اشعار استقبال از محرم

امام زمان(عج)-ورود به محرم

شب های بی قراری چشمم سحر نشد

دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد

آهم کشید شعله ولی بال و پر نشد

اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد

فرموده ای که شرط وصالت صبوری است

وقتی زمان زمانه‌ی هجران و دوری است

ای طلعه الرشیده‌ی من أیها العزیز

ای غره الحمیده‌ی من أیها العزیز

ای نور هر دو دیده‌ی من أیها العزیز

خورشید من سپیده‌ی من أیها العزیز

این جمعه هم غروب شد اما نیامدی

ای آخرین سلاله‌ی زهرا نیامدی

وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک

گم می شود دوباره دلم در طواف اشک

چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک

آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک

این اشک ها شده همه‌ی آبروی من

چشمی گشا به روی من ای آرزوی من

آمد محرم و غم عظمای کربلا

خون می تراود از دل صحرای کربلا

چشمان توست مصحف غم های کربلا

داری به دوش پرچم آقای کربلا

هر صبح و شام غرق عزا گریه می‌کنی

با روضه های کرب و بلا گریه می‌کنی

در حیرتم که با دلت این غم چه می‌کند

شب های داغ و شیون و ماتم چه می‌کند

با چشمهات اشک دمادم چه می‌کند

زخمی ترین غروب محرم چه می‌کند

امشب بیا که روضه بخوانی برایمان

صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان

امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان

از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان

از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان

از روضه های عمه تان بیشتر بخوان

وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است

آئینه‌ی غریبی و غمهای زینب است

این خاک غرق ندبه و آه است العجل

هر صبح جمعه چشم به راه است العجل

آل عبا بدون پناه است العجل

بر روی نیزه ها سر ماه است العجل

یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن

یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن…

———————————————————————————–
یوسف رحیمی

ورود به محرم

ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است

مشکی به تن کنید که ماه محرّم است

پیراهن سیاه عزاداری حسین

احرام نوکری تمامیّ عالم است

ماه محرّم آمده خیمه به پا کنید

دل های ما حسینیّه ی بزم ماتم است

هر کس برای بزم عزا کار می کند

مُزدش بُوَد به دست کسی که قدش خم است

شکر خدا که حضرت زهرا مرا خرید

لطف و عطای او به گدایش دمادم است

دریای چشممان چقدر موج می زند

یعنی بساط گریه ی ما هم فراهم است

شکر خدا که از غم ارباب بی کفن

چشمم شبیه چشمه ی جوشان زمزم است

آقا قسم به نام تو ما با شما خوشیم

بی تو برای ما همه عالم جهنّم است

گریه برای داغ تو رزق حلال ماست

این اشک ها به زخم عمیق تو مرهم است

بزم تو را به عالم و آدم نمی دهیم

هیئت برای ما به خدا عرش اعظم است

شش گوشه ی حریم تو بیت الحرام ماست

یعنی به داغ اعظم تو سینه مَحرم است

هر کس که دید گوشه ای از روضه های تو

گر خون چکد ز چشم ترش باز هم کم است

——————————————————
محمد فردوسی
ورود به محرم

شکر خدا که نوبت ماتم به ما رسید

اذن عزای ماه محرم به ما رسید

شکر خدا که چله نشینی گرفته است

کوبیدن سیاهی و پرچم به ما رسید

ده روز آسمان به زمین وصل می شود

ده شب هوای عرش معظم به ما رسید

هر روز روی بال ملک گریه می کنیم

ارثی که از قبیله آدم به ما رسید

تأثیر رفت و آمد عطر نگاه توست

چشمی اگر شبیه به زمزم به ما رسید

از عرش چشم های شما تا قلم گذشت

ناگاه شور و زمزمه و دم به ما رسید

مقتل بخوان خودت و بگو قتل صبر چیست؟

از شرح ماجرای شما کم به ما رسید

—————————————————————-
حسن کردی
ورود به محرم

پیش از آنی که عزادار محرم باشی

سعی کن در حرم دوست تو محرم باشی

خاک از حُرمت شش گوشه او حُرمت یافت

گر شوی خاک رهش قبله عالم باشی

منزلت نیست تو را بی مدد مهر حسین

گر چه موسی شوی و عیسی مریم باشی

گر چه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن

سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی

همره زمزم اشکی که ترا بخشیدند

می توان مُحرم بیت الله اعظم باشی

شادی هر دو جهانت به خدا تأمین است

گر در این ماه عزا هم سفر غم باشی

صاحب بزم حسین است، علی و زهرا

نکند غافل از این محفل ماتم باشی

به همان دست و سر و سینه مجروح قسم

شرط عشق است بر این زخم تو مرهم باشی

خوش به حال تو «وفائی» که خدا خواسته است

هم چنان کعبه عزادار محّرم باشی

———————————————————
هاشم وفائی
ورود به ماه محرم

ماه محرم آمده باید دگر شوم

باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم

باید سبک عبور کنم از خیال سود

باید خلاص از تب و تاب ضرر شوم

آزاد از مثلث تزویر و زور و زر

آزاد از هر آن چه نقوش و صُور شوم

باید عوض شوم چه به چپ چه به راست ‌ها

بهتر اگر نمی‌شود از بد بتر شوم

از بد بتر چرا شوم اما؟ محرم است

از خوب می‌شود که در این ماه، سر شوم

این ماه می‌شود که شوم چیز دیگری

یک چیز دیگری که ندانم اگر شوم

یک چیز دیگری که نیاید به وهم هم

یعنی که نه فرشته شوم نه بشر شوم

خیر مجسم است محرم، بعید نیست

این ماه، تا ابد تهی از هر چه شر شوم

حتی اگر یزیدیم و در سپاه کفر

چون حر، بعید نیست شهید نظر شوم

شب با یزید باشم و فردای انتخاب

قربانی حسین، نخستین نفر شوم

اینک، ندای: "کیست که یاری کند مرا"

