سیدحسن نصرالله و تاکید بر نجات فرهنگی تکفیری‌ها/ مسئولیت «دیپلماسی وحدت» بیشتر از دیگران

پس از تاکیدات بزرگانی چون حجت‌الاسلام زمانی و سیدعلی فضل‌الله اینک سیدحسن نصرالله بر کار فرهنگی و علمی درباره تکفیری‌ها و نجات آنان تاکید کرده است؛ به گونه‌ای که مسئولیت «دیپلماسی وحدت اسلامی» را بیشتر از دیگران می‌کند.


 حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی معاون بین‌الملل حوزه‌های علمیه چهار ماه پیش گفته بود: در اقدامات دیپلماسی وحدت ما الان باید شاهد این باشیم که یک تیم چند نفره فرهیختگان مجمع تقریب بروند با سران داعش و با علمای وهابی، با القاعده و لیدرهای فکری القاعده، با مفتیانی که فتوای کفر شیعه و جهاد علیه شیعه را دادند صحبت کنند؛ من نمی‌گویم کسانی که فراری‌اند و نمی‌شود پیدا کرد اما اکثر اینها قابل دسترسی‌اند.

وی با بیان اینکه در همه کشورها از جمله در پاکستان، هند، عربستان، عراق و سوریه الان کسانی را داریم که فتوای تکفیری صادر می‌کنند، افزود: نمایندگان مجمع تقریب باید بروند اینها را پیدا کنند و علی‌رغم مشکلات امنیتی که ممکن است برای آنها داشته باشد ولی این شجاعت را باید داشته باشند و با اینها صحبت کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: بنده اعتقاد دارم که همه لیدرهای اندیشه تندروی جهان اسلام انسان و مسلمان هستند و دارای اندیشه‌اند و بعضی از آنها مزدورند و صحبت اندیشه‌ای با آنها نتیجه ندارد؛ اعتقاد ندارم که همه اینها مزدورند بلکه معتقدم آنها دچار یک جهالت و کژاندیشی شده‌اند و اینها قابل نصیحت و گفت‌وگو هستند لذا نباید در جهان اسلام و گروه‌های تندروی جهان اسلام یک نفر از لیدرهای فکری گروه‌های تندرو باقی مانده باشد که پیک‌های فرهنگی و دیپلماسی وحدت با آنها جلسه نداشته باشد.

وی افزود: الان در عربستان کسانی هستند که مرتب دستور می‌دهند سخنرانی می‌کنند و علیه شیعه فریاد می‌زنند که نمایندگان تقریب باید با شجاعت با اینها جلسات متعدد می‌گذاشتند و در منزل‌های اینها بروند، بنشینند؛ این جهاد است جهاد فقط این نیست که در جبهه تیر مستقیم بخورد متفکران مجمع تقریب و خود آیت‌الله اراکی و اعضای شورای عالی تقریب که فقط نباید در تهران باشند و نباید به سمینارهای رسمی اکتفا کنند هر کدام بلند شوند و بروند بنا بر حدیث امیر مومنین در «عقر دارهم» باید به عمق خانه دشمن رفت بر فرضی که احتمال شهادت بدهند اگر موضوع حل شود دو نفر هم احیانا به شهادت برسند هم افتخار آنهاست هم افتخار جهان اسلام اما به نظر من این شجاعت هنوز خودش را در مجمع تقریب نشان نداده است.

۲٫ سیدعلی فضل‌الله فرزند علامه فضل‌الله(ره) نیز دو ماه پیش گفته بود: باید راه گفت‌وگو را با رهبران آنها(تکفیری‌ها) و با جوانانی که فریب این فتاوا را خوردند، باز کنیم و باید این راه گفت‌وگو باز شود و معتقدم که حتی اگر به نتیجه‌ای نرسد حداقل انسان این عذر را دارد که تکلیف خود را انجام داده است چه اینکه خدا می‌فرماید: وَإِذَ قَالَتْ أُمَّهٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُواْ مَعْذِرَهً إِلَى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ(و آنگاه که گروهى از ایشان گفتند براى چه قومى را که خدا هلاک‏‌کننده ایشان است‏یا آنان را به عذابى سخت عذاب خواهد کرد پند می‌دهید گفتند تا معذرتى پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگارى کنند)(آیه ۱۶۴ اعراف).

