شناسنامه قم‏

امام هادى علیه ‏السلام در مورد وجه تسمیه قم فرمودند: «اِنَّمْا سُمِّیَتْ قُمْ بِهِ، لاَِنَّهُ لَمَّا وَصَلَتِ السَّفینَهُ اِلَیْها فى‏ طُوْفانِ نُوحٍ‏ علیه‏ السلام قامَتْ؛ قم را از این جهت «قم» نامیدند که چون کشتى حضرت نوح ‏علیه‏ السلام در طوفان به این سرزمین رسید، برخاست.»

ویژگیهاى شخصیّت بزرگوارى که به شهر قم

هویّت داده به شرح زیر است:
نام نامى اش: فاطمه
لقب گرامى اش: معصومه
پدر بزرگوارش: حضرت موسى بن جعفرعلیهماالسلام
مادر گرامى اش: نجمه خاتون علیهاالسلام
تاریخ تولدش: غرّه ذیقعده الحرام ۱۷۳ ق.
تاریخ ورودش به قم: ۲۳ ربیع المولود ۲۰۱ ق.
تاریخ ارتحالش: دهم ربیع الثانى ۲۰۱ ق.

سیماى قم در آیینه روایات
امام هادى علیه السلام در مورد وجه تسمیه قم فرمودند: اِنَّمْا سُمِّیَتْ قُمْ بِهِ، لاَِنَّهُ لَمَّا وَصَلَتِ السَّفینَهُ اِلَیْها فى طُوْفانِ نُوحٍ علیه السلام قامَتْ؛(۱) قم را از این جهت قم» نامیدند که چون کشتى حضرت نوح علیه السلام در طوفان به این سرزمین رسید، برخاست.»
امام صادق علیه السلام در مورد علّت نام گذارى قم فرمودند: إِنَّما سُمِّیَتْ قُمْ، لِأَنَّ أَهْلَها یَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍعلیهم السلام وَیَقُومُونَ مَعَهُ، وَیَسْتَقِیمُونَ عَلَیْهِ وَیَنْصُرُونَهُ؛ قم را از این جهت قم» نامیدند که اهل آن در اطراف قائم آل محمدعلیه السلام گرد مى آیند و در رکاب او قیام مى کنند و در یارى او استقامت مى ورزند.» (۲)
همچنین نقل شده است که: در شب معراج قطعه اى از کره زمین توجّه رسول اکرم صلى الله علیه وآله را جلب کرد، به جبرئیل فرمود: اینجا کجاست؟ عرضه داشت: بُقْعَهُ شِیعَتِکَ وَشِیعَهِ وَصِیِّکَ عَلِىٍّ؛ [اینجا] جایگاه شیعیان تو و شیعیان وصى ات على علیه السلام است.» (۳)
و نقل شده که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در شب معراج گنبد بسیار زیبایى را در آسمان چهارم مشاهده فرمود، از جبرئیل پرسید که این گنبد چیست؟ عرضه داشت: این تصویر شهر قم مى باشد. (۴)
در حدیث دیگرى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله از پیشى گرفتن قم به پذیرش ولایت امیر مؤمنان علیه السلام سخن گفته است. (۵)
امیر مؤمنان، على علیه السلام بر اهل قم درود فرستاده، دعاى خیر نموده، آنها را به عنوان: اهل رکوع، خشوع، سجود، تهجّد و روزه دارى معرّفى کرده، مى فرماید: هُمُ الْفُقَهاءُ، الْعُلَماءُ، الْفُهَماءُ؛ آنان فقیهان، دانشوران و فرهیختگانند.» (۶)
مولاى متقیان در حدیث دیگرى مى فرمایند: تِلْکَ الْبَلْدَهُ الَّتِى یَخْرُجُ مِنْها اَنْصارُ خَیْرِ النَّاسِ اَباً وَاُمّاً وَجَدّاً وَجَدَّهً وَعَمّاً وَعَمّهً، تِلْکَ الَّتِى تُسَمَّى الزَّهْراءُ» بِها مَوْضِعُ قَدَمِ جَبْرَئِیلَ؛ آن همان شهرى است که یاوران بهترین مردمان از جهت پدر، مادر، جدّ، جدّه، عمو و عمّه، از آن بیرون مى آیند، و آن همان شهرى است که زهرا» نامیده مى شود و در آن جاى پاى جبرئیل است.»
