زینب امام رضا (اشعار ولادتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها)

ولادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه«علیهاالسلام» مبارک باد.

سرود

به سینه دل تپیده است – نور خدا رسیده است

گل بریزید کریمه – آل علی رسیده است

ای گل باغ طاها – عصمت کبریا بضعه خیرالنسا قبله اولیا

شفیعه روز جزا یا معصومه – ای زینب امام رضا یا معصومه

به عرش حق قائمه ای – آینه فاطمه ای

مثل پدر تو قبله – راز و نیاز همه ای

ای آرزوی دلها- نور چشم مولا – گفته پدر برایت  -فداها ابوها

مادح تو خدای تو- یا معصومه – بهشت خاک پای تو -یا معصومه

@@@@@@@@@

کریمه

 

درصبرو وفا حلیمه ای آمده است

 

درعلم و عمل فهیمه ای آمده است

 

درگلشن پُرنور امام کاظم

 

معصومه ای و کریمه ای آمده است

 

عرش مقام

 

گفتند گلی عرش مقام آمده است

 

آئینه نور ذوالکرام آمده است

 

از یُمن قدوم حضرت معصومه

 

لبخند به لبهای امام آمده است

 

التماس دعا

 

تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا

دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا

 

هر طرف رایحه باغ تجلی دارد

به گمانم سحر آینه زار است اینجا

 

بالهایی که ملائک به طواف آوردند

وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا

 

هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده

نکند منطقه ی باز شکار است اینجا

 

بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم

نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا

 

تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست

صلوات است که شایان نثار است اینجا

 

این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا

هرچه داریم نثار تو کریمه بادا

 

در تماشای جلال تو ادب باید داشت

ناله ای بدرقه راه طلب باید داشت

 

در خور منزلت و شأن تو ذیقعده نیست

جشن میلاد تو در ماه رجب باید داشت

 

کوثر اسم تو شیرینی ایمان دارد

وقت نامت به دهان طعم رطب باید داشت

 

عاقل از درک حظور تو به عجز افتاده

به تمنای تو دیوانه لقب باید داشت

 

همچو پروانه اگر سوخت پر ما سهل است

سخت عمری که پی شمع تو تب باید داشت

 

آفرین بر تو که سر بودی و مکتوم شدی

خواهر و دختر و هم عمه معصوم شدی

 

لایق صحبت صبح تو به جز شبنم نیست

جز ستاره شب احساس تو را محرم نیست

 

در کویر آمدی از زمزمه گل رویاندی

یعنی احساس زلال تو کم از شبنم نیست

 

آنکه ایوان نجف گفته صفایی دارد

داند ایوان تو از مرقد مولا کم نیست

 

پای شیطان به شکوه حرمت باز نشد

آنکه بیرون ز بهشت تو رود آدم نیست

 

عشق بی حد تو را کافری اش می خوانند

کفر هم باشد اگر آخر این عالم نیست

 

آسمان می چکد از خواهش عرفانی ما

حالت دَرهم ما مستحق دِرهم نیست

 

از نسیم سحر آرامگهت پرسیدم

که لبش جز به تب بوسه بر آن پرچم نیست

 

حرمت جلوه توحید دمادم دارد

قبله گاه است ولی مسجد اعظم دارد

***حجت الاسلام و المسلمین جواد محمد زمانی***

*سپاس از شعر شاعر*

 

 

 

ای کوثرِ کوثر رسول‌الله

 زهرای مکررِ رسول‌الله

 

هم سوره نور موسی جعفر

 هم پاره پیکر رسول‌الله

 

معصومه خانواده عصمت

 صدیقه دیگر رسول‌الله

 

جایی که تو در حضور بابایی

 زهراست به محضر رسول‌الله

 

سرچشمه گرفته روح پاک تو

 از روح مطهر رسول‌الله

 

تو بعـد ائمـه یـک امـام استی

 شایسته این چنین مقام استی

 

 ای روح و روان عترت و قرآن

 در جسم تو جان عترت و قرآن

 

چون آینه پیش دیده‌ات پیدا

 اسرار نهان عترت و قرآن

 

