فاطمه علیهاالسلام مرجعیت فکری، فرهنگی

در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست…

طبیعی است با وجود آن دو بزرگوار ـ خصوصا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ جایی برای درخشش شخصیت دیگری نخواهد بود، آن هم در عصری که هنوز نگاه به زن نگاهی منفی، و عرصه ای برای تجلی توانمندیهای مثبت و مفید زنان کارآمد وجود نداشت.
البته تعالیم عالیه اسلام و آموزه های علمی و عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به شخصیت دادن به زن توانست زمینه ساز رشد و شکوفایی شخصیت این قشر از انسان باشد. بانوی بزرگوار اسلام که در چنین مکتبی پرورش یافته است و خود نیز از علم و آگاهی و معرفت بالایی برخوردار است، توانست در عمر کوتاه خود، در عرصه های مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام درخشش نماید و منشأ خیر و برکت برای تمام بشریت باشد.

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از فعالیتهای اجتماعی آن بانوی گرانقدر را می توان در موارد زیر تبیین کرد:

۱٫ مرجعیت فکری، فرهنگی
در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:
«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.» (۱)
و نیز می نویسد: «مردم جهت کسب معرفت و مطالب علمی از محضر حضرت، به خدمت ایشان مشرف می شدند.» (۲)

الف. بیان احکام شرعی بانوان:
زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:
زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس… (۳)

ب. حل اختلاف در مسائل دینی
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:
دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: «اِنَّ فَرَحَ الْمَلائِکَهِ بِاسْتِظْهارِکِ عَلَیها اَشَدُّ مِنْ فَرَحِکِ وَ اِنَّ حُزْنَ الشَّیطانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِها اَشَدُّ مِنْ حُزْنِها؛ (۴) خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»

ج. بیان معارف الهی
از رسالتهایی که آن حضرت در اجتماع آن روز خود را عهده دار آن می دانست، بیان معارف الهی بود؛ هر چند حوادث بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کوتاهی عمر آن حضرت، جامعه را از کسب فیض بیشتر محروم ساخت.

ابن مسعود از بزرگان اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می گوید:
مردی به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و عرض کرد: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی نزد شما گذاشته است که من نیز از آن بهره مند شوم؟ آن حضرت به خدمتکار منزل فرمود که برود آن دستمال ابریشمی را بیاورد. او هر چه به دنبال آن گشت آن را پیدا نکرد، حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: حتما آن را پیدا کن؛ زیرا به اندازه حسن و حسین علیهماالسلام برایم ارزش دارد. خدمتکار پس از جستجو آن را پیدا کرد، در آن صحیفه و نوشته ای بود که بر آن چنین نوشته شده بود:
«قال محمد النبی صلی الله علیه و آله : لَیسَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ مَنْ لَمْ یأْمَنْ جارُهُ بَوائِقَهُ. مَنْ کانَ یؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ الْیوْمِ الاْخِرِ فَلایؤْذی جارَهُ. وَ مَنْ کانَ یؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ الْیوْمِ الاْخِرِ فَلْیقُلْ خَیرا اَوْ یسْکُتْ. اِنَّ اللّه َ یحِبُّ الخَیرَ الْحَلیمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ یبْغِضُ الْفاحِشَ الضَّنینَ السَّئّال المُلْحِف. اِنَّ الْحَیاءَ مِنَ الایمانِ وَ الایمانُ فِی الْجَنَّهِ وَ اِنَّ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذاءِ وَ الْبَذاءُ فِی النّارِ؛ (۵)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد از مؤمنان نیست. هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را آزار ندهد. کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد یا سخن نیکو بگوید یا سکوت کند. همانا خداوند انسان نیکوکار بردبار و پاکدامن را دوست دارد و انسان زشت کار بخیل و بسیار سؤال کننده و پررو را مبغوض دارد. همانا حیاء از ایمان است و ایمان نیز در بهشت جای دارد و فحش (و ناسزاگویی) از بی حیایی است و (آدم) بی حیا در آتش است.»
در مواردی بعضی از مؤمنان همسران خود را خدمت آن بانوی بزرگ می فرستادند تا پرسشهای خود را از محضر آن بزرگوار بپرسند، چنانکه مردی همسرش را فرستاد تا به نزد حضرت برود و از ایشان بپرسد که آیا او از شیعیان و پیروان شما می باشد یا خیر؟ او به حضور حضرت آمد و چنین پاسخ شنید که به شوهرت بگو: «اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَاَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا؛ اگر به آنچه که به شما امر کرده ایم عمل می کنی و از آنچه که نهی کرده ایم دوری می کنی، از شیعیان ما هستی وگرنه خیر.»
مرد بعد از شنیدن پاسخ آن حضرت مضطرب شد و به خود گفت: وای بر من، چه کسی پیدا می شود که از گناه و خطا به دور باشد؟ پس من همواره در جهنم خواهم بود؛ زیرا هر کس از شیعیان آنان نباشد در آتش جهنم جاودان است.
همسرش به حضور حضرت برگشت و سخنان شوهر را بازگو کرد. حضرت فرمودند:
«قُولی لَهُ لَیسَ هکَذا، شیعَتُنا مِنْ خیارِ اَهْلِ الْجَنَّهِ وَ کُلُّ مُحبّینا وَ مُوالی اَوْلیاءِنا وَ مُعادی اَعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا. لَیسُوا مِنْ شیعَتِنا اِذا خالَفُوا اَوامِرَنا وَ نَواهینا فی سائِرِ الْمُوبِقاتِ وَ هُمْ مَعَ ذلِکَ فِی الْجَنَّهِ وَ لکِنْ بَعْدَما یطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهمْ بِالْبَلایا وَ الرَّزایا اَوْ فی عَرَصاتِ القیامَهِ بِاَنْواعِ شَدائِدِها اَوْ فِی الطَّبَقِ الاَعْلی مِنْ جَهَنَّم بِعَذابِها اِلی اَن نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا وَ نَنْقُلَهُمْ اِلی حَضْرَتِنا؛(۶)
به او بگو این چنین نیست. شیعیان ما از بهترین اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستداران دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما و هر کس با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت باشد. اگر با اوامر و نواهی ما در دیگر گناهان مخالفت کنند، از شیعیان (واقعی) ما نخواهند بود، ولی در عین حال آنها نیز در بهشت خواهند بود البته پس از آنکه در این دنیا به بلایا و گرفتاریها و یا در عرصه های قیامت به انواع شدائد و سختیها و یا در طبق بالای جهنم گرفتار عذاب شدند، تا ما به خاطر محبت و (دوستی) که با ما داشته اند نجاتشان دهیم و آنان را به نزد خود منتقل کنیم.»

