۲۴مورد احتجاج حضرت علی (ع) به حدیث غدیر
جریان غدیرخم که با استناد به آن میتوان و باید به حقانیت و شایستگی علی (علیهالسلام) برای جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله استدلال کرد، یکی از افتخارات و امتیازات فراوان امام علی (علیهالسلام)است. حضرت برای احراز مقام زمامداری دنیای اسلام پس از پیامبر( صلیاللهعلیهوآله وسلم) از فضایل و ویژگیهای فراوانی برخوردار بود. غدیر واقعیتی انکارناپذیر در تاریخ اسلام است و هیچگاه فراموش نخواهد شد. از همین رو امام علی علیهالسلام از آغازین روزهای خلافت ابوبکر در کنار شمردن امتیازاتی که ایشان را مستحق خلافت میکرد، با مسئله غدیر استدلال و استشهاد نمود. اقدام امام علیهالسلام در بیان واقعه مهم غدیر و بازخوانی این جریان، در واقع به چالش گرفتن حاکمیت غاصبان خلافت بود. این کار را امام، هم در مواجهه با ابوبکر و هم پس از آن در عصر دیگر خلفا انجام داد و حتی پس از به دست گرفتن خلافت نیز بر وقوع غدیر و انتخاب خود توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای احراز مقام خلافت اسلامی احتجاج و استدلال میکرد. به جرات می توان گفت بعد از ارتحال رسول خدا (ص) هیچ کس به اندازه شخص امیرالمؤمنین (ع) در تبلیغ و ترویج حدیث غدیر و انتقال آن به نسل بعدی اهتمام نورزیده و برای حفظ و تبیین آن قدم برنداشته است . در میان ادله و براهینی که حضرت علی (ع) برای اثبات ادعای خویش مبنی بر جانشینی پیامبر (ص) و امامت مسلمانان اقامه فرمود، بیش ترین تاکید بر حدیث غدیر بود. آن حضرت در فرصت های گوناگون بارها به این روایت تمسک جست . شماری از مواردی که امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر استدلال کرده، به اختصار چنین است:
۱- مسجدمدینه(بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص))
اولین باری که حضرت علی(ع) به حدیث غدیر احتجاج فرمود،بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص) بود که در مناظره ای، به عنوان مخالفت با بیعت با خلیفه اول، در مسجدپیامبر اتفاق افتاد.
وقتی حضرت را برای بیعتبه مسجد آوردند، آن بزرگوار با بیان حقانیت خود خلافت مسلمین را از آن خویش دانست و از بیعت امتناع کرد. بشیر بن سعد انصاری برخاست و گفت: ای ابوالحسن، اگر انصار قبل از بیعت با ابوبکر این کلام را می شنیدند، حتی دو نفر در باره بیعت با شما اختلاف نمی کردند. حضرت در جواب فرمود: همگان را به خدا قسم می دهم، هر کس کلام پیامبر اکرم در روز غدیر خم را شنیده است که می فرمود: «هر کس که من مولای او هستم اینک علی مولای اوست. خداوندا، هر کس علی را دوست دارد دوست بدار و آن که علی را دشمن بشمارد، دشمن دار، هر کس علی را یاری کند یاری کن، و هر که علی را خوار کند، خوار ساز.» برخیزد و شهادت دهد. [۱]
زید بن ارقم می گوید: بعد از این سخن حضرت، دوازده تن از اصحاب جنگ بدر برخاستند و گواهی دادند. اما من، با آنکه این گفتار را از زبان رسول الله – صلی الله علیه و آله – شنیده بودم، از ادای شهادت خودداری کردم و بر اثر همین امر و نفرین حضرت بینایی ام را از دست دادم.
۲- خطبه وسیله(هفت روز پس از رحلت پیامبر)
حضرت علی (ع) هفت روز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) – وقتی از جمع آوری قرآن فارغ شد – به میان مردم رفت; خطبه خواند و پس از مدح خدا، رسول خدا و بیان طریق نجات، چنین فرمود: صریح ترین کلام رسول خدا (ص) در معرفی من به جانشینی خود هنگامی بود که آن حضرت شنیدند عده ای در مجالس و محافل خود زمزمه می کنند که ما جانشینان آن حضرت هستیم و بعد از ایشان زمامداری امت را برعهده خواهیم گرفت . پیامبر (ص) با شنیدن آن زمزمه ها و سخنان به سفر حج که واپسین حج وی بود، تشریف برد و بعد از پایان مراسم حج، هنگام بازگشت، در غدیر خم دستور داد شبه منبری برایش آماده کردند . آن گاه بر منبر فراز آمد و بازوی مرا گرفت و بلند کردند – بدانسان که زیر بغلش نمودار شد – و با صدای بلند و رسا در میان انبوه جمعیت فرمود: «هر که من سرور و مولایش هستم، علی سرور و مولای او است . خدایا دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که دشمنش دارد .» بااین کلام صریح رسول خدا (ص) پذیرش ولایت من عین ولایت الاهی شد [۲].
