پاسخ آیت الله علم الهدی به نامه علی مطهری +متن نامه علی مطهری به آیتالله علمالهدی
چندی پیش علی مطهری در دانشگاه فردوسی مشهد اظهاراتی در خصوص حوزه وظایف خبرگان رهبری، فتنه و نظرات مقام معظم رهبری در این خصوص ایراد کرده بود که واکنش قشر متدین و حزبالله را در پی داشت.
آیتالله علمالهدی نیز در مقابل چنین ابهامآفرینیها، در جلسه درس تفسیر خود در مهدیه مشهد بدون ذکر نام از فردی به بیان سخنانی پیرامون لزوم توجه به ابعاد فتنه، زوایا و نقاط حقوقی این اتفاق؛ تشریح وظایف خبرگان و فضاسازیهای سوء در این حوزه پرداخت که نامه علی مطهری در جواب اظهارات وی را به دنبال داشت.
وبسایت رسمی آیتالله علمالهدی، امامجمعه مشهد مقدس امروز به رفع ابهام و پاسخ به نامه علی مطهری پرداخت که مشروح این جوابیه را در ذیل مشاهده میکنید:
تضعیف رهبری تضعیف نظام است و برخی مراجع تقلید در گذشته حتی غیر از امام مثل مرحوم آیتاللهالعظمی گلپایگانی و عموم مراجع فعلی تضعیف نظام را در حد شرک به خدا میدانند .
حضرت آیتالله اخیراً آقای مطهری در مورد موضعگیری شما در برابر سخنان ایشان در مشهد نامهای به شما نوشته است نظر شما درباره اصل این نامه چیست ؟
بنده موضعگیری خاص نه در برابر سخنان ایشان و نه در برابر سخن هیچکس در مشهد ندارم وظیفه امامجمعه یک شهر پرداختن به اشخاص و افراد مختلف نیست او مکلف است از مرزهای اعتقادی نسبت به اسلام و به مبانی نظام و انقلاب دفاع کند شبهای پنجشنبه در مهدیه مشهد برنامه تفسیر قرآن بهوسیله بنده برقرار است در شب پنجشنبه گذشته بحث تفسیری بنده درباره تفسیر آیه سوم سوره کوثر بود و سخن درباره دشمنی و برخورد با پیغمبر بود آقائی سؤال کرد آیا برخورد با ولیفقیه و دشمنی با او همچون دشمنی با پیغمبر (ص) است ؟ بنده پاسخ دادم امام بزرگوار رضوانالله تعالی علیه فرمودند ولایتفقیه همان ولایت رسولالله است پس طبیعی است دشمنی با ولیفقیه و برخورد با وی دشمنی و برخورد با رسولالله است و پسازآن سؤالاتی در مورد مخالفت با نظر رهبری و وظایف خبرگان پیش آمد .
آیا شما گفتهاید و معتقدید کسی حق ندارد نظر مخالف در مقابل نظر رهبری بدهد .
امامجمعه مشهد اظهار داشت : بنده چنین چیزی نگفتهام مطالبی که بنده گفتهام متن آن در سایت خودم قرار دارد برخی سایتها و دستگاههای اطلاعرسانی جملات و مطالب بنده را تقطیع میکنند یا نقل به مضمون برای آنکه دستاویزی جهت هوچیگریهای شیطانی خود ایجاد کنند.
نظر مخالف با نظر رهبری سه قسم است اولنظر مخالف با حکم رهبری که قطعاً نامشروع و در حکم مخالفت با امام زمان (ع) است چون حضرت فرمودند «فانهم حجتی علیکم»، دوم مخالفت با تشخیص رهبری در مواردی که مبنای سیاست راهبردی نظام است این مخالفت در عرصه مشورت و کمک به نظر رهبری مخصوصاً از فردی که متخصص و کارشناس موضوع است هیچ اشکالی ندارد و مصداق کامل «ان نصیحه لامام المسلمین» است اما مخالفت با این تشخیص پسازآنکه مبنای سیاست راهبردی نظام قرارگرفته و ابلاغشده مخالفت باسیاست نظام و نتیجتاً مخالفت با نظام است تشخیص و نظر رهبری در مورد فتنه از این قبیل است و ایشان هماکنون چهار سال است به هر مناسبتی به این مطلب اشاره میکنند وبر آن اصرار دارند و سیاست راهبردی نظام را بر آن مبتنی فرمودهاند تا جایی که فرمودند فتنه خط قرمز ما است . و سوم نظر مخالف در برابر نظر و تشخیص مربوط به مسائل شخصی و اموری که مربوط به مسائل نظام نیست که البته این مخالفت اشکالی ندارد و بهشرط اینکه تضعیف رهبری نشود چون تضعیف رهبری تضعیف نظام است و برخی مراجع تقلید در گذشته حتی غیر از امام مثل مرحوم آیتاللهالعظمی گلپایگانی و عموم مراجع فعلی تضعیف نظام را در حد شرک به خدا میدانند .