۲٫ در عرصه سیاست
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم ترین رسالتهای جامعه نو پای اسلام و وظیفه خطیر کسانی بود که علیرغم مشکلات و تنگناهای موجود به حقانیت پیامبر و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و تواناییهای دیگر خود، بیشتر به این امر می پرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا علیهاالسلام بود. بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با پیش آمدن حوادث ناگوار، این رسالت ابعاد دیگری به خود گرفت و از جمله آنها، حمایت و دفاع از امامت و جانشینی به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. تنی چند از مسلمانان راستین و بیشتر از همه آنها بانوی عالی مقام جهان اسلام بود که در انجام این رسالت نهایت تلاش را نمود.

الف. دفاع و حمایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
رسول خدا از هنگامی که به رسالت مبعوث شدند تا زمانیکه به مدینه هجرت کردند، در مکه مورد اذیت و آزارهای فراوانی قرار گرفتند. بزرگان قریش و حتی عموهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علاوه بر تشویق و تحریک مردم و حتی کودکان به اذیت و آزار پیامبر، خود نیز به طور مستقیم از هیچ تلاشی در این کار دریغ نداشتند. گاهی خاک بر سر پیامبر می ریختند و زمانی سنگ بارانش می کردند و یا در کنار کعبه و هنگام نماز، شکنبه حیوانات بر سر و پشت حضرت می گذاشتند. در این دوران مردانی مانند حمزه سیدالشهداء به دفاع از پیامبر بر می خاستند؛ اما تاریخ نام بانویی بزرگوار که در آن وقت بین ۵ تا ۸ سال بیشتر نداشته است را نیز در کنار مدافعان پیامبر ضبط و ثبت کرده است، (۷) او علاوه بر اینکه در منزل و خصوصا بعد از رحلت مادر بزرگوارش خدیجه پرستاری پدر را نیز بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود.
ابوبکر بیهقی می نویسد: روایت شده است که مشرکان قریش در حجر اسماعیل گردآمده بودند و می گفتند: چون محمد صلی الله علیه و آله عبور کند، هر یک از ما به او ضربه ای خواهیم زد و چون فاطمه این را شنید پیش مادر رفت و سپس این مطلب را به اطلاع پیامبر رساند… (۸)
آن بانوی بزرگوار در مواردی نیز علاوه بر اطلاع و پیشگیری از اقدام آنان، خود مستقیما به صحنه می رفت و به حمایت و دفاع از پیامبر عزیز می پرداخت.
عبداللّه بن مسعود می گوید: با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در کنار کعبه بودیم، حضرت د رسایه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهی از قریش و از جمله ابوجهل در گوشه ای از مکه چند شتر نحر کرده بودند، شکنبه آنها را آوردند و بر پشت پیامبر گذاشتند، فاطمه علیهاالسلام آمد و آنها را از پشت پدرش برداشت. (۹)
عمرو بن میمون از عبداللّه روایت می کند و می گوید: روزی پیامبر به حال سجده بود، گروهی از قریش گرد او بودند و مقداری از شکنبه و احشاء شتر و یا گاوی که آن را کشته بودند در آنجا بود، گفتند چه کسی این شکنبه را بر می دارد و بر پشت او می گذارد؟ عقبه بن ابی معیط این کار را انجام داد. فاطمه علیهاالسلام آمد و آنرا از پشت پیامبر صلی الله علیه و آله برداشت… (۱۰)

