حسین عباسی

 

حضرت خدیجه، اولین شیعه علی علیه‌السلام

خدیجه بانویی عاقل و شریف بود. به اضافه آنچه خداوند از بزرگواری و خیر نسبت به او اراده کرده بود و او آن روز برترین در نسب و بزرگ‌ ترین در شرف و ثروتمند ترین زنان در زمان خود بود خدیجه و ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله «کانت خدیجه امرأه عاقله شریفهً مع ما اراد الله بها من الکرامه و الخیر و هی یومئذ افضلهم نسبا و اعظمهم شرفا و اکثرهم مالاً؛(۱) خدیجه بانویی عاقل و شریف بود. به اضافه آنچه خداوند از بزرگواری و خیر نسبتبیشتر بخوانید


اشعار مخصوص ماه مبارک رمضان

آمد آن ماه که دل زنده شود از اثرش   نفسی تازه کند دل به دعای سحرش    دارد این ماه نشان از شب رحمت شب قدر    جای دارد که بریزیم همه گل به سرش  


تو عباسی ( اشعار شب نهم محرم شام تاسوعا )

تو عباسی تـو وجــــه‌الله را وجـهـی تــو ثـــــارالله را جــانـی تـو در عیـن عطـش دریـای سـر تـا پـا خروشانی تـو بــا زخــم تنـت ســر تـــا قـــدم آیـــات قـرآنی تو هم سردار بی‌دستی و هم سقای عطشانی                        تـو بـاب حـاجتی بـاب‌المرادی اشجع الناسی                        تو عباسی تو عباسی تو عباسی تو عباسی   تــو مــــانـنـد علـــی کــــرار امــــا غیــــر فـراری تـو بـا بی‌دستـــی‌ات دســت ولــی الله داداری تو هم فرمانده هم سقای طفلان هم علمداری علــم بــر شـــانـه‌ات بیـن علـم‌ها شد علم آری                          شهـــادت آبــــرومندت ادب، ایثــار، فرزندت                         بیشتر بخوانید


غمخوار ابالفضل است(اشعار شب تاسوعا)

گر غم به دلت داری، غمخوار ابالفضل است   دل را نده بر هر کس، دلدار ابالفضل است   مجموعه ی تقوا و، ایثار ابالفضل است   در لشکر ثاراله، سردار ابالفضل است   آری ادبش را او از، ام بنین دارد   صد خادم درباری، چون روح الامین دارد   از قامت او پیدا، روی پدرش باشد   هر خصم فراری از، تیغ و سپرش باشد   نذر پسر زهرا، دستان و سرش باشد   خورشید حسین است و، این هم قمرش باشد   شد ماه بنی هاشم، تنهابیشتر بخوانید


اگر امام حسین(ع) می‎دانست شهید می‎شود، چرا با پای خود به قتلگاه رفت؟

اگر امام حسین(ع) می‎دانست شهید می‎شود، چرا با پای خود به قتلگاه رفت؟ پاسخ  : در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجابیشتر بخوانید


شب گریه کردن (اشعار شب دهم محرم شب عاشورا)

) ای شمع گریه کن که شب گریه کردن است شام عزاست امشب و این قصه روشن است ای شمع گریه کن تو و از سوز جان بسوز که امشب چراغ آه به هر کوی و برزن است ای شمع گریه کن تو و زهر بلا بریز بر خنده های لاله که در باغ و گلشن است ای شمع گریه کن تو به سوز دل حسین کامشب اسیر پنجه ی بیداد دشمن است امشب شب وداع حسین است و زینبش در خیمه های آل علی شور و شیون است امشببیشتر بخوانید


جوانان بنی هاشم بیائید (اشعار شب هشتم ماه محرم)

جوانان بنی هاشم بیائید (اشعار شب هشتم ماه محرم) زمین کربلا پر شور و شین است سر اکبر به دامان حسین است بگوئید عمه اش زینب بیاید تماشای علی اکبر نماید جوانان بنی هاشم بیائید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم غم مرگ تو زد آتش به جانم چرا رفتی که من تنها بمانم بنشینم و از سوز جگر ناله  بر آرم بر صورت خونین تو صورت بگذارم بردار خدا را سری از خاک و دعا کن تابیشتر بخوانید


باب الحوائج شش ماهه(اشعار شب هفتم ماه محرم)

~~خوشبوترین گلاب در این کربلا منم شیواترین نوا در این نینوا منم با خون نوشته زیر گلویم کلیم عشق باب الحوائج حرم مصطفی منم با دست کوچکم گره ها باز می شود مردم علی اصغر مشکل گشا منم نامم علی اصغر و در کشتی حسین هم بادبان و لنگر هم نا خدا منم این دستهای کوچک من دست حیدری است شش ماهه ای که کشته بی صدا منم @@@ یه حدیث می خوام بخونم، واسه هردلی که خوابه گفته پیغمبر به دست،تشنه آب دادن ثوابه ببینید بچه م هلاکه، چارشمبیشتر بخوانید


