ذلت ناپذیری و نستوهی ویژگی ممتاز نهضت امام حسین(ع) است

آیت الله مکارم

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی معتقد است: مرگ اندیشی از جمله ویژگی های بارز نهضت امام حسین (ع) در نفی ذلّت به شمار می آید، لذا ویژگی ممتاز و ارزشمندی که در نهضت امام حسین علیه السلام و یاران همراه او وجود داشت، ذلّت‏ ناپذیرى و نستوهى آنان بود. شعار «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهَ» و همچنین کلام ماندگار «وَاللَّهِ لَاأُعْطِیکُمْ بِیَدِی إِعْطاءَالذَّلِیلِ، وَ لَاأَفِرُّ فَرارَ الْعَبیدِ؛ به خدا سوگند نه به شما دست ذلّت مى‏دهم و نه همچون بردگان فرار خواهم کرد» براى همیشه بر تارک تاریخ مى‏ درخشد!.

مرگ اندیشی،یاد مرگ‏ کردن یا آماده شدن براى مرگ‏ از جمله بهترین راه‏هاى تربیت انسان و مبارزه با گناه است. تحقق این مسأله در کوتاه کردن دامنه آرزوها و ارتقای بصیرت انسان ها نقش به سزایی ایفا می کند، لیکن شالوده های بی بدیل مرگ اندیشی و «یاد مرگ» را می توان به دفعات در نهضت حسینی به وضوح مشاهده نمود، از این رو در این نگاشته با بهره گیری از آراء و  اندیشه های والای آیت الله مکارم شیرازی مهم ترین شاخصه های مرگ اندیشی در نهضت حسینی به مخاطبان گرامی ارائه می گردد که عبارتند از:

آخرت گرایی شاخصۀ بنیادین در مرگ اندیشی

از جمله شاخصه های مهم و بنیادین اصل مرگ اندیشی «یاد مرگ‏»این است که صاحبان این صفت پیوسته به یاد جهان دیگر اند، افق دید آنها در زندگى چند روزه این دنیا، و لذّات آن محدود نمى ‏شود و آنها در ماوراى این زندگى زودگذر، سراى جاویدان با نعمت‏ هاى بى ‏پایانش را مشاهده می کنند و همواره براى آن تلاش و کوشش مى‏ کنند.

در تشریح پیوند ناگسستنی آخرت گرایی و مرگ اندیشی می توان به پرسش  یکی از یاران آن حضرت به نام حنظله از امام حسین (علیه السلام) اشاره نمود که پرسید: «آیا من به سوى آخرت‏ نشتابم و به برادرانم ملحق نشوم؟».امام علیه السلام فرمود: «رُحْ إلَى خَیْرٍ مِنَ الدُّنْیا وَما فیها وَإلى‏ مُلْکٍ لایَبْلى‏؛ بشتاب به عالَمى بهتر از دنیا و آنچه در آن است و به سوى سلطنتى که کهنه نگردد».

همچنین به تعبیر «نفس المهموم‏» امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام) فرمود؛«یا نَفْسُ اصْبِری فیما أَصابَکِ، الهی تَرى‏ ما حَلَّ بِنا فی الْعاجِلِ فَاجْعَلْ ذلِکَ ذَخیرَهً لَنا فی الْاجِلِ‏؛؛ اى نفس! در برابر این همه مصیبت شکیبا باش! خدایا! تو مى‏بینى که در این دنیاى فانى چه مصائبى براى ما رخ داده، پس آن را براى روز رستاخیزمان ذخیره ساز!».

در روایت دیگرى نیز آمده است که امام حسین(علیه السلام) فرمود: خدایا اگر در دنیا، پیروزى را از ما دریغ داشته‏ اى، آن را ذخیره آخرت‏ ما قرار ده و از گروه ستمکاران انتقام ما را بستان».

مرگ اندیشی مقوّم شجاعت

بدیهی است لبخند زدن بر مرگ، برافروخته شدن چهره‏ ها در آستانه شهادت، تنها براى کسانى میسّر است که شوق دیدار یار تمام وجودشان را پرکرده است، در احادیث مکرّر این مسأله ذکر شده است که آدم باهوش و سعادتمند کسى است که بسیار یاد مرگ‏ کند. به یاد مرگ‏ بودن مشکلات را حل مى‏کند،…وقتى انسان به یاد مرگ‏ مى‏ افتد سبک مى‏شود، براى اینکه عاقبت هر کس مرگ است و چیزى که سرانجامش چنین است اصلًا غصّه ندارد.

