به مناسبت میلاد ثامن الحجج؛ امام رئوف و پاره تن رسول اکرم صلی الله علیه و آله
سیره امام رضا علیهالسلام از شرایط خاصی برخوردار بوده است؛ ظهور فرقه واقفیه، دیر فرزنددار شدن امام، پذیرش ولایتعهدی اجباری و مناظرات پر محتوا با سران ادیان مختلف، از جمله ویژگیهای سیره حضرت میباشند.
حضرت ثامنالائمه، امام رضا علیهالسلام بنابر مشهور در یازدهم ذیالقعده سال ۱۴۸هجری در مدینه متولد شد و در سال ۲۰۳هجری، در سن ۵۵ سالگی به شهادت رسید.
سیره امام رضا علیهالسلام از شرایط خاصی برخوردار بوده که برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
۱- ظهور فرقه انحرافی واقفیه که در امام کاظم علیهالسلام توقف کردند و منکر امامت امام رضا علیه السلام شدند. موج واقفیه به حدی بود که خیلی از بزرگان شیعه را دچار تردید کرده بود؛ تا این که بعضیها مثل “حسن بن علی الوشاء” به برکت معجزهای از امام رضا علیهالسلام به حقیقت پی بردند و هدایت شدند.
۲- دیر فرزنددار شدن امام رضا علیهالسلام که تا آن زمان در سیره ائمه علیهمالسلام سابقه نداشته و امتحانی برای شیعه بود و این مسئله هم باعث تردید برخی از شیعیان حتی بنی هاشم در امامت حضرت شده بود؛ از طرفی این مسئله دستاویزی برای سران واقفیه هم بود که به این واسطه به امام(ع) طعنه میزدند.
۳- پذیرش ولایتعهدیِ اجباریِ حاکم جور(مأمون) که این هم بیسابقه بود.
۴- امام علیهالسلام در دورانی که در مرو بودند و به مناسبت جلساتی که مأمون برای تضعیف ایشان ترتیب میداد، مناظرات پر محتوایی با سران مذاهب و ادیان مختلف داشت که نتیجهاش به نفع مکتب حقه امامت و تشیع بود و به قول معروف “عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد”. مهمترین مناظرات حضرت با جاثِلیق(لقب پیشوایان مسیحی)، رأسالجالوت(لقب دانشمندان و بزرگان یهود)، هربز اکبر(لقب بزرگ زرتشتیان)و… بوده است. در این مناظرات امام علیهالسلام با مقبولات و منابع خود آنها به مناظره پرداخته و همه را محکوم کرده است.
مادر امام رضا علیهالسلام
مادر امام رضا علیهالسلام کنیزی مجلّله، باتقوا و با فضیلت بود که نامهای مختلفی برای وی ذکر شده است که از جمله آنها: نجمه، تُکْتَم و طاهره میباشد.
علىّ بن میثم از پدرش، نقل کرده است: وقتى حمیده خاتون(مادر امام کاظم علیه السّلام)، نجمه خاتون، را خریدارى کرد؛ گفت: در خواب، حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله را دیدم که به من فرمود: حمیده! نجمه را به پسرت «موسى» ببخش؛ زیرا از او فرزندى به دنیا خواهد آمد که بهترین انسان روى زمین خواهد بود، من نیز او را به پسرم موسى بخشیدم و زمانى که نجمه، حضرت رضا علیهالسّلام را به دنیا آورد، امام کاظم علیهالسلام او را «طاهره» نامید… . عیون أخبار الرضا علیه السلام/شیخ صدوق/نشرجهان/ج۱/ ص۱۷
در روایت دیگری نقل شده، حمیده مادر امام موسى علیه السلام که از اشراف و بزرگان عجم بود، کنیزى خرید و اسم شریف او «تُکْتَم» بود و افضل زنان در عقل و دین بود و حمیده خاتون را زیاد احترام میکرد و از حهت احترام در مفابل او نمینشست. حمیده به فرزند خود امام کاظم علیهالسلام گفت: پسرم! “تکتم” کنیزی است که تا به حال کنیزى بهتر و افضل از او ندیدهام و شک و شبهه ندارم که اگر نسلى از براى او باشد، به زودى خدا آن را ظاهر میکند و من او را به تو بخشیدم، پس سفارش کن که به او نیکى کنند؛ پس چون حضرت رضا علیهالسلام از او متولد شد، امام هفتم، اسم او را طاهره نامید.