۳٫ و اینک سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله است که در سخنرانی خود در مراسم حسینی اینچنین سخن می‌گوید: ما یک تجربه تاریخی در اختیار داریم. امروز هر کس به جریان تکفیری و این ماجراها می‌پردازد به مثال تاریخی خوارج دوران امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(ع) می‌رسد. علی بن ابی طالب(ع) در آن دوران به نظر همه مسلمانان خلیفه مشروع بودند. یعنی اهل سنت ایشان را خلیفه راشد چهارم و شیعه نیز به طریقه خودشان ایشان را امام می‌دانستند. پس بحثی نبود که ایشان خلیفه مشروع است. فارغ از جایگاه خلیفه مشروع. خب، تعدادی از مردم بر ایشان شوریدند که خوارج نام گرفتند. امیر(ع) به همراه باقیمانده صحابه، مهاجرین و انصار و فرزندانشان به جنگ آن‌ها رفت. خوارج ۱۲هزار نفر بودند. بعضی‌شان مرتکب جنایت‌هایی شده بودند. امیرالمؤمنین(ع) روز اول گفتند جانیان را تحویل دهید ولی ندادند. با این حال ایشان تصمیم نگرفت ۱۲هزار نفر را بکشد. به عبدالله بن عباس فرمود شما جایگاه اجتماعی و علمی داری برو سراغشان. عبدالله بن عباس رفت، سخنرانی کرد، گفت، استدلال آورد، گفت و گو کرد، مجادله و بحث کردند و با تلاش‌هایش ۴ هزار نفر برگشتند. دیگر کسی نبود. خود امام (ع) رفت. سخنرانی کرد، دعوت کرد، گفت، استدلال آورد، یادآوری کرد، مجادله نمود و… این بار هم ۴هزار نفر برگشتند. ۸هزار نفر بودند، چقدر می‌ماند؟ ۴هزار نفر ماندند. کسانی که آماده‌ی شنیدن هیچ حرفی نبودند. یعنی گوش‌شان بدهکار نبود. آن موقع بود که جنگ رخ داد. جنگ نهروان که برای آن‌ها بسیار گران هم تمام شد.

تفکری که بر ذهن مدیران جهان عرب و اسلام‌مان سایه انداخته است این است که مستقیما سراغ مسائل امنیتی، نظامی، ریشه‌کن کردن، جنگ و… برویم. نه، مسئولیت دیگری هم وجود دارد. واقعا مسئولیت شرعی، دینی، اخلاقی و بشری است. باید برای نجات این افراد تلاش جدی فکری، فرهنگی، عقیدتی، ایمانی و رسانه‌ای صورت بگیرد و گفت و گو شود. دین ما این را می‌گوید. دین ما به دنبال کشتن نیست، در پی نجات است؛ نجات مردمان در دنیا و آخرت. بسیاری از این‌ها بی‌چاره هستند. دنیا را از دست داده‌اند و ناگهان متوجه خواهند شد آخرت نیز از دستشان رفته است. در حالی که: «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا- مى‌پندارند که کار نیک انجام مى‌دهند. (کهف/۱۰۴)» به همین خاطر این‌ها از یتیمان هم بی‌چاره‌تر و یتیم‌ترند. مسئولیت بزرگ، نجات ایشان است.

اگر می‌خواهیم از اسلام و امت‌مان در برابر این در برابر این چالش بزرگ و خطرناک دفاع و خطر را دور کنیم تلاشمان در مرحله اول باید فکری و فرهنگی باشد. آن هم در دو زمینه: اول ایمن‌سازی دیگر مسلمانان از این تفکر ویرانگر. این‌جا نوبت به علما، متفکران، اهالی سیاست، احزاب، مردان، زنان، پدران، مادران، رسانه‌ها و… می‌رسد. دوم تلاش برای نجات افراد قابل نجاتی که پیرو این تفکر تکفیری خوارجی مرگبار هستند که از دست دادن دنیا و آخرت را به همراه دارد. سپس مراحل بعد.

۴٫ یک‌سال است که چهره‌های مطرحی در حوزه‌های علمیه قم و لبنان و حتی اینک سیدحسن نصرالله معتقد به این نکته هستند که نحوه مقابله با جریان تکفیری خانمان‌برانداز این روزهای جهان اسلام اقدامی فکری و فرهنگی است.

حال سوال اصلی از عظمای حوزه علمیه قم و دستگاه‌های مربوط این است که چه گامی برداشته‌اند تا این مسیر به صورت جدی شکل بگیرد.

شاید رجوع به حکم دو سال پیش رهبر انقلاب درباره «دیپلماسی وحدت اسلامی» راه‌گشای جدی در این زمینه باشد که فرمودند «از مجمع تقریب مذاهب اسلامی در این برهه خطیر و حساس انتظار می‌رود با بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند گذشته و نیز خلاقیت و ابتکارات مورد نیاز شرایط کنونی،‌ با همکاری و همدلی نخبگان جهان اسلام به‌ویژه اندیشمندان حوزه و دانشگاه «دیپلماسی وحدت اسلامی» را راهبرد خود قرار داده و پایه‌گذاری تشکیل امت واحد اسلامی را در مقابل اردوگاه استکبار به عنوان چشم‌انداز آینده ترسیم نماید.»

دیپلماسی وحدتی که بر اساس نگاه اکثر کارشناسان نیازمند عملکرد دقیق و در عین حال چابکی لازم است تا نهایتا به هدف نهایی همانا حذف تفکر تکفیری و موفقیت جریان مقاومت بیانجامد.






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


3 + = 7