نظر استاد برجسته الازهر مصر در مورد علماء قم

 

تاج الدین الهلالی - مفتی استرالیا

بنده هم طبعاً از کتب علمای شیعه در اصول فقه بسیار استفاده کرده‌ام، با اینکه از علمای اهل سنت می‌شنیدیم که فقه جعفری چیزی ندارد و معنای تشیع فقط مخالفت با سنت است.

“تاج‌الدین الهلالی” یکی از اساتید برجسته دانشگاه الازهر مصر در مورد قم و علماء آن چنین می‌گوید: من می‌خواهم به جهان اسلام و علما و طلاب اهل سنت تأکید کنم که رهبری و ریاست و مرجعیت فقهی و اصولی و حدیثی در قم موجود است. قم شهر علم و علماست که اجداد شما اشاعره آن را تأسیس کردند، این شهر اکنون به‌راستی مرکز واقعی سنت نبوی است و هرکس بخواهد سنت نبوی قابل اعتماد و صحیح را بدون فریب و تحریف و نگرانی و تردید و بدون دست‌کاری و تحریف اُموی‌ها و یزیدیان فرابگیرد، باید متوجه علما و مراجع قم شود.

در این‌صورت می‌بینید هرکدام از آن‌ها، کوهی بلند از علم و دانش است. من این را بدون ریا و تملق و نفاق می‌گویم و در این روزهای پایانی عمر خود خداوند را شاهد می‌گیرم که هنگامی‌که به چهره علامه آیت الله جوادی آملی نگاه کردم، دریایی از عرفان را در وجود ایشان مشاهده کردم که حکمت از آن جاری است و چشمه‌های علوم تفسیر و عرفان حقیقی از لب‌های ایشان می‌تراود.
همچنین مراجع هفت‌گانه موجود در قم، گنج‌هایی علمی هستند که باید از آن‌ها استفاده شود؛ گنج‌هایی فکری، فقهی و اصولی و به نظرم بزرگ‌ترین ظلم و ستم این است که امت اسلام از این گنجینه فقهی و علمی محروم باشد.

بنده هم طبعاً از کتب علمای شیعه در اصول فقه بسیار استفاده کرده‌ام، با اینکه از علمای اهل سنت می‌شنیدیم که فقه جعفری چیزی ندارد و معنای تشیع فقط مخالفت با سنت است. من تلاش کردم که در این‌باره تحقیق کنم و با خودم گفتم حال که پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «انا مدینه العلم و علی بابها» آیا قابل باور است که فرزندان و پیروان باب علم و حکمت هیچ بهره‌ای از آن نبرده باشند؟! خداوند در قرآن می‌فرماید: «إن الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین». آیا می‌شود خداوند، فرزندان انبیا را برگزیند اما فرزندان پیامبر ما محمد (صلی الله علیه و آله) را رها کند و این‌ها هیچ حضور و جایگاهی در امت نداشته باشند؟ پس فهمیدم که امام صادق (علیه السلام) نیز فتوا می‌داده و فتواهای ایشان در اصول اربعمأه ثبت شده که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده و پس از آن فقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از طریق کتب اربعه شیعه (من لایحضره الفقیه، سپس استبصار و تهذیب و کافی) تدوین شده و سپس کتاب‌های شروح نوشته شده است.

من برنامه‌های سخنرانی زیادی در شبکه صراط لبنان داشته‌ام با عنوان “الفقه الجعفری و اهمیته فی أثراء الفقه الإسلامی”. کسی که با حقیقت اسرار و انوار و گنج‌های با ارزش فقه جعفری آشنا نیست، باب رحمت را بر امت محمد (صلی الله علیه و آله) بسته است و مهم‌ترین ویژگی فقه جعفری این است که به بهترین شکل از سنت نبوی محافظت و امانت‌داری کرده و اگر ما بخواهیم فکر و فقه و احادیث و طریق سنت را حفظ کنیم، باید باب فقه جعفری را بازکنیم.

حدیثی هست که تمام علمای سلفیه و وهابیت و اهل سنت آن را قبول دارند که می‌گوید: «ایاکم و محدثات الأمور فإن کل محدثه بدعه و کل بدعه ضلاله و کل ضلاله فی النار» و این روایت است که: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو ردّ». این حدیث نیز صحیح است و جای تعجب بسیار دارد که آن‌ها می‌گویند که ما دو نوع طلاق داریم: طلاق سنت و طلاق بدعت و طلاق بدعی آن است که مخالف کتاب و سنت باشد به اینکه مرد، زن خود را سه بار طلاق بدهد یا او را در حالت حیض طلاق دهد یا اینکه در حالت طهری که با او مباشرت کرده باشد او را طلاق دهد که این‌ها طلاق بدعی است و طلاق سنی این است که مرد طبق دستور الهی زن خود را طلاق بدهد که خداوند فرموده است، یعنی اینکه زن خود را در طهری طلاق بدهد که در آن طهر با او مباشرت نداشته است.

فقه جعفری می‌گوید باید به کتاب و سنت استناد کنیم و بر این اساس طلاق بدعی مخالف سنت است و باطل چون دروغ بستن به خدا و پیامبر است. ما چگونه دروغ بستن به خدا و پیامبر را در هر کاری ناپسند می‌دانیم به‌جز طلاق؟! از این حیث به نظر من، فقه جعفری بهترین وارث و محافظ سنت از ورود بدعت‌ها است سؤالم با مخالفان این است که پس دیگر به کجا می‌روید؟!






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


2 + = 3