از یمن تو ای کریمه عترت

 قم گشته جهان عترت و قرآن

 

روی تو چراغ مکتب عصمت

 نطق تو زبان عترت و قرآن

 

برخیز و بخوان خطابه چون مادر

 ای روح بیان عترت و قرآن

 

قرآن به جلالت تو می‌نازد

 عترت به اصالت تو می‌نازد

 

 تو وارث معجز امامانی

 تو دختر عترتی و قرآنی

 

تو شوی نکرده مادرِ هستی

 تو در تن خود روان ایمانی

 

محبوبه چارده ولی‌الله

 معصومه به کنیه و به عنوانی

 

تو فاطمه‌ای و فاطمی عصمت

 تو عالمه علوم ماکانی

 

تو حجب و حیا و زهد و عصمت را

 در مکتب اهل‌بیت، میزانی

 

زهد و شرف ائمه را داری

 ظرفیت صبر عمه را داری

 

 ای سوره نور موسی جعفر

 ممدوحه هل‌اتی پس از مادر

 

مهر تو مدال سینه مریم

 کوی تو بهشت ساره و هاجر

 

قم از قدمت مدینهالزهرا

 قبر تو مزار دخت پیغمبر

 

معصومه‌ای و به چارده معصوم

 همه عمه و خواهری و هم دختر

 

هم می‌بالد جواد از این عمه

 هم می‌نازد رضا به این خواهر

 

بر جان تو دختر کلام‌الله

 از زینب و فاطمه سلام‌الله

 

 تو حق حیات بر امم داری

 یک فردی و یک جهان کرم داری

 

شد گرچه به قم نزول اجلالت

 در چشم جهانیان قدم داری

 

هم در عربی کریمه عترت

 هم سایه به کشور عجم داری

 

هم در حرم ائمه مدفونی

 هم دردل اهل قم حرم داری

 

ما ذره و تو هزارها خورشید

 ما قطره و تو هزار یم داری

 

در شهر ائمه تا درخشیدی

قم را شرف مدینه بخشیدی

 

ممدوحه ذات کبریایی تو

 معصومه و عصمت خدایی تو

 

الحق که میان آن همه خواهر

 آیینه حضرت رضایی تو

 

با آنکه به شهر قم مکان داری

 در ملک وجود، رهنمایی تو

 

مانند دوازده امام ما

 از کار همه گره‌گشایی تو

 

بالله قسم ای کریمه عترت

 برتر ز ثنا و مدح مایی تو

 

«میثم» به ثنات اگر گهر بارد

 دریـای کــرامت تــو را دارد

***حاج غلامرضا سازگار***

 

 

 

ما را برای گدایش شدن آفریده اند،

غُمری آب و هوایش شدن آفریده اند.

 

او را برای طواف و برای عروج،

مارا برایِ برایش شدن آفریده اند.

 

این خانوم با کرم، محترم را برای

وقف امام رضایش شدن آفریده اند،

 

اصلا تمامی ایران زمین را برای

ملک خصوصی پایش شدن آفریده اند،

 

هرچند نانی نداریم، گندم که داریم،

گیرم مدینه نرفتیم ما قم که داریم،

 

زهرا حضورش نیازی به مردم ندارد،

اصلا ظهورش مدینه یا قم ندارد،

 

بالی که این آسمان را ندارد، چه دارد؟

آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟

 

عصمت تباری که همسایه اش را ندیده،

همسایه اش نیز هم سایه اش را ندیده،

 

بانوی والا مقامی که مافوق نور است،

خورشید هفت آسمانی که مافوق نور است،

 

پروازها با قنوتش به بالا رسیدند،

اعجازها با نگاهش به عیسی رسیدند،

 

غیر از خدایا خدایا صدایی ندارد،

روی زمین غیر محراب جایی ندارد،

 

سجاده اش با مناجات کردن گره خورد،

هر صبح با نور خیرات کردن گره خورد،

 

امروز بارانی ترین عنایت به دستش،

فردا فراوان ترین ِ شفاعت به دستش،

 

از یک طرف دختر ِ مردِ مشکل گشاهاست،

از یک طرف خواهر ِ آبروی گداهاست.