۳- گفتگوی امیرالمومنین(ع) با ابوبکر
پس از حادثه تلخ سقیفه و بی اثر ماندن روشنگری های امیرالمؤمنین (ع) خلیفه اول که در پی فرصتی بود تا از آن حضرت دلجویی کند، روزی نزدش شتافت و به گفت و گو با وی پرداخت . علی (ع) در این مناظره پیوسته سوابق و امتیازات خود را بیان می داشت و خلیفه اول آن را تصدیق می کرد تا آن که حضرت به او فرمود: «تو را به خدا سوگند، آیا با استناد به حدیث رسول خدا (ص) در روز غدیر، من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ خلیفه اول جواب داد: شما هستید .» این مناظره تا آن جا ادامه یافت که ابوبکر منقلب شد و گریست و از حضرت مهلت خواست تا درباره گفتارش بیش تر بیندیشد .[۳]
۴- شورای شش نفره (حدیث الانشاد «حدیث المناشده»)
در شورای منتخب خلیفه دوم برای تعیین خلیفه، که امیرمؤمنان – علیه السلام – نیز در شمار آنان جای داشت، استدلال های فراوانی از حضرت نقل شده که در کتاب های تاریخ و حدیثبه «حدیث الانشاد» یا «حدیث المناشده» معروف است. امام علیه السلام در یک از استدلال های خود به حدیث غدیر خم استناد کرده است. این سخنان که حدیث انشاد شدت دارد، متواتر است و اهل سنت و شیعه نقل کرده اند.در این حدیث حضرت برای اتمام حجت بیش از ۱۹۰ امتیاز و فضیلت اختصاصی خود، را بیان داشت و جانشینی خویش را اثبات کرد
ابن مغازلی شافعی ، در کتاب المناقب،( و دیگر بزرگان اهل سنت )سخن علی علیه السلام را چنین نقل می کند: «شما را به خدا سوگند می دهم، در جمع شما غیر از من کسی هست که پیامبر در باره او فرموده باشد: «هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا، دوستدارش را دوستبدار و دشمنش را دشمن بشمار، حاضران باید این مطلب را به غائبان برسانند؟ اعضای شورا گفتند: به خدا سوگند، نه»[۴]
۵- زمان خلافت عثمان در مسجدالنبی
در روزگار عثمان، مجلسی در مسجد النبی برگزار شد که بیش از دویست تن از شخصیت های برجسته مهاجر و انصار در آن حضور داشتند . این جلسه در پی اعتراضات مردم به حکومت عثمانی بر پاشده بود در این جلسه پیرامون فضایل و سوابق قریش و انصار سخن می گفتند و از سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باره قریش و انصار بهره می جستند. حضرت علی – علیه السلام – نیز در این مجلس حضور داشت و به سخنان آنان گوش میداد. گروهی از حضرت خواستند که او نیز سخنی بگوید. حضرت پاره ای از سوابق و مناقبش را برشمرد و حاضران بر درستی گفتارش گواهی دادند. آنگاه امام به حدیث غدیر اشاره کرد و فرمود: آیا قبول دارید که رسول خدا – صلی الله علیه و آله – در روز غدیر خم مرا خواست، ولایتم را به مردم ابلاغ کرد و فرمود حاضران باید این مطلب را غایبان برسانند؟ حاضران گفتند: آری.[۵]
۶- احتجاج با طلحه