ماه محرم است مبادا که کر شوم

——————————————————————-
مرتضی امیری اسفندقه
استقبال از محرم

عالم محرم است سلامُ علی الحسین

این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین

این جمله واجب است بگوییم و بشنویم

هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین

بعد از خدا و قبله سوال درون قبر

تنها همین دم است سلامُ علی الحسین

هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام

نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین

هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب

هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین

بر زخم های پیکر آقای تشنگان

این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین

هر کس ز بهترین دم عالم سوال کرد

گویید این دم است سلامُ علی الحسین

واجب شده است در همه جا شعر محتشم

باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین

هرکس شده است محرم حق هر کسی که هست

مدیون این دم است سلامُ علی الحسین

وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس

این اسم اعظم است سلامُ علی الحسین

رضا حمامی آرانی

رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم

درد تو را به دارو و درمان نمی دهم

زخم تو را به مرهم و خاک تو را به مُشک

خار ره تو را به گلستان نمی دهم

سنگ غم تو شیشه قلب مرا شکست

این سنگ را به گوهر غلطان نمی دهم

عمری به بزم روضه ات، الفت گرفته ام

این روضه را به روضه رضوان نمی دهم

من با محبّت تو، در این عالم آمدم

والله بی محبّت تو، جان نمی دهم

مهر تو را به مهر و مه و آسمان دهم؟

هرگز! خداگواست، به قرآن نمی دهم

یک قطره اشک در غم تو، هستی من است

این قطره را به بحر خروشان نمی دهم

از کودکی به بزم عزایت گریستم

این گریه را به صد گل خندان نمی دهم

من گوشه گیر مجلس انس تو بوده ام

این گوشه را به عالم امکان نمی دهم

من چشم خود به اشک عزای تو شسته ام

این چشم را به چشمه حیوان نمی دهم

من خاک آستان حبیب تو، "میثمم"

این رتبه را به افسر شاهان نمی دهم

@@@@@@

نوای نینوا را دوست دارم

صدای آشنا را دوست دارم

اگر جام بلا از چشم یار است

من این جام بلا را دوست دارم

دعا یعنی تکلّم با خداوند

تکلّم با خدا را دوست دارم

اگر چه خارم و از خار کمتر

گل باغ وفا را دوست دارم

محبّت را عجب، حال و هوایی است

من این حال و هوا را دوست دارم

نمی دانم کی ام آنقدر دانم

علیّ مرتضی را دوست دارم

خدا می داند، ای آل محمّد!

که من تنها شما را دوست دارم

چو ممزوج است با عطر حسینی

نسیم نینوا را دوست دارم

خدایا روز محشر باش شاهد

حسین و کربلا را دوست دارم

شود "میثم" که مولایت بگوید

که این بی دست و پا را دوست دارم؟

@@@@@@@@@

شفای جان و جانانم حسین است

طبیب و درد و درمانم حسین است

از آن رو انس با قرآن گرفتم

که دیدم روح قرآنم حسین است

نماز و روزه و حج و زکاتم

نه، بلکه کل ایمانم حسین است

به خلد و حور و غلمانم چه حاجت؟

که خلد و حور و غلمانم حسین است

از آن خندم که در تاریکی قبر

چراغ چشم گریانم حسین است

قیامت سایه ای از قامت او

صراط و حشر و میزانم حسین است

اگر هیچم تمام هستی ام اوست

اگر مورم، سلیمانم حسین است

بهشتم کربلا، کوثر فراتم

گلم، باغم، گلستانم حسین است

ز هر زخمش مرا داغی است بر دل

شرار قلب سوزانم حسین است

ز اشک دیده بر صورت نوشتم

که نقش اشک من "جانم حسین" است

اَلم اَعهد الیکم» را شنیدم

تمام عهد و پیمانم حسین است

اگر پرسند از راه تو "میثم"

بگو آغاز و پایانم حسین است

نماز و روزه و حج و زکاتم

نه، بلکه کل ایمانم حسین است

به خلد و حور و غلمانم چه حاجت؟

که خلد و حور و غلمانم حسین است

از آن خندم که در تاریکی قبر

چراغ چشم گریانم حسین است

قیامت سایه ای از قامت او

صراط و حشر و میزانم حسین است

اگر هیچم تمام هستی ام اوست

اگر مورم، سلیمانم حسین است

بهشتم کربلا، کوثر فراتم

گلم، باغم، گلستانم حسین است

ز هر زخمش مرا داغی است بر دل

شرار قلب سوزانم حسین است

ز اشک دیده بر صورت نوشتم

که نقش اشک من "جانم حسین" است

اَلم اَعهد الیکم» را شنیدم

تمام عهد و پیمانم حسین است

اگر پرسند از راه تو "میثم"

بگو آغاز و پایانم حسین است

@@@@@@@
پریده رنگ ز رخسار مادرت زهرا

قد رسول خدا در جنان، خم است بیا

لوای سرخ حسینی ندا دهد همه دم

که غیر تو چه کسی، صاحب دم است بیا

اگر شوند سماوات، چشمه چشمۀ اشک

به یاد قطرۀ خون خدا کم است بیا

به زخم‌های تن پاره پارۀ شهدا

خدا گواست، که تیغ تو مرهم است بیا

هنوز غرقه به خون، ماه روی عباس است

هنوز نقش زمین، دست و پرچم است بیا

بیا که پر شده از ذکر «یا حسین» جهان

بیا که ولوله در خلق عالم است بیا

هر آن دلی که به یاد حسین می‌سوزد

در آن شراره‌ای از شعر «میثم» است بیا

****************************






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


9 + = 15