ب. دفاع و حمایت از امام علی علیه السلام
حضرت زهرا علیهاالسلام مقام و موقعیت و جایگاه امام علی علیه السلام را خوب شناخته بود و از تواناییهای ذاتی و خدادادی و شایستگیهای ایشان نیز مطلع بود. (۱۱) دیدگاههای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را نسبت به امام به صورت مرتب شنیده بود و بدان ایمان و اعتقادی راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپای اسلام را در رهبری و امامت امام علی علیه السلام می دانست (۱۲) و جایگزین دیگری را با وجود ایشان برای این مقام و منصب جایز نمی دید. از اینرو برای اثبات و تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام علیه السلام و مقام امامت بر نداشت.
در بیعت با خلیفه اول سه گروه از قبول بیعت با ابوبکر امتناع کردند:
اول: گروه انصار، که در سقیفه حضور داشتند و هر چند در ابتدا از بیعت با ابوبکر خودداری کردند، ولی مسائلی موجب شد تا بیشتر آنها در همان جلسه به ابوبکر دست بیعت دهند.
دوم: بنی امیه و در رأس آنها ابوسفیان، که منتظر رسیدن به پست و مقام و منصب بودند و در عصر جاهلیت، مقداری از آن برخوردار بودند.
سوم: بنی هاشم و تعدادی دیگر از مسلمانان مانند عمار، سلمان، مقداد و ابوذر و دیگران.
مشکل انصار تا حد زیادی به نفع خلیفه حل شد، بنی امیه نیز با تطمیع مالی و مقام و منصب حکومتی بیعت کردند؛ اما مشکل بنی هاشم همچنان باقی بود، هر چند حزب حاکم در جلب رأی و نظر آنان نیز تلاش زیادی کرد و حتی چند شب بعد از بیعت در سقیفه به منزل عبداللّه بن عباس رفتند و پیشنهاد پست و حکومت به او و دیگر افراد خانواده اش را داده اند اما مورد قبول او قرار نگرفت و ابن عباس مسئله را به امام علی علیه السلام واگذار کرد و هیچ یک از بنی هاشم ـ تا امام بیعت نکرد ـ دست بیعت به ابوبکر ندادند. و تا حضرت زهرا زنده بود، امام نیز بیعت نکرد. به همین جهت حزب حاکم چاره دیگری اندیشید و به فکر تهدید افتاد. (۱۳)
ابتدا مدافعان امام علی علیه السلام که در منزل حضرت زهرا اجتماع کرده بودند، به دنبال تهدید جدی حکومت و شاید مصلحت اندیشی امام علیه السلام متفرق شدند، سپس طرفداران حکومت برای جلب امام علیه السلام به جهت بیعت با خلیفه به منزل آن حضرت حمله ور شدند. (۱۴) بانوی بزرگوار اسلام خود در مقابل مهاجمان ایستاد و با آنان صحبت کرد و فرمود:
«اَیهَا الضّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ماذا تَقُولُونَ وَ ای شَی ءٍ تُریدُونَ؟ یا عُمَرُ اَما تَتَّقِی اللّه َ؟ تَدخُلُ عَلی بَیتی؟ اَبِحِزْبِکَ الشَّیطان تُخَوِّفُنی وَ کانَ حِزبُ الشَّیطانِ ضَعیفا؛ (۱۵) ای گمراهان و دروغگویان چه می گویید و چه می خواهید؟ ای عمر! آیا از خدا نمی ترسی؟ می خواهی وارد خانه من شوی؟ آیا با حزبت که حزب شیطان است مرا می ترسانی، در حالی که حزب شیطان ناتوان است.»
و هنگامی که امام علیه السلام را با زور به طرف مسجد می بردند، حضرت زهرا علیهاالسلام با اینکه صدمه دیده بود خود را به میان آنان و امام علیه السلام رساند و فرمود:
«وَاللّه ِ لااَدَعُکُمْ تَجُرُوّنَ اِبنَ عَمّی ظُلْما؛ (۱۶) به خدا سوگند نمی گذارم پسر عموی مرا (ظالمانه به سوی مسجد (بکشانید.»
و بعد از آنکه امام علیه السلام را آنچنان به مسجد بردند، حضرت وارد مسجد شد و با تهدیدی جدی فرمود:
«خَلُّوا عَنْ اِبْنِ عَمّی فَوَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخِلُّوا عَنْهُ لاَنْشُرَنَّ شَعری وَ لاَضَعَنَّ قمیصَ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله عَلی رَأسی وَ لاََصْرُخَنَّ اِلَی اللّه ِ تَبارَکَ وَ تَعالی؛ (۱۷) پسر عمویم را رها کنید. قسم به آن خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را بر حق برانگیخت، اگر از او دست برندارید گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر سرافکنده و در برابر خدا فریاد خواهم زد.»
و هنگامی که سلمان فارسی با اشاره امام علیه السلام از آن بانوی بزرگوار خواست تا نفرین نکند و به منزل برگردد، خطاب به سلمان این چنین فرمود:
«یریدُونَ قَتْلَ عَلِی علیه السلام وَ ما عَلی عَلِی علیه السلام صَبْرٌ؛ (۱۸) می خواهند علی علیه السلام را به قتل برسانند و (من) بر قتل علی علیه السلام صبر ندارم.»
خلیفه و دیگران که مرعوب دفاع و حمایت جدی آن بانوی بزرگوار از امام علیه السلام شدند، به ناچار امام علیه السلام را آزاد کردند و حضرت زهرا با دیدن امام علیه السلام به او چنین عرض کرد:
«روُحی لِروُحِکَ الْفِداءُ وَ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوَقاءُ یا اَبَاالْحَسَنِ اِنْ کُنْتَ فی خَیرٍ کُنْتُ مَعَکَ وَ اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَکَ؛ (۱۹)
جانم فدای جان تو، روحم سپر بلاهای جان تو، ای ابوالحسن! اگر تو در خیر و نیکی بودی با تو خواهم بود و اگر در سختی و بلاگرفتار شدی (باز هم) با تو خواهم بود.»