در همین اجتماع طلحه بن عبداللّه با اعتراف به افتخارات و فضایل امام علی علیهالسلام و اقرار به جریان غدیر، حدیثی را که ابوبکر و عمر مدعی بودند از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله شنیده، مطرح کرد و گفت: با آنچه ابوبکر مدعی است و یارانش او را تصدیق میکنند که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیده است: خداوند خلافت و نبوت را در اهلبیت جمع نمیکند،چه کنیم؟ حرفهایتان درست است، لکن در مقابل، عدهای [چهار نفر: عمر، ابوعبیده، سالم و معاذ] به گونه دیگری بر مسئله خلافت شهادت میدهند. امام علیهالسلام با باطل خواندن شهادت آنان، گفتارشان را تکذیب و با استناد به غدیر میفرماید:
وما قلت یا طلحه: قول نبی اللّه یوم غدیر خم: ” من کنت أولی به من نفسه فعلی أولی به من نفسه “. فکیف أکون أولی بهم من أنفسهم وهم أمراء علی و حکام؟[۶]
۷- گفتگو با ابوهریره و ابودرداء در جواب معاویه
هنگامی که معاویه به خونخواهی عثمان برخاست، ابودردا و ابوهریره را نزد حضرت علی (ع) فرستاد . حضرت -پیش از آن که مساله خونخواهی را پاسخ گوید – مشروعیت خلافت خودرا ثابت کرد و فرمود: «اگر خداوند مساله خلافت را به دست مردم داده است و رای آنان ملاک مشروعیت است، مهاجران و انصار، پس از سه روز مشورت، همراه مردم با من بیعت کردند و این بیعت از بیعت با خلفای پیشین سنگین تر است; زیرا در سه بیعت پیشین با مردم مشورت نشد; و اگر خداوند است که باید انتخاب کند و اختیار در دست او است که ولایت من در قرآن و سنت اثبات شده است; و این دلیل برای من قوی تر است و حق مرا واجب تر می کند .» سپس در خطبه ای به حدیث غدیر استدلال کرد و بر معنای ولایت که همان اولویت است،تاکید ورزید.[۷]
۸- جنگ جمل
قبل از شروع جنگ جمل، حضرت برای اتمام حجتی دیگر به طلحه پیام داد تا با وی دیدار کند. طلحه نیز پذیرفت و به حضور امیرمؤمنان – علیه السلام – شتافت. حضرت به وی فرمود:
تو را به خدا سوگند میدهم، آیا شنیدی که رسول الله – صلی الله علیه و آله – می فرمود: «هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا هر کس او را دوست دارد دوستبدار و هر کس ا او دشمنی می کند دشمن بدار؟» طلحه گفت: آری شنیده ام: حضرت فرمود: پس چرا با من می جنگی؟ طلحه جواب داد: فراموش کرده بودم.[۸]
۹-نامه منظوم به معاویه
حضرت، پس از جنگ جمل، در نامه ای منظوم به معاویه واقعه غدیر را یاد آور شد و او را از مخالفت با خود بر حذر داشت .[۹]
۱۰- بعد از جنگ جمل در کوفه
امام در سخنرانی خود، بعد از جنگ جمل، در کوفه و در اعتراض به معاویه بر خلافت خود تاکید ورزید و در کنار استناد به بیعت مردم، مساله خلافت انتصابی خویش در غدیر خم را یادآور شد [۱۰].
۱۱- میدان رحبه کوفه
علی علیهالسلام در زمان حضور خود در شهر کوفه، جریان غدیر را در میدان شهر کوفه مطرح و انشاد کرد. این در حالی بود که نزدیک به سه دهه از وقوع غدیر گذشته بود. طولانی شدن زمان وقوع حادثه مهم غدیر از یک طرف، و قرار داشتن حکومت اسلامی در دست جریان مخالفِ محتوای غدیر وتلاش آنها برای مخدوش کردن غدیر و در نهایت به فراموشی سپردن آن، از سوی دیگر، موجب شده بود نسل تازه و دور از مرکز دنیای اسلام تصور روشنی از غدیر نداشته باشند.
