رابطه میان فاطمه و لیله القدر

درروایتی که از امام صادق(ع) در ذیل آیه شریفه ابتدای سوره قدر روایت شده  با یک نوع تاویلی در سوره قدر مواجه می شویم که قابل تامل و دقت بیشتر می باشد چرا که در آن حدیث امام صادق(ع) کلمه لیله القدر را به حضرت فاطمه زهرا(س) تاویل برده شده است.

فرات بن ابراهیم الکوفى قال: حدثنا محمد بن القاسم بن عبید معنعنا: عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال: )إنا أنزلناه فی لیله القدر( اللیله فاطمه والقدر الله، فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد أدرک لیله القدر ، واما سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها.

 تفسیر فرات الکوفى، ص ۵۸۱، ح ۷۴۷٫ بحارالأنوار: ۶۵/۴۳٫ معجم أحادیث الإمام المهدى)ع(: ۵۰۲/۵٫

 آنحضرت در باره آیه شریفه آغاز سوره قدر فرمود: مقصود از »اللیله« فاطمه، و مقصود از »القدر« خداوند است، پس هر کسى فاطمه را به حقیقتش شناخت، به تحقیق لیله القدر را درک کرده است، و همانا فاطمه را به این نام نامیده شد، زیرا که همه مخلوقات خداوند از درک و شناخت حقیقت فاطمه عاجز و ناتوانند.

نکته جالب در اینجا این است که در باره آیه دیگری از قرآن کریم نیز مشابه این حدیث و.ارد شده و آن آیات آغازین سوره دخان است

(بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * حم * وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)
به‏نام خداوند مهرگستر مهربان، حا میم. سوگند به این کتاب روشنگر، که ما آن را در شبى خجسته فرو فرستادیم، چرا که ما بیم‏دهنده‏ایم. در آن شب، هر کار استوارى مشخص مى‏گردد.
در ذیل این آیات آورده‏اند که:

یک فرد نَصرانی خدمت امام کاظم عَلَیه­السَّلام می­رسد و از ایشان می­پرسد: «*(حم ؛ وَ الْکِتابِ الْمُبینِ ؛ إنّا أنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إنّا کُنّا مُنْذِرینَ ؛ فیها یُفْرَقُ کُلُّ أمْرٍ حَکیمٍ)* ما تَفْسیرُها فِی‏ الْباطِنِ» تفسیر ظاهری­اش را نمی­خواهد. می­گوید: تفسیر باطنی این آیات چیست؟

فَقالَ‏: أمّا *(حم‏)* فَهُوَ مُحَمَّدٌ صلّی­الله­علیه­و­آله­و­سلّم وَ هُوَ فی کِتابِ هودٍ الَّذِی أنْزِلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ مَنْقوصُ الْحُروفِ.

 فرمودند: *(حم‏)* این همان پیغمبر اسلام است. و این *(حم‏)* یعنی پیغمبر اسلام؛ به صورت*(حم‏)* در کتاب هود، که بر هود نازل شد، آمده و حروفی که با آن حروف، آن کتاب نازل شده، منقوص است؛ ناقص است. یعنی به کمال حروف عربی نیست. لذا *(حم‏)*  اسم پیغمبر اکرم است.

«وَ أمّا الْکِتابُ الْمُبینُ فَهُوَ أمیرُ الْمُؤْمِنینَ عَلِیٌّ»؛ «وَ أمّا اللَّیْلَهُ فَفاطِمَهُ عَلَیهَا السَّلام»و امّا شب، فاطمه است. *(إنّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ)*این لیله، فاطمه است.

«وَ أمّا قَوْلُهُ‏ فیها یُفْرَقُ کُلُّ أمْرٍ حَکیمٍ‏»امّا این سخن خدا که فرمود: در این لیله، هر امرمستحکم و حکیمی در واقع به صورت تفکیک ایجاد می­شود؛ مشخص می­شود؛

«یَقُولُ: یَخْرُجُ مِنْها خَیْرٌ کَثیرٌ فَرَجُلٌ حَکیمٌ وَ رَجُلٌ حَکیمٌ وَ رَجُلٌ حَکیمٌ»  فرمود: مقصود از این، این است که از این لیله که فاطمه­ی زهرا سَلامُ­الله­عَلَیْها است؛ از اوخارج می­شود خیر کثیری، مرد حکیمی، پس از او مرد حکیمی، پس از او مرد حکیمی. بنابراین روایات در این که حقیقت فاطمی را با حقیقت لیله­القدر یکی می­داند، متعدد است.

