مجموعه سخنرانی های رزق حلال۵

حجت السلام علی بیاتی مدیر موسسه نسیم رحمت و عضو هیئت امناء اتاق فکرتبلیغ

حجت السلام علی بیاتی مدیر موسسه نسیم رحمت و عضو هیئت امناء اتاق فکرتبلیغ

 

 

 

 

 

 

مجموعه سخنرانیهای

رزق حلال

 

 سخنرانی پنجم :

علّت بیکاری و بیعاری آدمها در چیست؟

 

 

 

 علّت بیکاری در سه چیز است:  ۱- بی انگیزگی      ۲- عافیت طلبی و بی عاری    ۳- یأس شدید

فعلا در این جلسه به عامل بی انگیزگی اشاره می گردد

انگیزه به انسان روحیه فعال و هدفمندی در کار و امید می دهد ولو شخص در سنین بالای عمر باشد.

    روزی حضرت عیسی (ع) از کنار مزرعه ای عبور می کرد دید پیرمردی با جدیت مشغول کار است و به امور باغ می پردازد. عرض کرد خدایا این چه انگیزه ای دارد که چنین فعالیت می کند در حالی که سن زیادی از او گذشته خطاب آمد : چون اهل امید است. عرض کرد خدایا امید را از او بگیر، یکدفعه عیسی نبی دید پیر مرد دست از کار کشید و رفت زیر سایه درختی مشغول استراحت شد.زمانی طولانیگذشت. حضرت عیسی عرض کرد خدایا امید را به او برگردان. یکدفعه پیرمرد دو مرتبه پاشد و بیل را برداشت و با جدیت به کار مشغول شد. حضرت عیسی جلو رفت، به پیرمرد سلام کرد و خدا قوتی گفت و فرمود من ساعتی است تو را زیر نظر دارم دیدم یک دفعه دست از کار کشیدی و بعد مدتی طولانی باز به سراغ کار رفتی! چه اتفاقی افتاد . گفت : من در مرحله اول که کار می کردم یک لحظه به ذهنم خطور کرد برای چه این قدر کار می کنی تو که دیگر نیازی نداری برای بچه ها هم که بقدر کافی فراهم کرده ای این فکر یواش یواش مرا سست کرد لذا دست از کار کشیدم در حال استراحت یک دفعه به ذهنم زد که دیگران زحمت کشیدند تا به تو رسید تو هم باید زحمت بکشی تابه دیگران برسد بگذار کار کامل به دست دیگران بیافتد تا خدا پدر بیامرزی برای خودت درست کرده باشی لذا پاشدم مشغول کار شدم.

ممکن است امید به کار فقط برای منفعت دنیایی نباشد بلکه برای منفعت آخرتی باشد. همه این امور خیریه و بناهای خیر که خیرین با جان و دل هزینه می کنند بیشتر برای رسیدن به منفعت آخرتی است.تا منافع دنیایی آری با امید وپشتکار ناممکن ها برای بشر ممکن می شود. همه اختراعات و اکتشافات در مرحله اول برای انسانها غیر ممکن بود ولی پشتکار و عدم یأس از شکستها چه کارها و چه نتیجه ها که ندارد.

نباید فکر کنیم دانشمندان نام آور افراد خاصی بوده اند، نه ، بلکه عامل  نابغه شدن آنها  پشتکارشان بوده است

 مطالعه سرگذشت زندگی  نابغه ها در هر دوره شاهد خوبی است برای پشتکار داشتن آنها :

  • انیشتین پدر اتم : جزء شاگرد تنبلیهای دوره دبستان بوده.
  • سکاکی پدر علم نحو: در سنین بالا به حوزه درس آمد و خیلی هم کند ذهن بوده
  • علامه طباطبایی می فرمود: من چهار سال اول تحصیلم از کمی حافظه و عدم درک درست درسها خیلی رنج می بردم.

این افراد و بسیار دیگر بخاطر پشتگار و تلاش زیادشان به موفقیتهای چشمگیر رسیدند .