امام علیهالسلام با درک اوضاع و با هدف رونمایی از این جریان مهم در تاریخ اسلام که اساس حاکمیت مورد قبول خدا و رسولش بود و در نهایت، آشنا کردن چهرههای تازه و نسلهای جدید با این دستور الهی، در میدان شهر کسانی را که شاهد واقعه غدیر بودند به شهادت فرا خواند تا غدیر به عنوان اساس و بنمایه نظام مورد قبول مکتب اسلام تازگی و طراوتش را از دست ندهد و مرکزیت تازه دنیای اسلام و خلافت اسلامی با آن و زوایای پنهانشان آشنا شود. علامه امینی هدف علی علیهالسلام را از طرح مسئله غدیر در کوفه در سال ۳۵ق رد اتهامهایی میداند که از سوی مخالفان و سران حاکمیت پیش از علی علیهالسلام بر ایشان وارد شده بود:
مشهور است که علی ( علیه السلام ) در رحبه کوفه مردم را سوگند داد و گفت: به خدا سوگند می دهم هر کس در بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجهالوداع از آن حضرت شنید که در باره من فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» برخیزد و گواهی دهد. مردانی برخاستند و گواهی دادند. سپس علی – علیه السلام – به انس بن مالک فرمود: تو نیز آن روز حضور داشتی، چه شده است [که گواهی نمی دهی]؟ انس گفت: یا امیرالمؤمنین، سن من زیاد شده و آنچه فراموش کرده ام بیش از چیزهایی است که به یاد دارم. حضرت فرمود: اگر دروغگو باشی، خداوند تو را به چنان سفیدی مبتلا کند که حتی عمامه نیز آن را پنهان نسازد. پس انس قبل از آنکه بمیرد مبتلا به پیسی شد. [۱۱]
۱۲- مسجد کوفه
حضرت علی – علیه السلام – بارها در مسجد کوفه نیز به واقعه غدیر و سخن رسول خدا در آن روز تمسک جست. زید بن ارقم چنین نقل می کند:
علی – علیه السلام – مردم را در مسجد سوگند داد و فرمود: به خدا سوگند میدهم هر که گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله را شنید که فرمود: هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای اوست، خدایا هر که او را دوست دارد دوست بدار و هر که او را دشمن دارد دشمن دار; برخیزد و گواهی دهد. پس دوازده تن از اهل بدر، شش تن از سمت راست و شش تن از سمت چپ، برخاستند و بدان گواهی دادند. من نیز از کسانی بودم که این سخن را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بودم، ولی آن روز از گواهی خودداری کردم و خداوند بینایی را از من گرفت.[۱۲]
۱۳- پس از جنگ نهروان
پس از جنگ نهروان امیرمؤمنان علی – علیه السلام – نامه ای خطاب به شیعیان خود نوشت و ده نفر از بزرگان کوفه را که مورد اعتماد بودند، مامور کرد تا هر جمعه در حضور آنها این نامه برای مردم قرائت شود. حضرت در بخشی از این نامه بر حق ولایت خود استدلال می کند و می فرماید:
دلیل من بر اینکه من ولی امرم نه سایر قریش، این است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ولایت برای کسی است که آزاد کرده است; و چون رسول الله صلی الله علیه و آله مردم را از قید بندگی و آتش جهنم آزاد کرد پس بر امت ولایت دارد. بعد از آن حضرت، همان ولایت او از آن من است; زیرا هر فضیلتی که قریش بر سایر امت دارد به سبب پیامبر صلی الله علیه و آله است و [با توجه به این معیار] بنی هاشم بر قریش فضیلتی آشکارتر دارد; و من همان فضیلت را بر بنی هاشم دارم، زیرا رسول خدا در روز غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.» مگر آنکه قریش ادعا کند به دلیلی جز انتساب به پیامبر بر عرب برتری دارد، پس اگر می خواهند چنین بگویند، بگویند… [۱۳]
۱۴- مسجدکوفه(مکرر)
حضرت امیر (ع) بارها در مسجد کوفه سخنرانی فرمود و از صحابه پیامبر درباره حدیث غدیر شهادت گرفت تاتفسیری صحیح و غیر قابل انکار از این واقعه ارائه دهد, فرمود که، هر کس در غدیر خم حضور داشته، حدیث غدیر را از زبان پیامبر اکرم شنیده است برخیزد و شهادت دهد.
هر بار حضرت چنین خواسته ای را بیان کرده، جمعی از بزرگان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله اجابت کرده، شهادت دادند که، ما در غدیر خم این سخن را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده ایم.
این بخش از استشهادات حضرت چنان گسترده و متنوع است که، بی هیچ اغراقی گردآوری منابع آن کتابی می طلبد.
احمد بنحنبل در مسند خود داستان یکی از گواه جویی های حضرت را چنین نقل میکند: علی – رضی الله عنه – مردم را در رحبه (یکی از میادین کوفه) گرد آورد و فرمود: به خدا سوگند می دهم هر مسلمانی که در روز غدیر خم گفتار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را شنیده است برخیزد و شهادت دهد.
احمد بن حنبل می افزاید: به گفته ابی الطفیل سی تن از مردم برخاستند ولی ابونعیم نقل می کند که بسیاری از مردم برخاسته، شهادت دادند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در غدیر خم در حالی که دست حضرت علی را گرفته بود، مشاهده کردند که می فرمود: «آیا میدانید که من به مؤمنین از خودآنان سزاوارترم؟» مردم در جواب عرضه داشتند: آری چنین است، ای رسول خدا. آنگاه فرمود: «هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست. خدایا، دوستدار وی را دوستبدار و با دشمن وی دشمن باش.
