متعرضین به خانه اهل بیت علیهم السلام در پیشبرد اهدافشان ناکام میشدند.۷
برخی دیگر از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله مقاومتر بوده و ایمان قویتری داشتند و در پرتو آن، چند فتنه را با سربلندی گذرانده و در خط مستقیم اسلام ناب و پشت سر امام معصوم علیهم السلام خویش حرکت کردند؛ امّا در فتنههای شدیدتر بعدی نتوانستند ایمان خود را حفظ کنند و با ذلّت تمام به جمع مخالفین جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوستند.
زبیر بن عوام۸ و طلحه۹ از این گروه بودند. آن دو در فتنههای متعددی سرافراز شدند؛ امّا در قضیه آغاز حکومت علی علیه السلام حبّ ریاست، آنان و همفکرانشان را وادار کرد تا فتنهای به پا کنند که صدمات آن تا به امروز بر پیکر اسلام باقی است.
دعای امام صادق علیه السلام در فتنهها
به این جهت، امام صادق علیه السلام میفرمود: همواره این دعا را بخوانید: «یَا مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِکَ اللَّهُمَّ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب ؛۱۰ ای خدایی که گردش دلها در دست تو است، دل مرا در راه طاعتت و طاعت پیامبرت استوار و ثابت قدم بدار! پروردگارا! دلم را بعد از آنکه مرا هدایت کردی، از راه حق منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی بر من ببخش؛ زیرا تو بخشندهای!»
بسترهای فتنه
الف. خانواده و فرزندان
خداوند متعال، خانواده و فرزندان را مایه آزمایش انسان قرار داده است و او را به وسیله محبت به آنها آزمایش میکند که کدامیک را بیش تر دوست دارد؛ خدا یا خانواده و فرزندان را؟ به این جهت، در سوره انفال میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ»؛۱۱ «و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است و [برای کسانی که از عهده امتحان برآیند] پاداش عظیمی نزد خدا است.»
از امام صادق علیه السلام روایت است که: «زبیر همواره از خاندان ما بود تا اینکه پسرش [عبد الله] بزرگ شد و او را از رأی خود برگردانید.»۱۲ همچنانکه در عصر خودمان افراد سرشناس و نیک سابقهای را مشاهده کرده ایم که محبّت به فرزندان نااهل، چگونه سوابق نیک آنان را ضایع کرد و آنان نتوانستند در آزمون فتنۀ اولاد سرافراز بیرون آیند.
امام خمینی قدّس سرّه در آزمایش با خانواده و فرزندان
امام خمینی قدّس سرّه چون بنده صالح خدا بود، با سرفرازی تمام از این آزمایش بزرگ و سخت الهی بیرون آمد و در شرایط سخت هرگز رضایت خانواده و منسوبین خود را بر رضایت خداوند مقدم نکرد. والاترین ارزش اخلاقی حضرت امام، معیار حبّ و بغض ایشان نسبت به اشخاص، یعنی تقوا و خدمت به اسلام بود. امام حتی فرزند و عیال خودشان را هم به همان معیار دوست داشتند.۱۳
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
فرزندانم در پی مقام نباشند
امام خمینی قدّس سرّه هیچ چیز و هیچ کس را بر خداوند متعال مقدم نمیکرد و دوستی و دشمنیهایش فقط برای خدا بود و حتی اعضای خانواده و منسوبین نزدیک خود را برای خدا دوست میداشت و این فرمایش امیر مؤمنان علی علیه السلام را مد نظر داشت که فرموده است: «لَا تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغُلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ فَإِنْ یَکُنْ أَهْلُکَ وَ وُلْدُکَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَوْلِیَاءَهُ وَ إِنْ یَکُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّکَ وَ شُغُلُکَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ؛۱۴ هرگز بیش ترین اشتغال ذهنی خود را در زندگی به زن و فرزندت اختصاص مده؛ [زیرا] اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند، خدا آنها را تباه نخواهد کرد و اگر دشمنان خدایند، چرا غم دشمنان خدا را میخوری!»
