سخنان آقای حیدری را چگونه تحلیل میکنید؟
هر چند فیلم کامل سخنرانی آقای حیدری در دسترس ما نبوده است و نتوانستیم کل مبحث ایشان را بشنویم، اما از روی فیلم کوتاهی که در سایت ایشان بارگذاری شده است، میتوان نکاتی را مورد توجه قرار داد. اولین جملهای که آقای حیدری در بحثشان مطرح میکند، این است که محیط و موضوع باید با هم تناسب داشته باشند و ۹۰ درصد احکام زنان در اسلام منوط به شرایط صدر اسلام بوده است و لزوم دارد که تغییر کنند.
این مسأله خیلی عجیب است که یک عالم شیعه چنین نظری را مطرح کند. امیدواریم که این سخنان و نظرات از روی سهلانگاری بیان شده باشد، اما آیا واقعا ۹۰ درصد احکام زنان منوط به شرایط زمانی و محیطی خاص بوده است و باید تغییر کند؟ بنده دو سؤال از آقای حیدری میپرسم؛ اول اینکه چرا ۱۰۰ درصد نه و فقط ۹۰ درصد؟ اگر شما معتقدید که بنابه شرایط زمانی و مکانی ۹۰ درصد احکام زنان تغییر میکنند، چرا آن ۱۰ درصد را تغییر نمیدهی؟
حتما قصد دارید بگویید که در این ۱۰ درصد ملاکها و قواعدی وجود دارند که قابل تغییر نیست. اگر شما این را پذیرفتهاید که ۱۰ درصد از احکام حتی با تغییر شرایط هم تغییر نمیکنند و همچنان ثابتاند، بین ما و شما یک وجه اشتراکی خواهد بود. اگر هم بگویید که این ۱۰ درصد نیز به اقتضای شرایط قابل تغییر هستند، ولی فعلا شرایط این را ایجاب نمیکند، بحث دیگری مطرح است. هیچ عالم شیعه و اهل سنتی تا کنون این حرف را نزده است. این خیلی حرف عجیبی است که بگوییم تمام احکام زنان و مردان در اسلام منوط به شرایط است و تنها ۱۰ درصد آن غیر قابل تغییر است.
نکته دوم اینکه حتی اگر آن ۹۰ درصدی که آقای حیدری گفتهاند را قبول کنیم و ۱۰ درصد را لایتغیر بدانیم، سؤال دیگری مطرح میشود؛ شما چگونه حساب کردید که به ۹۰ درصد رسیدید؟ یعنی شما تمام احکام زنان از جمله احکام زنان در نماز، حج، حجاب، عده، حیض، نفاس و … را بررسی کردید و به این نتیجه رسیدید که ۹۰ درصد این احکام منوط به شرایط است؟ به نظر ایشان باید حرفش را اصلاح کند.
گفته شده که بعضی از احکام اسلام حتی بیست سال هم دوام نیاوردهاند، کمی درباره این موضوع توضیح میدهید؟
کمال حیدری میگوید: اینکه ما میبینیم برخی از احکام اسلام حتی بیست سال هم دوام نیاوردهاند و در حالی که هنوز عصر پیامبر اسلام تمام نشده، بعضی از احکام نسخ میشوند، دلیل بر این است که یک تزلزلی در احکام وجود دارد. بیان چنین استلال ضعیفی از جانب چنین عالمی بعید به نظر میرسید. اگر تعداد محدودی از احکام اسلام هستند که نسخ شدهاند، دلیل بر این نمیشود که ما نزد خود بگوییم؛ حالا خداوند یک حکمی را قرار داده و بعد نیز آن را نسخ کرده است، پس من هم میتوانم به عقلم رجوع کنم و بعضی از احکام را بردارم.
آخر این چه استدلالی است که میآورید. آن دسته از احکامی که تا کنون نسخ شدهاند؛ هم محدود بودهاند و هم منصوص، یعنی همانطور که خداوند به وسیله وحی آنها را بر ما واجب کرد، به وسیله وحی نیز آنها را از ما برداشت؛ نه اینکه عدهای با عقل خود آنها را نسخ کرده باشند. ما امروز این نوع استدلاهای ساده را حتی در یک طلبه ساده هم نمیبینیم و این خیلی عجیب است که یک چنین عالمی اینگونه اظهار نظر کنند. از طرفی باید توجه داشت که اگر ما در استدلالات احکام ایجاد تزلزل کنیم، دیگر توان اجرا و حفظ هیچ یک از احکام را نخواهیم داشت؛ زیرا همیشه شک میکنیم که آیا شرایط تغییر کرده یا تغییر نکرده؟
آقای حیدری میگوید که اصل این است که احکام با تغییر شرایط و زمان تغییر کردهاند. از آنجا که با این روش استدلال احتمال تغییر همه احکام وجود دارد ما دیگر نمیتوانیم هیچ ضمانتی برای اجرای احکام داشته باشیم. با این شیوه از استدلال حتی میتوان برای نماز صبح نیز دلیل آورد که چون شرایط و سبک زندگی در صدر اسلام بهگونهای بود که بعد از نماز عشا، مردم شام میخوردند و میخوابیدند و وقت نماز صبح بیدار میشدند، به همین دلیل لازم بود در آن زمان نماز صبح بخوانند. حالا که زندگیها بهگونهای شده که مردم ساعت ۲ نیمه شب میخوابند، چگونه میتوانند برای نماز صبح بیدار شوند، پس دیگر نیازی به خواندن نماز صبح نیست.