  • پاستور مکتشف فرانسوی می گوید : بقدری عاشق کارم بودم که از حوادث اطراف خود بی اطلاع می ماندم وی می گوید وقتی قوای آلمان وارد فرانسه شد من در آزمایشگاه مشغول کار بودم از آن همه سرو صدای توپ و تانک و حمله هیچ نفهمیدم حتی وقتی پاریس بدست آلمانها افتاد پرچم فرانسه پائین کشیده شد ویجای آن پرچم آلمان در میدان مرکزی برافراشته شد و شهر توسط اشغالگران آلمانیتصرف شد وقتی کارم تمام شد از پنجره به بیرون نگاه کردم تازه فهمیدم چه اتفاقی در شهر افتاده .
  • ابن سینا نابغه قرون در ده سالگی قرآن را حفظ می کند و در ۱۶ سالگی در علم طب سرآمد دوران خود بوده می گوید:

مدت یکسا ل و نیم بعد از تبحر در طب مشغول علم اندوزی شدم به جوری که شبها را نمی خوابیدم  و روزها جز به مطالعه و طلب علم می گذراندم. حتی یکبار دیگر علم منطق و فلسفه را مرور کردم به هر  قضیه ای می رسیدم قلم و کاغذ بر می داشتم مقدمات و شرائط رادر نظر می گرفتم وروی ورق می آوردم تا اینکه حقیقت آن مسئله برمن معلوم می شد.

وقتی هم که مسئله ای را نمی فهمیدم در خانه وضو می گرفتم و به مسجد جامع می رفتم و در آنجا دو رکعت نماز می خواندم و از خدا برای فهم آن مسئله کمک می گرفتم چنانکه خدا هم درقرآن فرموده:   استعینوا بالصبر و الصلوه (بقره ۴۵)  وقتی به خانه برمی گشتم با مرور دوباره براحتی مسئله را می فهمیدم.

آنقدر مطالعه می کردم تا خواب برمن غلبه می کرد گاهی در خواب هم رؤیای حل مسئله را می دیدم. این روش من بود تا در جمیع علوم زمان خود استاد شدم بدین ترتیب علوم منطقی و طبیعی و ریاضی برای من آسان شد بعد از آن روی آوردم به فلسفه .(کتاب مابعد الطبیعه ارسطو) را چهل بار خواندم و نفهمیدم داشتم از خودم مأیوس می شدم تا اینکه روزی به اصرار دوره گردی کتابی از او خریدم وقتی به منزل آمدم و کتاب را بازکردم دیدم کتابی از ابونصر فارابی در اغراض ما بعد الطبیعه است یعنی شرح مشکلات همان کتابی که نمی فهمیدم با مطالعه آن اغراض و پیچیدگی های کتاب برایم روشن شد بسیار شادمان شدم لذا پول زیادی بین فقرا تقسیم کردم.

توجه : (دعا و نماز) گاهی : تأثیر مستقیم می گذارد فهم باز می شود مشکل حل می شود وگاهی: برای حل مشکل راهی برای انسان می گشاید در خاطره ابوعلی سینا هردو مورد مشاهده می شود.

غرض نوابغی که ما با عظمت از آنها یاد می کنیم اینگونه پرکار و پر زحمت بوده اند.