امام راحل رحمه الله در اوج قدرت که تمام مناصب کشور در اختیارش بود و میتوانست به منسوبین و نزدیکانش هر نوع سمت و مقامی را واگذار نماید؛ امّا خلوص نیتش چنان بود که هرگز حاضر نشد به نزدیکانش پست و مقامی بدهد. به این جهت، آن اسوه اخلاص و عبودیت با پیشنهاد پست نخست وزیری آقا سید احمد خمینی مخالفت کرد و مرقوم فرمود: «بنا ندارم اشخاص منسوب به من، متصدی این امور شود.»۱۵
منسوبین من هرگز سمتی نپذیرند
همچنین یکی از منسوبین امام رحمه الله میگوید: امام ما را از تصدّی پستهای حساس منع میکردند؛ مثلاً دوست نداشتند دخترشان نماینده مجلس شود؛ چون میگفتند: «دلم نمیخواهد این احساس و توهّم پیدا شود که به خاطر منسوب بودن به من، دخترم فلان پست را گرفته است.» یا میگفتند: «ما انقلاب نکردیم که پست بین خودمان تقسیم کنیم و اصلا برای اینکه این شایعه در ذهن مردم بهوجود نیاید، دنبال این کارها نروید. هزار جور کار دیگر هست که میتوانید آنها را انجام دهید.»۱۶
حتی ایشان به مسئولین کشور هشدار میداد که مبادا از خانواده و منسوبینشان در کارهای کشور دخالت کنند و به نخست وزیر دستور دادند:
«جناب آقای نخست وزیر! لازم است به جمیع وزارتخانهها و ادارات دولتی اخطار نمایید کسانی که از منسوبین و یا اقربای این جانب هستند و برای توصیه اشخاص و یا نصب و عزل اشخاص به مراکز مربوطه مراجعه میکنند، به هیچ وجه به آنان ترتیب اثر ندهند؛ منسوبین و نزدیکان مطلقا حق دخالت در اینگونه امور را ندارند. والسلام.۱۷
ب. آزمایش با طاعت، عبادت و علم
از آزمونهای سخت الهی آزمایش با طاعت، عبادت و علم است؛ علمای دین و متدینین در معرض این آزمایش هستند. سید مرتضی علم الهدی از علمای مهم شیعه وصیت کرد که نمازهای مرا دوباره بخوانید. هنگامی که دوستان سید مرتضی موضوع وصیتنامه او را شنیدند، از او پرسیدند: شما که فردی وارسته بودید و اهمیت فوق العادهای به نماز میدادید، علاقهمند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز، وضو گرفته، آماده میشدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که اینگونه وصیت میکنید؟
سید مرتضی در پاسخ گفت: آری، من علاقهمند به نماز، بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان میبردم. از این رو، همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز، لحظه شماری میکردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم. به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت میکنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید؛ زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد و درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید؛ چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد، شایسته درگاه الهی نیست و میترسم به همین سبب، اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد.۱۸
امام خمینی قدّس سرّه در مورد این آزمون الهی میفرماید: «وای به حال اهل طاعت و عبادت و جمعه و جماعت و علم و دیانت که وقتی چشم بگشایند و سلطان آخرت خیمه بر پا کند، خود را از اهل معاصی کبیره، بلکه از اهل کفر و شرک، بدتر ببینند و نامه اعمالشان سیاهتر باشد.
کسی که ریاست دینی خود، و امامت خود، تدریس خود، تحصیل خود، روزه خود، نماز خود، و بالاخره اعمال صالحۀ خود را ارائه به مردم دهد برای منزلت در قلوب، مشرک است و به موجب اخبار اهل عصمت ـ صلوات الله علیهم ـ و به موجب آیۀ شریفه، مشمول غفران حق نمیشود. پس ای کاش اهل معاصی کبیره بودی و متجاهر به فسق بودی و متهتک حرمات ظاهره بودی و موحد بودی، شرک به خدا نمیآوردی.»۱۹
قرآن کریم هشدار میدهد: کسانی که به خاطر خودنمایی، اعمال نیک انجام میدهند، همنشین شیطان هستند. در سوره نساء میفرماید: «وَ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَریناً فَساءَ قَریناً»؛۲۰ «و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند [چرا که شیطان رفیق و همنشین آنها است] و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی دارد.»