و در پایان فرمود:
وَمِنْ ذلِکَ الْمَوْضِعِ یَخْرُجُ کَبْشُ اِبْراهِیمَ وَعَصا مُوسى وَخاتَمُ سُلَیْمانَ؛ قوچ حضرت ابراهیم، عصاى حضرت موسى و انگشترى حضرت سلیمان از همان نقطه بیرون مى آید.» (۷)
و در حدیث طولانى خروج سید حسنى و ورودش به قم را تشریح مى فرماید. (۸) و در حدیث طولانى دیگرى، از نصب رایت حضرت مهدى علیه السلام بر کوه سپید قم در نزدیکى دهى کهن که جمکران» نام دارد و خروج آن حضرت از زیر یکى از مناره هاى مسجد جمکران به تفصیل خبر داده است. (۹)
رئیس مذهب، امام جعفر صادق علیه السلام دهها حدیث پیرامون قم بیان فرموده که به برخى از آنها فقط اشاره مى کنیم:
۱٫ تُرْبَهُ قُمْ مُقَدَّسَهٌ؛ خاک قم مقدّس است.» (۱۰)
۲٫ أَهْلُ قُمْ اَنْصارُنا؛ اهل قم یاوران ما هستند.» (۱۱)
۳٫ فَاِنَّها مَأْوَى الْفاطِمِیِّینَ؛ قم جایگاه فاطمیان است.» (۱۲)
۴٫ اِنَّ لَعَلى قُمْ مَلَکاً یُرَفْرِفُ عَلَیْها بِجَناحَیْهِ؛ فرشته اى به حراست قم موکّل است که هر دو بالش را بر فراز قم مى گستراند.» (۱۳)
۵٫ قُمْ بَلَدُنا وَبَلَدُ شِیعَتِنا، مُطَهَّرَهٌ مُقَدَّسَهٌ؛ قم شهر ما و شهر شیعیان ماست که پاک و پاکیزه است.» (۱۴)
۶٫ أَلا اِنَّ حَرَمِى وَحَرَمَ وُلْدِى مِنْ بَعْدِى قُمْ؛ آگاه باشید که حرم من و حرم فزندانم پس از من قم مى باشد.» (۱۵)
۷٫ فِى قُمْ شِیعَتُنا وَمَوالِینا وَتَکْثُرُ فِیها الْعِمارَهُ؛ دوستان و شیعیان ما در قم هستند، عمارت [و ساختمان ] در آن فراوان شود.» (۱۶)
۸٫ ثُمَّ یَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَهٍ یُقالُ لَها: قُمْ» وَتَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ… فَیَفِیضُ الْعِلْمُ مِنْها اِلى سائِرِ الْبُلْدانِ؛ آنگاه علم در شهرى به نام قم پدیدار گردد که مرکز دانش و فضیلت شود… پس دانش از آنجا به تمام سرزمینها سرازیر شود.» (۱۷)
۹٫ وَاحْتَجَّ بِبَلْدَهِ قُمْ عَلى سائِرِ الْبِلادِ؛ [خداوند] به وسیله قم بر همه شهرها احتجاج نمود.» (۱۸)
۱۰٫ لَوْلا الْقُمِّیُّونَ لَضاعَ الدِّینُ؛ اگر قمیها نبودند، دین تباه مى شد.» (۱۹)
حضرت موسى بن جعفر علیه السلام درباره قم فرمود: قُمْ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَمَأْوى شِیعَتِهِمْ؛ قم آشیانه آل محمّد و پناهگاه شیعیان آنهاست.» (۲۰)
و در باره مردم آن فرمود: خَمَّرَ اللَّهُ تَعالَى وِلایَتَنا فِى طِینَتِهِمْ؛ خداوند ولایت ما را با آب و گل آنها آمیخته است.» (۲۱)
به هنگام میلاد مسعود حضرت بقیه اللَّه ارواحنا فداه، امام حسن عسکرى علیه السلام به احمد بن اسحاق نامه مى نویسد تا اهالى قم از ولادت آن حضرت مطّلع شوند و خبر تولّد آن حضرت در میان آنها شهرت پیدا کند. (۲۲)
و در نامه دیگرى مى نویسد: همواره دلهاى ما به نیک اندیشى شما مطمئن بود، رشته اتّصالى که بین ما و شما ریشه دوانیده، مستحکم بود. (۲۳)

پیشینه قم
قدمت شهر قم را برخى از مورّخان بسیار زیاد دانسته، بناى آن را به تهمورث» سوّمین پادشاه پیشدادى نسبت داده اند. (۲۴) در مقابل، برخى از مورّخان آن را یک شهر تازه ساز و از آثار قرن اوّل هجرى مى دانند.