ابی الطفیل که راوی این حدیث است، میگوید: من از جمع مردم خارج شدم. در حالی که پذیرش این حدیث برایم مشکل بود و در تردید به سر می بردم، به ملاقات زید بنارقم رفتم و آنچه از علی علیه السلام در آن روز دیده و شنیده بودم با وی در میان گذاشتم. زید بن ارقم گفت: حق همان است که شنیدهای. من خود همه آن مطالب را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده ام».[۱۴]
۱۵- سی امین سالگرد غدیرخم
حضرت علی (ع)، در سی امین سالگرد غدیر خم، این روز را عید بزرگ مسلمانان خواند و در خطبه ای برای اثبات لیافت خویش به واقعه غدیر استدلال فرمود . [۱۵]
۱۶-نامه به عبدالله بن ابی رافع(نامه به شیعیان در آخرین روزهای حیات)
در پاسخ به شبهاتی که معاویه درباره حقانیت حضرت علی (ع) می پراکند، آن حضرت; در نامه ای به واقعه غدیر تمسک جست و به عبدالله بن ابی رافع دستور داد آن را هر جمعه برای مردم بخواند . آن بزرگوار همچنین ده نفر را معین کرد تا به پرسش های مردم درباره مضمون نامه پاسخ گویند.[۱۶](
۱۷-شهادت گرفتن از جمع
روزی امام علی (ع) از صحابه درباره واقعه غدیر شهادت گرفت . شش تن از آن ها از شهادت دادن پرهیز کردند . ظاهرا انگیزه آنان در پرهیز از شهادت به حمایت آن ها از خلفای پیشین باز می گشت . آنان از خلفای پیشین حمایت کرده بودند و چنین شهادتی تکذیب کردار قبلی شان به شمار می آمد . از سوی دیگر، احتمال پیروزی معاویه نیز وجود داشت و آنان نمی خواستند موقعیت آینده خود را به خطر اندازند . حضرت از خدا خواست آنان را به بلایی گرفتار سازد که شناخته شوند و حتی برای برخی از آن ها بلایی خاص در خواست کرد . پس از آن که خداوند نفرین آن حضرت را اجابت فرمود، آن ها به کتمان شهادت اعتراف کردند .[۱۷]
۱۸- توضیح حدیث «ان حدیثنا اهل البیت صعب مستصعب»
حضرت علی علیه السلام ، در توضیح حدیث «ان حدیثنا اهل البیت صعب مستصعب»، حدیث غدیر را بیان کرده، از آزمون مؤمنان در این مسیر سخن گفته است. [۱۸]
۱۹- آمادهسازی نیرو برای برخورد با لشکر شام
وقتی امام از اطاعت و وفاداری معاویه نسبت به حکومت اسلامی ناامید شد، لازم دید با آمادهسازی نیرو و تجهیز مردان جنگی با شام روبهرو شود و به همین منظور در یکی از سخنان خود در جمع مردم، آنان را به استقامت و وفاداری دعوت کرد و با اشاره به ماجرای باشکوه بیعتشان با خود، پایداریشان را در همراهی با حکومت و جنگ با معاویه خواستار شد. حضرت از اینکه معاویه بدون دلیل با خلافت در ستیز است تعجبش را پنهان نکرده، با مقایسه بیعت خود و بیعت با خلفای دیگر بر لزوم وفاداری مردم تأکید و با اشاره به حدیث غدیر به عنوان سند حقانیت خلافتش، در پایان مردم را به برخورد با معاویه تشویق میکند.[۱۹]
۲۰- جنگ صفین
در جنگ صفین، هنگامی که فرستادههای معاویه به حضور امیرمؤمنان (علیه اسلام ) رسیدند تا به اصطلاح بین حضرت و معاویه صلح برقرار سازند، حضرت خطبه ای ایراد کرد و فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم، در باره این آیات: «ای مؤمنان، از خدا و پیامبر و صاحبان امر خود پیروی کنید;» «صاحب اختیار و ولی شما خدا و پیامبرش و کسی است که نماز را به پا داشته، در حال رکوع زکات می دهد» و «غیر از خدا، پیامبر و مؤمنان را دوست صمیمی به شمار نیاوردید.»
