پیوند عاشورا و ظهور از منظر ‌آیت الله مکارم

بی تردید عاشورا و کربلا با گذشت زمان از صورت یک حادثه تاریخى بیرون آمده و تبدیل به یک مکتب شده است، مکتبى انسان ساز و افتخارآفرین است.

به گزارش خبرگزاری رسا، بی تردید عاشورا و کربلا با گذشت زمان از صورت یک حادثه تاریخى بیرون آمده و تبدیل به یک مکتب شده است، مکتبى انسان ساز و افتخارآفرین![۱]نه تنها براى مسلمین جهان بلکه از مرزهاى اسلام نیز فراتر رفته و طبق مدارک موجود، تحسین بسیارى از متفکّران جهان را برانگیخته[۲] و از باب  «کلّ أرض، أرض کربلا» و «کلّ یوم عاشورا»[۳] از آن به عنوان الگویى براى [۴]نجات و رهایى ملّت هاى مظلوم و ستمدیده یاد مى کنند، و مکتبش را مکتب ظلم ستیزى و زندگى با عزّت و شرف و آزادى مى دانند.[۵]

و اینگونه است که  ترک هر گونه همکارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگیرى با آنها از یک سو، و خودسازى و خودیارى و جلب آمادگى هاى جسمى و روحى و مادى و معنوى براى شکل گرفتن حکومت واحد جهانى و مردمى از سوى دیگر،به عنوان مولفه ای سازنده و عامل تحرّک و آگاهى و بیداری موید پیوند عمیق عاشورا و ظهور خواهد بود و مفهوم اصلى «انتظار» را در خیمه حضرت مهدى علیه السلام شکل می دهد.[۶]

قیام های پس از واقعه عاشورا با شعار «یا لثارات الحسین»

شهادت امام حسین علیه السلام از همان روز عاشورا اثر بیدارکننده خود را گذاشت، و فریاد انتقام از یکى از زنان سربازان دشمن که از قبیله بکر بن وائل بود سر داده شد. و با فریاد یالثارات رسول اللَّه، مردم را به گرفتن انتقام از قاتلان امام حسین علیه السلام تشویق کرد[۷] ،[۸]

گفتنی است بنى امیّه پس از شهادت امام حسین علیه السلام روى آرامش به خود ندیدند، بلکه همواره با قیام ها و نهضت هاى خونینى مواجه بودند که مایه اصلى همه آنها خونخواهى امام حسین علیه السلام بوده است.[۹]

لذا یکى از مسایل مهمّ تاریخ اسلام قیام هاى پس از واقعه کربلا بود قیام هایى نظیر قیام توّابین ، قیام مختار و مانند آن، تمام این نهضت ها [۱۰]شعارهایى همچون «یالَثاراتِ الْحُسَیْنِ » و «الرِّضا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ » و «الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله » داشتند؛[۱۱] امّا چه سود که کار از کار گذشته بود و آن روز که باید شجاعانه اطراف نماینده امام حسین علیه السّلام، مسلم، را بگیرند همگى بیعت شکسته، در خانه ها پنهان شدند و سرانجام، مسلم یکّه و تنها با آنان مبارزه کرد و شهادت پر افتخار را بر تسلیم ذلّت بار[۱۲]ترجیح داد.[۱۳]

هم چنین ابومسلم خراسانى هم با این شعار بر سر کار آمد، و موفّق به منقرض ساختن حکومت بنى امیّه شد. هر چند در تحویل [۱۴]حکومت به صاحبان اصلى آن اشتباه کرد و آن را به بنى عبّاس سپرد؛ یا مجبور شد به آنها بسپارد.[۱۵]

دو قیام حق طلبانه؛ از نهضت سرخ حسینی تا انقلاب سبز مهدوی

خداوند متعال در مورد فلسفه بعثت انبیاء در قران کریم [۱۶]مى فرماید:«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند».[۱۷]

حال امام حسین علیه السلام در عصرى زندگى مى کرد که باطل سرتاسر جامعه اسلامى را گرفته، و حق به فراموشى سپرده شده بود،  لذا قیام کرد تا حق را احیا و زنده کند، و باطل را بمیراند و از صحنه جامعه برچیند، و در این مسیر و براى رسیدن به این هدف حاضر بود هر بهایى بپردازد.[۱۸]

