جایگاه “قرآن کریم” در قم و الازهر

حجت الاسلام آتشین صدف در یادداشتی بررسی کرد؛
جایگاه “قرآن کریم” در قم و الازهر
اینکه ما نیاز به روحانی داریم دلیل نمی‌شود که هر کسی بدون داشتن شرایط لازم برای پیمودن این راه و موفقیت در آن به حوزه وارد شود و هزینه‌های بسیاری را بر این نظام تحمیل کند و آخر سر هم یا رها کند یا نیروی ناکارآمدی بشود.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، روز سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ مقام معظم رهبری درس خارج فقه خود را تعطیل کردند؛ البته سر کلاس شرکت کردند؛ ولی درس ندادند. شاگردان ایشان دیدند صندلی‌ای کنار صندلی حضرت آقا گذاشته شد و حاج‌آقا قرائتی آمدند و کنار ایشان نشستند و به‌جای آقا سخن گفت. او گفت و گلایه کرد از اینکه قرآن برای ما کتاب اصلی نیست، از اینکه سهم قرآن در منبرها کم است، از بیست هزار طلبه‌ی کت‌شلواری لمعه خوانده‌ای‌ای که معمم نیستند و امام‌جمعه و قاضی و اهل منبر، شاغل در نهاد رهبری در دانشگاه و عقیدتی- سیاسی‌ها هم نیستند و می‌توانند با پسرعمه‌ها و پسرخاله‌هایشان جلسه‌های محلی درست کند و از قرآن بگویند، از اینکه برخی از طلاب قرآن را علم نمی‌دانند در حالی روایت داریم که قرآن علم است، از خاطره‌ای که در دانشگاه تهران داشتند که از آیه‌ی «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (إسراء: ۲۳) بیست نکته استخراج کردند و استادان و دانشجویان حاضر در مجلس گفتند: «والّا به حضرت عباس بلد نبودیم تا حالا هم کسی اینها را به ما نگفته بود و…» پس از سخنان حاج‌آقا قرائتی حضرت آقا تشکر کردند و نکاتی گفتند ازجمله اینکه مهجوریت قرآن در جامعه و حوزه‌های علمیه و در بین طلاب «یک درد قدیمی است» و لازم است که «روی این مسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید». (وبگاه رسمی مقام معظم رهبری)

سخن رهبر درباره‌ی «کهنگی این درد» برخی گلایه‌ها و هشدارها و توصیه‌های سال‌های پیش ایشان درباره‌ی لزوم توجه حوزه و طلاب به قرآن را به یادم آورد که برخی از آنها را اینجا می‌آورم.

درد قدیمی

• من یک وقت در مشهد، بحث تفسیری داشتم. در آن جلسات، به طلاب جوان و پرشوری که می‌خواستند آهسته‌آهسته بیایند با قرآن آشنا بشوند، گفتم که از مایه‌های بدبختی ما در حوزه‌های خودمان، یکی این است که طلبه از اول «بدان ایدک اللّه» تا آن وقتی‌که ورقه‌ی اجتهادش را از دست استاد خود می‌گیرد، حتی یک‌بار اتفاق نمی‌افتد که برای کار علمی و تحقیق علمی، مجبور گردد از زمین بلند شود و از تاقچه، قرآن را بردارد و باز کند و به آن، مراجعه نماید. البته، قرآن را می‌خواندند و به تفسیر هم مراجعه می‌کردند؛ اما روال کار ما، این‌طور نبود. (۱)

• یک طلبه، یک فقیه، برای تحقیق یک مسئله، محتاج کتاب لغت است؛ بلند می‌شود کتاب لغت را برمی‌دارد. مکرر اتفاق می‌افتد که محتاج کتاب «وسائل» و کتاب حدیث و مجامع حدیثی است؛ بلند می‌شود برمی‌دارد؛ اما چند بار اتفاق می‌افتد که طلبه برای رسیدن به یک مسئله‌ی فقهی یا اصولی، مجبور باشد که از جا بلند شود، قرآن را بردارد، بگردد، چند آیه را پیدا کند و به آن مراجعه نماید؟ (۲)