ج. اعتراض و انتقاد
آن حضرت می دید که با خروج رهبری امت از محور خود چه بسا ممکن است امور مهم دیگری نیز دچار این آفت شود و هر گونه ساکت ماندن نوعی تایید بر کارهای ناروا باشد و چه بسا حتی برای همیشه کاری قانونی جلوه داده شود و نشانی بر حقانیت مدعیان خلافت تلقی گردد. بدین جهت حضرت زهرا علیهاالسلام در مواردی مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شِکوه به اثبات رساند.

ـ اعتراض به غصب فدک
بعد از آنکه حضرت چند بار برای گرفتن فدک (۲۰)ـ که حق آن حضرت بود ـ به خلیفه اول مراجعه کرد (۲۱) و او نیز با استناد به حدیثی که کسی غیر از او آن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشنیده و نقل نکرده است و بعد از استناد حضرت زهرا به آیاتی از قرآن و بیانات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حتی شهادت شاهدان، از باز گرداندن فدک به آن حضرت خودداری کرد، آن بانوی بزرگوار به اعتراض چنین فرمود:
«وَاللّه ِ لاَدْعُوَنَّ اللّه َ عَلَیکَ وَ اللّه ِ لا اُکَلِّمُکَ بِکَلِمَهٍ ما حَییتُ؛ (۲۲) سوگند به خدا تو را نفرین می کنم و بخدا قسم تا زنده هستم با تو یک کلمه سخن نخواهم گفت.»

ـ اعتراض به یورش به خانه حضرت
بعد از آنکه تعدادی به درب منزل حضرت علی علیه السلام آمدند و با تهدید خواستند امام علیه السلام را با اجبار به بیعت وادارند و یا متعرض اهل خانه شوند و خانه را به آتش بکشانند ـ که متأسفانه این کارها نیز به انجام رسید (۲۳) ـ حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد و خطاب به خلیفه اول فرمود:
«یا اَبابَکْر! ما اَسرَعَ ما اَغَرْتُمْ عَلی اَهْلِ بَیتِ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله وَ اللّه ِ لااُکَلِّمُ عُمَرَ حَتّی اَلْقَی اللّه َ؛(۲۴)
تعالیم عالیه اسلام و آموزه های علمی و عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به شخصیت دادن به زن توانست زمینه ساز رشد و شکوفایی شخصیت این قشر از انسان باشد.
ای ابوبکر! چه زود کینه های پنهانی خود را علیه اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله ظاهر کردید، سوگند به خدا تا زنده ام با عمر سخن نخواهم گفت.»