اما با توجه به این دو حدیث و روایت پرسش که مطرح می شود این است که رابطه میان لیله قدر و یا لیله مبارکه که همان لیله قدر است با وجود مقدسه فاطمه زهرا چیست؟

برای پاسخ این پرسش می توان به جهات گوناگونی اشاره کرد .

۱ –  همانگونه که شب پربرکت قدر، براى مردم مایه رحمت و برکت است، وجود گران‏قدر مادر امامان معصوم علیهم‏السلام، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز مایه خیر و رحمت بسیارى براى جهان و جهانیان است.

۲ – علت ایجاد رابطه میان قدر و فاطمه می تواند این باشد که هیچ کدام به کنه و حقیقت قابل درک نیستند یعنی همانگونه که شب قدر قابل درک حقیقی نیست ، وجو فاطمه نیز قابل درک نیست.

به طور قطع و یقین مورد توجه قرار می گیرد که در روایت کلمه و واژه خلق استخدام گردیده است، و پرواضح است که این کلمه از دایره وسیع‏ترى نسبت به کلمه ناس برخوردار است، زیرا ناس فقط انسانها را شامل مى‏شود ولى کلمه خلق علاوه بر شمولش نسبت به انسانها، شامل همه مخلوقات حتى غیر از انسان، مانند ملایک و فرشتگان را نیز در بر خواهد گرفت، پس معناى این حدیث بسیار عام است، و هیچ کس قدرت دلاک مقام حقیقى فاطمه را ندارد.

 و همچنین روشن است خواهد بود که شناخت بر دو قسم است: یکى شناخت نسبت به مسایل معمولى و طبیعى، و یا به عبارت دیگر شناخت شناسنامه‏اى، یعنى انسان نسبت به مشخصات او اعم از نسب، و ویژگى‏هاى طبیعى وى شناخت پیدا کند.

 و قسم دوم اینکه به حقیقت وى آشنا شود، و آنچه در روایت مزبور خارج از حوزه قدرت مخلوقات دانسته شده، همان شناخت حقیقى و واقعى است، و مقام حقیقى فاطمه)س( قابل دستیابى براى مخلوقات نیست.

۳- تشابه و تقارب وجودی لیله القدر و فاطمه زهرا علیهاالسلام در همین نکته  است چنانکه لیله القدر مراتب پذیر و مشکّک است فاطمه علیهاالسلام نیز از حیث وجودی مرتبه پذیر و دارای درجات وجودی است که هر کسی می تواند با بخشی از وجود وی و شخصیت وی آشنا شود و همه جهات او در یک مرتبه قابل شناخت نیست همانطوری که در باره قدر و قرآن  نیز این چنین است که برخی مراتب آن قابل درک و شناخت است نه همه آن.

۴ –  شب قدر ظرف زمان برای نزول قرآن است و فاطمه طرف مکان برای نزول ولایت و پیدایش صاحبان ولایت.

در آیه شریفه «انا انزلناه فی لیله القدر» لفظ «فی» دلالت بر ظرفیت می کند. یعنی ما قرآن را در ظرفی به نام «لیله القدر» نازل کردیم.

از طرفی می دانیم، ظرف در ظرف زمان خلاصه نمی شود، بلکه شامل ظرف مکان مادی و مکان معنوی نیز می شود.

به اعتقاد ما، لفظ «فی» در این آیه علاوه بر ظرف زمان، بر ظرف مکان معنوی نزول قرآن، یعنی حقیقتی که قرآن را در خود جای داده است و با آن اتحاد و یگانگی برقرار کرده و عین قرآن شده است دلالت می‌کند و آن حقیقت، چیزی جز حقیقت انسان کامل که قرآن ناطق و عین قرآن است، نیست.

بنابراین همانطوری که لیله القدر ظرف زمان برای نزول قرآن است فاطمه نیز ظرفی است برای نزول یازده قرآن ناطق که همه از نسل او هستند و قرآن ناطق چیزی کم از قرآن صامت ندارد.

چون در ظاهر قرآن به صورت کتاب نازل می شود ولی در باطن آن چیزی است که بر قلب انسان کامل نازل می شود و صورت پیاده شده و عمل شده آن نیز همان شخصیت انسان کامل است که مردم با او ارتباط بر قرار می کنند.

پس فاطمه زهرا ظرف مناسب و لیله قدر نزول و ظهور انسان های کامل یازده گانه و قرآن های ناطقی است که برای همیشه در جامعه انسانی مورد پیروی هستند.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 4 = 6