  • میکلانژ( شاعر ، نجار، نقاش و معمار معروف ایتالیایی) : اغلب اوقات روز مشغول کار بود معنی خستگی را نمی فهمید غذایش نان خشک بود  این غذا را انتخاب کرده بود که غذا خوردن زیاد وقتش را نگیرد تا دیر وقت کار می کرد با لباس کار می خوابید تا وقتی بیدار شد بلافاصله مشغول کار شود.  او می گفت : اگر مردم می دانستند که برای احراز مقام استادی چه رنجها کشیده ام هیچگاه از دیدن شگفتیهای هنرم تعجب نمی کردند.
  • مخترع رادیو: شب در حالی که همه خواب بودند تا نزدیکی های صبح کار می کرد اگر به خواب می افتاد تا بیدار می شد بلافاصله مشغول  به کار می شد.
  • ادیسون : روزی ۱۶ ساعت کار می کرد غالباً روی میز کار به خواب می رفت.
  • یاقوت هموی (صاحب معجم البلدان): این کتاب را نوشت در زمانی که بَرده بود او از طرف صاحب خود برای تجارت به سفرهای متعددی می رفت چون وی فرد باهوش و فعالی بود از فرصت سفر استفاده  می کرد و وضعیت شهرهایی که می رفت با دقت مطالعه می کرد و یادداشت برداری می کرد بعدها همین یادداشتها بصورت کتاب در آمد بدینوسیله  نام خود را جزء مشاهیر جهان به ثبت رساند.
  • نویسنده ای در انگیزه تالیف خود چنین می گفت : کارم جوری بود که بین شهرها زیاد مسافرت می کردم از یادداشت کردن جملاتی که پشت گلگیر یا پشت سرماشینها در جاده می دیدم بهترینهایش را یادداشت کردم بدینوسیله کتابیآماده شد تحت عنوان پند در جاده.
  • مهم نیست چه کاری می کنیم مهم این است که به کار مفیدی مشغول باشیم یکی در فضای ده متری خانه درخت میمی را پرورش داده بود که تا بالای پشت بام دو طبقه خانه کشیده می شد هم از سایه آن استفاده می کرد و هم از میوه آن حتی همسایه ها هم از آن منتفع می شدند.
  • پرورش گل وگیاه ومیوه گلخانه ای برای کسانی که زمین زیادی ندارند چقدردرآمد زایی کرده
  • فعالیت خانمی کارآفرین را در تلویزیون نشان میداد که در قم در حیاط ۱۰۰ متری خانه اش حوض پرورش ماهی زده و در استان هم رتبه گرفته بود .
  • فرد دیگری در خانه با وسائل و پارچه های دورریختنی آثارشکیل وهنرمندانه ای راخلق می کند.
  • آیه ا… خزعلی میفرمود: من بخاطر مسئولیتی که اوائل انقلاب و دوران جنگ داشتم زیاد مسافرت می کردم در طول این سفرها تمام  قرآن و نهج البلاغه را حفظ کردم.
  • بسیاری از علماء ما تألیفاتشان را در اوقاتی نوشته اند که همه در خواب بوده اند.
  • فاضل جواداز فقهای عظام شیعه : کتاب مفتاح الکرامه این اثر ارزشمند فقهی را تماماً در نیمه شبها تا به سحر نوشته .
  • آیت ا… بروجردی می فرمود: حاصل علمی من در ساعات پایانی شب بدست آمده.ایشان میفرمود : من یادم نمی آید ساعتی از عمرم را ضایع کرده باشم  و این حرف خیلی بزرگی است آیت ا… مطهری  در خاطرات خود می گوید : بعد نماز صبحی با ایشان قرار داشتم رفتم دیدم ایشان در سجاده رو به قبله نشسته مشغول مرور الفیه است چون نمی خواهد وقتش هدر شود.
  • مرحوم امام تا سفره پهن می شد گاهی دو رکعت نماز یا صفحه دل قرآن می خواندند.

     البته کار هرچه برزحمت تر و سخت تر باشد وقتی به نتیجه می نشیند خیلی شیرین تر و خاطره اش ماندگار می شود.

  • صاحب جواهر: برای تألیف جواهرالکلام  این اثر بی نظیر شیعه ۲۰ سال شبانه روز زحمت کشید حتی شبی که فرزندش از دنیا رفت بعد آنکه چند صفحه بالایسرجنازه پسر قرآن خواند بلند شد و به تألیف خود ادامه داد.
  • شیخ عباس قمی وقتی که سفینه البحار را جمع آوری می کرد در کربلا بود چون کتاب چندانی نداشت به آیت الله العظمی میلانی مراجعه کرد و از ایشان اجازه گرفت تا از کتابخانه ایشان استفاده کند هر روز ، روزه می گرفت و با غذای مختصری افطار می کرد و در طول مدت اقامت درآن کتابخانه هیچ شبی بستر نیانداخت یعنی شب و روز کار می کرد و با مقدار مختصری خواب تجدید قوا می کرد. که نتیجه اش تألیف آن کتاب گرانسنگ شد
  • بعضی: چون علاقه شخصی به امور فنی دارند امور مربوط به خانه و ماشین خود را از تعمیر خانه گرفته و پائین آوردن موتور ماشین را خودشان انجام می دهند این خیلی خوب است.