امام رضا علیهالسلام بسیار شیر میل میکرد. [از این بابت] نجمه خاتون درخواست زنی شیرده کرد که امام علیهالسلام را شیر بدهد. به او گفتند: مگر شیر تو کم است. گفت: دروغ نمیگویم، به خدا قسم که شیر من کم نیست؛ لکن نمازها و تسبیحاتی را انجام میدادم و از زمانی که فرزنددار شدهام این اذکار ناقص شده [و از این جهت کمکی میخواهم تا عبادات خود را انجام دهم]. عیون أخبار الرضا علیه السلام/ج۱/ ص۱۴
حکمت نام رضا
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى علیهالسلام إِنَّ قَوْماً مِنْ مُخَالِفِیکُمْ یَزْعُمُونَ أَبَاکَ إِنَّمَا سَمَّاهُ الْمَأْمُونُ الرِّضَا لِمَا رَضِیَهُ لِوِلَایَهِ عَهْدِهِ فَقَالَ کَذَبُوا وَ اللَّهِ وَ فَجَرُوا بَلِ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَمَّاهُ الرِّضَا لِأَنَّهُ کَانَ رِضًى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی سَمَائِهِ وَ رِضًى لِرَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فِی أَرْضِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ أَ لَمْ یَکُنْ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْ آبَائِکَ الْمَاضِینَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ رِضًى لِلَّهِ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّهِ علیهمالسلام فَقَالَ بَلَى فَقُلْتُ فَلِمَ سُمِّیَ أَبُوکَ مِنْ بَیْنِهِمْ الرِّضَا قَالَ لِأَنَّهُ رَضِیَ بِهِ الْمُخَالِفُونَ مِنْ أَعْدَائِهِ کَمَا رَضِیَ بِهِ الْمُوَافِقُونَ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِهِ علیهمالسلام فَلِذَلِکَ سُمِّیَ مِنْ بَیْنِهِمْ الرِّضَا علیهالسلام؛ احمد بن ابى نصر بزنطى مىگوید: محضر امام جواد علیه السّلام عرض کردم: گروهى از مخالفین شما تصوّر مىکنند مأمون نام پدر شما را رضا گذارده، به خاطر آن که آن حضرت به ولایتعهدى مأمون راضى بودند.
حضرت فرمودند: به خدا قسم ایشان دروغ مىگویند و مرتکب فجور شدهاند؛ خداوند متعال آن حضرت را رضا خواند به خاطر آن که حضرتش از خداوند متعال در آسمانش و از رسول و ائمّه علیهم السلام که بعد از رسول بودند در زمین، راضى و خشنود بود.
راوى مىگوید: محضر مبارکش عرضه داشتم: مگر تمام پدران شما از خدا و رسولش و ائمّه بعد از آن حضرت راضى و خشنود نبودند؟
حضرت فرمودند: آرى.
عرض کردم: پس چرا بین ایشان تنها پدر شما به رضا موسوم گردید؟
فرمود: زیرا مخالفین و دشمنانش از او خشنود بودند، همان طورى که موافقین و دوستانش از آن حضرت خشنود بودند؛ در حالى که این امتیاز براى هیچ یک از آباء گرامیش نبود؛ لذا از میان آنها تنها آن حضرت به رضا موسوم گشت. علل الشرائع/شیخ صدوق/کتابفروشی داوری/ج۱/ص۲۳۷
پذیرش ولایتعهدی
یکی از سؤالاتی که معمولاً در سیره امام رضا علیهالسلام مطرح است، چرایی پذیرش ولایتعهدی مأمون علیهاللعنه توسط امام علیهالسلام است.
آنچه در این جا مسلم است این است که احضار امام به مرو توسط مأمون علیهاللعنه و پذیرش ولایتعهدی از طرف ایشان، اجباری بوده است و امام علیهالسلام مطابق شرایط موجود چارهای جز این نداشته است.