ج. امتحان خلوص نیت
آزمون خلوص نیت از دیگر مواردی است که همواره انسانهای نیک و تلاشگران در راه خدا باید کاملاً مواظبت کنند که مبادا در این امتحان الهی رفوزه شوند و اعمالی که خیال میکردند برای خدا است، برای خود و یا غیر خدا انجام شده باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَبْدٍ أَجَلَّ مِنْ أَنْ لَا یَکُونَ فِی قَلْبِهِ مَعَ اللَّهِ غَیْرُهُ؛۲۱ خداوند متعال نعمتی بزرگتر از این به بندهای نداده است که در قلبش با خدا، دیگری نباشد.»
دانشمند فقید استاد محمود شهابی مینویسد: «در یکی از ماههای رمضان با چند تن از رفقا از محدث قمی با اصرار و ابرام خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه نماز نماید. این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستانهای آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز افزوده میشد. هنوز به ده روز نرسیده بود که اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد. یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمیتوانم نماز عصر بخوانم. رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت نیامدند. در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت، گفتند: حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پشت سر من میگویند: “یا الله! إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِین ” از محلی بسیار دور به گوش میرسد. این امر که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است. بنابر این، من برای امامت اهلیت ندارم.»۲۲
هـ. آزمون هواپرستی و غرور
هواپرستی و غرور از دیگر لغزشگاههای افراد در آزمونهای الهی است. گاهی پیش میآید که اعمال به ظاهر خوب انسان با غرور و هواپرستی نابود میشود. داستان بلعم باعورا که در آزمون هواپرستی تمام زحمات خود را نابود کرد، درس عبرت برای همۀ انسانهای به ظاهر خوب است تا در این عرصه از سرمایههای معنوی خود نیز مواظبت کنند. قرآن در مورد امتحان بلعم میفرماید: «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ»؛۲۳ «و اگر میخواستیم مقام او را با این آیات و سابقه درخشانش بالا میبردیم [اما اجبار، بر خلاف سنت ما است. پس او را به حال خود رها کردیم] و او به پستی گرایید و از هوای نفس پیروی کرد. پس مَثَل او همچون سگ است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را برون میآورد و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را میکند [گویی چنان تشنه هواپرستی است که هرگز سیراب نمیشود]!»
نابودی سابقه ۷۰ ساله
ابراهیم ادهم گفته است: من معرفت را از یک راهب به نام «سمعان» فرا گرفتم. روزی وارد صومعه او شدم و گفتم: ای سمعان! چند وقت است که در این صومعه هستی؟
گفت: هفتاد سال. گفتم: در این مدت غذای تو چه بود؟ گفت: چرا چنین سؤالی میکنی؟ گفتم: دوست دارم بدانم.
راهب گفت: شبی یک دانه فندق میخورم! گفتم: چه چیزی قلب تو را مشغول کرده که این یک دانه فندق تو را کافی بوده و به تو در این زمینه نیرو میبخشد؟
گفت: عدهای از پیروانم هر سال در روز معینی به اینجا میآیند و صومعهام را تزیین میکنند و مرا گرامی میدارند و در صومعهام طواف میکنند و میروند.
هر زمان که نفسم از عبادت و تنهایی و گرسنگی خسته و سنگین میشود، به یاد آن روز رؤیایی میافتم که چه عزتی مییابم! پس کوشش یک ساله من برای عزت آن روز است.۲۴
خداوند در مورد چنین افرادی میفرماید: «یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً»؛۲۵ «در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.»
هـ . آزمون مدح و ستایش
هر که را مردم سجودی میکنند زهرها در جان او می آکنند
اعمال شایسته معمولاً مورد ستایش مردم قرار میگیرد. اگر این ستایشهای مردم، خوشایند افراد ممدوح قرار گیرد و لذّت نفسانی موجب غرور و کبر آنان در مقابل تفضّلات الهی گردد، قطعاً موجب سقوط خواهد شد و به مرور زمان، هواپرستی جای خداپرستی را خواهد گرفت. داستان زیر در این مورد، ما را بیش تر بیدار میکند:
توجه خطر ستایشگران
وقتی که آقای فخرالدین حجازی، نماینده اول مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، سخنرانی خود را در حضور امام خمینی قدّس سرّه با جمله «بأبی أنت و أمّی» آغاز کرد و بقیه محتوای سخنرانی وی نیز در تجلیل از مقام امام و مبالغه در شخصیت ایشان بود، امام با گلایه شدید از وی فرمود:
«من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه میبرم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر میکنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله میکنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید، فرمودند.»۲۶
امام خمینی قدّس سرّه که شخصیتی کمال یافته بود، با این عمل خود، درسی آموزنده به تمام نخبگان سیاسی و غیر سیاسی، مسئولین، مقامات کشوری، سرداران و رزمندگان و سایر اقشار آموخت که آنان بدانند حتی شخصیتی بینظیر همچون ایشان نیز نباید تحت تأثیر دیگران قرار گیرد و به خاطر ستوده شدن از سوی مردم، عملی را انجام دهد.