     جلو گیری از اتلاف عمر در احوال بزرگان

  • بزرگی می فرمود : باید برای عمر خود ارزش قائل باشی نگذاری دیگری عمر تو را تضییع کند اگر دیدی کسی با حرفهای بی هوده وقتت را می گیرد عذرش را بخواه به او بفهمان که برای عمرت ارزش قائلی.

      انسانهای پرکار از بی کاری خسته و ملول می شوند و برعکس کار و فعالیت آنها را امید وروحیه می دهد

      انسان چه کاری بکند یا نکند،از کار او پیشرفتی حاصل بشود یا نشود( وقت و عمر)  می گذرد پس باید از هدر رفتن آن جلوگیری کرد

       حضرت امیر(ع) فرمود ‏:فَاغْتَنِمْ‏ وَقْتَکَ‏ بِالْعَمَل                 ‏                                             غرر  ص ۲۲۴

  • بزرگی می فرمود:  وقت همان چیزی است که قماش عمر با آن بافته می شود.

پس چه بهتر برای جلوگیری از هدر رفت عمر خود را به کاری سودمند مشغول سازیم تا برای دنیای خود و دیگران مفید باشیم و هم توشه ای برای آخرتمان آماده کنیم.

کار امروز هرکه فردا کرد                   نشود برمراد  خود پیروز

نقد نتوان به نسیه دار از دست              همچو فردا نیافت کس امروز

  • بزرگی می فرمود:  باید توجه کنید اگر امروز که جوانید و می توانید نخواهید، فردا که پیر و ناتوان شدید نتوانید خواست.
  • یک ضرب المثل انگلیسی هم می گوید:  کسی که بوقت توانستن نخواست به وقت خواستن هم نخواهد توانست
  • بزرگی می فرمود:موقعی که تصمیم به کارمی گیرید زمان آن را هم در نظر بگیرید مثلاً بگویید : این پروژه را یکماهه تمام می کنم اگر تأخیر افتاد بدانید ضعیف الاراده هستید پس باید به دنبال تقویت اراده خود باشید.
  • باسرعت شروع کردن کافی نیست هنر آن است که به احسن وجه تمام کنید.
  • امام امت :در نجف روزی برای برقراری نظم در کلاس درس که شاگردان بموقع سر درس حاضر شوند فرمود:  اگر برای درس می آئید سروقت بیائید اگر برای ثواب به مسجد می آئید مسجد زیاد است جای دیگری را انتخاب کنید.

     بخشی از زمانها را خودمان از دست می دهیم و بخش دیگر را رفقای بی مسئولیت و لاابالی مواظب باشیم رفقا ما را سردرگم نکنند.

  • ابن سینا : در دورانی که وزیر علاء الدوله دیلمی بود قبل از طلوع صبح پا می شد و به تألیف می پرداخت سپس حکماء به محضرش حاضر می شدند و از وجودش استفاده می کردند.بهمنیار شاگرد ابن سینا می گوید:  شبی را در صحبت دوستان به عشرت به صبح آوردیم چون صبح به درس حاضرشدیم استاد در وقت درس آثار درک مطلب را در ما نیافت فرمود: پندارم دوش، عمر گرانمایه را به لهو و لعب بافته اید؟ گفتیم: همین است. آهی کشید و گفت : بسی افسوس می خورم که روزگار گرانبها را با دوستان نادان درباخته ای و به دانش وقعی ننهاده های. ریسمان بازان در پیشه خود به مقامی رسیده اند که خردمندان را به حیرت می آورند و لی شما در کسب دانش چندان توانایی ندارید که بی خردان در کار شما به حیرت افتند.                                                                               رنگارنگ ج۲ ص ۳۰

 






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


8 + = 14