امام على بن الحسین علیه السلام در این زمینه فرمود: هنگامى که (در روز عاشورا) کار بر امام حسین علیه السلام سخت شد، همراهان حضرت دیدند، در این صحنه پر خطر که هر کس رنگ از چهره ‏اش مى‏پرید و لرزه بر اندامش مى‏افتاد، امام(علیه السلام) و یاران خاصّش، چهره ‏هاشان درخشان و اندامشان آرام و دل­هایشان هر لحظه مطمئن ‏تر مى‏ شد و برخى به برخى دیگر مى‏ گفتند: به آنان بنگرید که از مرگ‏ باکى ندارند. در این هنگام امام علیه السلام فرمود: «صَبْراً بَنِی الْکِرامِ، فَمَا الْمَوْتُ إِلّا قَنْطَرَهٌ تَعْبَرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤُسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنانِ الْواسِعَهِ وَ النَّعیمِ الدَّائِمَهِ؛ اى بزرگ زادگان! شکیبا باشید. مرگ فقط پلى است که شما را از سختى ‏ها و دشوارى‏ ها به بهشت پهناور و نعمت‏ هاى جاودان برساند!

شهادت طلبی در پرتو مرگ اندیشی

شاخصۀ شهادت طلبی در  سایۀ مرگ اندیشی آنچنان با تاروپود در نهضت امام حسین(علیه السلام)  عجین شده است که باید اینگونه گفت؛ حیف از این بدن که در بستر بیمارى بمیرد! چه زیباست که سرانجام در راه خدا به خون آغشته گردد و در صف شهیدان جاى گیرد!، از سوى دیگر این مسأله نشان مى‏ دهد که امام علیه السلام با افتخار به استقبال شهادت مى‏رود، و از هیچ چیز نمى هراسد. بر چهره مرگ‏، مرگى که در راه خداست، مرگى که الهام بخش بندگانِ دربند، در طول تاریخ خواهد بود.

لذا آن حضرت فرمود: اگر بدن‏ها براى مرگ‏ آفریده شده، شهادت در زیر ضربات شمشیر در راه خدا بهتر است، …در چنین شرایطى بر مؤمن لازم است شیفته دیدار پروردگارش (شهادت) باشد. به یقین من مرگِ‏ (در راه حق) را جز سعادت، و زندگى در کنار ستمگران را جز ننگ و خوارى نمى‏بینم‏».

در تبیین این موضوع می توان گفت ، در تاریخ عاشورا مى‏ خوانیم که هرقدر حلقه دشمن تنگ‏تر و فشار بر حسین علیه السلام و یارانش بیشتر مى‏شد چهره ‏هایشان برافروخت ه‏تر و شکوفاتر مى‏ گشت، و حتّى پیر مردان اصحابش صبح عاشورا خندان بودند. وقتى از آنها سؤال مى‏شد مى‏ گفتند: براى اینکه ساعاتى دیگر شربت شهادت مى ‏نوشیم .

بنابراین در راستای تشریح پیوند کلیدی مولفۀ مرگ اندیشی و شهادت طلبی باید به این فراز نورانی از سخنان گهر بار امام حسین (علیه السلام) اشاره نمود که فرمود: .. خُطَّ الْمَوْتُ عَلى‏ وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَهِ عَلى‏ جیدِ الْفَتاهِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى‏ أَسْلافی اشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى‏ یُوسُفَ…؛ … (آگاه باشید!) قلّاده مرگ‏ بر گردن آدمی زاده، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ‏ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است!.

عزتمندی؛ حاصل تحقق مرگ اندیشی

بدیهی است یادآوری مرگ مایه حیات و عزّت و افتخار است، آنها که مرگ‏ شرافتمندانه را در زیر ضربات تیر و خنجر و شمشیر، بر زندگى توأم با ذلّت در سایه کاخ‏هاى پر شکوه ترجیح داده بودند، و در هیچ یک از این کلمات کمترین تردیدى به دل راه ندادند. لذا آن حضرت در فرازهایی متعدد فرمودند؛…ما هیچگاه فرمانبردارى فرومایگان را بر مرگ‏ شرافتمندانه ترجیح نخواهیم داد. بدانید…من با همین خاندانم و آمادگى کم و یاران اندک، با شما پیکار مى‏کنم (وآماده شهادتم!).

نفی ذلّت‏؛ مرهون مرگ اندیشی

بی شک مرگ اندیشی از جمله ویژگی های بارز نهضت امام حسین (ع) در نفی ذلّت  به شمار می آید، لذا ویژگی ممتاز و ارزشمندی که در نهضت امام حسین علیه السلام و یاران همراه او وجود داشت، ذلّت‏ ناپذیرى و نستوهى آنان بود. شعار «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهَ» و همچنین کلام ماندگار «وَاللَّهِ لَاأُعْطِیکُمْ بِیَدِی إِعْطاءَالذَّلِیلِ، وَ لَاأَفِرُّ فَرارَ الْعَبیدِ؛ به خدا سوگند نه به شما دست ذلّت مى‏دهم و نه همچون بردگان فرار خواهم کرد» براى همیشه بر تارک تاریخ مى‏ درخشد!.