قدیمى ترین منبعى که قم را از شهرهاى مستحدث اسلامى دانسته، سفر نامه منسوب به ابى دلف» مى باشد. (۲۵) یاقوت نیز این نظر را برگزیده و با قاطعیّت قم را یک شهر مستحدث اسلامى معرّفى کرده است. (۲۶) از بررسى اسناد و منابع استفاده مى شود که در قرن دوم هجرى نام قم» به این سرزمین اطلاق مى شد و در عصر ساسانى سرزمینى به نام قم» نبوده است.
در دوران باستان این سرزمین را براوستان» مى گفتند و حوزه رستاقى آن را کمیدان» و مرکز رستاق را کم» مى خواندند. از آثار به دست آمده ثابت مى شود که قبل از اسلام شهر معتبرى به نام: کُم» در بیست کیلومترى شهر فعلى قم وجود داشته است. (۲۷)
گستره تشیّع در قم
با ورود اشعریان به قم در سال ۹۴ ق. تشیّع در این شهر رواج یافت و هنگامى که قدرت را به دست گرفتند، پایه هاى تشیّع را در آن استحکام بخشیدند، تا جایى که یاقوت مى نویسد: نخستین کسى که از اشعریان وارد قم شد عبدالله بن سعد»است، او را پسرى بود که در کوفه تربیت شده بود، هنگامى که از کوفه به قم مهاجرت نمود، تشیّع را به این سرزمین به ارمغان آورد، حتّى یک نفر سنّى در این شهر یافت نمى شود. (۲۸)
اشعریها از اعراب قحطانى مقیم یمن بودند و بزرگ آنها مالک بن عامر از شیعیان خالص امیر مؤمنان علیه السلام بود. مالک دو پسر به نامهاى: سعد و سائب داشت، سائب به همراه مختار ثقفى قیام کرد، از قاتلان کربلا انتقام گرفت و سرانجام به همراه مختار کشته شد.
فرزندان سعد به نامهاى: احوص» و عبدالله» در کنار امیر سیستان با حجّاج بن یوسف جنگیدند و چون شکست خوردند به سوى قم عزیمت کردند. ورود ایشان به قم روز اوّل فروردین، مصادف با نوروز باستانى، به سال ۹۴ هجرى اتّفاق افتاد. (۲۹)
به هنگام خروج زید بن على علیه السلام در کوفه، احوص با وى خروج کرد و زید بن على او را امیر لشکر خود گردانید. (۳۰)
اشعریان در آبادانى شهر قم تلاش فراوان کردند و مردم قم را مردمانى سلحشور و ظلم ستیز پرورش دادند. از سال ۱۳۲ ق. از دادن خراج به خلفاى دوران امتناع کردند و از آن تاریخ، شهر قم به صورت یک سرزمین نیمه مختار درآمد.
پس از تشریف فرمایى حضرت معصومه علیهاالسلام، قم رونق به سزایى پیدا کرد و پناهگاه مطمئنّى براى دوستان اهل بیت و شیعیان شد، ولى با کمال تأسّف در حمله مغول به صورت تلّى از خاک درآمد.
پس از حمله مغول، سلطان محمد خدا بنده به باز سازى آن همّت گماشت، ولى این بار شهر قم در مجاورت حرم مطهّر حضرت معصومه علیهاالسلام ساخته شد و شهر جدید، حرم مطهّر را چون نگینى درخشان در میان گرفت.