• «نپرداختن به حفظ قرآن در حال حاضر، واقعاً نقیصه‌ای در حوزه‌های ما به شمار می‌آید. در بعضی از حوزه‌های اهل سنت (همان‌طور که مسبوق است) از بدو ورود، حفظ قرآن جزء شرایط است. در دیگر حوزه‌ها نیز اگر شرط، حفظ قرآن نباشد؛ ولی بدان تشویق می‌شوند. غالب عالمان اهل سنت، با قرآن انس زیادتری دارند». (۳)

حفظ قرآن شرط ورود به الأزهر مصر

اکثر دانشکده‌های این دانشگاه در مصر و تعدادی از آنها در کشورهای اسلامی تأسیس شده‌اند، همه‌ی دانشجویان رشته‌های علوم دینی حافظ کل قرآن هستند، چون شرط ورود به رشته‌های علوم دینی دانشگاه الأزهر حفظ کل قرآن مجید است و دانشجویان رشته‌های غیردینی نیز باید بخشی از قرآن را حفظ و در طول تحصیل به حفظ کامل قرآن مجید بپردازند، بنابراین همه علمای دینی، اساتید فلسفه، فقه، اقتصاد و نیز پزشکان، مهندسین کامپیوتر و کشاورزی و دکترهای فارغ‌التحصیل این دانشگاه، حافظ کل قرآن مجید هستند. (۴)

جالب اینکه این شرط اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه حتی مسیحیانی نیز که طالب ورود به این دانشگاه هستند، نیز باید این شرط را رعایت کنند. در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۹۶ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی المصریون نوشت:

«محمد عبدالرزاق»، استاد شریعت دانشگاه الأزهر گفت: هیچ مانعی برای ورود مسیحیان به دانشگاه الأزهر به شرط حفظ قرآن وجود ندارد، این دانشگاه در آموزش دروس شرعی متخصص است و فعالیت‌های دیگری دارد و در واقع هدف ما در الأزهر جمع میان دین و دنیا و تربیت فارغ‌التحصیلانی متدین و درعین‌حال آشنا به علوم دنیوی است. عبدالرزاق افزود: هیچ قانون صریحی وجود ندارد که تحصیل شهروندان مصری را با توجه به مسئله دین، در الأزهر منع کند. همچنین الأزهر هیچ شهروند مصری را از ورود به این دانشگاه منع نمی‌کند بلکه هر دانشگاهی قوانینی دارد.

حفظ قرآن از نگاه مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی

اینکه الأزهر شرط ورود به رشته‌ّهای خود را حفظ قرآن داده است از منظرهای گوناگونی قابل بررسی است؛ در اینجا می‌خواهم از منظر مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی به آن نگاه بیندازیم.

کسی که وارد حوزه‌ی علمیه می‌شود قرار است سال‌ها درس بخواند و آماده بشود برای وظایفی که وظایف انبیاء بوده است و این کار ساده‌ای نیست و نیاز به توانایی‌های ذهنی و شناختی ویژه و خصوصیات روان‌شناختی و شخصیتی خاصی دارد. چنین فردی به لحاظ ذهنی و شناختی دست‌کم باید قدرت یادگیری‌اش بالا باشد و حافظه‌ای قوی داشته باشد و از نظر شخصیتی و خلق و خو هم باید شکیبا و دارای پشتکار باشد؛ زیرا او اگر بخواهد به سطح ۴ حوزه برسد (برابر دکتری) به‌طور متوسط باید ۱۴ سال درس بخواند یعنی سر کلاس حاضر شود و یک رساله‌ی پژوهشی هم بنویسد (که زمانی که صرف رساله‌ی دکتری می‌شود هم جداست و بسته به موضوع و پژوهشگر متغیر است)؛ اگر بخواهد مدرک سطح ۳ (برابر کارشناسی ارشد) را بگیرد باید ۱۰ سال درس بخواند و یک پایان‌نامه بنویسد و اگر بخواهد سطح (برابر کارشناسی) بگیرد باید ۹ سال درس بخواند و اگر بخواهد سطح یک (برابر کاردانی دیپلم) بگیرد باید ۶ سال درس بخواند (یعنی ۶ سال بعد از دیپلم) حال این را مقایسه کنید با نظام دانشگاهی که در آن شما با گذراندن ۴ سال پس از دیپلم، کارشناسی می‌گیرید و پس از گذراندن ۳ ترم پس از لیسانس (یک سال و نیم) و نوشتن پایان‌نامه، کارشناسی ارشد می‌گیرید و پس از گذراندن ۳ یا ۴ ترم (دو سال) و نوشتن یک رساله‌ی پژوهشی دکتری می‌گیرید؛ به عبارتی حداکثر مدتی که شما در دانشگاه سر کلاس حاضر می‌شوید تا به دکتری برسید به‌طور متوسط ۷ سال و نیم تا ۸ سال است.