هم چنین درتشریح مرگ اندیشی و عدم هراس از مرگ و پیوند آن با نفی ذلّت می ­توان به سخنان نورانی آن  حضرت اشاره نمود که فرمود:«لَیْسَ شَأْنِی شَأْنُ مَنْ یَخافُ الْمَوْتَ، ما اهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى‏ سَبیلِ نَیْلِ الْعِزِّ وَ إِحْیاءِ الْحَقِّ، لَیْسَ الْمُوتُ فِی سَبیلِ الْعِزِّ إِلّا حَیاهً خالِدَهً وَ لَیْسَتِ الْحَیاهُ مَعَ الذُّلِّ إِلّا الْمَوْتَ الَّذِی لا حَیاهَ مَعَهُ، افَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِی، هَیْهاتَ طاشَ سَهْمُکَ وَ خابَ ظَنُّکَ لَسْتُ اخافُ الْمَوْتَ، انَّ نَفْسِی لَأَکْبَرُ مِنْ ذلِکَ وَ هِمَّتِی لَأَعْلى‏ مِنْ أَنْ أَحْمِلَ الضَّیْمَ خَوْفاً مِنَ الْمَوْتِ وَ هَلْ تَقْدِرُونَ عَلى‏ اکْثَرَ مِنْ قَتْلی؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فِی سَبیلِ اللَّهِ، وَ لکِنَّکُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلى‏ هَدْمِ مَجْدی وَ مَحْوِ عِزِّی وَ شَرَفِی فَإِذا لا أُبالِی بِالْقَتْلِ‏».

«در شأن چون منى نیست که از مرگ‏ بهراسد! مرگ‏ در راه رسیدن به عزّت و احیاى حق، چقدر آسان است؟! آرى مرگ‏ در راه عزّت و سربلندى جز زندگانى جاوید نیست! و زندگى ذلّت‏بار جز مرگ‏ تهى از زندگى نمى ‏باشد. آیا مرا از مرگ مى ترسانى؟ هیهات! تیرت به خطا رفت و پندارت بیهوده است!من آن نیستم که از مرگ بترسم، روحم بزرگ‏تر و همّتم برتر از آن است که از ترس مرگ زیربار ستم بروم!، آیا به بیش از کشتن من قادرید؟! خوشا به کشته شدن در راه خدا!ولى شما بر نابودى عظمت و عزّت و شرف من ناتوانید، حال که چنین است من از کشته شدن باکى ندارم!».

مرگ اندیشی؛ مولّفه­ای حیاتی در احیاء دین خدا

یاد مرگ به عنوان مهم ترین ضرورت­ ها در احیاء دین خدا و مبارزه با ستمگران به شمار می ­آید، از این رو باید گفت  قیام عاشورا علاوه بر آن‏که به احیاى دین خدا کمک کرد، و موجب رشد و شکوفایى درخت اسلام شد، باعث بیدارى امّت اسلامى گشت و روح شهادت‏ طلبى و شجاعت را در مسلمانان دمید.

به گفته شاعر:

بهر حق در خاک و خون غلتیده شد

تا بناى کفر از آن، برچیده شد

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملّت خوابیده را بیدار کرد

اضافه بر این، قیام عاشورا نشان داد، امام با خون سرخش مکتبى را براى آزادگان جهان بنا نهاد، که مسأله مرگ‏ و شهادت را امرى ساده، بلکه افتخارآمیز کرد.

گناه زدایی شاخصۀ مرگ اندیشی

بی شک یاد مرگ بودن مى تواند ترمزى بسیار قوى باشد تا انسان گناه نکند.زیرا توجه به مرگ‏ و  هوشیاری نسبت به پایان زندگى، عامل بازدارنده مهمّى در برابر گناهان و تلاش­هاى بیهوده آمیخته با حرص و طمع که معمولا از فراموشى مرگ حاصل مى‏ گردد محسوب مى ‏شود.

همچنین یاد مرگ منجر به بیدارى و آگاهى و توبه و سبب ریزش گناهان خواهد شد. که نمونه عینی این مسأله را می­توان در توبۀ حربن ریاحی مورد توجه قرار داد، بنا به نقل «ابن اثیر» هنگامى که «حرّ» خدمت امام علیه السلام رسید، عرضه داشت: من اینک براى توبه‏ به نزدت آمده‏ ام و تصمیم دارم تا پاى مرگ از شما حمایت کنم و در پیش رویت کشته شوم.