امام علیه السلام در خطبه اى که در مسیر کربلا در جمع لشکریان حرّ ایراد کرد، فرمود:«الا تَرَوْنَ الَى الْحَقِ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ الَى الْباطِلِ لا یُتَناهى عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً؛ آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى نمى گردد، در چنین شرایطى بر مؤمن لازم است راغب دیدار پروردگارش (شهادت) باشد».[۱۹]،[۲۰]امام حسین علیه السلام با این کلمات هم هدف خویش را از قیام و حرکتش بیان مى کند.[۲۱]

از این جهت تأمل و تفکر در  صحنه کربلا و مقابله حق و باطل[۲۲] ما را به این حقیقت می رساند  که پیکار حق و باطل یک پیکار موقت و موضعى نیست[۲۳] بلکه مبارزه حق و باطل همیشگى است.[۲۴] مگر آن زمانى که جهان و انسانها به صورت یک جامعه ایده آل (همچون جامعه عصر قیام مهدى ع) در آید که پایان این مبارزه اعلام گردد، لشگر حق پیروز و بساط باطل برچیده شود، و بشریت وارد مرحله تازه اى از تاریخ خود گردد، و تا زمانى که این مرحله تاریخى فرا نرسد باید همه جا در انتظار برخورد حق و باطل بود، و موضع گیرى لازم را در این میان در برابر باطل نشان داشت.[۲۵]

بنابراین، مبارزه حق و باطل همچنان ادامه دارد، و تا زمانى که حکومت حق سراسر جهان را در برگیرد و باطل نابود گردد، و تا تحقق کامل آیۀ شریفۀ «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ انَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابودشدنى است»[۲۶] در سایه ظهور حضرت مهدى «عجل الله تعالى فرجه الشریف» این مبارزه ادامه خواهد داشت.[۲۷]

لذا محصول تمام تلاش امام حسین(علیه السلام) در حق گویی و باطل ستیزی در زمانى تحقق مى یابد که مهدى آن سلاله انبیاء و فرزند پیامبر اسلام (علیه السلام) ظاهر شود، همان کسى که همه مسلمانان این حدیث را درباره او از پیامبر (علیه السلام) نقل کرده اند:لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول اللَّه ذلک الیوم حتى یلى رجل من عترتى، اسمه اسمى، یملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا؛ اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند آن یک روز را آن قدر طولانى مى کند تا مردى از دودمان من که نامش نام من است حاکم بر زمین شود، و صفحه زمین را پر از عدل و داد کند، آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد»[۲۸]،[۲۹]

احیای دین نبوی؛ فلسفه ظهور مهدوی از معبر عاشورای حسینی

بنى امیّه در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و بناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت هاى فراوانى در دین ایجاد کرده، و سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بود،[۳۰]

آری خطّ انحراف از اسلام ناب که از ماجراى سقیفه آغاز شد، در عصر استیلاى معاویه شدّت گرفت [۳۱] امام علیه السلام مى دید اگر از این فرصت براى افشاى چهره واقعى بنى امیّه و یارى دین خدا استفاده نکند، دیگر نامى از اسلام و قرآن و رسول خدا صلى الله علیه و آله باقى نخواهد ماند.[۳۲]لذا امام حسین علیه السلام با هدف احیاى دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کرد؛[۳۳]

امام حسین علیه السلام نخست با این جمله:«وَ عَلَى الْإِسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِراعٍ مِثْلَ یَزِیدَ؛ زمانى که امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل یزید شود، باید فاتحه اسلام را خواند».[۳۴]تصریح کرد که با وجود خلیفه اى همچو یزید، فاتحه اسلام خوانده است و دیگر امیدى به بقاى دین خدا در حکومت یزید نمى رود.[۳۵]