ابوذر غفاری از پیامبر گرامی اسلامی صلی الله علیه و آله روایت کرد که حضرت فرمود: «إِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَهَ الْإِخْلَاصِ حَتَّى لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى شَیْ ءٍ مِنْ عَمَلٍ لِلَّهِ؛۲۷ همانا برای هر حقی حقیقتی است و هیچ بندهای به حقیقت اخلاص نمیرسد تا آنگاه که دوست نداشته باشد برای عملی که برای خدا انجام داده است، مورد ستایش واقع شود.» به همین جهت، اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز به خاطر ستایش دیگران عمل نمی کردند و زبانحالشان این بود که قرآن میفرماید: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»؛۲۸ «ما فقط برای رضای خدا شما را اطعام میکنیم و هیچ پاداشی و سپاسی از شما نمیخواهیم.»
و. آزمون اموال نامشروع
آزمون با اموال بهویژه بیت المال از دیگر ابتلائات الهی است. خداوند متعال گاهی انسان را با دادن اموال و گاهی با گرفتن آن امتحان میکند. برخی پستها و مدیریتها انسان را در ظاهر خوشحال میکند که امکانات و بودجههای کلانی را به اختیار گرفته است؛ امّا در حقیقت این فرصتها خطر تسلط شیطان را در وجود انسان دو چندان خواهد کرد و او در معرض امتحان شدیدتری قرار خواهد گرفت.۲۹
امام علی علیه السلام در حکومت خویش میکوشید تا از افراد شایسته، مدیر، مدبّر، امین و خدمتگذار استفاده کند؛ اما در این میان، گاهی کسانی پیدا میشدند که در راستای مقصود و هدف حضرتش عمل نمیکردند؛ برخی از آنان در آزمون خداپرستی و دنیاپرستی مردود میشدند و دل امام را میآزردند. به این جهت، علی علیه السلام با این افراد سست عنصر برخورد کرده و گاهی نکوهش و توبیخ مینمود. عبید الله بن عباس۳۰ یکی از مسئولین حکومتی امام علیه السلام به بیت المال خیانت کرد و از انجام وظایف خود طفره رفت. آن حضرت طی نامهای به وی چنین نوشت:
«من تو را در امانت خود شرکت دادم و محرم و همراز خود به حساب آوردم و هیچ یک از افراد خاندانم همچون تو برای یاری و مددکاری و امانتداری، مورد اعتماد من نبود؛ اما تو هنگامی که احساس کردی روزگار بر پسر عمویت سخت شد و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گردیده، پیمان خود را با پسر عمویت شکستی و همراه با دیگران از او فاصله گرفتی، گویا تو در راه خدا جهاد نکردی؟! و برهان روشنی از پروردگارت نداری و گویا برای تجاوز به دنیای این مردم نیرنگ میزدی و هدف تو آن بود که آنان را فریب دهی که غنایم و ثروتهای آنان را در اختیار گیری. پس آنگاه که فرصت خیانت یافتی، شتابان حملهور شدی و با تمام توان، اموال بیت المال را که سهم بیوهزنان و یتیمان بود، چونان گرگ گرسنهای که گوسفندی زخمی یا استخوان شکستهای را میرباید، به یغما بردی.»
آن حضرت در ادامۀ نامه با لحن تهدیدآمیزی میفرماید: «فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِی اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِیکَ وَ لَأَضْرِبَنَّکَ بِسَیْفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَهٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّی بِإِرَادَهٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا؛۳۱ پس از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفر خواهم کرد که نزد خدا عذرخواه من باشد و با شمشیری تو را میزنم که به هر کس زدهام، وارد دوزخ گردیده است. سوگند به خدا! اگر حسن و حسین چنان میکردند که تو انجام دادی، از من روی خوش نمیدیدند و به آرزو نمیرسیدند تا آنکه حق را از آنان باز پس ستانم.»