مأمون در ابتدا پیشنهاد خلافت به امام میکند و امام علیهالسلام جواب دندان شکنی به او میدهد و میفرماید: إِنْ کَانَتْ هَذِهِ الْخِلَافَهُ لَکَ وَ اللَّهُ جَعَلَهَا لَکَ فَلَا یَجُوزُ لَکَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَکَ اللَّهُ وَ تَجْعَلَهُ لِغَیْرِکَ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِلَافَهُ لَیْسَتْ لَکَ فَلَا یَجُوزُ لَکَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مَا لَیْسَ لَکَ؛ اگر این خلافت برای تو میباشد و خداوند آن را برای تو قرار داده است، پس جایز نیست لباسی را که خداوند بر تن تو پوشانده، درآوری و برای دیگری قرار دهی و اگر هم خلافت برای تو نیست، باز هم برای تو جایز نیست چیزی که برای تو نمیباشد برای من قرار دهی!
مأمون تا چند روز به این مطلب اصرار داشت تا نهایتاً نا امید شد و به ناچار ولایتعهدی را پیشنهاد کرد و امام را در صورت عدم پذیرش، تهدید به قتل کرد. امام هم به شرط اینکه هیچگونه دخالتی در عزل و نصبها نداشته باشد، رسمی را نقض نکند و سنّتی را نشکند و دورادور مشاوره بدهد، از روی اکراه پذیرفت. عیون أخبار الرضا علیه السلام/ ج۲/ص ۱۳۹
مباحث توحیدی
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیهالسلام مِنْ وَرَاءِ نَهَرِ بَلْخٍ فَقَالَ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَإِنْ أَجَبْتَنِی فِیهَا بِمَا عِنْدِی قُلْتُ بِإِمَامَتِکَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیهالسلام سَلْ عَمَّا شِئْتَ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ رَبِّکَ مَتَى کَانَ وَ کَیْفَ کَانَ وَ عَلَى أَیِّ شَیْءٍ کَانَ اعْتِمَادُهُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیهالسلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَیَّنَ الْأَیْنَ بِلَا أَیْنٍ وَ کَیَّفَ الْکَیْفَ بِلَا کَیْفٍ وَ کَانَ اعْتِمَادُهُ عَلَى قُدْرَتِهِ فَقَامَ إِلَیْهِ الرَّجُلُ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْقَیِّمُ بَعْدَهُ بِمَا قَامَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَنَّکُمُ الْأَئِمَّهُ الصَّادِقُونَ وَ أَنَّکَ الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِهِمْ؛ مردى از سرزمین بلخ آمد و خدمت حضرت رضا علیهالسلام رسید و عرض کرد: من از شما مسألهاى میپرسم، اگر چنانچه جواب سؤالم را بدهی به امامتت معتقد میشوم.
امام فرمود: هر چه میخواهى بپرس! عرض کرد: به من بگو پروردگارت از چه زمانی بوده و چگونه بوده و تکیهاش بر چه بوده؟ امام فرمود: خداى تبارک و تعالى مکان را مکان کرد، بدون آنکه خود مکانى داشته باشد و چگونگى را چگونگى ساخت، بىآنکه خود چگونگى داشته باشد و بر قدرت خود تکیه دارد.
آن مرد برخاست و سر آن حضرت را بوسید و شهادت به وحدانیت خداوند، رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و وصایت امیرالمؤمنین علیهالسلام و قائم مقامی ایشان بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و گفت: به درستی که شما پیشوایان راستگو هستید و تو جانشین بعد از آنها میباشی. کافی/چاپ إسلامیه/ج۱/ص۸۸
عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیهالسلام عَنِ التَّوْحِیدِ فَقَالَ کُلُّ مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آمَنَ بِهَا فَقَدْ عَرَفَ التَّوْحِیدَ قُلْتُ کَیْفَ یَقْرَأُهَا قَالَ کَمَا یَقْرَأُهَا النَّاسُ وَ زَادَ فِیهِ کَذَلِکَ اللَّهُ رَبِّی کَذَلِکَ اللَّهُ رَبِّی؛ عبد العزیز میگوید از حضرت رضا علیهالسلام راجع به توحید پرسیدم. فرمود: هر که «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را بخواند و به آن ایمان آورد توحید را شناخته است. عرض کردم: این سوره را چگونه بخواند؟ فرمود چنان که مردم میخوانند و خود حضرت این جمله را افزود: چنین است پروردگارم. چنین است پروردگارم. کافی/ج۱/ص۹۱
سوره مبارکه توحید در واقع شناسنامه خداوند متعال است و در عین کوتاهی از محتوای فوقالعاده عظیمی پیرامون توحید برخوردار است. جمله «کذلک الله ربی» به نوعی اقرار و اعتراف به مضمون این سوره است؛ به این معنا که خداوند متعال همانگونه است که در این سوره ذکر شده و گفتن این جمله بعد از خواندن سوره توحید مستحب است، حتی در نماز.