حال قیام عاشورا به احیاى دین خدا کمک کرد، و موجب رشد و شکوفایى درخت اسلام شد، باعث بیدارى امّت اسلامى گشت و روح شهادت طلبى و شجاعت را در مسلمانان دمید و درس فداکارى و ایثار را به بشر آموخت.[۳۶]

احیاى سنّت پیامبر عالیقدر اسلام، حضرت محمّد صلى الله علیه و آله در نهضت حسینی [۳۷]این پیام را به ما مى دهد که در عصر و زمان ما هم مزرعه دین نیازمند آبیارى است و اگر از این اصل مهم غفلت شود، خطرات و آفات جامعه اسلامى را با هجوم فرهنگ ضدّ دینى غرب تهدید خواهد کرد.[۳۸]

اینچنین است که ظهور در امتداد عاشورا قرار می گیرد و حضرت مهدی (عج)، تعلیمات و ارزشهاى فراموش شده قرآن و سنّت را احیا مى کند، و به این ترتیب مردم از نظر مادّى و معنوى در مسیر تکامل قرار مى گیرند، و آسوده خاطر در این راه پیش مى روند.[۳۹]

در روایتی از امام باقر علیه السّلام نقل شده است که درباره حضرت مهدى علیه السّلام مى فرماید: «…یظهر اللّه دینه على الدّین کلّه… ؛ گنجهاى درون زمین براى او آشکار مى شود و حکومت او شرق و غرب جهان را مى گیرد. و آیین او بر همه آیینها پیروز مى شود، هر چند مشرکان ناخوش داشته باشند و در آن زمان هیچ ویرانه اى بر صفحه زمین باقى نمى ماند مگر این که آباد مى شود»[۴۰].،[۴۱]

لذا  در حکومت جهانى مهدى موعود(عج)، دین نبوی و  آئین اسلام  بر تمام آئینها در مقیاس جهانى غلبه می یابد[۴۲] که منشأن آن را باید  در نهضت و شهادت امام حسین علیه السلام جستجو کرد که با تقدیم خون خود این وظیفه بزرگ را انجام داد و درخت نوپاى اسلام را آبیارى کرد، و آن را از نابودى نجات داد.[۴۳]

امام زمان (عج)؛ منتقم خون امام حسین علیه السلام

یکى از ریشه هاى ماجراى خونین کربلا، کینه هاى متراکم شده در دل امویان و انتقام آنان از شکست هاى خویش در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله بود. در واقع، آنان مى خواستند از اسلام و رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله انتقام بگیرند و آن شکست ها را جبران کنند.[۴۴]

قیام حضرت مهدى (عج) و انتقام او و یارانش از ظالمان و مفسدان در زمین غیر قابل انکار است.[۴۵] مطابق روایت ثقه الاسلام کلینى، پس از شهادت امام علیه السلام ملائکه آسمان به شیون درآمدند و گفتند: خداوندا! این حسین برگزیده تو و فرزند پیامبر توست! خداوند تمثال مبارک حضرت قائم علیه السلام را به آنها نشان داد و فرمود: با این قائم، از خون حسین انتقام خواهم گرفت.[۴۶]،[۴۷]

هم چنین «عقبه بن قیس» از امام محمد باقر (علیه­ السلام) نقل می­ کند که فرمودند:«عَظَّمَ اللَّهُ اجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلام، وَجَعَلَنا وَایَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبینَ بِثارِهِ، مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِىِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ؛یعنى خداوند اجر ما را در مصیبت امام حسین علیه السلام فراوان دهد و ما وشما را توفیق جبران خون حضرتش به همراه ولیّش امام مهدى علیه السلام که از آل محمّد علیهم السلام است، عطا فرماید.»[۴۸]

لذا زمزمه عاشقانه منتظران حضرت مهدى علیه السّلام به هنگام خواندن دعاى «ندبه»[۴۹] با فراز« ایْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلآءَ؛کجاست خون خواه شهید کربلا؟ »[۵۰]همه و همه آثار گرانبهایى است از این عشق مقدّس.[۵۱]