شجاعت، صداقت، اخلاص و هشیارى اشعریان موجب شد که شهر قم همانند یک کشور مستقل، در دوران خفقان اموى و عباسى اداره شود. اهل قم عقاید خود را بدون تقیّه ابراز مى کردند، اخبار و احادیث اهل بیت را نشر مى دادند، و آواى روح بخش شهادت به ولایت مولاى متّقیان را بر فراز گلدسته ها به طور علنى طنین انداز مى کردند.
اشعریان مکتب امامیّه را در قم پى ریزى کردند، فقه شیعه را به طور رسمى تدریس نمودند، و مشعل نور افشان تشیّع را در سایر بلاد اسلامى پرتو افکن ساختند.
پرورش یافتگان این مکتب، حکومتهاى مستقل کوچکى در طبرستان، دیلمان، قزوین و زنجان به وجود آوردند که دامنه نفوذشان تا نیشابور گسترش یافت. (۳۱) با گسترش حوزه علمى شیعه در این سامان، به سال ۱۸۹۹ ق، قم رسماً از اصفهان جدا شد، و نماز جمعه، عیدین و دیگر مراسم مذهبى، دقیقاً بر مبناى آیین تشیّع برگزار مى شد.
تشریف فرمایى حضرت معصومه علیهاالسلام به قم
حدود نیم قرن پیش از تولّد حضرت معصومه علیهاالسلام، رئیس مذهب جعفرى، حضرت امام صادق علیه السلام از خاکسپارى آن حضرت در شهر قم خبر داده، مى فرماید: تُقْبَضُ فِیها اِمْرَأَهٌ هِىَ مِنْ وُلْدِى، وَاسْمُها فاطِمَهُ بِنْتُ مُوسى ، تَدْخُلُ بِشَفاعِتِها شِیعَتُنا الْجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ بانویى از تبار من به نام فاطمه دخت موسى در آن شهر قبض روح مى گردد [و به خاک سپرده مى شود] که همه شیعیان ما با شفاعت او داخل بهشت مى شوند.» (۳۲)
حضرت على بن موسى الرضاعلیهماالسلام پس از استقرار در مرو، نامه اى نوشته، به تنها خواهر تنى اش حضرت معصومه علیهاالسلام ارسال مى دارد که به مجرّد وصول نامه، رخت سفر بر بسته، به سوى خراسان حرکت کند. (۳۳)
حضرت معصومه علیهاالسلام به مجرّد وصول نامه به همراه پنج تن از برادران و شمارى از برادر زادگان و تنى چند از غلامان و کنیزان مهیّاى سفر شده، به سوى خراسان عزیمت نمود.
مأمون به والیان خود دستور داده بود که با علویان و سادات مهاجر به سوى خراسان به شدّت برخورد کنند. از این رهگذر والى ساوه با این مجموعه که در محضر حضرت معصومه عازم خراسان بودند درگیر شده، همه همراهان حضرت را به خاک و خون کشید.
حضرت معصومه با دیدن پیکرهاى غرقه به خون ۲۳ تن از عزیزان خود به شدّت محزون شد و به بیمارى جانکاهى مبتلا گردید. (۳۴)شیعیان قم از این حادثه دلخراش مطلع شده، به سوى ساوه عزیمت نمودند، و حضرت معصومه علیهاالسلام را به شهر قم دعوت کردند.
موسى بن خزرج، بزرگ اشعریها، شخصاً زمام ناقه را به دوش کشید و حضرت معصومه علیهاالسلام در میان استقبال پر شور مردم قم وارد این سرزمین شده، و در محلى که امروز میدان میر» نامیده مى شود، اقامت گزید. اقامت آن حضرت در قم فقط ۱۷ روز طول کشید و محراب عبادتش در طول تاریخ به عنوان: بیت النّور» شهرت یافت که تاکنون زیارتگاه خاص و عام مى باشد. حضرت معصومه علیهاالسلام سرانجام پیش از دیدار برادر بزرگوارش، در روز دهم ربیع الثانى ۲۰۱ ق. در دیار غربت، و در میان آه و اندوه فراوان رحلت نمود و شیعیان قم را در سوگ خود داغدار ساخت. (۳۵)
جلوه هاى وجودى حضرت معصومه علیهاالسلام
در دوران خفقان هارونى نَفَسها در سینه ها حبس بود، تنها نقطه اى که کانون مبارزه با زر و زور و تزویر هارون الرشید به شمار مى رفت، دودمان امامت بود. در ایّام زندانى بودن حضرت موسى بن جعفرعلیهماالسلام همگان نگران سلامتى امام رضاعلیه السلام بودند و عرضه مى داشتند: از شمشیر هارون خون مى چکد و نام شما همواره بر سرِ زبانهاست.