مردم از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کردند: آیا مراد از «مؤمنان» در این آیات بعضی از آنهاست یا همه آنان را شامل می شود؟ خداوند به پیامبرش دستور داد تا به آنان بفهماند که این آیات در باره چه کسی نازل شده است و ولایت را برای آنها تفسیر کند چنانکه نماز، روزه، زکات و حج را تفسیر کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله ، برای امتثال امر خدا، در غدیر خم مرا به خلافت منصوب کرد و فرمود: «خداوند مرا به رسالتی فرستاده است که سینه ام از آن به فشار آمده، گمان می کنم مردم مرا تکذیب خواهند کرد; ولی خداوند مرا تهدید کرد و فرمود: این پیام را برسانم وگرنه مرا عذاب میکند. ای علی برخیز». سپس مردم را برای نماز جماعت فرا خواند، و نماز ظهر را با آنان خواند و فرمود: ای مردم، خداوند مولای من است، من مولای مؤمنینم و اختیارم بر مؤمنین از خود آنان بیشتر است، بدانید هر که من مولای او هستم علی مولای اوست. خداوندا، هر که علی را دوست دارد دوستبدار و آن که علی را دشمن دارد دشمن بدار، هر کس علی را یاری کند یاری کن و هر که علی را یاری نکند خوار کن.
در اینجا سلمان فارسی برخاست و گفت: یا رسول الله، ولایت و اختیار او بر مردم چگونه است؟ حضرت فرمود: اختیارات او مانند اختیارات من است، هر کس اختیار من به او از خود او بیشتر بوده، علی هم اختیارش بر او از خودش بیشتر است. و خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل فرمود: امروز دین شما را کامل کردم، نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد. [۲۰]
۲۱-اشعار امیرالمومنین(ع)
اشعار بسیار زیبایی از حضرت علی علیه السلام نقل شده است، که امام علیه السلام برای اثبات حقانیت خویش به حدیث غدیر خم تمسک جسته است.[۲۱]
۲۲-نقل حادثه غدیر توسط حضرت علی(ع)
در کتاب بشاره المصطفی حادثه غدیر و سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آن روز از زبان علی علیه السلام نقل شده است.[۲۲]
۲۳- روایت هفتاد فضیلت مخصوص امام علی(ع)
امیر مؤمنان علی – علیه السلام – در روایتی طولانی هفتاد فضیلت ویژه خود را بیان کرده، در ضمن آنها از حادثه غدیر خم نیز سخن گفته است. این روایت را شیخ صدوق(ره) در جلد دوم کتاب خصال آورده است.[۲۳]
۲۴- قضیه معمم شدن امیرمؤمنان (ع) به وسیله پیامبر اکرم(ص)
قضیه معمم شدن امیرمؤمنان علی – علیه السلام – به وسیله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر، از مواردی است که حضرت پیرامون غدیر خم صحبت کرده است. ابن صباغ مالکی در «الفصول المهمه» این کلام حضرت را نقل کرده است.[۲۴] زرندی حنفی درادامه قول حضرت جمله «ثم قال : من کنت مولاه فعلی مولاه ، اللهم والی من والاه وعاد من عاداه »رانقل کرده است.[۲۵] علامه امینی در الغدیر از چندین منبع دیگر اهل سنت نام برد که این حدیث را نقل کرده اند.[۲۶]
پس با توجه به مطالعه کتب تاریخی و حدیثی می بینیم امیرالمومنین(ع) در مواقع متعددی به حدیث غدیر استشهادکرده است. بنابراین این شبهه که امیرالمومنین(ع) هیچ وقت به حدیث غدیر استناد نکرده است،شبهه ای بی اساس است. بعلاوه اینکه ذکر این نکته لازم است که شرایط سیاسی آن زمان اجازه نقل احادیثی که به نفع امیرالمومنین(ع) بود،داده نمی شد.
همچنین ائمه معصومین (ع) بعدی و دیگر بزرگان دینی نیز،به حدیث غدیر مکررا استناد کرده اند،ولی ما در این مقاله فقط به احتجاجات شخص امیرالمومنین(ع) بسنده کرده ایم.