امام عصر(عج)، چگونه از قاتلین امام حسین(علیه السلام) انتقام می گیرد؟

بدیهی است آتش انتقام از قتله کربلا چنان پرشور و شدید بود که در فاصله اندکى جانیان کربلا را طعمه خویش ساخت. هر یک به تناسبِ عمل زشتى که مرتکب شده بودند به اشدّ مجازات به سزاى اعمال ننگین خود رسیدند. این آتش نه تنها دامن سران و رهبران جنایت پیشه کربلا را گرفت بلکه به گفته عقاد مصرى:«هر کسى دستى دراز کرده بود یا کلمه اى بر زبان رانده یا کالایى از لشکر امام حسین علیه السلام ربوده، یا کارى کرده بود که از آن بوى شرکت در فاجعه کربلا شنیده مى شد، سزاى عمل خویش یا اعانت بر جرم را دریافت کرد».[۵۲]،[۵۳]

زیرا جوهره اصلى قیام مختار چیزى جز خونخواهىِ امام حسین علیه السلام و انتقام از جانیان کربلا نبود و مختار به خوبى از عهده این هدف برآمد.[۵۴]

با این تفاسیر، امام على بن موسى الرضا علیه السلام در پاسخ کسى که سؤال کرد: چگونه هنگامى که حضرت مهدى علیه السلام قیام مى کند فرزندان قاتلان حسین علیه السلام را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى رساند در حالى که خداوند مى فرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى »؛ و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد»[۵۵] امام علیه السلام فرمود:[۵۶]به سبب آن که این فرزندان به اعمال پدرانشان رضایت دادند و به آن افتخار مى کنند و هر کس به چیزى راضى شود مانند این است که آن را انجام داده باشد، سپس امام علیه السلام افزود:«وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ [۵۷]

الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ ؛ اگر کسى در مشرق به قتل برسد و دیگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضى در نزد خداوند شریک قاتل است».[۵۸]،[۵۹]

روشن است کسانى که به قتل امام حسین علیه السلام راضى شوند و به آن افتخار کنند در حقیقت ناصبى [۶۰]اند و ناصبى هابه منزله کفار حربى[۶۱] هستند.[۶۲]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت  اگر چه امام حسین(علیه السلام) و یارانش را در کربلا به خاک و خون کشیدند و خاندان او را به اسارت کشاندند و آنچه از دستشان بر مى آمد از ظلم و ستم بود روا داشتند ولى بی تردید این شب تاریک و سیاه و ظلمانى برطرف خواهد شد و البته باور ما این است که پایان این شب سیاه و ظلمانى همان ظهور مهدى موعود خواهد بود که در آن زمان حق به صاحب حق مى رسد و جهان دگرگون مى شود و عالم دیگرى جاى این عالم ظلمانى را خواهد گرفت.[۶۳]

لذا امیدواریم در دنیاى امروز که ظالمان و ستمگران بى رحم، براى نوشیدن خون مظلومان به پا خاسته اند، ملّت هاى ستمدیده با الهام گرفتن از حماسه عاشورا[۶۴] ،که مقدّمه اى است براى بیدار ساختن اندیشه ها؛ شلّاقهائى است براى بیدارى ارواح خفته و خواب آلود؛ و زمینه اى است براى فراهم شدن آمادگیهاى اجتماعى و روانى،[۶۵]به پا خیزند[۶۶] و شرایط ظهور آن حضرت را فراهم سازند.[۶۷]

[۱] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۹۱٫

[۲] همان.

[۳] همان؛ص ۲۴٫

[۴] همان؛ ص۶۹۱٫

[۵] همان؛ص ۶۹۲٫

[۶] پیام قرآن، ج ۹، ص ۴۱۷٫

[۷] سوگنامه آل محمد؛ ص ۵۳۳٫

[۸] اهداف قیام حسینى ؛ ص۷۹٫

[۹] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۸۵٫

[۱۰] اهداف قیام حسینى ؛ ص۴۳٫

[۱۱] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۸۵٫

[۱۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۲ ؛ ص۴۲۰٫

[۱۳] همان؛ص ۴۲۱٫

[۱۴] اهداف قیام حسینى ؛ ص۴۳٫

[۱۵] همان؛ص ۴۴٫

[۱۶] سوره حدید؛آیۀ۲۵٫

[۱۷] اهداف قیام حسینى ؛ ص۱۶٫

[۱۸] همان ؛ ص۶۸٫

[۱۹]  تاریخ طبرى؛ ج ۴؛ ص ۳۰۵ ، بحارالانوار؛ ج ۴۴؛ ص ۳۸۱٫

[۲۰] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۳۴٫

[۲۱] همان.