ـ اعتراض به بی حرمتی به امام علیه السلام
بعد از آنکه امام علی علیه السلام را به طرز نامناسبی به مسجد بردند، حضرت زهرا علیهاالسلام خود را به مسجد رساند و اعتراض خود را به مهاجمان و دیگر کسانی که آنجا بودند ابلاغ کرد. از جمله خطاب به خلیفه دوم که نقش اصلی را در این کارها داشت فرمود:
«طُغْیانُکَ یا عُمَر اَخْرَجَنی اَلْزَمَکَ الْحُجَّهَ وَ کُلَّ ضالٍّ غَوِی. اَما وَاللّه ِ یابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا اَنّی اَکْرَهُ اَنْ یصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ اَنّی سَأقْسِمُ عَلَی اللّه ِ ثُمَّ اَجِدُهُ سَریعَ الاِجابَهِ؛ (۲۵)
ای عمر! طغیان تو مرا (از خانه (بیرون کشید و حجّت را بر تو و بر دیگر گمراهان اغوا شده تمام کرد. ای پسر خطاب! سوگند به خدا، چون کراهت دارم که بی گناهان دچار بلا و گرفتاری شوند (از نفرین دست برمی دارم. اگر چنین نبود) می دانستی که بر خدا سوگند یاد می کردم و سپس خدا را سریع الاجابه می یافتم.»

ـ اعتراض به مردمان ساکت و خاموش
فرازهایی از خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه گواهی گویا بر این مطلب است. آن حضرت با دلی پر خون ازحوادث ناگوار پیش آمده، با زبان شکوه و اعتراض خطاب به انصار فرمودند:
«یا مَعْشَرَ النَّقیبَهِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّهِ وَ حَصَنَهَ الاِْسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَهُ فی حَقّی وَ السِّنَهُ عَنْ ظُلامَتی؟؛ (۲۶)
ای انجمن نقباء! ای بازوان ملّت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد از مؤمنان نیست. هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را آزار ندهد.
در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگارید؟»
در فراز دیگری ضمن بیان علتهای سستی و تساهل مردم فرمودند:
«اَلا وَقَدْ اَری اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلی الخَفْضِ وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بالبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَهِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضّیقِ بِالسَّعَهِ فَمَجَجْتُم ما وَعَیتُمْ وَ دَسَعْتُمُ الَّذی تَسَوَّغْتُم؛ (۲۷)
می بینم که به تن آسایی خو کرده اید، و کسی که سزاوارتر (به زمامداری) بود با شادی و دنیاطلبی دور کردید، و با رفاه و آسایش خلوت کرده اید و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیده اید؛ به همین جهت آنچه را که حفظ کرده بودید از دست دادید و آنچه را که فرو بردید، استفراغ کردید.»

ـ اعتراض به عملکرد خلیفه اول و دوم
در روزهای آخر عمر حضرت زهرا علیهاالسلام هنگامی که آندو با اجازه امام علی علیه السلام به ملاقات آن بانوی بزرگوار رفتند، آن حضرت صورت خود را به سوی دیوار برگرداند و از آنان پرسید: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا شنیده اید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنّی، مَنْ آذاها فَقَدْ آذانی، رِضا فاطِمَهَ مِنْ رِضای وَ سَخَطُ فاطِمَهَ مِنْ سَخَطی؛
فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است، رضایت فاطمه از رضایت من و خشم فاطمه از خشم من است.»
گفتند. آری شنیدیم.
حضرت فرمودند:
«فَاِنّی أُشْهِدُ اللّه َ وَ مَلائِکَتَهُ اَنَّکُما اَسْخَطْتُمانی وَ ما اَرَضَیتُمانی وَ لَئِن لَقیتُ النَّبِی صلی الله علیه و آله لاَشْکُوَنَّکُما اِلَیهِ؛ (۲۸)
خدا و فرشتگانش را به شهادت می گیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید (و آزار دادید) و موجبات خشنودی مرا فراهم نکردید. اگر با (پدرم) رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کنم شکایت شما را نزد او خواهم برد.»

۳٫ با همسایگان
حضرت زهرا علیهاالسلام که تربیت یافته مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود، نسبت به همسایگان توجه خاصی داشت. برخی از موارد توجهات حضرت زهرا علیهاالسلام درباره همسایگان را می توان در امور زیر جستجو کرد.