 

او حلقهء اتصال رضا با جواد است،

باب الحوائج ترینی که بابِ مراد است،

 

وقتی که میخواست از خانه اش دربیاید،

یعنی به سمتِ حریم پیمبر بیاید،

 

دور و برش از برادر برادر قرُق بود،

راه از پسر های موسی ابن جعفرقرُق بود،

 

دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش،

پای پسرهای موسی ابن جعفر رکابش،

 

تا چادرش خاکی از ردپایی نگیرد،

تا معجر با حجابش به جایی نگیرد،

 

او آمد و مایهء افتخار همه شد،

دسته گل مریمی بهار همه شد،

 

گیرم نبودیم اما سلامش که کردیم.

گیرم ندیدیم، ما احترامش که کردیم.

 

ما سربلندیم از اینکه گلابش نکردیم،

با ازدحام سر کوچه آبش کردیم.

 

او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و

قربانِ قبل از برادر شدن را نوشت و،

 

چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیوفتاد،

چه خوبتر که بارها از روی تل نیوفتاد.

 

گودالی از کشمکشهای لشکر ندید و

بالای سر نیزه ها سر ندید و….

×××علی اکبر لطیفیان×××

 

 

 

خاتون شهر آینه هایی بزرگوار

زهرای شهر یثرب مایی بزرگوار

 

چشم مَلک ندیده دمی سایه ی تو را

ناموس بارگاه خدایی بزرگوار

 

این قوم را به راه حقیقت کشانده ای

موسای بی عباو عصایی بزرگوار

 

بر شانه های باد، جحاز تو حمل شد

فرمانروای مُلک صبایی بزرگوار

 

گم کرده ایم کعبه ی حاجات و آمدیم

نزد شما که قبله نمایی بزرگوار

 

من گریه می کنم که نگاهی کنی مرا

آری همیشه عقده گشایی بزرگوار

 

باران رحمت ازلی سهم مان شده

بی شک دلیل فیض، شمایی بزرگوار

 

بانوی مهربان کدامین قبیله ای؟

امشب بگو که اهل کجایی بزرگوار

 

خُلقت شبیه پیر کریم عشیره است

الحق ز نسل شیر خدایی بزرگوار

 

فهمیدم از شلوغی صحن و سرایتان

هر لحظه مأمن فقرایی بزرگوار

 

فرقی نمی کند چقدر نذر می کنند!؟

باب المراد شاه و گدایی بزرگوار

 

اینجا مریض ها همگی خضر می شوند

سر چشمه ی حیات و بقایی بزرگوار

 

از لحن گریه کردن زوّار واضح است

در قم، بقیع اهل بکایی بزرگوار

 

یادت نمی رود چه قراری گذاشتیم؟

محشر دم بهشت بیایی بزرگوار

***وحید قاسمی***

 

تنور کرم

 

حرم امن تو کافی است هراسان شده را

مثل شه راه بده آهوی گریان شده را

 

دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت

تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را

 

مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است

خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را

 

گندم ری به تنور کرمت پخته شود

از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را

 

هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است

از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را

 

به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم

چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را

 

گر قرار است جبینش به قدومت نرسد

کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را

 

در محلّه خبر لطف تو   بهتر پیچید

پخش کردند اگر قصه مهمان شده را

 

شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا

دستگیری نکنی دست به دامان شده را

 

پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت

تا ببندند به آن زلف پریشان شده را

 

ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم

گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را

 

جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو

تا قم آورد دل شاه خراسان شده را

 

ـــــــــــــــــ

 

هرکس که سائل دراین خانه می شود

 

مبهوت آن نگاه کریمانه می شود

 

براین مقام هر که کند روی التجا

 

مثل غبار ساکن کاشانه می شود

 

ای حُرمت مقدس قم ، آشنای تو

 

باهرکسی به غیر توبیگانه می شود

 

تو دختر امامی و شاگرد مکتبت

 

با مهر دل فروز تو فرزانه می شود

 

من کیستم که دور ضریحت کنم طواف

 

جبریل درحریم تو پروانه می شود

 

وقتی فرشتگان به حریم تو سر زنند

 

این آستان نور، پریخانه می شود

 