ز. لغزشگاه شهوت
از دیگر آزمایشات الهی، آزمون انسان در لغزشگاه مسائل جنسی و عفاف است که از حساسترین و سختترین آزمونهای الهی است؛ به طوری که اولیاء الهی همواره در چنین مواردی به خدای متعال پناهنده میشدند. پیامبر بزرگ الهی حضرت یوسف علیه السلام در این زمینه میگوید: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ»؛۳۲ «و من نفس خود را تبرئه نمیکنم؛ چرا که نفس قطعاً به بدی امر میکند، مگر آنچه را که خدا رحم کند؛ زیرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است.»
امام علی علیه السلام با آن همه عظمت معنوی به خانمهای جوان سلام نمیداد و میفرمود: «أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ؛۳۳ [من به زن جوان سلام نمیکنم؛] میترسم آهنگ صدای خانم جوان در من اثر کند و گناه سلام بیش تر از ثوابش باشد.»
فهرست مطالب
ـ قرآن کریم.
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار إحیاء الکتب العربیه، بیروت، ۱۴۰۹ق.
پاکنیا تبریزی، عبد الکریم، شرح چهل حدیث، سید روح الله خمینی قدّس سرّه ، نشر فرهنگ اهل بیت علیه السلام ، قم.
تفسیر إمام حسن عسکری علیه السلام ، مدرسه الامام المهدی، قم، ۱۴۰۹ ق.
الخوئی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، قم، ۱۴۱۰ق.
دوانی، علی، مفاخر اسلام، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران.
روزنامه اطلاعات.
روزنامه جمهوری اسلامی.
سایت تابناک.
سید رضی، نهج البلاغه، نشر ائمه، قم، بی تا.
شمس الدین، محمد مهدی، شنیدنیهای تاریخ، نشر شفق، قم.
شیبانی، علی بن عبد الواحد (معروف به ابن اثیر)، اسد الغابۀ، انتشارات اسماعیلیان، تهران، بی تا.
شیخ صدوق، الخصال، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۰۳ ق.
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، قم.
صبحی صالح، نهج البلاغه.
طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ق.
طبرسی، علی بن حسن، مشکاه الانوار، مکتبه الحیدریه، نجف، ۱۳۸۵ق.
عسقلانی، احمد بن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، دار الکتب العلمیه، بیروت.
فیض الاسلام، صحیفه سجادیه.
فیض کاشانی، مولی محسن، محجۀ البیضاء، امیر کبیر، تهران، ۱۳۸۶ش.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام قدّس سرّه ، صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی قدّس سرّه ، تهران، ۱۳۷۹ش.
محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، بیروت، بی تا.
الموسوی الخمینی، سید روح الله، صحیفه نور، سازمان انتشارات انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
پی نوشت:
۲) همان، فراز ۱۳۲٫
۳) همان، فراز ۱۳۱٫
۴) همان.
۵) الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۰۹٫
۶) الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۱۴٫
۷) الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۰۹٫ معاذ در زمان خلافت ابوبکر از یمن برگشت و در سال ۱۷ ق در ۳۴ سالگی در شام به مرض طاعون درگذشت.