[۱] . «یا هؤلاء اکنت ادع رسول الله مسجی لا اواریه و اخرج انازع فی سلطانه؟ و الله ما خفت احدا یسمو له و ینازعنا اهل البیت فیه و یستحل ما استحللتموه، و لا علمت ان رسول الله صلی الله علیه و آله ترک یوم غدیر خم لاحد حجه و لا لقائل مقالا. فانشد الله رجلا سمع النبی صلی الله علیه و اله یوم غدیر خم یقول: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» ان یشهد الان بما سمع»( الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری ،ص۲۹ – ۳۰; احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۱۸۴; بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۱۸۵٫)
[۲]. «و قوله صلی الله علیه و اله حین تکلمت طائفه فقالت: نحن موالی رسولالله صلی الله علیه و آله فخرج رسول الله صلی الله علیه و آله الی حجه الوداع ثم صار الی غدیر خم، فامر فاصلح له شبه المنبر ثم علاه و اخذ بعضدی حتی رئی بیاض ابطیه رافعا صوته قائلا فی محفله: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» فکانت علی ولایتی ولایه الله و علی عداوتی عداوه الله. و انزل الله عزو جل فی ذلک الیوم: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا فکانت ولایتی کمال الدین و رضا الرب جل ذکره»( روضه کافی، ج ۸، ص ۱۸ و ۲۵ و ۲۷ .(
[۳] . قال: أنشدک باللّه أنا المولی لک ولکل مسلم بحدیث النبی صلیاللهعلیهوآله یوم الغدیر أم أنت؟ قال: بل أنت» )تاریخ طبری، طبری، ج ۲، ص ۲۳۶ ؛خصال، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۵۹۴- ۵۵۱; الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۳۰۷٫)
[۴] . «فانشدکم بالله، هل فیکم احد قال له رسول الله صلی الله علیه و آله: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، لیبلغ الشاهد منکم الغائب» غیری؟ قالوا: اللهم لا.» ( مناقب ابن المغازلی، ص ۱۱-۴; مناقب الخوارزمی، ص ۲۲۲; ;فرائد السمطین حموینی، ج ۱،ص ۳۱۵; تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج ۳، ص ۱۱۳; امالی، شیخ طوسی، ص۳۳۳، ص۵۴۶ و۵۵۵; الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص۳۳۳ و۲۱۳; کشف الیقین، ص۴۲۳؛ارشاد القلوب دیلمی، ج ۲، ص۲۵۹٫ )
[۵] . «افتقرون ان رسول الله صلی الله علیه و آله دعانی یوم غدیر خم فنادی لی بالولایه ثم قال: لیبلغ الشاهد منکم الغائب؟ »قالوا: اللهم نعم. »( فرائد السمطین حموینی، ج ۱، ص ۳۱۲; کتاب سلیم بنقیس، حدیث ۱۱، ص ۶۴۱; الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۲۱۳، کمال الدین صدوق، ج ۱، ص ۲۷۴ . )
[۶] .احتجاج طبرسی،ج۱،ص۲۱۸٫
[۷] . الغیبه، نعمانی، ص ۶۹; کتاب سلیم بن قیس، ح ۲۵ .
[۸] . «نشدتک الله هل سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؟ قال: نعم. قال – علیه السلام – «فلم تقاتلنی؟» قال: لم اذکر. »(مناقب الخوارزمی، ص ۱۸۲; مستدرک حاکم، ج۳، ص ۳۷۱; مروج الذهب، ج ۲، ص۳۷۳; تذکره الخواص، ابن الجوزی، ص۷۳; مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۷)
[۹] . الفصول المهمه، ابن الصباغ المالکی، ص ۱۵؛ تذکره الخواص، ابنالجوزی، ص۱۰۳؛ فرائد السمطین، حموینی، ج ۱، ص۴۲۷؛ الفصول المختاره، شیخ مفید، ج ۲، ص ۷۰؛ الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص۴۲۹٫
[۱۰] . ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۲۶۰; الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۴۰۶ .
[۱۱] . احمد بن حنبل، مسند، ج ۴، ص ۳۷۰٫ أسد الغابه فی معرفه الصحابه ابناثیر، ج ۳، ص ۳۵ و مناقب خوارزمی ، ص۱۵۶ ـ ۱۵۷،البدایه و النهایه ابنکثیر ، ج ۵، ص ۲۱۰٫ شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج۱۹، ص۲۱۷; المعارف، ابن قتیبه، ص ۵۸۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج ۲، ص۱۵۶; حلیه الاولیاء، ج ۵، ص۲۶; الارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۵۱; کشف الیقین، علامه حلی، ص ۱۱۰٫
[۱۲] . «نشد علی – علیه السلام – الناس فی المسجد فقال: انشد الله رجلا سمع النبی صلی الله علیه و آله یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فقام اثنا عشر بدریا، سته من الجانب الایمن و سته من الجانب الایسر، فشهدوا بذلک. و کنت انا فیمن سمع ذلک فکتمته، فذهب الله ببصری».( مجمع الزواید، ج۹، ص۱۰۶;مناقب، ابی مغازلی شافعی، ص۲۳; العمده ص ۱۱۰،الارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۵۲; شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۴، ص ۷۴)