قاسم ، ماه در خون شناور(اشعار شب ششم ماه محرم )

~~اشعار شب ششم محرم ماه در خون شناورم، قاسم یادگار برادرم، قاسم کم بزن دست و پا در آغوشم جان مده در برابرم، قاسم العطش گفتنت کبابم کرد سوخت از پای تا سرم، قاسم سخت باشد به من عزیز دلم که تو را کشته بنگرم، قاسم زخم های تن تو کشت مرا تازه شد داغ اکبرم، قاسم جای گل جسم چاک چاک تو را می برم بهر دخترم، قاسم حیف با چشم خود نگه کردم تا چون جان رفتی از برم، قاسم عوض آب بر تو آوردم اشک با دیدبیشتر بخوانید


عبدالله بن الحسن(ع)بزرگ مردی کوچک (اشعار شب پنجم)

اشعار شب پنجم محرم  حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام از غم بی کسی ات حوصله سر می آید دست و پا میزنی و خون به جگر می آید در قدوم تو سر انداختن و جان دادن به خدا از من عاشق شده بر می آید یادگار حسنت بی زره و بی شمشیر سر یاری تو از خیمه به سر می آید پاره گشته لب خشکیده ات از تیر بگو کاری از دست من خسته اگر می آید کوهی از نیزه و شمشیر به دورت بس نیست هیزم و سنگبیشتر بخوانید


بگو چکار کنم ( اشعار شب چهارم ماه محرم)

بگو چکار کنم ( اشعار شب چهارم ماه محرم) ای برادر بگو چکارکنم ناله از بی کسی خود نزنی   می شود تاکه زنده ام اینقدر   حرف دل واپسی نزنی   من نمردم که ایستاده ای و   مثل ابر بهاری می باری   همه رفتند با اجازه ی تو   تو نگفتی که خواهری داری   بعد پنجاه سال خواهر تو   آمده حرف آبرو بزند   به امید اجازه دادن تو   آمده زینبت که رو بزند   ..   بچه ها بین خیمه منتظرند   وبیشتر بخوانید


به امیدی که بیایی بابا(اشعار شب سوم ماه محرم)

به امیدی که بیایی بابا(اشعار شب سوم ماه محرم)   زنده هستم به امیدی که بیایی بابا باز هم مرغ دلم گشته هوایی بابا…. ذکر هر روز و شبم گشته کجایی بابا شام یا کوفه و یا کرب و بلایی بابا رخ نما و دل ما را به نگاهی بنواز   ناز کم کن قدمی رنجه کن ای چشمه ناز بی گل روی تو از جان و جهان سیر شدم بی فروغ رخ تو زار و زمین گیر  شدم آری از داغ غم دوری تو پیر شدم باورت نیست و لیبیشتر بخوانید


اینجا مزن خیمه ( اشعار شب دوم محرم )

دلشوره ای افتاده در جانم برادر غمگینم و سر در گریبانم برادر…. حس بدی دارم، عجب دشت عجیبی ست مبهوت سِحر این بیابانم برادر یک دشت مرد اجنبی دور و برماست اینجا مزن خیمه، هراسانم برادر در کاروانت دختران بی شماری ست می ترسم از آینده ؛ حیرانم برادر جایی برای بازی طفلان تو نیست دلواپس ِ خار مغیلانم برادر صحرای محشر پیش این صحرا بهشت است خشکیده لبهای غزل خوانم برادر دست دخیل خارهای ِ دشت رفته سمت ضریح پاک ِ دامانم برادر بادی جسارت کرد و خلخالم تکانبیشتر بخوانید


سلام ماه محرّم شروع شد( اشعار شب اول محرم)

سلام ماه محرّم شروع شد( اشعار شب اول محرم) آقا سلام برغزل اشک ماتمت …  بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت چندی گذشت در غم هجران اشک تو         پرمی کشید دل به هوای محرّمت آقا سلام ماه محرّم شروع شد آمد بهار زخم دل ما و مرهمت خون می شود دل همه عالم زه قصه ی آن لحظه های آخر و گودال و آن غمت در بین روضه غم دل من را گرفته بود وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت ما بین این همه غم و اشکبیشتر بخوانید


منبرهای منتخب محرم (۲)،زنان و عفت ورزی در کربلا

عفاف و حجاب در نهضت حسینی(ع) کرامت انسانی هر زنی به عفت اوست. حجاب نیز یکی از احکام دین است که عفت زن و خانواده او را تأمین می‌کند در نهایت جامعه از گناه و فحشا، پاک می‌‌شود. اسلام با دستور حجاب به زن ارزش می دهد و زن را به جایگاه اصلی‌اش می‌رساند. مصادیقی از رعایت عفاف وحجاب درکاروان حسینی: -زینب کبری و خاندان حسین(ع) الگوی حجاب و عفاف اسلامی‌اند. حسین بن علی(ع) به خواهران خویش و دخترش فاطمه(س) فرمود: (اگر من کشته شوم گربیان چاک نزنید، صورت مخراشید،بیشتر بخوانید