۸) زبیر بن عوام بن خویلد پسر عمّه رسول الله صلی الله علیه و آله بود. او که در تمام صحنههای نبرد، مدافع فداکار لشکر حق بود، حتی در فتنه هجوم به خانه وحی، مدافع سرسخت علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام بود. در ماجرای سقیفه، از بین مهاجرین، زبیر بن عوّام گفت: با کسی جز علیّ بیعت نمیکنم. آنان به جانش افتاده و شمشیرش را شکستند. امام صادق علیه السلام میفرماید: در دفن حضرت فاطمه علیها السلام ، سلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری، عبد الله بن مسعود، عبّاس بن عبد المطلب و زبیر بن عوام حضور داشتند. (بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۰۰) در جنگ جمل در لشکر مخالفین امیر مؤمنان علیه السلام سمت فرماندهی داشت. هنگامی که علی علیه السلام مخالفین را شکست داد، زبیر به دست ابن جرموز کشته شد. علی علیه السلام بعد از قتل زبیر، شمشیر وی را برداشته و با تأسف فراوان فرمود: «این شمشیر در موارد زیادی غم را از صورت رسول خدا علیه السلام زدوده است؛ اما در این موقع از جایگاه خود سقوط کرد.» (شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۴؛ طبقات ابن سعد، ج۳، ص۱۰۰؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۵۴۵؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۹۶٫
۹) ابو محمد طلحهبن عبید الله بن عثمان قرشی تمیمی از نخستین افرادی است که با علی علیه السلام بیعت نمود. وی سپس بیعت خود را شکسته و با امیر مؤمنان علی علیه السلام در بصره به جنگ برخاست و در همان جنگ کشته شد. روایت شده که حضرت در میان کشتهشدگان جمل به جنازه طلحه برخورد کرد، فرمود، او را بنشانید، او را نشاندند. فرمود: بهدرستی که تو را سابقهای بود؛ اما شیطان به دماغت وارد شد و به آتش دوزخ گرفتارت ساخت. (طبقات ابن سعد، ج۳، ص۲۱۴؛ المعارف، ص۱۳۳؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۲۲۹؛ دُرر الاخبار، ص۲۲۶٫)
۱۰) من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۷، باب ما یستحب من الدعاء فی کل صباح، ح ۹۸۲٫
۱۱) انفال / ۲۸٫
۱۲) الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۵۷٫
۱۳) آیت الله بنی فضل، ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی، خرداد ۷۰٫
۱۴) نهج البلاغه، صبحی صالح، ص۵۳۶، حکمت ۳۵۲٫
۱۵) صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۶٫
۱۶) فاطمه طباطبایی، ویژهنامه روزنامه اطلاعات، ۱۷/۳/۶۹٫
۱۷) صحیفه امام، ج۶، ص۳۶۵٫
۱۸) خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص۵۳٫
۱۹) چهل حدیث، ص۵۳٫
۲۰) نساء / ۳۸٫
۲۱) تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام ، ص۳۲۸، ح ۱۸۲٫
۲۲) مفاخر اسلام، ج۱۱، ص۳۶۰٫
۲۳) اعراف/ ۱۷۶٫
۲۴) شنیدنیهای تاریخ، ص ۳۶۲؛ محجه البیضاء، ج۶، ص۲۰۷٫
۲۵) نساء/ ۱۴۲٫
۲۶) صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۴۳٫
۲۷) مشکاه الانوار، فی غرر الاخبار، علی بن حسن طبرسی، ص۱۱٫
۲۸) انسان / ۹٫
۲۹) در دادگاه فساد اقتصادی بزرگ بانک ملی و صادرات فردی محاکمه میشد که میگفت: روزی جانش را کف دستش گرفته و برای نجات کشورش پا در میدان مین گذاشته، و قیافهای متدین داشته؛ امّا امروز به اتهام مشارکت در فساد اقتصادی در دادگاه حاضر شده؟! اینجا است که باید به خداوند پناه ببریم از اینکه من و شمایی که امروز داد مبارزه با مفاسد میزنیم، با فتنهگران مبارزه میکنیم، نکند خدای ناکرده پس از چند بار چرخیدن چرخ روزگار، بخشی از فساد و مفاسد و مفسدان و ایادی فتنه گران باشیم. (سایت تابناک، دادگاه فساد اقتصادی بزرگ بانک ملی و صادرات، ۱۴/۲/۱۳۹۱)
۳۰) برخی بر این باورند که این شخص، عبد الله بن عباس بوده است؛ اما آنچه از شرح حال این دو برمیآید، بهویژه خیانت عبید الله بن عباس در کنار امام مجتبی علیه السلام و پیوستن او به لشکر معاویه، به نظر میرسد که این نامه در مورد عبید الله بن عباس صادر شده است. (معجم رجال الحدیث، ج۱۲، ص۸۰)
۳۱) نهج البلاغه، نامه ۴۱٫
۳۲) یوسف / ۵۳٫
۳۳) مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، ص۱۹۷٫
اخبار مرتبط
سخنرانی منتشر نشده از امام موسی صدر درباره حضرت زهرا(س)
«فاطمه و نماز» عنوان سخنرانی امام موسی صدر است که به مناسبت ایام ماه جمادیبیشتر بخوانید

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از زنان فرهیخته و فعال کشور:
زنان در اتفاقات اخیر در دهان دشمنان زدند/ غرب متجدد نسبت به مسئله زن جنایتبیشتر بخوانید