[۱۳] . «و انما حجتی انی ولی هذا الامر من دون قریش، ان نبی الله صلی الله علیه و آله قال: «الولاء لمن اعتق» فجاء رسول الله صلی الله علیه و آله بعتق الرقاب من النار، و اعتقها من الرق، فکان للنبی صلی الله علیه و آله، ولاء هذه الامه، و کان لی بعده ما کان له، فما جاز لقریش من فضلها علیها بالنبی صلی الله علیه و آله، جاز لبنی هاشم علی قریش، و جاز لی علی بنی هاشم یقول النبی صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم «من کنت مولاه فعلی مولاه»» (کشف المحجه، سید بنطاووس، ص۲۴۶٫ معادن الحکمهفی مکاتیب الائمه، فصل ۲; بحار، ج ۳۰،ص۷٫)
[۱۴] . «انشد الله کل امرئ مسلم سمع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول یوم غدیر خم ما سمع لما قام.» (مسند احمد بنحنبل، ج ۴، ص ۳۷۰; ینابیع الموده، قندوزی، ج ۱، ص ۴۱; شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۲۸۸; ارشاد، مفید، ج ۱، ص ۳۵۲ (
[۱۵] . مصباح المتهجد شیخ طوسی،ص ۷۲۵؛ مصباح کفعمی ،ص ۶۹۵٫
[۱۶] . فما جاز لقریش من فضلها علیها بالنبی جاز لبنی هاشم علی قریش وجاز لی علی بنی هاشم، یقول النبی صلی اللّه علیه وآله یوم غدیر خم: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» إلاّ أن تدعی قریش فضلها علی العرب بغیر النبی صلیاللهعلیهوآله فإن شاوءا فلیقولوا ذلک..(کشف المحجه، سید بن طاووس، ص ۲۳۵و۲۶۹ .)
[۱۷] . خصال، صدوق، ج ۱، ص ۲۱۹ .
[۱۸] . تفسیر فرات کوفی ،ص ۵۵ .
[۱۹] . شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص ۲۶۱؛ احتجاج طبرسی، ج۱، ص ۲۵۲٫
[۲۰] . «انشد کم الله فی قول الله: (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) و قوله: (انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون) ثم قال: (و لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجه)، فقال الناس: یا رسول الله، اخاص لبعض المؤمنین ام عام لجمیعهم؟ فامر الله عز و جل رسوله ان یعلمهم فیمن نزلت الایات و ان یفسر لهم من الولایه ما فسر لهم من صلاتهم و صیامهم و زکاتهم و حجهم. فنصبنی بغدیر خم و قال: «ان الله ارسلنی برساله ضاق بها صدری و ظننت ان الناس مکذبونی، فاوعدنی لابلغنها او یغذبنی، قم یا علی» ثم نادی بالصلاه جامعه فصلی بهم الظهر ثم قال: «ایها الناس، ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و اولی بهم من انفسهم، الا من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره و اخذل من خذله.» فقام الیه سلمان الفارسی فقال: یا رسول الله ولاءه کما ذا؟ فقال: «ولاءه کولایتی، من کنت اولی به من نفسه فعلی اولی به من نفسه.» و انزل الله تبارک و تعالی: (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا)..»( فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۴; کتاب سلیم بنقیس، ص ۷۵۸; الغدیر، ج ۱، ص ۱۹۵; احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۳۴۱; کمال الدین، ج ۱، ص ۲۷۴; بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۷٫)
[۲۱] . ینابیع الموده قندوزی حنفی، ص ۷۸ ، دیوان منسوب به امیرالمؤمنین ،ص۵۴۰ و الغدیر ،ج ۲، ص ۳۲ .
[۲۲] . بشاره المصطفی،ص۱۶۶٫
[۲۳] .« وأما الحادیه والخمسون فان رسول الله صلى الله علیه وآله أقامنی للناس کافه یوم غدیر خم ، فقال : ” من کنت مولاه فعلی مولاه فبعدا وسحقا للقوم الظالمین »(خصال صدوق، باب أبواب السبعین وما فوقه لأمیر المؤمنین(ع)سبعون منقبه، ص۵۷۸)
[۲۴] . عن علیّ بن أبی طالب ( رضی الله عنه ) قال : عمّمنی رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) یوم غدیر خمٍّ بعمامه(فصول المهمه،ابن صباغ مالکی،ص۲۴۴٫)
[۲۵] . نظم درر السمطین،زرندی حنفی،ص۱۱۲٫
[۲۶] .ترجمه الغدیر،ج۲،ص
اخبار مرتبط
مناظره کنیز عالم و علمای مذاهب
این مناظره بسیار پر محتوا از سری مناظرات برخی شیعیان با علمای اهل سنت دربیشتر بخوانید
پیامبراعظم “ص” و اهل بیت “ع” در قرآن کریمo
قرآن کریم به عنوان کلام الهی بهترین معرف شخصیت و جایگاه پیامبر اعظم “ص” وبیشتر بخوانید