الف. دعا در حق همسایگان
امام حسن علیه السلام چنین نقل می کنند: «رَأَیتُ اُمّی فاطِمَهَ علیهاالسلام قامَتْ فی مِحْرابِها لَیلَهَ جُمْعَتِها فَلَمْ تَزَلْ راکِعَهً ساجِدَهً حَتّی اِتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُها تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ تُسَمّیهِمْ وَ تَکْثُرُ الدُّعاءَ لَهُمْ وَ لاتَدْعُو لِنَفْسِها بِشَی ءٍ فَقُلْتُ لَها یا أُمّاهُ لِمَ لاتَدعِینَّ لِنَفْسِکِ کَما تَدْعینَّ لِغَیرِکِ. فَقالَتْ یا بُنَی الْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛(۲۹)
مادرم فاطمه علیهاالسلام را شب جمعه ای دیدم که در محراب خود ایستاده و پیوسته به رکوع و سجده می رفت تا سپیدی صبح آشکار شد و شنیدم که در حق مردان و زنان مؤمن دعا می کرد و اسم آنها را می برد و برای آنها بسیار دعا کرد. اما برای خودش دعا نفرمود. عرض کردم، ای مادر! چرا برای خودت چون دیگران دعا ننمودی؟ فرمود: پسرم! اول همسایه، سپس خانه.»
امام صادق علیه السلام نیز این سیره و روش حضرت را چنین بیان فرموده است:
«کانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام اِذا دَعَتْ تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لاتَدْعُو لِنَفْسِها فَقیلَ لَها فَقالَتْ اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛ (۳۰) فاطمه علیهاالسلام چنین بود که هر گاه دعا می کرد، برای مردان و زنان مؤمن دعا می کرد ولی برای خودش دعا نمی کرد. به او گفته شد (و از او علت این ماجرا سؤال شد) ، پس فرمود: همسایه و سپس خانه.»
چنانکه از حدیث امام حسن مجتبی علیه السلام بر می آید، حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام دعا برای همسایگان، آنها را با نام دعا می کرده است و این بیانگر ارتباط آن بانوی بزرگوار با مردم و همسایگان می باشد.

ب. سرکشی و کمک به همسایه ها
حضرت زهرا علیهاالسلام هم به عیادت مریضهای همسایه می رفت و هم به جهت تعزیت و تسلیت در مورد اموات آنها در بعضی از مجالس شرکت می کرد، چنانکه نوشته اند:
«کانَتْ تَعُودُ مَرْضاهُمْ؛ (۳۱) از مریضهایشان عیادت می کرد.»
«خَرَجَتْ فی تَعْزِیهِ بَعْضِ جیرانِها؛ (۳۲)در عزای بعضی از همسایگانش (از خانه (خارج شد.»
در سیره آن بانوی گرانقدر آمده است:
حضرت زهرا علیهاالسلام فقیران و بینوایان را اطعام می داد و به همسایگان مستضعف خود رسیدگی می کرد و به زنان و اطفال مخصوصا یتیمان توجه می کرد و به آنها رسیدگی می نمود و غذا می داد تا جاییکه اثر گرسنگی بر صورت مبارکش آشکار می شد. (۳۳)

حتی آن زمانی که خانواده بزرگوار زهرای مرضیه علیهاالسلام سه روز پی در پی غذای خود را به یتیم و فقیر و مسکین دادند (۳۴) و خداوند به شکرانه این کار، غذایی برای آنها فرستاد، فاطمه علیهاالسلام از آن غذا نیز بین همسایگان توزیع و تقسیم کرد. در این ماجرا، رسول خدا صلی الله علیه و آله اهل بیت خود را جمع کرد و به آنها غذا داد تا سیر شدند و قدری از غذا باقی ماند و حضرت زهرا علیه السلام آن را به همسایگانش بخشید. (۳۵)