روشن است که سپری کردن این مدت طولانی آموزش در حوزه‌ی علمیه نیازمند توانایی‌های ذهنی بالا و حوصله و بردباری و پشتکار فراوان است؛ مخصوصاً با توجه به این نکته که در تمام طول این ۱۴ سال طلبه باید هر روز هفته به‌جز پنجشنبه جمعه سر کلاس حاضر باشد و هر روز هم به‌طور متوسط ۳ کلاس متفاوت دارد؛‌ علاوه بر آن از او انتظار می‌رود برای هر درس پیش‌مطالعه و پس‌مطالعه و مباحثه و تقریر و گاهی هم تمرین و تحقیق هم داشته باشد؛ به عبارتی یک طلبه به‌طور متوسط باید روزی ۶ ساعت مفید، کار علمی بکند؛ این را مقایسه کنید با نظام‌ترمی دانشگاه که شما اولاً هر روز هفته کلاس ندارید و در روزهای درسی هم گاهی فقط یک کلاس یا دو کلاس دارید و بر مباحثه هم اصراری نیست و…

بیفزاییم که او دارد دانش‌های دینی را به زبانی جز زبان مادری خود فرا می‌گیرد؛ یعنی از همان نیمه‌ی سال اول حوزه، طلبه هر دانشی را که یاد می‌گیرد بر اساس متن یا متونی است که غالب آنها زبان عربی است؛ نحو، معانی و بیان و بدیع، منطق، اصول، فقه، فلسفه و… و او در هر ماده‌ی آموزشی دو چالش دارد: یادگیری آن علم (که می‌توانست با متنی به زبان مادری‌اش باشد) و فهم متن که به زبان دوم اوست.

هدف این نوشته مقایسه‌ نظام حوزوی با دانشگاهی یا نقد بر نظام آموزشی حوزه نیست که به این دو مقوله، دیگران پرداخته‌اند؛ غرض یادآوری این نکته بود که طلبه‌ای در حوزه موفق می‌شود که از هوش و حافظه و نیز حوصله و پشتکار بهره وافری داشته باشد؛ در غیر این صورت راه به‌جایی نمی‌برد و هر چند در سال‌های بعد ممکن است طلبگی را رها نکند و اسماً طلبه باشد، واقعاً طلبه نخواهد بود؛ یعنی کارکردهایی که نظام حوزه از او انتظار داشته نخواهد داشت؛ امروز با جستجویی در اینترنت انبوهی از بیانات مستقیم و غیرمستقیم مراجع تقلید و عالمان و استادان و مدیران حوزه را می‌توان یافت که مضمون مشترک همه‌ی آنها گله از درس نخواندن و فرار مغزها از حوزه و اشتغال طلبه‌ها به کارهای غیرمرتبط با رسالت طلبگی آنها، ادعای اجتهاد پیش از موعد است. سبب این مشکلات همیشه و در همه‌ی موارد مشکلات معیشتی نیست؛ بلکه در موارد بسیاری مشکل این است که این طلبه از آغاز راه را اشتباه انتخاب کرده است؛ چون او توان ذهنی و نیز پشتکار لازم برای طی کردن این مسیر طولانی و دشوار را نداشته است.

چه باید کرد؟

بهترین راه (و با یک درجه تخفیف یکی از بهترین راه‌ها) برای پیشگیری از این معضل این است که «حافظ قرآن بودن» شرط ورود به حوزه باشد. با این شرط تا حد نسبتاً چشمگیری می‌توان توانایی‌های ذهنی و آمادگی‌های روانی او را برای آغاز این مسیر دراز و پر پیچ و خم احراز و تضمین کرد؛ علاوه بر اینکه حفظ قرآن آثار مثبت فراوانی به لحاظ علمی، معنوی در طی تحصیل در او دارد و کار تعلم و تهذیب را بر او بسیار آسان‌تر می‌کند؛ همچنین در انجام وظایف طلبگی‌اش در ارتباط با مردم در آینده نیز یاریگر قدرتمندی برای او خواهد بود.