امام رضاعلیه السلام مى فرمود: اگر هارون بتواند تار مویى از سر من کم کند، بدانید که من امام نیستم. (۳۶) هیچ خطرى از وى متوجّه من نمى شود. (۳۷) نه، هرگز چنین قدرتى ندارند. (۳۸)
در یک چنین مکتبى حضرت معصومه علیهاالسلام با پشتگرمى حضرت رضا علیه السلام به تربیت برادران، خواهران، برادر زادگان، کنیزان و دیگر افراد مرتبط با خاندان امامت پرداخت.
با توجه به اینکه حضرت معصومه ۱۸ برادر و ۱۸ خواهر داشت، شمار دیگر افراد مرتبط با این خاندان، که همگى در تحت تربیت حضرت معصومه علیهاالسلام بودند، تا حدّى روشن مى شود.
مهم ترین دغدغه حضرت معصومه علیهاالسلام در تربیت این افراد دو چیز بود:
۱٫ پایدارى و استقامت آن مجموعه در اعتقاد راستین و عدم لغزش و انحراف آنها و نگهدارى آنان از سقوط در دامهاى دزدان عقیده، که به ویژه در دوران زندانى بودن امام کاظم علیه السلام از زرق و برق خاصى برخوردار بوند.
۲٫ حفاظت و حراست آنها از تمایل به رژیم حاکم و شکار شدنشان به دست عمّال هارون به شکلهاى مختلف و شگردهاى گوناگون.
این نقش مهم حضرت معصومه علیهاالسلام در این دو عرصه، او را از همه برادران و خواهران ممتاز کرده و به جایگاهى رسید که حضرت رضاعلیه السلام در حق او مى فرماید: مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنِى؛ هر کس حضرت معصومه را در قم زیارت کند، همانند کسى است که مرا زیارت کرده باشد.» (۳۹) در اثر این موضع گیریها و ظلم ستیزیهاست که همه فرزندان امام کاظم علیه السلام از خانه و کاشانه خود مهاجرت نموده، در اقطار و اکناف جهان به نور افشانى و روشنگرى پرداخته و غالباً با زهر جفا و یا تیغ اعداء به شهادت رسیده اند و اینک گنبد و بارگاه حرم باصفایشان چون مشعلى فروزان فرا راه شیعیان شیفته و ارادتمندان دلباخته شان، راه درست و مؤثّر ظلم ستیزى را مى آموزد.
نقش امامان در شکل گیرى حوزه علمیه قم
امامان معصوم علیهم السلام از راههاى مختلف، شیعیان را براى عزیمت به قم، سکونت در قم و تجمّع در این سرزمین فرا خوانده اند:
۱٫ بیان فضیلت زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام
امام صادق علیه السلام مى فرماید: مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ؛(۴۰) هر کس او را زیارت کند؛ بهشت بر او واجب مى شود.»
امام رضاعلیه السلام مى فرماید: مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهُ؛(۴۱) هر کس او را زیارت کند، بهشت از آنِ اوست.» و مى فرماید: مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّهُ؛(۴۲) هر کس او را زیارت کند در حالى که به حق اوعارف باشد، بهشت از آنِ اوست.»
امام جوادعلیه السلام در این رابطه فرمود: مَنْ زارَ قَبْرَ عَمِّى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّهُ؛(۴۳) هر کس قبر عمّه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آنِ اوست.»