[۲۲] همان؛ ص۴۷۷٫

[۲۳] تفسیر نمونه ؛ ج ۱۰ ؛ ص۱۷۱٫

[۲۴] همان.

[۲۵] همان.

[۲۶] سوره اسراء؛ آیه ۸۱٫

[۲۷] مثالهاى زیباى قرآن ؛ ج ۱ ؛ ص۲۹۷٫

[۲۸] ر.ک: منتخب الاثر ؛ص۲۴۷٫

[۲۹] تفسیر نمونه ؛ ج ۱۴ ؛ ص۵۳۱٫

[۳۰] اهداف قیام حسینى ؛ ص۴۸٫

[۳۱] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۳۰٫

[۳۲] همان ؛ ص۲۳۲٫

[۳۳] همان.

[۳۴]  ملهوف( لهوف)؛ ص ۹۹، بحارالانوار؛ج ۴۴؛ ص ۳۲۶ ، فتوح ابن اعثم؛ ج ۵؛ ص ۲۴٫

[۳۵] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۳۲٫

[۳۶] همان ؛ ص۶۵۵٫

[۳۷] اهداف قیام حسینى ؛ ص۴۷٫

[۳۸] همان ؛ ص۴۴٫

[۳۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۵ ؛ ص۵۳۱٫

[۴۰]  شرح نهج البلاغه خویى؛ جلد ۸؛ ص ۳۵۳٫

[۴۱] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۵ ؛ ص۵۳۲٫

[۴۲] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص۱۲۴٫

[۴۳] اهداف قیام حسینى ؛ ص۴۳٫

[۴۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۱۱۳٫

[۴۵] تفسیر نمونه ؛ ج ۲۰ ؛ ص۴۷۱٫

[۴۶] ملهوف( لهوف)؛ ص ۱۷۶- ۱۷۷٫

[۴۷] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۳۴٫

[۴۸] کلیات مفاتیح نوین؛ ص ۴۳۳٫

[۴۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۴ ؛ ص۵۸۱٫

[۵۰] کلیات مفاتیح نوین ؛ ص۱۹۵٫

[۵۱] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۴ ؛ ص۵۸۱٫

[۵۲] ابوالشهداء، عبّاس محمود عقّاد، ترجمه محمد کاظم معزّى، ص ۲۰۵٫

[۵۳] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۸۱٫

[۵۴] همان ؛ ص۶۸۳٫

[۵۵] سورۀ اسراء؛ آیه ۱۵٫

[۵۶] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۳ ؛ ص۲۷۷٫

[۵۷] همان.

[۵۸]. بحارالانوار؛ ج ۴۵؛ ص ۲۹۵؛ ح ۱٫

[۵۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۱۳، ص ۲۷۸و

[۶۰] نواصب و اهل نصب کسانى بودند که بغض و عداوت على علیه السلام را دین خود مى شمردند، و به آن ها ناصبى مى گفتند چون با آن حضرت عداوت و دشمنى داشتند (و یکى از معانى نصب، عداوت و دشمنى است)،( پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۵ ؛ ص۶۷۲).

[۶۱] کسانى که در حال جنگ با مسلمانانند و به همین دلیل نه تنها احترامى ندارند بلکه مسلمانان مأمور به جهاد در مقابل آنان هستند،( پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۹ ؛ ص۲۴۳).

[۶۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۱۳، ص ۲۷۸٫

[۶۳] همان ؛ ج ۱۲ ؛ ص۱۴۴٫

[۶۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۹۲٫

[۶۵] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص۱۷۰٫

[۶۶] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۹۲٫

[۶۷] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص۱۷۰٫






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


8 + 8 =