۴٫ ایثار و انفاق
با هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه، مسلمانان و پیروان حضرت نیز به این شهر مهاجرت کردند، تنگناهای اقتصادی و سیاسی مسلمانان را در شرایط بسیار سختی قرار داد، انصار هر چه داشتند به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت اخلاص و فداکاری با مهاجران تقسیم کردند، غنیمتهای جنگی نیز که گاهی به دست می آمد آنقدر نبود که نیاز جامعه نو پای اسلام را بر طرف سازد، پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله مسلمانان و فقرای مسلمان را بر خود و خانواده و بستگانش ترجیح می داد، و علی و فاطمه علیهماالسلام نیز در اجرای این رسالت اخلاقی، اجتماعی بیش از توان معمول بر خود سخت می گرفتند. آنها علاوه بر تحمل مشکلات طاقت فرسا، در ایثار و انفاق نیز بر همه پیشی گرفته بودند.
خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد. (۳۶)
جابر بن عبداللّه انصاری می گوید: نماز عصر را با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جا آوردیم، حضرت هنوز در محراب نماز نشسته بودند که پیر مردی از مهاجران عرب که لباسی کهنه و مندرس به تن داشت وارد شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احوال او را پرسید و از او دلجویی کرد. آن مرد گفت: «ای رسول خدا! شکمم گرسنه است، غدایم بده، تنم برهنه است، لباسم بپوشان، تهیدستم، بی نیازم فرما.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ما اَجِدُلَکَ شَیئاً، اِنْطَلِقْ اِلی مَنْزِلِ مَنْ یحِبُّ اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ یحبُّهُ اللّه ُ وَ رَسُولُهُ، یؤْثِرُ اللّه َ عَلی نَفْسِهِ، اِنْطَلِقْ اِلی حُجْرَهِ فاطِمَهَ؛
«چیزی برای تو نمی یابم، به در خانه کسی برو که هم او خدا و رسولش را دوست دارد و هم خدا و رسولش او را دوست دارند، او خدا را بر خودش مقدم می دارد، برو به خانه فاطمه علیهاالسلام.»
آنگاه پیامبر به بلال فرمود که او را به منزل فاطمه علیهاالسلام برسان. بلال با او آمد و قضیه را به عرض زهرای مرضیه علیهاالسلام رساند. حضرت زهرا علیهاالسلام گردن بندی را که دختر عمویش فاطمه دختر حمزه سیدالشهداء به او هدیه داده بود، از گردن درآورد و به آن مرد فقیر داد و فرمود: «خُذْهُ وَبِعْهُ فَعَسَی اللّه ُ اَنْ یعَوِّضَکَ بِهِ ما هُوَ خَیرٌ مِنْهُ؛ (۳۷) این را بگیر و بفروش. امید است خداوند در مقابل آن چیزی به تو دهد که از آن بهتر است.» همچنین ابن عباس نقل می کند:
سلمان فارسی برای آنکه چیزی خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد.
برای عرب تازه مسلمان شده ای تهیه کند به خانه زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت اما چیزی نیافت، چشمش به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام افتاد و با خود گفت: اگر خیری باشد از خانه فاطمه علیهاالسلام، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود. رفت و در خانه آن حضرت را کوبید و قضیه را به عرض ایشان رساند. آن حضرت فرمودند: «وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالْحَقِّ نَبِیا اِنَّ لَنا ثَلاثا ما طَعِمْنا وَ اِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ قَدِ اضْطَرَبا عَلَی مِنْ شِدَّهِ الْجُوعِ… وَلکِنْ لا اَرُدُّ الْخَیرَ اِذا نَزَلَ الْخَیرُ بِبابی؛ سوگند به آن کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبری بر انگیخت، سه روز است که چیزی نخورده ایم و حسن و حسین علیهاالسلام از شدت گرسنگی می لرزیدند (تا اینکه خوابشان برد…) اما خیری را که به در خانه ام آمده است برنمی گردانم.»
حضرت علیهاالسلام پیراهن خود را به سلمان داد تا ببرد و از شمعون یهودی مقداری خرما و جو بگیرد. سلمان آنها را گرفت و آورد. آن حضرت بلافاصله آنها را آسیاب کرد و نان پخت و به سلمان داد تا برای آن مرد فقیر ببرد. سلمان عرض کرد: یک قرص از این نانها را برای حسن و حسین بردارید. حضرت فرمودند: «یا سَلْمانُ هذا شَیءٌ اَمْضَیناهُ للّه ِعَزَّوَجَلَّ لَسْنا نَأْخُذُ مِنْهُ شَیئا؛ (۳۸) اینها را در راه خدای عزیز و بزرگ داده ایم، چیزی از آن را بر نمی داریم.»


پی نوشت :