۲٫ بیان قداست و فضیلت سرزمین قم
در همین گفتار احادیثى به این مضمون آوردیم که: تربت قم مقدّس است، قم حرم اهل بیت است، قم جایگاه شیعیان است، قم جایگاه فاطمیان است، قم آشیانه آل محمد است، فرشته اى بالهایش را بر فراز شهر قم گسترده است و… . (۴۴)
۳٫ بیان فضیلت اهالى قم
و در همین مقال احادیثى به این مضمون آوردیم که: خوشا به حال اهل قم، که آنها فقیهان، دانشوران، فرهیختگان، شیعیان اهل بیت، یاوران حضرت مهدى علیه السلام و… مى باشند و محبّت و ولایت اهل بیت با خاک و گل آنها آمیخته است. (۴۵)
۴٫ تشویق به اقامت در شهر قم
امام صادق علیه السلام فرمود: اِذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیْکُمْ بِقُمْ وَ حَوالیها وَ نَواحیها؛(۴۶) هنگامى که همه شهرها را فتنه ها فرا گرفت، بر شما باد به قم و اطراف آن.»
در حدیث دیگرى فرمود: وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ؛ قم چه پناهگاه خوبى است، براى افراد وحشت زده و دور از وطن.» (۴۷)
۵٫ نوید روزگاران خوش
امام صادق علیه السلام در فرازى از یک حدیث طولانى مى فرماید: وَتَکْثُرُ فِیهَا الْعِمارَهُ، وَیَقْصُدُهَا النَّاسُ، وَیَجْتَمِعُونَ فِیها؛ عمارت [و ساختمان ] در قم بسیار شود، مردم [از همه جا] به سوى قم روى آورند و در آنجا تجمّع کنند.» (۴۸)
امام صادق علیه السلام در حدیث دیگرى فرمود: به زودى دانش از کوفه برچیده شود… در شهرى به نام قم» آشکار گردد، آنجا مرکز دانش و فضیلت گردد، دیگر یک نفر جاهل و مستضعف در دین باقى نمى ماند، حتّى بانوان پرده نشین، و آن در نزدیکى ظهور قائم ما مى باشد… در آن ایّام به سرتاسر جهان، دانش از قم سرازیر مى شود و حجت بر همگان تمام شود.» (۴۹)
این حدیث شریف امروز جامه عمل پوشیده و قم جایگاه خودش را در مراکز علمى جهان پیدا کرده و معارف اهل بیت به همه نقاط جهان به وسیله رسانه هاى گروهى، شبکه ها، ماهواره ها، کتابها، سى دیها، روزنامه ها، مجله ها و دیگر وسائل ارتباط جمعى از قم سرازیر مى شود.
هم اکنون از بیش از یکصد کشور در قم طلبه داریم که پس از اتمام تحصیلات به کشور خود باز گشته، معارف اهل بیت را به اقصى نقاط عالم مى رسانند و انوار درخشان اهل بیت را در کشورهاى خود منعکس مى کنند.
و این گوشه اى از جلوه هاى وجودى حضرت معصومه علیهاالسلام است که شناسنامه قم، راز و رمز قداست این شهر، پناهگاه مستضعفان جهان، تجلیگاه قبر گمشده حضرت فاطمه علیهاالسلام، محور تجمّع یاوران حضرت ولى عصرعلیه السلام در آستانه ظهور آن یکتا ذخیره خدا در روى زمین مى باشد.

