بصیرت یعنی…

بصیرت،مهم‌ترین عامل موفقیت حق در برابر باطل در جنگهای نرم و سخت است. شخصیتهایی مثل عمّار با بصیرت‌دهی به جامعه در دو بخش ولیّ شناسی و دشمن‌شناسی، هم در جنگ نرم یعنی تقابل بین امام و جریان قاعدین و هم در جنگ سخت که تقابل بین امام و جریان ناکثین، قاسطین و مارقین بود، زیباترین روشنگری را انجام دادند…

تسلیم و پذیرش حکم خدا و ولیّ خدا
«فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً»؛(۱) «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند، و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.» این آیه می‌فهماند که باید در برابر حکم خدا، رسول خدا و ولیّ خدا تسلیم بود و حتی در دل نیز، تردیدی نباید داشته باشیم، نه اینکه در برابر حکم خدا و ولیّ خدا، عمل خود را تحمیل کنیم؛ بلکه اعتماد به اینکه این حکم از طرف خدا و ولیّ خداست و قطعاً از اشراف بیش‌تر، عمق بیش‌تر، جامعیت بیش‌تر، دقت بیش‌تر و حمایت بیش‌تر برخوردار است، عقل خود را در برابر آن تسلیم کنیم؛ وگرنه در ایمان ما خلل ایجاد می‌کند.
امروز حکم ولایت الهیه فقیه، همان حکم ولیّ خدا، رسول خدا و حکم الهی است که امام بزرگوارمان به خوبی آن را تبیین کردند.

بصیرت در انجام تکلیف
آنچه جامعه اسلامی را دچار مشکل می‌کند هم انجام ندادن تکلیف و هم انجام ناقص تکلیف و هم انحراف در انجام تکلیف است؛ از اینرو باید آحاد جامعه اسلامی را آموزش داد به اینکه انجام دادن تکلیف، سه عنصر اساسی لازم دارد که این هم از مقوله بصیرت است:
الف. تدبّر، تفکر و تعقل در دستورها و فرمولهای دینی؛
ب. تلاش و تدبیر برای انجام تکلیف، بنابر اینکه قرآن می‌فرماید: «أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی»؛(۲) «برای انسان جز آنچه تلاش می‌کند نیست.»
ج. تحمل مشکلات در عرصه انجام تکلیف: همه می‌دانیم که تکلیف، سختی و مشقت دارد که در کلام رهبر فرزانه انقلاب نیز گذشت که اگر نصرت الهی هست، کشته شدنها، اسارتها، شکنجه‌ها و سختیها نیز هست؛ در نتیجه قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ»؛(۳) «کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند.»

جلب حمایتهای لازم برای انجام تکلیف و رفع موانع آن
هر تکلیفی چون مأموریتی از طرف خداوند متعال است؛ از اینرو باید به فیوضات و اثرگذاری الهی متصل باشد و قطعاً باید از واسطه فیض، یعنی قرآن و عترت نیز بهره ببرد؛ پس در هر تکلیفی سه اصل وجود دارد:
۱٫ توکل و اعتماد و اتکا به حضرت حق که سبب‌ساز و سبب‌سوز است. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛(۴) «هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را می‌کند.»
۲٫ تفویض و واگذاری نتیجه به حضرت حق که فرمود: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ»؛(۵) «من کار خود را به خدا وامی‌گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست.» و امام بزرگوار فرمود: «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه‌ایم نه مأمور به نتیجه.»(۶)
۳٫ توسل و استفاده از واسطه فیض، یعنی امام ناطق و امام صامت.
از سوی دیگر تکلیف، موانعی بر سر راه دارد که باید درباره عوامل برطرف کردن آنها بصیرت‌دهی شود. مهم‌ترین این عوامل از منابع دینی عبارت‌اند از:
۱٫ استغفار: که آثار سوء گناهان گذشته در عمل آینده را از بین می‌برد.
۲٫ صدقه: که مهم‌ترین تأثیر آن رفع موانع در مسیر انجام تکلیف است.
۳٫ دعا: که خداوند متعال فرمود: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم»؛(۷) «بگو اگر دعای شما نبود خدا به شما اعتنا نمی‌کرد.» قطعاً دعا باعث توجه حضرت حق و باعث نصرت دین می‌شود.

خاتمه
بصیرت،مهم‌ترین عامل موفقیت حق در برابر باطل در جنگهای نرم و سخت است. شخصیتهایی مثل عمّار با بصیرت‌دهی به جامعه در دو بخش ولیّ شناسی و دشمن‌شناسی، هم در جنگ نرم یعنی تقابل بین امام و جریان قاعدین و هم در جنگ سخت که تقابل بین امام و جریان ناکثین، قاسطین و مارقین بود، زیباترین روشنگری را انجام دادند.
این عمّار است که با نگاه عمیق خود به عمود خیمه اسلام، یعنی ولایت، هم احساس نیاز صد در صدی به امام را تبیین می‌کند و هم در همه ابعاد زندگی خود، این احساس را ابراز می‌کند و هم برای تحقق امامت امام تا پای جان تلاش می‌کند. این عمّار است که فریاد می‌زند اگر امامت نور را با عزت نپذیرفتید، مثل عبدالله بن عمر، باید با ذلّت امامت نار و باطل، یعنی حجاج بن یوسف ثقفی را بپذیرید. عمّارها باید بگویند اگر امامت ولایت الهیه فقیه را نپذیرفتید باید امامت طاغوتهای زمان را با ذلّت بپذیرند.
عمّار اگر در جنگ صفین فریاد می‌زند، نگران این است که قرآن بالای نیزه، مقدمه بالای نیزه رفتن سر امام حسین(ع) باشد.
امروز نیز اگر خواص، عمّارگونه در ولیّ‌شناسی و دشمن شناسی فریاد نزنند، قانون گریزان، شعار قانون گرایی را بالای نیزه می‌زنند و این نیز مقدمه بالای نیزه رفتن سر امام خواهد شد.
این عمّار؟ این عمّار؟ این عمّار؟


پی نوشت :

۱)  نساء/ ۶۵٫
۲) نجم/ ۳۹٫
۳) فصلت/ ۳۰٫
۴) طلاق/ ۳٫
۵) غافر/ ۴۴٫
۶) صحیفه حضرت امام خمینی(ره)، ج۲۱، ص۲۸۴٫
۷) فرقان/ ۷۷٫

محمد مهدی ماندگار ـ سید جواد حسینی



« (خبری قبلی)



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 7 = 9