آیا شما معتقدید چون رهبری مورد تأیید امام زمان (عج) است نوعی از عصمت دارد ؟ و ازنظر شما تأیید امام زمان (عج) از رهبری چگونه است ؟
نعوذبالله، بنده تصریح کردم عصمت مخصوص چهارده نفر است و غیر از آنها کسی معصوم نیست آنچه بنده گفتم این است که چون رهبر معصوم نیست کسی حق ندارد بهمجرداینکه نظرش مخالف نظر رهبر بوده رهبری را بهاشتباه متهم کند فقط به خاطر اینکه معصوم نیست مگر هرکسی معصوم نبود اگر برخلاف من فکر کرد یا برخلاف من نظر داد حتماً او اشتباه کرده شاید من اشتباه کنم همچنان که اگر در یک موضوع تخصصی بنده نظری داشتم برخلاف نظر متخصصی که یقین دارم از من عالمتر است آیا احتمال اشتباه نسبت به نظر من نزدیکتر و قویتر است یا آن عالم ،در مسائل اجتماعی و سیاسی اگر نظر من مخالف شد با رهبری که حکمت و بصیرت او چند برابر من است آیا احتمالاً اشتباه در نظر من بیشتر است یا نظر او؟
آیتالله علمالهدی در خصوص تأیید امام زمان (عج) اظهار داشت : عین مطلبی که بنده آن شب گفتهام این است که اگر شما یک مبلغ ناچیزی را بخواهید نزد کسی امانت بگذارید فردی که ممکن است با اشتباه یا بیمبالاتی آن را از دست بدهید او را امین خود قرار نمیدهید.
وجود مقدس امام زمان (عج) امام زنده است و صاحبولایت مطلقه الهیه است آیا امت اسلام را به دست فردی میسپارد که با یک امر اشتباه سرنوشت امت را خاک و خاکستر کند یا اینکه قدرت دارد او را حفظ کند حفظ نکند این تصویر تأیید امام زمان (عج) بود که عرض کردم و هیچ کجای این مطلب عصمت رهبر امامت میکند.
در مورد خاطرهای که شما از استاد شهید مرحوم شهید مطهری نقل کردید آقای علی مطهری اظهار کرده که شما در آنوقت در شرایط نبودید که خودتان مستقیم از استاد شهید شنیده باشید و این مطلب را از شایعات احساسی عوام در آن زمان داشته است .
شرایط و اقتضائات بنده را در آن زمان ایشان از کجا خبردارند؟ ایشان خودشان چهل سال قبل در شرایطی نبودند که از ارتباط افراد ارادتمند و مخلص استاد مطلع باشند ولی کسانی در تهران هستند که کاملاً به میزان ارادت و اخلاص بنده آن زمان مخصوصاً در نشر اندیشه الحاد ستیزی و التقاط ستیزی استاد شهید در منطقه جنوب شهر (شهباز جنوبی و تیر دوقلو) آگاهی دارند .
البته بنده این جریان را مستقیم از خود ایشان نشنیدم ولی همان زمان یکی از علمای موثق تهران که از دوستان معظم له بود برای بنده نقل کرد شایعه احساسی نبوده است.
آقای مطهری نسبت به اینکه شما گفتهاید خبرگان نظارت به عملکرد رهبری ندارند با اشاره به اصل ۱۱۱و۱۰۸ قانون اساسی اظهار داشته اگر خبرگان بر عملکرد رهبری نظارت نداشته باشند چگونه بر بقای شرایط یا فقدان شرایط در رهبری میتوانند واقف شوند ؟
اولاً اصل ۱۱۱ ربطی به نظارت خبرگان رهبری ندارد و در ارتباط با تعیین تکلیف رهبری در صورت فوت یا عزل یا استعفای رهبر موجود است واصل ۱۰۸ هم مربوط به تعیین شرایط و تعداد و خصوصیات خبرگان بهوسیله شورای نگهبان است مربوط به نظارت خبرگان بر رهبری نیست؛ ثانیاً، بنده نگفتم خبرگان بدون دقت و مراقبت نسبت به رفتار ،مدیریت رهبر در گوشهای میخوابند و خواب میبینید یا به آنها وحی میشود که شرایط در رهبری سقوط کرد دقیقاً با مراقبت در عملکرد و رفتار رهبری نظارت خود را بر بقای شرایط اجرا میکنند منتهی نظارت بهصورت نظارت استصوابی بر عملکرد رهبری که در مقابل هر عملی و هر رفتاری چونوچرا کنند و بهمجرداینکه با یک برنامه رهبری نظر مخالف داشتند پرچم مخالفت را علم کنند نیست. زیرا نظارت به معنای چونوچرا در عمل از مولیعلیه نسبت به ولی معنا ندارد .