 


پی نوشت :

۱) تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن، ترجمه حسن بن على بن حسن، تحقیق سیّد جلال الدّین تهرانى، تهران، انتشارات توس، ۱۳۶۱ ش. ص ۹۶٫ کتاب تاریخ قم» تألیف حسن بن محمد بن حسن شیبانى قمى، معاصر شیخ صدوق دقیق ترین، کهن ترین و جامع ترین کتاب در تاریخ قم مى باشد. مؤلّف، آن را به سال ۳۷۸ ق. به زبان عربى براى صاحب بن عبّاد (۳۸۵۵ ق) در بیست باب نوشته است. (تهرانى، نوابغ الرّواه، ص ۹۹). تاج الدّین حسن بن على بن حسن قمى نیز آن را در سالهاى ۸۰۵ – ۸۰۶ ق. به فارسى برگردانده است. متن عربى آن در کشاکش روزگار از بین رفته، فقط هشت باب آن به دست میرزا حسین نورى رسیده است. (نورى، مستدرک الوسائل، ج ۱۹، ص ۳۶۶) ولى اینک فقط به پنج باب از آن دسترسى داریم. نسخه هاى دستنویس فراوانى از آن در کتابخانه هاى: ۱٫ آستانه حضرت معصومه علیهاالسلام؛ ۲٫ مرعشى قم؛ ۳٫ سپهسالار؛ ۴٫ ملک؛ ۵٫ دانشکده ادبیات؛ ۶٫ مرکزى دانشگاه تهران؛ ۷٫ ملى تهران موجود است، که قدیمى ترین آنها در ۲۱۸ برگ، به تاریخ کتابت ۸۳۷ ق. به شماره ۲۴۷۲ در کتابخانه ملى ایران نگهدارى مى شود. نخستین چاپ آن با تحقیقات مرحوم سید جلال الدین تهرانى (۱۲۷۲ – ۱۳۶۴ ش.) به سال ۱۳۵۳ ق. در ۳۴۷ صفحه وزیرى در تهران به طبع رسیده و آخرین چاپ آن با تحقیقات محمدرضا انصارى قمى در ۱۰۶۹ صفحه وزیرى به سال ۱۳۸۵ ش. از سوى کتابخانه آیه اللَّه مرعشى در قم منتشر شده است. ابن طباطبا در کتاب مستقله الطالبیّه» در قرن پنجم از متن عربى آن بهره جسته و علامه مجلسى بیش از چهل حدیث از ترجمه فارسى آن در کتاب بحار الانوار (جلد ۶۰) روایت کرده و در جلد اول بر معتبر بودن آن تأکید کرده است. افندى در ریاض العلما، ج ۱، ص ۳۱۸، محدث نورى در خاتمه مستدرک، ج ۱۹، ص ۳۶۵، سیدمحسن امین در اعیان، ج ۵، ص ۲۴۶، تهرانى در مصفى المقال، ص ۱۳۰ و الذریعه، ج ۳، ص ۲۷۸، از اعتبار کتاب و شخصیت مؤلف آن سخن گفته اند. نگارنده مکرّر از آیه اللَّه شبیرى زنجانى شنیده است که از جایگاه رفیع این کتاب و اعتبار ویژه آن سخن گفته است. شاگرد مرحوم بحرالعلوم و فرزند وحید بهبهانى از اصل عربى آن، مطالب را نقل کرده و مرحوم شیخ بزرگ فرموده: اگر چه اصل آن به دست علامه مجلسى نرسیده، ولى بودنش در عصر ما بعید نیست. (تهرانى،الذریعه، ج ۳، ص ۲۷۸).
۲) همان، ص ۱۰۰٫
۳) علل الشرایع، شیخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن حسین بن بابویه، تحقیق سید محمدصادق بحر العلوم، نجف اشرف، مطبعه حیدریه، ۱۳۸۵ ق، ص ۵۷۲، باب ۳۷۳٫
۴) الاختصاص، شیخ مفید، ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن نعمان، تحقیق على اکبر غفّارى، چاپ قم، جامعه مدرّسین، بى تا، ص ۱۰۱٫
۵) تاریخ قم، ص ۹۴٫
۶) مجالس المؤمنین، قاضى نور اللّه شوشترى، تحقیق سید احمد عبد منافى، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۵ ش، اسلامیه، ج، ص ۸۳٫
۷) تاریخ قم، ص ۹۰٫
۸) همان، ص ۹۸٫
۹) انوار المشعشعین، شیخ محمدعلى کچوئى قمى، تحقیق محمدرضا انصارى، قم، انتشارات کتابخانه آیه الله مرعشى، ۱۳۸۱ ش، ج ۱، ص ۴۵۴٫
۱۰) تاریخ قم، ۹۳٫
۱۱) همان، ص ۹۸٫
۱۲) همان.
۱۳) همان.
۱۴) سفینه البحار، شیخ عباس قمى، چاپ قم، انتشارات اسوه، ۱۴۱۴ ق، ج ۷، ص ۳۵۹٫
۱۵) بحار الانوار، علامه مجلسى، چاپ تهران، آخوندى، ۱۳۸۶ ق، ج ۶۰، ص ۲۲۸٫
۱۶) تاریخ قم، ص ۹۹٫
۱۷) همان، ص ۹۵٫
۱۸) همان.