خادم حضرت رضا علیهالسلام میگوید: وقتى که جمعى در محضر امام بودند، مردى از زنادقه خدمت ایشان آمد. امام علیهالسلام فرمود: به من بگو اگر قول حق گفته شما باشد، در حالیکه چنین نیست، مگر اینگونه نیست که ما و شما همانند و برابریم، آنچه نماز خواندهایم و روزه گرفتیم و زکات دادیم و اقرار کردیم، به ما زیانى نرسانده. آن مرد ساکت بود، سپس امام علیهالسلام فرمود: و اگر قول حق گفته ما باشد و حق هم همین است، آیا شما هلاک نشدهاید و ما نجات نیافتهایم؟
آن مرد گفت: خدایت رحمت کند! به من بفهمان که خدا چگونه و در کجاست؟
فرمود: واى بر تو! این راه که رفتهاى غلط است. او مکان را مکان قرار داد بدون اینکه براى او مکانى باشد و چگونگى را چگونگى قرار داد بدون اینکه براى خود او چگونگى باشد؛ پس خدا به چگونگى و مکان گرفتن شناخته نمیشود و به هیچ حسى درک نمیشود و با چیزى سنجیده نمیگردد.
آن مرد گفت: در صورتى که او به هیچ حسى ادراک نشود پس چیزى نیست!
امام علیهالسلام فرمود: واى بر تو! که چون حواست از ادراک او عاجز گشت، منکر ربوبیتش شدى؛ ولى ما چون حواسمان از ادراکش عاجز شد، یقین کردیم او پروردگار ماست که بر خلاف همه چیزهاست.
آن مرد گفت: به من بگو خدا از چه زمانى بوده است؟
امام فرمود: تو به من بگو چه زمانى بوده که او نبوده تا بگویم از چه زمانى بوده است.
آن مرد گفت: دلیل بر وجود او چیست؟
امام فرمود: من چون تن خود را نگریستم که نمیتوانم در طول و عرض آن زیاد و کم کنم و زیان و بدیها را از او دور و سود و خوبىها را به او برسانم، یقین کردم این ساختمان را سازندهای است و به وجودش اعتراف کردم، علاوه بر اینکه مىبینم گردش فلک به قدرت اوست و پیدایش ابر و گردش بادها و جریان خورشید و ماه و ستارگان و نشانههاى شگفت و آشکار دیگر را که دیدم، دانستم که این دستگاه را مهندس و مخترعى است. کافی/ج۱/ص۷۸
بلای جدید به تبع گناه جدید
عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَلِیٍّ مَوْلًى لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیهالسلام قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیهالسلام: یَقُولُ کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْلَمُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ؛ عباس بن على، غلام حضرت کاظم علیهالسّلام میگوید که از حضرت رضا علیه السّلام شنیدم که فرمود: هر گاه بندگان مرتکب گناهانی شوند که قبلاً مرتکب نمیشدند، خداوند آنها را به بلاهاى شناختهنشدهاى مبتلا مىکند. علل الشرائع/ ج۲/ص۵۲۳
از این حدیث شریف میتوان این نکته را فهمید که دردهای بی درمان و انواع و اقسام بیماریهای عجیب و سرطانهای گوناگونی که در عصر ما به وفور یافت میشود، ناشی از همین مطلب میباشد. اگر هم نشود به ضرس قاطع اذعان کرد که تمام این ابتلائات ناشی از این گناهان جدید است، قطعاً بخش کثیری از آنها، به دلیل بروز این گناهان است.
و الحمدلله رب العالمین
« زیارت مستحب است، پرهیز از آزار مومنان واجب! (خبری قبلی)
(خبری بعدی) علت عدم ازدواج حضرت معصومه »
اخبار مرتبط
سخنرانی منتشر نشده از امام موسی صدر درباره حضرت زهرا(س)
«فاطمه و نماز» عنوان سخنرانی امام موسی صدر است که به مناسبت ایام ماه جمادیبیشتر بخوانید
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از زنان فرهیخته و فعال کشور:
زنان در اتفاقات اخیر در دهان دشمنان زدند/ غرب متجدد نسبت به مسئله زن جنایتبیشتر بخوانید