معادگرایی، تجلی بنیادین مرگ اندیشی

گفتنی است اصولًا از جمله مسائل بسیار مهمّى که خداپرستان را از مادّى‏ ها جدا مى‏ سازد بینش آنان در مورد مرگ است. موحّدان مرگ را تولّدى دوباره مى‏دانند و آن را آغاز حیاتى جدید مى‏ شمارند و از نظر آنان مرگ جز انتقال از خانه‏اى به خانه دیگر نیست که از قفس دنیا آزاد مى ‏شوند و به جهان وسیع آخرت گام مى‏ نهند، ولى مادّى‏ها مرگ را پایان همه چیز مى‏دانند و ازاین‏رو حاضر نیستند خود را قربانى ارزش‏هاى بزرگ کنند، هیچ ایمان و عقیده ‏اى بعد از توحید به ‏اندازه معاد در تکوین شخصیّت انسان دخالت ندارد و همه انبیا مبعوث شدند تا به این دو مطلب دعوت کنند.

بنابراین باید زیاد به یاد معاد باشیم و روزى از ما نگذرد که یادى از مرگ و معاد نکنیم، لذا رَمز حماسه ‏هاى عاشورا و شجاعت بى ‏نظیر امام حسین‏ علیه السلام و یارانش را که در تاریخ با خطوط زرین و درخشان ثبت شده است را باید در همین راستا، در ایمان قوى و مستحکم آنان نسبت به مرگ اندیشی و معاد و زندگى جاویدان آخرت جستجو کرد.

تحقق ولایت پذیری؛ در گرو مرگ اندیشی

تاریخ جهان را ورق بزنید، آیا مى‏توانید جریانى شبیه جریان شب عاشورا پیدا کنید، شبى که پیشواى مردم و فرمانده لشکر به همه سپاهیان و افسران خود اذن ترک منطقه و نجات از مهلکه دهد، و آنها با علم و یقین به مرگ‏ در فرداى آن شب، با افتخار و شادى اعلام وفادارى کنند و آماده باشند که نه یک جان، بلکه اگر هزارجان داشته باشند فداى او کنند! چه حماسه باشکوه، چه صحنه عجیب و فراموش نشدنى، و چه علاقه و عشق آتشینى به شهادت در راه خدا و در رکاب یک رهبر الهى و آسمانى.

غفلت زدایی حاصل مرگ اندیشی

گفتنی است یاد مرگ‏ پرده ‏هاى غفلت را مى‏درد و از این نظر نیز نعمتى است و هشدارى، از همه گذشته زندگى دنیا اگر ادامه یابد مسلما ملال آور و خسته کننده است، نه همچون زندگى آخرت که سرتاسر نشاط و خوشدلى است‏ لذا باید گفت هوشیارترین مردم کسى است که از همه بیشتر به یاد مرگ‏ باشد و براى آن خود را مهیّا کند».

امام حسین‏ علیه السلام نیز براى بیدارى و آگاهى مردم قیام کرد،..لیکن مردم پس از شهادت حضرت ابى ‏عبداللَّه علیه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از خواب غفلت‏ بیدار شدند و قیام‏ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنی ‏امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون‏هاى پاک منتهى به سقوط بنى ‏امیّه و ریشه‏ کن شدن این درخت ناپاک شد.[

سخن آخر

یاد مرگ‏ انسان را تربیت مى‏ کند. اگر مردن نبود زندگى کردن بسیار دشوار بود، بلکه یاد مرگ از نعمت‏ هاى بزرگ خداست. با مرگ اندیشی‏، می­توان نفْس خویش را ذلیل گرداند؛«وَ ذَلّلهُ بِذِکرِ المَوتِ»؛«با یاد مرگ آن را رام و خوار کن».در این صورت است که دیگر حجاب‏ هاى غفلت، غرور و مانند آن جلوى چشم و گوش و دل را نمى‏ گیرد. لذا جوشش عشق و عرفان در لحظات حسّاسى که امام و یارانش آغوش خود را براى شهادت گشوده ‏اند شگفت ‏انگیز است، امام علیه السلام با صراحت خبر از شهادت و پرواز آنها به سوى بهشت مى‏ دهد و یاران گریه شوق سر مى‏ دهند و مسرورند. این لحظات پرشکوه در تاریخ کربلا راه و رسم زندگى شرافتمندانه و مرگ‏ با عزّت و عظمت را ترسیم مى ‏کند.این همان درسى است که امام حسین علیه السّلام در میدان نینوا در روز عاشورا به جهانیان آموخت‏.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


6 + 8 =