۱۹) بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۷٫
۲۰) تاریخ قم، ص ۹۸٫
۲۱) همان، ص ۱۰۰٫
۲۲) کمال الدین، شیخ صدوق، محمد بن على بن بابویه، تحقیق على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرّسین، ۱۴۰۵ ق، ج ۲، ص ۴۳۴، باب ۴۲، ح ۱۶٫
۲۳) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، تحقیق دکتر یوسف بقاعى، بیروت، دار الأضواء، چاپ دوم، ۱۴۱۲ ق، ج ۴، ص ۴۵۸٫
۲۴) نزهه القلوب، حمد اللّه مستوفى، چاپ اروپا، ۱۹۱۳ م، ص ۶۷٫
۲۵) نسخه خطّى آن در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.
۲۶) معجم البلدان، یاقوت حموى، ابو عبد اللّه شهاب الدین یاقوت بن عبد اللّه رومى بغدادى، تحقیق: وستنفیلد آلمانى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۳۹۹ ق، ج ۴، ص ۳۹۷٫
۲۷) بارگاه معصومه، بیژن سعادت، چاپ فلورانس – ایتالیا – ۱۹۷۷ قم، ج ۱، ص ۴٫
۲۸) معجم البلدان، ج ۴، ص ۳۹۸٫
۲۹) تاریخ قم، ص ۲۴۲٫
۳۰) همان، ص ۲۴۵٫
۳۱) گنجینه آثار قم، عباس فیض، قم، مهر استوار، ۱۳۴۹ ش، ج ۱،ص ۹۰٫
۳۲) النّقض، عبد الجلیل قزوینى رازى، تحقیق محدّث ارموى، تهران، انجمن آثار ملّى ۱۳۵۸ ش، ص ۱۹۶٫
۳۳) من لا یحضره الخطیب، سید داخل بن سید حسین، بیروت، ۱۴۱۲ ق، ج ۴، ص ۴۶۱٫
۳۴) ریاض الانساب، میرزا محمدخان ملک الکتّاب، تحقیق مظاهر حبیب پور، بمبئى، ۱۳۳۵ ق، ص ۲۰۱٫
۳۵) براى تحقیق بیش تر در تاریخ تولّد و ارتحال آن حضرت مراجعه شود به: زندگانى کریمه اهل بیت، از نگارنده سطور، قم، نشر حاذق، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش، ص ۷۹ – ۸۶٫
۳۶) روضه کافى، کلینى، تحقیق على اکبر غفّارى، بیروت، دار الاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۵ ق، ص ۲۱۴، ح ۳۷۱٫
۳۷) اثبات الوصیّه، مسعودى، نجف اشرف، مرتضویّه، ۱۳۷۴ ق، ص ۱۷۴٫
۳۸) عیون الاخبار، شیخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن بابویه، تحقیق سید محمدمهدى خراسانى، نجف اشرف، مطبعه حیدریه، ۱۳۹۰ ق، ج، ص ۲۲۸، باب ۴۹، ح ۳٫
۳۹) ناسخ التواریخ، میرزا محمدتقى خان سپهر، جلد امام کاظم علیه السلام، چاپ سنگى، به اهتمام سید سعید طباطبائى، مطبعه علمى، ۱۳۶۶ ق، ج ۳، ص ۶۸٫
۴۰) تاریخ قم، ص ۲۱۴٫
۴۱) عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۷۱، باب ۶۷، ح ۱٫
۴۲) بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۶۵٫
۴۳) کامل الزیارات، ابن قولویه، ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه، تحقیق علّامه امینى، نجف اشرف، مرتضویه، ۱۳۵۶ ق، ص ۳۲۴، باب ۱۰۶، ح ۲٫
۴۴) منابع این احادیث را در همین مقاله آوردیم، علاقمندان جهت تحقیق بیش تر به کتاب: زندگانى کریمه اهل بیت، از نگارنده سطور، ص ۱۶۷ – ۱۸۴ مراجعه فرمایند.
۴۵) به منابع احادیث در همین مقال مراجعه فرمایید.
۴۶) تاریخ قم، ص ۹۷٫
۴۷) بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۴٫
۴۸) تاریخ قم، ص ۹۹٫
۴۹) بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳٫

علی اکبر مهدی پور






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 5 = 13