ممکن است کسی بگوید این راه‌حل خوب است اما با نیازهای امروز جامعه‌ی دینی ما همخوانی ندارد؛‌ زیرا ما همین حالا هم به اندازه‌ی کافی روحانی نداریم. اگر بخواهیم چنین شرطی برای ورود به حوزه بگذاریم تعداد ورودی‌ها بسیار کاهش می‌یابد. در پاسخ باید گفت که در این اشکال از مقدمه‌ی درستی نتیجه‌ی نادرستی گرفته شده است؛ زیرا اینکه ما نیاز به روحانی داریم دلیل نمی‌شود که هر کسی بدون داشتن شرایط لازم برای پیمودن این راه و موفقیت در آن به حوزه وارد شود و هزینه‌های بسیاری را بر این نظام تحمیل کند و آخر سر هم یا رها کند یا نیروی ناکارآمدی بشود که چه‌بسا آسیب‌های فراوانی را به حوزه و جامعه‌ی متدین وارد کند. در واقع ورود کسی به حوزه بدون داشتن شایستگی‌های لازم مانند نماز خواندن بدون طهارت است که با نخواندن تفاوتی ندارد. حاصل آنکه ورودی‌های کمتر ولی باکیفیت بسیار معقول‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر و مؤثرتر از ورودی‌های بیشتر ولی بی‌کیفیت است. به قول شاعر طوس

سیاهیِ لشکر نیاید به کار / یکی مرد جنگی به از صدهزار

گزینه‌ای دیگر

بااین‌حال می‌توان اندکی راهکار بالا را تعدیل و تلطیف کرد. بدین‌صورت که برای ورود به حوزه دو شرط قرار داد که فرد متقاضی ورود دست‌کم یکی از دو را دارا باشد:

۱. حافظ کل قرآن بودن

۲. حافظ بخشی از قرآن بودن؛ مثلاً ۵ جزء به شرط اینکه طلبه تا پایان پایه‌ی ششم کل قرآن را حفظ کند و ورود به مقطع بعدی (سطح دو) منوط به حفظ کل قرآن باشد.

آخر سخن

سربسته بگویم امروز مشکلات متعددی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم و مدارس زیر پوشش آن هست که برنامه ریزان و مدیران آن را به چالش می‌کشد و سبب ناخشنودی مراجع تقلید، استادان، خود طلاب و روحانیان و نیز مردم می‌شود که نسخه‌ی شفابخش آن بازگشت به قرآن و حفظ آن از آغاز طلبگی است. سخن را تمام کنم با بیانی روشن و تأمل‌کردنی از مقام معظم رهبری:

حفظ قرآن، بسیار باارزش است. برادران اهل سنت در حوزه‌های علمیه‌شان، با این‌که در غالب مسائل و مباحث، به قدر حوزه‌های ما، عمق علمی و فقهی ندارند، این امتیاز بزرگ را بر ما دارند که طلبه، اول که وارد می‌شود، به تلاوت و فراگیری قرآن و بعد هم به حفظ آن می‌پردازد. شما غالباً جوان هستید و برای جوان، حفظ قرآن کاری ندارد. من خودم تأسف می‌خورم که این همه شعر و نثر و عین عبارات خیلی از کتاب‌ها را به فارسی و عربی حفظ داشتم-که حالا دیگر یواش‌یواش زایل می‌شود-ولی قرآن را حفظ نداشتم. کسی نبود به ما بگوید، قرآن را حفظ کنید. (۵)/۸۴۱/ی۷۰۲/س

حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف، پژوهشگر و نویسنده

پی نوشت

(۱) سخنرانی در جمع استادان طلاب علوم دینی در مدرسه‌ی فیضیه، ۱۱ آذر ۱۳۶۶
(۲) سخنرانی در جمع استادان طلاب علوم دینی در مدرسه‌ی فیضیه، ۱۱ آذر ۱۳۶۶
(۳) سخنرانی در دیدار با مدرسان دبیرستان علوم و معارف اسلامی شهید مطهری ۲۷ اسفند ۱۳۶۸
(۴) خبرگزاری حوزه، ۶ خرداد ۱۳۸۹، مصاحبه با حجت‌الاسلام و المسلمین زمانی، رایزن سابق فرهنگی ایران در مصر
(۵) سخنرانی در جمع استادان و طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد، ۱۰ شهریور ۱۳۶۷






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


5 + = 12