۱) جعفر مرتضی العاملی، ماساه الزهراء، ص ۵۳؛ ر. ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص۱۹۳ و ۱۹۷٫
۲) همان، ص ۵۴٫
۳) بحارالانوار، ج۲، ص۳٫
۴) همان، ص ۸؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۸، ح ۱۵٫
۵) دلائل الامامه، ابن جریر طبری، ج ۱؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۲، ص۸۱؛ سفینه البحار، «انتشارات اُسوه»، ج ۲، ص۱۱۲٫
۶) بحارالانوار، چاپ ایران، ج۶۸، ص۱۵۵؛ نهج الحیاه، ص ۲۱۷، ح ۱۲۱٫
۷) جهت اطلاع بیشتر ر. ک: دلائل النبوه، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ج ۲، ص ۴۱ ـ ۴۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، باب ۸ از ابواب معجزات پیامبر و باب ۱ از ابواب احوال آن حضرت.
۸) دلائل النبوه، ج ۲، ص۴۳٫
۹) بحارالانوار، ج ۱۸، ص۵۷؛ دلائل النبوه، ج۲، ص ۴۴٫
۱۰) دلائل النبوه، ج ۲، ص۴۳٫
۱۱) برای آشنایی با ویژگیهای حضرت امام علیه السلام از نگاه حضرت زهرا علیهاالسلام ر. ک: خطبه حضرت در جمع زنان مدینه. برای استفاده از متن شرح و تفسیر دو خطبه آن حضرت که یکی را در مسجد مدینه و دیگری در جمع زنان مدینه ایراد فرمود، ر. ک: الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۳ ـ ۲۹۳ و شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۰ به بعد و شرح خطبه حضرت زهرا، سید عزالدین زنجانی در دو جلد و قطره ای از دریا، علی ربانی گلپایگانی.
۱۲) ویژگیها، آثار و برکات رهبری امام علیه السلام را در خطبه حضرت در جمع زنان مدینه ببینید، در ادامه بحث چند مورد در حد اشاره بیان خواهد شد.
۱۳) ر. ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۱ به بعد و ج ۶، ص۵ ـ ۵۲؛ الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۳۲ ـ ۳۳؛ فروغ ولایت، جعفر سبحانی، بخش چهارم وپنجم، ص ۱۴۵ ـ ۱۹۳٫
۱۴) برای اطلاع بیشتر از چگونگی بردن امام به مسجد جهت بیعت و اهانت به اهل بیت پیامبر و آتش زدن درب منزل حضرت زهرا علیهاالسلام ر. ک: فروغ ولایت، جعفر سبحانی، بخش چهارم، فصل سوم، ص ۱۷۹ ـ ۱۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، ص۴۷ ـ ۴۹؛ امام علی بن ابی طالب، عبدالفتاح عبدالمقصود، ج ۱، فصل ۱۵، ص ۳۲۱ ـ ۳۲۸٫
۱۵) بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۸٫
۱۶) نهج الحیاه، ص ۱۵۲، ح ۶۸٫
۱۷) بحارالانوار، ج ۴۳، ص۴۷؛ روضه کافی، ج ۸، ص۲۳۸ با اندکی تفاوت.
۱۸) تفسیر عیاشی، ج۲، ص۶۶ و ۶۷٫
۱۹) نهج الحیاه، ص۱۵۹، ح ۷۵٫
۲۰) جهت اطلاع بیشتر از فدک، ارزش و مقدار درآمد آن، چگونگی بخشش آن توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام و سرنوشت آن و… ر. ک فروغ ولایت، جعفر سبحانی، ۱۹۵ ـ ۲۵۸ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص۲۱۰ ـ ۲۸۶٫
۲۱) هدف اصلی حضرت زهرا علیهاالسلام از باز گرفتن فدک استفاده مادی از آن نبود، بلکه اثبات و احقاق حق خود بود؛ چون همان سالهایی نیز که فدک در اختیار ایشان بود، تنها به اندازه نیاز اولیه خود از آن بر می داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم می کرد و تا هنگام رحلت پیامبر نیز این چنین بود. ر. ک: بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۱۸ به نقل از چشمه در بستر، ص ۲۶۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۱۶٫
۲۲) شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۴٫
۲۳) جهت اطلاع بیشتر ر. ک الاحتجاج، ج۱، ص۲۰۹ ـ ۲۱۳٫
۲۴) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۴۹٫
۲۵) اصول کافی، ج۱، ص ۴۶۰، ح ۵٫
۲۶) الاحتجاج، ج۱، ص۲۶۹؛ دلائل الامامه، ص ۳۶٫
۲۷) همان، ص۲۷۲ و ۲۷۳٫
۲۸) الامامه و السیاسه، ص ۱۳ و ۱۴؛ بحارالانوار،، ج۲۸، ص۳۵۶ و ج۲۹، ص۶۲۷ و ج۴۳، ص ۲۰۳ و ۲۰۴٫
۲۹) همان، ج۴۳، ص ۸۲ و ج ۸۶، ص ۳۱۳٫
۳۰) همان، ج ۹۰، ص ۳۸۸٫
۳۱) اعلموا انی فاطمه، ج ۴، ص۵۳۴٫
۳۲) بحارالانوار (بیروت) ، ج ۵۷، ص ۲۱۶٫
۳۳) ر. ک: اعلموا انّی فاطمه، ج۴، ص۲۱۷٫ به نقل از فاطمه الزهراء، توفیق ابوعلم، ص۱۳۰ و تفسیر کشاف زمخشری.
۳۴) دهر/ ۷ ـ ۸؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص ۲۳۷ به بعد.
۳۵) بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۵۵ و ج۴۷، ص۲۷٫
۳۶) مأساه الزهراء، ج ۱، ص۵۴٫
۳۷) بحارالانوار، ج ۴۳، ص۵۶ ـ ۵۸، ح ۵۰٫
۳۸) تفصیل این قضیه را ملاحظه کنید: بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۹ ـ ۷۵٫

 






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


6 + = 14