هرچند غافلم ز تولای تو، ولی

 

این گنج قسمت دل ویرانه می شود

 

هرگاه یاد غُربت تو می کند دلم

 

گرم فغان و گریه مستانه می شود

 

هرکس فشاند قطره اشکی به ماتمت

 

این دانه اشک، گوهر یکدانه می شود

 

زین موهبت که شد به «وفائی» زسوی دوست

 

گرم نماز وسجده شکرانه می شود

 

التماس دعا

 

 سرود ها

 

 

 

این که امشب روی پای نجمه خاتون توی خوابه

 

دختر حضرت نور و خواهر یک آفتابه

 

کوثر دوم آل پیمبر – فاطمه دختر موسی بن جعفر

 

الدخیل ۲ یا معصومه(صلوات صلوات علی محمد)

 

هرجائی که پا میذاره سفره دین پهنه اونجا

 

عفت و حجب و حیاشو برده ارث از سوی زهرا

 

ببینید مظهر حجب و حیا را – ببینید زینب امام رضا را

 

 شهر قم قطعه ای از خاک بهشت رب الاعلاست

 

زائر این بی بی انگار زائر مرقد زهراست

 

هرچی که خدا خواست بده به زهرا

 

همه رو داده بر معصمه یکجا

 

الدخیل ۲ یا معصومه

 

 

 

٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬

 

یا فاطمه معصومه – کریمه طاهائی

 

آئینه دار زهرا شفیه عقبائی

 

ای عزیز جان حیدر – کوثر موسی بن جعفر

 

لاله باغ  ولایت جان عالمی فدایت

 

محبتت همچو جان به سینه عشاق است

 

صحن عتیقت بی بی مدینه عشاق است

 

روی قلب من نوشته – حرمت رشک بهشته

 

قربون کبوتراتم – خاک پای جارو کشاتم

 

مسافر دردو غم به پای عشق دلبر

 

شکسته دل از هجران به لحظه های آخر

 

همدمت آه و نوا بود –اشهدت امام رضا بود

 

بانو ی عشق و وفئی – زینب امام رضائی

 

 

 

٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬

٬٬٬٬٬٬٬٬

سرود

پل میزنم از شادی مردم – تا که برسم به وادی قم

 

قم از همه شهذها جدائه – قم شهر کریمه خدائه

 

قم عین بهشت با صفائه

 

سره به خاک حریم اون – دلم همیشه مقیم اون

 

عالم و آدم میشه زنده- خدائی با یک نسیم اون

 

کریمه الله اغیثینی ۴

 

معصوم ترین نگاه کوثر – معصومه موسی بن جعفر

 

امشب تو مدینه زد جونه – عطرش همه جا پخشه تو خونه

 

یاسی که رئوف و مهربونه

 

کوثر دوم مدد بی بی  – فاطمه قم مدد بی بی

 

شب تولد بیا بشنو – حاجت مردم مدد بی بی

 

 کریمه الله اغیثینی ۴

 

معصومه کریمه فاطمه ای – روی لب ما تو زمزمه ای

 

سر تا به قدم محو خدائی – تو عشق  و محبت و وفائی

 

آره زینب امام رضائی

 

تو  هم فداها ابوهائی- عصمت کبری ز طاهائی

 

فدات بشم که امام رضا – برات میخونه لا لا لائی

 

کریمه الله اغیثینی ۴

 

گنبد و بارگاه تو به عرش ناز میکند

 

 به خاک پای زائرت ملک نماز میکند

 

قبر تو قبله ماست –چشمه هل اتاست -رواق و صحن پاکت بی بی دار الشفاست

 

مزار تو بود مرا یا معصومه – مدینه و کرببلا یا معصومه

 

 

 

٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬

 

مرغ جانم کشیده پر تا حرمت به شوق دیدارت

 

آب و دانه ام گرفته ام ز دست تو نشسته بر بامت

 

کبوترم بده پرم که تاحریم تو پر زنم

 

جداکنی اگر سرم زعشق پاک تو دم زنم

 

ای طاها ثانی زهرا دلبر دلها یا معصومه

 

فاطمه جانم ۳ یا معصومه

 






دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


6 + 1 =