رئیس فقید خبرگان مرحوم آیتالله مهدوی کنی در اولین سخنرانی خود در اجلاس خبرگان پسازاینکه بهعنوان رئیس خبرگان انتخاب شد فرمود نظارت خبرگان بر رهبری به معنای صیانت رهبری است یعنی مقام رهبری و ولایت باید همواره مصون از هر نوع خطر و انحراف باشد لذا شخص متلبس به رهبری و ولایت باید همواره منتسب به صفات و شرایط باشد اما اینکه چه میکند و چه انجام میدهد به خود او مربوط است در اعمال و کردارش مورد مؤاخذه و سؤال قرار نمیگیرد اگر خدایناکرده کوچکترین عملی انجام داد که شرایط رهبری آسیب دید خبرگان به نمایندگی ملت از وی حل بیعت میکنند.
متن نامه علی مطهری به آیتالله علمالهدی
به گزارش خبرآنلاین، مشروح این نامه به شرح زیر است:
«جناب آقای علمالهدی دامت برکاته
امام جمعه محترم مشهد
با اهداء سلام. در سایتهای خبری دیدم مطالبی در ارتباط با سخنان اینجانب در دانشگاه فردوسی مشهد فرمودهاید که لازم است مطالبی را به عرض برسانم.
یکی این که فرمودهاید «کسی حق ندارد نظر مخالف خود را در مقابل نظر رهبری قرار دهد» (نقل به مضمون) گذشته از این که این سخن با سیره پیغمبر اسلام و علی علیهالسلام سازگار نیست و امیرالمؤمنین در بیان حقوق و وظایف متقابل حاکم و رعیت، از ضرورت نصیحت حاکم توسط مردم در علن و خفا سخن گفتهاند (النصیحه فی المشهد و المغیب) با سیره و نظر رهبر انقلاب نیز همخوانی ندارد. ایشان در دیدار با دانشجویان در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر در ۲۲ اسفند ۱۳۷۹ فرمودند: «این که گفتند از رهبری انتقاد نمیکنند، شما بروید بگویید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند، ما که حرفی نداریم، من از انتقاد استقبال میکنم.» البته بدیهی است که بیان انتقاد باید با حفظ جایگاه و احترام ولیفقیه باشد.
بعد تلویحاً فرمودهاید که ولی فقیه چون مورد حمایت امام زمان علیهالسلام است اشتباه نمیکند و نوعی عصمت برای او قائل شدهاید و به قضیه تصمیم امام خمینی(ره) برای سفر از فرانسه به ایران استناد کرده و به نقل از شهید مطهری از قول امام فرمودهاید که «من متوسل به امام زمان شدم و بعد از توسل تصمیم گرفتم بیایم» و اضافه کردهاید امام زمان تصرف میکند در مغز انسان.
این که امام زمان علیهالسلام احیاناً در یک موقع حساس و حیاتی برای اسلام، از ولی فقیه و در واقع از امت اسلام دستگیری میکند قابل انکار نیست و عقل، شرع و تاریخ آن را تأیید میکند. اما با توجه به تمایل شدید عوام به وصل کردن همه چیز به امام زمان و در نتیجه خود را از زحمت تفکر و تعقل و تصمیمگیری و اظهارنظر رهاندن، به منقولات با واسطه و غیرمستقیم از بزرگان در این زمینه نمیتوان اعتماد کرد. قطعاً جنابعالی آن جمله را با واسطه از شهید مطهری نقل کردهاید زیرا شرایط اقتضا نمیکند که آن را مستقیماً از ایشان شنیده باشید، لذا چندان قابل اعتماد نیست.
مؤید این مطلب آن است که پس از اعلام حکومت نظامی در روز ۲۱ بهمن سال ۵۷، شایع شد که پس از آن که امام خمینی اعلام کردند که مردم به حکومت نظامی اعتنا نکنند و به خیابانها بیایند. مرحوم آقای طالقانی از علت این تصمیم سؤال کردند و امام فرمودند «به من دستور داده شده است» یعنی امام زمان فرمودهاند. این در حالی است که من همان روزها قضیه را مستقیماً از پدرم شنیدم. ایشان فرمودند: «وقتی در روز ۲۱ بهمن حکومت نظامی اعلام شد، در اتاق، من بودم و امام(ره). از امام پرسیدم مردم چه بکنند؟ امام فرمودند مردم اعتنا نکنند و به خیابانها بیایند. گفتم خوب است این را به صورت اعلامیه بنویسید تا در سطح شهر از پشت بلندگوها خوانده شود، و همین کار انجام شد.» بنابراین هیچ صحبتی از امام زمان نبوده است و این، تمایل ذاتی عوام مردم بوده که این شایعه را ساخته است.
در ادامه فرمودهاید: «خبرگان ناظر به عملکرد رهبری نیستند. خبرگان هم ولو مجتهدند، ولایتی که رهبر بر تمام جامعه دارد، بر فرد خبره هم ولایت دارد. اینجا بحث نظارت بر عملکرد رهبری نیست، نظارت بر بقای شرایط است، یعنی اگر در این رهبر شرایط سقوط کرد، بنابراین من بیعتم را از این رهبر برداشتم. خبرگان ناظر بر عمل و کارکرد رهبری نیستند بلکه مولا علیه هستند.»
از شما میپرسم آیا نظارت بر بقای شرایط میتواند بدون نظارت بر عملکرد تحقق یابد. به عبارت دیگر مقدمه نظارت بر شرایط، نظارت بر عملکرد است و مقدمه واجب واجب است. این سخن جنابعالی نه با قانون اساسی سازگار است و نه با نظر مقام رهبری. ایشان میفرمایند: من نظارت را دوست میدارم و از گریز از نظارت – اگر در کسی و در جایی باشد – به شدت گلهمندم. بر خود من هم هرچه بیشتر نظارت کنند خوشحالترم.» در جای دیگر میفرمایند: «هیچ کس فوق نظارت نیست، خود رهبری هم فوق نظارت نیست، چه برسد به دستگاههای مرتبط با رهبری. بنابراین همه باید نظارت شوند، نظارت بر کسانی که حکومت میکنند – چون حکومت به طور طبیعی به معنای تجمع قدرت و ثروت است، یعنی اموال بیتالمال و اقتدار اجتماعی و اقتدار سیاسی در دست بخشی از حکام است – برای این که امانت به خرج دهند و سوءاستفاده نکنند و نفسشان طغیان نکند، یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد.»
در قانون اساسی نیز مجلس خبرگان مطابق اصول ۱۱۱ و ۱۰۸ دارای وظایف و اختیارات مهمی است که در میان آنها انتخاب رهبر و نظارت بر رهبری اهمیت ویژه دارد. این مجلس کمیسیون تحقیق و نظارت بر رهبری دارد که وظیفه نظارت را به عهده دارد.
اصول دیگری نیز در قانون اساسی هست که تقویتکننده و مؤکد این موضوع است، مانند اصل ۱۰۷ که مبیّن تساوی مقام رهبری با مردم در برابر قانون است. همچنین اطلاق امر به معروف و نهی از منکر و شمول آن به رهبری در اصل ۸ قانون اساسی. همین طور اصول ۲۴ و ۱۷۵ و ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی که ناظر به قرار دادن ابزارهای نظارتی در اختیار شهروندان است، مانند اصل آزادی مطبوعات و رسانههای گروهی و آزادی احزاب و تشکیلات سیاسی و تجمعات و راهپیماییها در چارچوبهای مقرر در قانون اساسی.
بنابراین بهتر است حامی و پشتیبان منطقی و دوست دانای ولایت فقیه باشیم و ناخودآگاه به این اصل مترقی و حیاتآفرین ضربه نزنیم. ضمناً دوستان و هواداران شما در مشهد متأسفانه در نقل سخنان من در دانشگاه فردوسی تقوا و انصاف را رعایت نکردند، گاهی سؤال و جواب را مخلوط کردند، گاهی جملهای از آخر سخنرانی را به جملهای در وسط چسباندند و خلاصه آنچه را که مایل بودند منتشر کردند نه آنچه واقعیت داشت. حتی در انتشار فایل صوتی نیز این نقایص وجود داشت، سؤالها را و گاهی بخشی از جواب را حذف کرده بودند. مستدعی است تذکر لازم را به آنها بدهید.
برای جنابعالی آرزوی توفیق الهی مسألت دارم.
با تقدیم احترام
اخبار مرتبط
محورهای پژوهشی و تبلیغى ماه جمادی الثانی
مناسبت ها: سوم جمادی الثانی؛ شهادت حضرت زهرا علیها السلام حضرت زهرا علیها السلامبیشتر بخوانید
محورهای پژوهشی و تبلیغى ماه صفر
مناسبت ها: اول صفر ۱- جنگ صفین: جایگاه جهاد در اسلام دسته بندی مخالفین حکومتبیشتر بخوانید